تصور کنید که چشم باز میکنید و خود را وسط بیابانی رها شده میبینید. به سختی بر روی پاهای خود میایستید و نگاهی به دور تا دور خود میکنید. نه به یاد میآورید چه کسی هستید و نهاینکه از کجا آمدهاید و یا قرار بود به کجا بروید. تا چشم کار میکند، بیابان است. حتی رهگذری هم پیدا نمیشود که راجع به موقعیت مکانی یا زمانی خود از او سؤال کنید. سمتی را از روی حدس و گمان انتخاب کرده و کمی حرکت میکنید، اما پس از مدتی میبینید که مسیر درستی نبوده و ناگزیر جهت دیگری را برای رفتن انتخاب میکنید.
شما تقصیری ندارید، این بیابان برای شما کاملاً ناآشناست. بعد از این که تلاشهای خود را برای پیدا کردن مسیر بینتیجه دیدید، تصمیم میگیرید، یک جا ساکن شوید. با حداقل امکاناتی که در دور و بر خود میبینید، برای خود سرپناهی میسازید. سعی میکنید با چیزهایی که اطرافتان هست، شکم خود را سیر کرده و یک زندگی حداقلی برای خود دست و پا کنید، کم کم به این زندگی و شرایط آن انس پیدا کرده و فراموش میکنید که اصلاً متعلق به این مکان نبودهاید.
حکایت ما انسانها در زمین هم همین حکایت است. از بس به شرایط زمین خو کرده و به زندگی در این محیط عادت کردهایم که فراموش کردهایم حقیقت ما چیست. اگر راهنمای کاربلدی پیدا نشود که به شرایط و وضعیت ما آگاه بوده و ما را از این وضعیت نجات دهد، احتمالاً هیچوقت به حقیقت وجودمان نمیرسیم و مسیر درست را پیدا نمیکنیم. تا پایان عمر خود را به همین زندگی و لوازم پست و ناچیز حیات مادی و دنیایی مشغول میکنیم و از هدفی که برایمان در نظر گرفته شده غافل میمانیم. حقیقت این است که عقل محدود و مادی ما توانایی تشخیص این که از کجا آمدهایم و قرار است به کجا برویم ندارد. نمیداند که ما غایت و نهایتی در پیش داریم و زندگی دنیا مسیری برای کسب ابزار لازم برای زندگی ابدی در ملکوت است. عقل ما از درک مبداء و مقصدمان و این که چه طور یا با چه شرایطی باید خودمان را به مقصد برسانیم، ناتوان است.
اما معشوق حقیقی ما که ما را خلق کرده و برایمان مقام شباهت با خود را در نظر گرفته، ما را در محیط ناآشنای دنیا به حال خود رها نکرده. از آن جا که آفرینندۀ ماست، بهتر از هر کسی از ضعفها و نیازهای ما باخبر است. میداند که به تنهایی توانایی شناخت مسیر و سالم رسیدن به مقصد را نداریم. به همین خاطر، برایمان متخصصان معصومی فرستاده تا ما را با خود حقیقیمان آشنا کنند، به ما بگویند از کجا آمدهایم و برای سالم رسیدن به مقصد به چه ابزاری نیاز داریم و برایمان نقشۀ راه و برنامهای برای بازگشت به خانۀ خود در ملکوت قرار داده است.
کلاس ششم دوره مقدماتی مدرسه انسان شناسی جاییست که ما را با هدف خلقت خود آشنا میکند و به ما میگوید که قبل از تولد کجا بودهایم و چه مسیر و مقصدی را پیش رو داریم. ضرورت داشتن راهنما، نقشۀ راه و برنامهای برای درست پیمودن این مسیر را در کلاس ششم دوره مقدماتی خواهیم آموخت و در کنار هم در کلاس ششم دوره مقدماتی مدرسه انسان شناسی با این مفهوم آشنا خواهیم شد، که نبود هر یک از ابزارهای پیمودن مسیر برای ما چه اتفاقی را رقم خواهد زد.
مدرسۀ انسانشناسی فضایی برای یافتن پاسخ است. پاسخ سؤالاتی که جوابی برایشان نداریم و تمام اضطراب، اندوه و ترس ما از زندگی از همین بیجوابی نشأت میگیرد. ما خودمان را نمیشناسیم، جهان را نمیشناسیم و رابطۀ خود با جهان را درست تعریف نمیکنیم؛ در نتیجه تمام تلاش ما برای رسیدن به عشق، آرامش و شادی پایدار بینتیجه باقی میماند.
تهران، شهر ری، میدان حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام)، خیابان قم، نرسیده به میدان فرمانداری، خیابان کاشانی، کوچه شهید سید برزگر، پلاک 13