
با یک لحظه تأمل، به افراد دور و بر خود نگاه کنید. میبینید که هر کدام عقاید و تفکرات مخصوص به خودشان را دارند. و آنچه زندگی این افراد را از هم متمایز میکند، نوع نگاهی است که هر کدام به خود، زندگی، جهان و دیگران دارند. برای یک نفر، پیشرفت تحصیلی و شغلی مهم است. دیگری مدام به سر و وضع ظاهر، لباس و وسایلش اهمیت میدهد. یکی دغدغه سیاسی و اجتماعی دارد و اولویت شخص دیگری رسیدن به امورات مذهبیست. یکی کنجکاوانه در زندگی دیگران سرک میکشد و برای فردی دیگر، اصلاً زندگی مفهوم و معنای خاصی ندارد.
در واقع ما بر مبنای نوع نگاهی که داریم و به روشی که خودمان را معنا میکنیم، به زندگیمان شکل میدهیم. و سبکزندگی خود را تعریف میکنیم. شاید این مسئله در ابتدا خیلی بدیهی به نظر برسد، اما در واقع یکی از اساسیترین و تعیینکنندهترین موضوعاتی است که در کل عمرمان با آن روبرو هستیم.
با کمی دقیق شدن در احوال روزمره خود میبینیم که ما طبق تفسیری که از خودمان داریم، محل زندگیمان را مشخص میکنیم؛ تصمیم میگیریم که چه شغلی داشته باشیم یا به چه کسب و کاری اصلاً وارد نشویم؛ با چه کسانی معاشرت کنیم؛ چطور فیلمهایی را نگاه کنیم یا به چه موسیقی گوش دهیم؛ در برخورد با دیگران چه رفتاری داشته باشیم و… اصلاً اینکه هدف ما وسیلۀ رسیدن به آن را توجیه بکند یا نه، و هزاران موضوع دیگری که تفاوت دیدگاههای شرقی و غربی را تشکیل میدهند، همه و همه به نوع نگاه ما برمیگردند. در واقع ما خواسته یا ناخواسته، تمامی افکار، رفتار، انتخابها و ارتباطهای خود را بر طبق برداشت و تعریفی که از خودمان داریم تنظیم میکنیم. برداشتی که تعیینکنندۀ نوع نگاه ما به زندگی است.
دسترسی شما محدود است
جهت مشاهده ادامه مقاله لطفا عضو شوید
دسترسی شما محدود است
جهت مشاهده ادامه مقاله لطفا عضو شوید