چرا به امتحان نیاز داریم؛ رابطۀ میان سنت ابتلا و زندگی ما چیست؟
همۀ ما به گونه ای در زندگی با مشکلات مواجه می شویم. مشکلاتی که روزها، ماه ها و چه بسا سال ها رنگ خوش زندگی مان را به تیرگی می کشانند. بعضی از ما زیر فشار سختی ها و بلاهای زندگی خرد می شویم و بعضی خود را با رنج و فشار آن هماهنگ کرده و اجازه نمی دهیم که این مشکلات در مسیر رسیدن ما به هدف خلقتمان خللی ایجاد کنند؛ در حقیقت به این فهم می رسیم که هیچ گریز و گزیری از سنت ابتلا نیست. شاید گاهی هم از خود پرسیده ایم: «چرا من به این درد و بلا دچار شدم؟»، «چرا من باید بدهکار شوم؟»، «این چه بلایی بود که سرم آمد؟» و ده ها یا صدها چرای دیگر…
خوب است بدانیم که انسان بودن ما با رنج قرین است. یعنی فرشته ها و حیوانات به این علت که دارای رفتار غریزی اند، به بلا و گرفتاری دچار نمی شوند. این ما هستیم که به خاطر بهره مندی از اختیار و اراده سنت ابتلا را درک می کنیم و در معرض امتحان قرار می گیریم.
● اما سؤال اینجاست که چرا به رنج و بلا آزموده می شویم؟
● چه رابطه ای میان سنت ابتلا و زندگی ما در دنیا وجود دارد؟
● آیا بلا و امتحان برای ما خاصیتی هم دارد؟
ابتلا از ریشه بِلْو یا بِلْیْ، به معنای امتحان است؛ امتحان هم از ریشه محن و به معنای گداختن است. در علم کیمیاگری برای آنکه ذرات ناخالص فلزات گران بها از آن ها پاک شود، باید در کوره های آتش گداخته شوند. پس از این مرحله است که فلز زیبایی و استحکام یافته و ناب و خالص می شود. یعنی جوهرۀ ذات فلز با این کار نمایان شده و ارزشمندتر و قیمتی تر می شود. به همین ترتیب امتحانات هم وسیله ای برای سنجیدن ذات و حقیقت ما هستند. اینکه چه قدر در وجود ما ناخالصی وجود دارد یا ادعاهایی که داریم، تا چه اندازه صحت دارند، تنها از طریق ابتلا و امتحان مشخص می شود.
چرا به ابتلا نیاز داریم؟
ما معمولاً طرفدار رنج و سختی نیستیم و ترجیح می دهیم زندگی خود را در رفاه و آسایش بگذرانیم. بنابراین اگر از ماهیت باشگاهی دنیا بی خبر باشیم، به سادگی با این سؤال مواجه می شویم که چرا به سنت ابتلا نیاز داریم و یا مورد امتحان یا آزمایش قرار می گیریم؟
همان طور که می دانیم جهان ما بر پایۀ قاعده و قانون خلق شده است. طبیعتاً دانستن این قواعد و فرمول های خلقت به ما در مدیریت زندگی و رسیدن به هدف کمک بسیاری می کند. یکی از این سنت های الهی سنت ابتلاست. یعنی ما برای اثبات ادعایی که داریم، مورد ابتلا قرار می گیریم یا آزمایش می شویم تا نقاط ضعف و قوتمان مشخص شود. از آنجایی که ابتلا یک سنت الهی ست، بدون استثناء شامل همۀ ما می شود.
حتماً برایمان پیش آمده که در شرایطی دچار ترس شویم؛ یا سلامتی خود را از دست داده و یا علی رغم تلاش کردن در زمینه ای به نتیجۀ دلخواه خود نرسیم. هرکدام از این موارد می تواند نوعی از امتحان باشد. سیستم دنیا طوری طراحی شده که ما را به طور مداوم در چینش اولویت ها و نظام محبتی مان ارزیابی می کند. و این ارزیابی گاهی با مشکلات، سختی ها و بیماری ها همراه است و گاهی هم به صورت فراوانی نعمت یا کمالات حسی، علمی یا معنوی خود را نشان می دهد.
قرار گرفتن در بوتۀ آزمایش لازم است چون ممکن است حتی خودمان هم دربارۀ عملکرد حقیقی مان به اشتباه بیفتیم. یعنی مادامی که در شرایط و موقعیتی خاص قرار نگرفته ایم، تصور اشتباهی از خودمان داشته باشیم. عقل ما می تواند تحت تأثیر قوۀ وهممان قرار گرفته و به ما دروغ بگوید. شیطان و قوۀ واهمه همواره درصددند تا با ارایۀ اطلاعاتی اشتباه از نفس و پوشاندن ضعف های آن یا سرگرم کردن ما با کمالات توهمی، ضعف ها و مشکلات ما را برایمان توجیه کنند؛ در نتیجه ما با تصور و توهمِ داشتن سلامت، بدون درمان این ضعف ها وارد برزخ می شویم.
زندگی ابدی ما یک زندگی حقیقی است و بنابراین برای سنجش میزان سلامت خود در آخرت هم نیاز به معیاری حقیقی داریم. در این بین تنها آیینه ای که می تواند به ما در نشان دادن میزان سلامتمان کمک کند، قلب ماست. این قلب ماست که با قرار گرفتن در بوتۀ آزمایش و امتحان هویت درونی و اصل خود را آشکار کرده و مشخص می کند چه چیزی را حقیقتاً پذیرفته است؛ مثلاً ممکن است در حالت عادی خود را فردی خیرخواه و انسان دوست بنامیم، اما زمانی که پای منافع مادی و شخصی مان به میان می آید، به راحتی حقوق دیگران را پایمال کنیم؛ یا فکر کنیم که اعتقادات مذهبی محکمی داریم، اما با قرار گرفتن در محیطی متفاوت یا خانواده ای بی قیدوبند متوجه سستی اعتقادات خود شویم؛ یا اینکه تصور کنیم انسان شاد و آرامی هستیم، اما به محض از دست دادن ثروت و دارایی مان نسبت به همه چیز و همه کس بدبین شویم. سنت ابتلا روشی ست که خداوند با آن عیار ما را در مواجهه با مشکلات و سختی ها مشخص کرده و خود واقعی مان را به ما نشان می دهد.
چگونگی گذراندن امتحان ها
شاید همۀ ما در دل خود آرزوی موفقیت در امتحانات و سربلندی در سنت ابتلا را داشته باشیم، اما چگونه عده ای از آزمایشات الهی سربلند بیرون می آیند و عده ای هم شکست را پذیرفته و اظهار درماندگی می کنند؟
گفتیم که امتحان یک سنت است و ازهمین رو شامل همۀ ما می شود؛ در حقیقت اولین قدم برای موفقیت در گذراندن امتحان، پذیرفتن آن است. ما با رفتن به مدرسه می پذیریم که برای رفتن به کلاس بالاتر نیاز به موفقیت در امتحانات پیش روی خود داریم. به همین جهت هم به جای سرخوردگی و احساس ناامیدی، خود را برای امتحان دادن آماده می کنیم. می دانیم که این امتحان برای ما و متناسب با ظرفیت و توانایی ما طراحی شده و برای رفتن به مرحلۀ بعد هم ناگزیر از انجام آن هستیم.
امتحانات زندگی هم همین حالت را دارند، یعنی توسط مربی ما و متناسب با ظرفیت و توان ما تدارک دیده شده اند. اگر من حقیقی مان را درست تعریف کرده باشیم، با از دست دادن برخی از نعمت ها احساس رنج نکرده و به آثار سازنده و مفید آن توجه می کنیم؛ یعنی سنت ابتلا را مساوی با نقش مربی در تربیت خود می دانیم. مربی ای که کاملاً به وضعیت ما آگاه است و ما را خارج از حد توانمان تمرین نمی دهد. سنت ابتلا فرصتی ست که با آن بسیاری از توانایی های بالقوۀ خود را به توانایی بالفعل تبدیل کنیم؛ یعنی اگر زیرک باشیم در فرصت کوتاه و محدود دنیا از دل ابتلائات مختلف اسماء الهی را کسب کرده و از این فرصت برای شباهت به خدا و رسیدن به هدف خلقتمان استفاده می کنیم.
توجه به کوتاه بودن زندگی دنیا در مقابل ابدیتی که در پیش داریم، راه دیگری ست که تحمل ابتلائات و آزمایش ها را برای ما آسان می کند. وقتی فهمیدیم عمر دنیا با تمام فرازونشیب ها و سختی هایش در مقابل آخرت مانند عمر جنینی ما در مقابل دنیاست، سختی ها و مشکلات دنیا در پیش چشمانمان رنگ می بازد و یادآوری ابدیت و توانی که تحمل این سختی ها در وجودمان ایجاد می کند، ما را در تحمل مشکلات مقاوم تر می کند.
ما در این درس به توضیح چیستی سنت ابتلا پرداختیم. گفتیم که امتحان و آزمایش مشخص کنندۀ میزان صدق ما در مورد ادعاهایمان است. سیستم دنیا به گونه ای طراحی شده که دائماً ما را در مورد نحوۀ چینش نظام محبتی مان به آزمایش می گذارد. اما ابتلائات و امتحانات الهی تنها مختص به ابعاد پایینی و طبیعی وجود ماست. شرط اول موفقیت در امتحان پذیرفتن آن است. با در نظر گرفتن کوتاهی زمان دنیا در مقابل ابدیتی که در پیش داریم، می توانیم امتحانات الهی را با راحتی بیشتری پشت سر بگذاریم.
نظر شما در مورد سنت ابتلا چیست و چه قدر خود را در گذراندن امتحانات الهی موفق می بینید؟