بِسْمِ اللّٰهِ اسْتَعَنْتُ، وَبِبِسْمِ اللّٰهِ اسْتَجَرْتُ، وَبِهِ اعْتَصَمْتُ، وَمٰا تَوْفِیقِی إِلّٰا بِاللّٰهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ.
به نام خدا یاری جستم، و با نام خدا پناه گرفتم، و به او چنگ زدم، و توفیقی نیست مرا جز به خدا، بر او توکل نـمودم.
اَللّٰهُمَّ نَجِّنِی مِنْ طَارِقٍ یَطْرُقُ فیٖ لَیْلٍ غَاسِقٍ أَوْ صُبْحٍ بَارِقٍ، وَمِنْ کَیْدِ کُلِّ مَکِیدٍ، أَوْ ضِدٍّ، أَوْ حَاسِدٍ حَسَدَ.
خداوندا، مرا نجات ده از حادثهای که پیش آید در شبی سخت تاریک، یا بامدادی درخشان، و از نیرنگ هر نیرنگ باز، یا مخالفی یا حسودی که حسد نـماید.
زَجَرْتُهُمْ بِ﴿قُلْ هُوَ اللّٰهُ أَحَدٌ * اللّٰهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ * وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ﴾، وَبِالْاِسْمِ الْمَکْنُونِ الْمُنْفَرِجِ بَیْنَ الْکٰافِ وَالنُّونِ، وَبِالْاِسْمِ الْغٰامِضِ الْمَکْنُونِ الَّذِی تَکَوَّنَ مِنْهُ الْکَوْنُ قَبْلَ أَنْ یَکُونَ، أَتَدَرَّعُ بِهِ مِنْ کُلِّ مٰا نَظَرَتِ الْعُیُونُ، وَخَفَقَتِ الظُّنُونَ، ﴿وَجَعَلْنَا مِنْ بَیْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لاٰيُبْصِـرُونَ﴾، وَکَفىٰ بِاللّٰهِ وَلِیّاً وَکَفىٰ بِاللّٰهِ نَصِیراً[1].
آنها را راندم با «بگو اوست خداى يگانه؛ خدایی بی نیاز [ثابت متعالی]؛ [كسی را] نزاده و زاده نشده است؛ و هيچ كس او را همتا نيست» و با نام پنهان گشایش یافته میان کاف و نون و با نام نا آشکار پنهان شده که هستی از آن هستی یافت پیش از آن که هست گردد، به آن زره میپوشم در برابر هر چه ببیند چشمها، و بر گمانها بگذرد «و قرار دادیم در پیشاپیش آنها سدی، و در پشت سـر آنها سدی را، و آنان را پوشاندیم پس آنان نـمیبینند» و کافی باشد خداوند به عنوان سـرپرست و خداوند بس است به عنوان یاور.
پی نوشت:
[1] . در صحیفه 2 اضافه دارد:
یٰا دَائِمُ یٰا دَیْمُومُ، یٰا حَیُّ یٰا قَیُّومُ، یٰا کَاشِفَ الْغَمِّ، یٰا فَارِجَ الْهَمِّ، وَیٰا بَاعِثَ الرُّسُلِ، وَیٰا صَادِقَ الْوَعْدِ، صَلّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بیٖ مٰا اَنْتَ اَهْلُهُ
ای پیوسته، ای همیشگی، ای زنده، ای پایدار، ای برطرف کنندۀ غم، ای گشایندۀ اندوه، و ای فرستندۀ پیامبـران و ای صاحب وعدۀ راستین، درود فرست بر محمد و آل محمد و با من انجام بده آنچه تو شایستۀ آنی.
اَللّٰهُمَّ اِنِّی اَسْئَلُكَ فیٖ اَمْرٍ قَدْ ضَعُفَتْ عَنْهُ حِیلَتِی اَنْ تُعْطِیَنِی مِنْهُ مٰا لَمْ تَنْتَهِ اِلَیْهِ رَغْبَتِی، وَ لَمْ یَخْطُرْ بِبَالِی وَ لَمْ یَجْرِ عَلیٰ لِسَانِی، وَ اَنْ تُعْطِیَنِی مِنَ الْیَقِینِ مٰا یَحْجِبُنِی عَنْ اَنْ اَسْاَلَ اَحَداً مِنَ الْعَالَمِینَ، اِنَّكَ عَلیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرً.
خداوندا از تو میخواهم در امری که از آن ناتوان شد چاره، که عطا کنی مرا از آن، آنچه را که بدان نرسد رغبتم، و به فکرم نیاید و بر زبانم جاری نشود، و اینکه عطا کنی مرا از یقین آنچه مرا باز دارد از اینکه بخواهم از کسی از جهانیان، که تو بر هر چیز توانا هستی.