مدرسه انسان شناسی منتظر

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

راهنما

بستۀ سفارشی شما رسید!

اما احتمالاً از اینکه هیچ توضیح یا راهنمایی برای استفاده از دستگاهی که خریده‌اید، در آن وجود ندارد، خوشحال نیستید. ما برای استفادۀ بهینه از هر سیستم و دستگاهی نیاز به راهنما داریم. حالا چطور می‌شود که از داشتن راهنما برای طی کردن مسیر پر پیچ و خم حرکت انسانی‌مان احساس بی‌نیازی می‌کنیم؟ حتی اگر به آخرت هم ایمان نداشته باشیم، برای داشتن یک زندگی شاد و آرام به کسی احتیاج داریم، که فراز و نشیب‌های زندگی را برای ما هموار کند. در واقع، گذراندن یک مسیر قطعاً بدون داشتن ابزارهای لازم برای آن امکان‌پذیر نیست. ما همان‌طور که به نقشۀ راه احتییاج داریم، به راهنما و متخصصی نیاز داریم که این نقشه را برای‌مان توضیح دهد. این متخصصان راهنما همان پیامبران و امامان هستند.

پیامبر کسی‌ست که بدون هیچ قید و شرطی ما را از خطرات و قواعد مسیرمان آگاه می‌کند. نوع موضع‌گیری ما در برابر او، هیچ تفاوتی در انجام وظیفه‌اش ایجاد نمی‌کند. اینکه او را می‌خواهیم یا نه؛ به دستوراتش عمل می‌کنیم یا روش دیگری را در زندگی در پیش می‌گیریم، او را از انجام کارش منصرف نمی‌کند. ساختار وجود ما را به خوبی می‌شناسد و از مسیر حرکت ما کاملاً آگاه است؛ نقشۀ راه را برایمان آورده و آمده تا ما را در مسیر درست هدایت کند.

 

یک سؤال، شما هم جزء آن دسته آدم‌هایی بودید که وقتی در مدرسه غایب می‌شدید، انتظار داشتید که معلمتان تکالیفتان را به شما یادآوری کند؟ چرا ما همیشه فکر می‌کنیم که به جای رجوع به متخصص این وظیفۀ متخصص است، که بایدها و نبایدهایمان را به ما گوشزد کند؟ حتی گاهی در مقیاس‌های بالاتر هم دچار این سوء تفاهم می‌شویم. مثلاً فکر می‌کنیم همان‌طور که پیامبر برای هدایت ما بی قید و شرط به دنبالمان می‌آید، امام هم باید به همین شیوه عمل کند؛ شاید به این دلیل که از تفاوت‌های وظایف پیامبر و امام به عنوان راهنما آگاه نیستیم. در حقیقت پیامبر کسی‌ست که برنامۀ راه را برای ما می‌‌آورد و ما را از وجود آن آگاه می‌کند، اما امام وظیفۀ تشریح و تدوین این برنامه را بر عهده دارد؛ کسی که به ما می‌گوید چگونه از نقشۀ راهی که پیامبر برایمان فراهم کرده استفاده کنیم. تفاوت در اینجاست که این مائیم که باید به او رجوع کنیم و از وجودش به عنوان یک متخصص و راهنما بهره‌مند شویم.