مدرسه انسان شناسی منتظر

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

صفحه نخست » رابطه ظاهر و باطن چگونه رابطه‌ای است، کسب‌های ما چگونه باطنمان را میسازند؟

اشتراک گذاری مقاله

رابطه ظاهر و باطن چیست؟ کسبها و دریافتها چگونه باطن را می سازند؟

رابطه ظاهر و باطن چگونه و تحت تاثیر چه عواملی شکل می گیرد؟

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در دوران تحصیل بدون آمادگی کافی در جلسه امتحان حاضر شده و نتوانید به سوالات پاسخ دهید، اما ته دلتان آرزو کنید که نمرۀ بیست بگیرید. آرزویی که تقریباً غیرممکن است؛ چون چیزی که ما در برگۀ امتحانی یادداشت می‌کنیم، بستگی به میزان اطلاعاتی دارد که کسب کرده­ایم.

حتی اگر اطلاعات زیادی هم داشته باشیم، اما اطلاعات ما با موضوع امتحان هماهنگ نباشند، نمی­توانیم به آرزوی بیست گرفتن دست پیدا کنیم. در دل این مثال ساده که زمانی برای همۀ ما اتفاقی تلخ و پر از دلهره به حساب می‌آمد، درس بزرگی وجود دارد، درسی که می‌تواند مسیر زندگی­مان را تغییر دهد و آن این است که زندگی هم از همین قانون تبعیت می­کند، یعنی همان‌طور که آرزوی کسب نمرۀ بیست بدون درس خواندن آرزوی محالی‌ست، در زندگی هم بدون تلاش و زمینه‌سازی نمی‌توان نتیجه گرفت.

این قاعده که به آن رابطه ظاهر و باطن می‌گویند، این حقیقت را بیان می‌کند که؛ «کل نفس بما کسبت رهینه»، یا به عبارت دیگر هر نفسی در گرو چیزی­ست که کسب کرده. در امتحان مدرسه این کسب در اطلاعات کتاب درسی خلاصه می­شود و در زندگی به تمامی آن‌چه به وسیلۀ حواس پنجگانه‌مان دریافت می­کنیم تسری پیدا می‌کند، فرکانس­­های صوتی، طیف­های نوری، بوها، لمس­ها و هرآن‌چه که می­خوریم همه در مجموع خوراک بدن و ذهن ما را فراهم می­کنند.

این خوراک­ یا مُکتَسَبات در کنار هم آن‌چه ما هستیم را می­سازند. یعنی تمامی این‌ها مواد اولیه­ای هستند برای انتخاب­ها، رفتار، افکار و اعمال ما که در نهایت دارایی­های روح‌مان را تشکیل می­دهند و با توجه به رابطه ظاهر و باطن نهایتاً به صورت رفتار یا ویژگی‌هایی در ما بروز پیدا می‌کنند.

رفتار ما از چه چیزی ناشی می‌شود؟

همۀ ما گروگان گذشتۀ خود هستیم. همۀ ما در طول زندگی خود افکار، رفتار، اعمال و ارتباطاتی داشته‌ایم که در نهایت باورهای ما را ساخته‌اند، در رابطه‌ای ادواری این مجموعه هم خود تحت تأثیر دریافت‌های ما از محیط است و هم نوع ارتباط ما با محیط را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. در واقع ما نمی‌توانیم جز در همان محدوده­ و از همان جنسی که خوراک دریافت کرده­ایم، عمل کنیم. رابطه ظاهر و باطن ما هم در همین بستر شکل می‌گیرد؛ یعنی ظاهر ما نما و ویترین اتفاقاتی‌ست که در درون ما می‌افتد، در حقیقت ظهور و بروز هر رفتار خوب یا بدی به واسطۀ کسب­ها یا باطن­سازی­های خاص خود ما ایجاد می‌شود. چون تنها دوست داشتنِ یک ویژگی خوب، دلیلی بر داشتن و توانایی بروز آن نیست. ما با کسب‌های مثبت زمینۀ بروز رفتارهای خوب و با کسب‌های منفی زمینۀ بروز رفتارهای بد را در خود فراهم می‌کنیم.

علاوه بر این، میزان و نوع غذاهایی که در هر بخش نفس دریافت می­کنیم، سقف آرزوهای ما در آن بخش را تعیین می­کند؛ سقف نمره­ای که از امتحان دریافت می­کنیم، بستگی به میزان توجه و مطالعه ما دارد و بیشتر از آن قادر به پیشروی نیستیم، مثل همان رابطه­ای که بین توان بدنی ما و خوردن غذاهای سالم و مقوی یا ناسالم وجود دارد.

دیدنی­ها، شنیدنی­ها، بوییدنی­ها، خواندنی­ها و هرکسب دیگری هرچه­قدر هم جزئی و کوچک باشد، مثل غذایی که می­خوریم اثرات خاصی بر وجود ما می­گذارد و ما را یک قدم به سلامتی یا بیماری روح نزدیک می­کند. خوراک بخش انسانی وجود ما در این میان حکم غذاهای مقوی و سالم را برای روحمان دارد، اما اگر میزان دریافت­ها و کسب­های ما در بخش­ انسانی وجودمان­ کم یا منفی باشد، نمی‌توانیم تأثیر کسب‌های منفی در سایر بخشهای وجود­مان را خنثی کنیم و در نهایت هم این کسب‌ها خودشان را به صورت ظهورات منفی در رفتارهای ما نشان خواهند داد. آن­وقت جایی که دوست داریم آرام و صبور باشیم، بد اخلاق و عصبانی خواهیم شد، یا جایی که انتظار نداریم، خساست به خرج می­دهیم.

از کوزه همان برون تراود که در اوست

نتیجه می­گیریم که رفتارهای ما در هر بخش از نفسمان متناسب‌ است با خوراکی که در آن بخش دریافت کرده­ایم و باطنی که ساخته­ایم. این قاعده به رابطه ظاهر و باطن اشاره می‌کند که در ادبیات دینی به صورت «الظاهر عنوان الباطن» بیان می­شود؛ یا به عبارت دیگر می‌شود، از کوزه همان برون تراود که در اوست.

در واقع ما همان رفتارهایی را بروز می‌دهیم که برایشان زمینه‌سازی کرده‌ایم؛ پس ممکن است حالت بی‌عیب و ایده‌آلی که از خودمان تصور می‌کنیم، با باطن واقعی ما تفاوت داشته باشد. چون پاک بودن دل ما به تمام خوراک‌های مثبت حسی، خیالی یا وهمی که برایش فراهم می‌کنیم یا خوراک‌های منفی که از او دور می‌کنیم، بستگی دارد. رابطه ظاهر و باطن ما یک رابطۀ مستقیم است. ما نمی‌توانیم زمینۀ هر کسب منفی را برای نفسمان فراهم کنیم، بد اخلاقی کرده، حق دیگران را پایمال کنیم و خود را به دیدن یا شنیدن هر چیزی عادت دهیم و در پایان هم ادعای داشتن دلی پاک را داشته باشیم.

در حقیقت مجموعه‌ای از رفتارها و کسب‌های ما باطن ما را می‌سازند و هر رفتاری که از ما سر می‌زند هم سرچشمه­ای در باطن ما دارد. هیچ رفتار بی­ریشه­ای در ما اتفاق نمی­افتد. مثلاً عادتی مثل ناخن جویدن در کودکان، ظهوری از اضطراب و استرس درونی کودک است و برای از بین بردن آن مقابله مستقیم فایده­ای ندارد؛ بلکه باید با باطن این ظهور و بروز که همان اضطراب درونی است مقابله کرده و دلیل بروز آن را از بین ببریم.

رابطۀ پذیرش حق و باطن وجود ما

رابطۀ ما با حق و مظاهر آن هم بستگی زیادی به پاک بودن مراتب و قوای وجودی ما دارد. اگر قلب پاکی داشته باشیم، در صورت رسیدن به شناختی کامل از حق، تمایل به دریافت و پذیرش حق را در خودمان احساس می‌‌کنیم. از آن جایی که توانایی‌ها و دارایی­هایی که برای خودمان ساخته‌ایم، با حق در تضاد نبوده و با آن مطابقت کامل دارند، ما هم به راحتی حق را می‌پذیریم. یعنی قلب سالم بعد از شناخت کامل حق آن را بدون هیچ اجباری می­پذیرد. هر فرد در گرو چیزهایی است که کسب کرده و به همین خاطر هم گروهی از افراد نمی­توانند به راحتی تسلیم حق شوند؛ البته انسان گاهی مثل شاگردی عمل می‌کند که با وجود دانستن تمام جواب‌های درست پاسخ­های اشتباه می‌دهد، چون با معلم لج کرده است. وقتی قلب از دریافت­های ناسالم پر شده باشد، شناخت حق به تنهایی باعث پذیرش آن نمی‌شود. در این شرایط فرد آزادانه حق را پس می­زند چون نه تنها تمایلی به دریافت آن ندارد، بلکه از آن متنفر است. کسب­های منفی روح ما را اسیر خود کرده و اجازۀ تصمیم­گیری درست را از ما می­گیرند. در حقیقت این بدترین نتیجه­ای‌ست که می­توانیم از دریافت‌های دیداری، شنیداری، خوراکی و.. خود داشته باشیم.

در این مقاله گفتیم که هر نفسی در گرو چیزی‌ست که کسب کرده است. رابطه ظاهر و باطن ما یک رابطۀ مستقیم بوده و ما رفتارهایی از خود نشان می‌دهیم که از حقیقت وجودمان سرچشمه می‌گیرند. این دریافت‌های ما هستند که باطن‌مان را شکل می‌دهند. کسب‌های مثبت زمینۀ رفتارهای مثبت ما را فراهم کرده و کسب‌های منفی هم زمینه‌ساز رفتارهای منفی‌اند. در واقع رابطه ظاهر و باطن ما هم در همین قالب شکل می‌گیرد. در پایان هم به این اشاره کردیم که داشتن قلبی پاک قطعاً تمایل ما به دریافت و پذیرش حق را بالا می‌برد.

عضو خبرنامه ما باشید

دریافت آخرین مطالب و موضوعات به صورت ایمیل و ارسال در شبکه های اجتماعی