تشکیلات نیابتی امام حسن عسکری راهکار تداوم حیات شیعه
امام حسن عسکری (علیهالسلام) امام یازدهم شیعیان دوازده امامی هستند. ایشان در سن 22 سالگی و بعد از شهادت پدرشان امام هادی (علیهالسلام) به مقام امامت رسیدند. مدت امامت ایشان شش سال طول کشید و ایشان در 29 سالگی توسط حکومت بنیعباس به شهادت رسیدند.
امام در حفظ مکتب تشیع نقش بسیار مهمی داشتند و اقدامات بسیار مهم و سرنوشتسازی را برای تدوام نهضت شیعه اجرا کردند، که از مهمترین آنها تشکیلات نیابتی امام حسن عسکری (علیهالسلام) است. شیعیان که در آن دوران به مفاهیم تئوری دین قانع بودند، توسط امام عسکری (علیهالسلام) به میدان عمل کشیده شدند. ایشان علم و دانشی را که به صورت ثقیل و سنگین در دست علما و فقها بود، برای مردم عادی و معمولی جامعه قابل فهم کردند. فقه، اصول و احکامی که کاملاً تشریح و تبیین نشده بود، توسط امام به مفاهیم ساده و روان و جاری در سبک زندگی تبدیل شد. ایشان شیعة منزوی را به میدان عمل کشاندند و هویت اجتماعی شیعیان را پررنگ کردند. مناسک مهمی مثل آیین بزرگداشت زیارت اربعین یادگار هویتبخشی امام عسکری (علیهالسلام) به اجتماعات شیعیان است.
امام هادی (علیهالسلام) در دوران امامتشان در پادگانی محافظتشده زندگی میکردند و روابط ایشان کنترل میشد؛ در نتیجه روابط حضوری امام با شیعیان بسیار محدود بود، اما پایه گذاری تشکیلات نیابتی امام حسن عسکری (علیهالسلام) این مشکل را حل کرد. ایشان با تشکیل سیستمی تشکیلاتی، مخفیانه و گسترده شیعیان را با یکدیگر مرتبط و متحد کردند. امام افراد خاصی از نزدیکانشان را که شأن معنوی و مرتبة علمی بالایی داشتند، به عنوان وکیل و نائب خود انتخاب کرده و با تدبیر شبکهسازی تربیت و مدیریت شیعیان را در مناطق مختلف عالم سازماندهی کردند.
در رابطه با تشکیلات نیابتی امام حسن عسکری (علیهالسلام) سؤالاتی وجو دارد:
- نائبین و وکلای امام چه کسانی بودند؟
- هدف امام از انتخاب وکلا و عزل و نصب آنها چه بود؟
- ویژگیهای تشکیلات نیابتی امام حسن عسکری (علیهالسلام) چه بود؟
- علت تأکید امام بر زندگی تشکیلاتی شیعیان و ارتباط آن با عصر غیبت چیست؟
باید بدانیم که هدف از ایجاد تشکیلات نیابتی امام حسن عسکری (علیهالسلام) و نظارت بر مدیریت رابطها این بود که شیعه برای دوران غیبت امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) آماده شود و آداب دور از امام زیستن را بیاموزد. گستردگی جمعیت شیعیان در نقاط مختلف جهان، حکومت نظامی سنگین و جو روانی شدید علیه امام و شیعیانشان لزوم ایجاد تشکیلات نیابتی امام حسن عسکری (علیهالسلام) را روشن میکند. شیعه در ارتباط با وکلا باید میآموخت که اطاعت از نایب امام مساوی اطاعت از خود امام است. شیعه باید عمیقاً درک میکرد که حیات معنوی و سعادت نفس در تمرین و عمل به سبک زندگی صحیح تشکیلاتی معنا پیدا میکند.
تشکیلات مخفی و مقتدر امام عسکری (علیهالسلام)
شرایط عصر امام عسکری (علیهالسلام) بسیار سخت و پیچیده بود. ایشان تمام عمر امامتشان را در پادگانی نظامی و تحت مراقبت گذراندند. چون رفتوآمد امام کنترل میشد، ارتباط گرفتن با ایشان بسیار خطرناک بود. شرایط به سمتی پیش رفت که امام دستور دادند، مردم حتی به ایشان سلام هم نکنند، اما در جامعه و اجتماعاتشان متحد و هماهنگ باشند و فرهنگ شیعه را به درستی تبلیغ و اجرا کنند.
امام هر عصری داناترین و بصیرترین فرد آن زمان است. مسئلة مهمی که امام جواد، امام هادی و امام عسکری (علیهمالسلام) باید به خوبی به آن میپرداختند، این بود که میبایست جامعة شیعه را برای غیبت آخرین امام معصوم آماده میکردند. بار این مسئولیت بیش از همه به دوش امام عسکری (علیهالسلام) بود. ایشان امانتدار صدیقی بودند که باید شیعه را برای دوران دور زیستن از امام آماده میکردند. امام عسکری (علیهالسلام) در این دوران ضرورت ایجاد یک شبکة ارتباطی سری و مخفیانه بین شیعیان را احساس کردند. دلایل مهم و متعددی برای ایجاد این شبکه وجود داشت، از جمله اینکه:
- مناطق شیعهنشین و محب اهلبیت (علیهمالسلام) گسترش زیادی یافته بود.
در زمان ایشان دیگر شیعیان فقط محدود به شیعیان عراق نبودند. افراد زیادی از مردم حجاز، آفریقا، یمن، بحرین، ایران، آذربایجان و بعضی مناطق دیگر به شیعیان ملحق شده بودند و جمعیت شیعه گسترش یافته بود. این گسترش جمعیت و پراکندگی مناطق تجمع شیعیان امام را ملزم به تشکیل یک سازمان ارتباطی منظم کرد، تا شیعیان بتوانند به صورت سازماندهی شده و بدون خطر با امامشان ارتباط بگیرند و مسائلشان به خوبی مدیریت شود.
- حکومت نظامی شدید و جو روانی سنگین بر ضد امام و شیعیان
حکومت از نفوذ امام ترسیده بود و شرایط به قدری برای امام سخت شد که ایشان در طول هفته بارها به دربار احضار میشدند. این موارد باعث شده بود که ارتباط حضوری امام و پیروان ایشان صلاح نباشد[1].
نگاه پدرانه و نگرش هدایتگرانة امام باعث شد ایشان مسیر امن و مطمئنی برای تربیت و ارتباط با شیعیان طراحی کنند. ایشان افراد مطمئن و خاص و امینی را انتخاب کردند، که مردم به آنها «وکیل» میگفتند. برخی از این وکلا که از ایمان، درجه و قرب بالاتری برخوردار بودند، باب نام داشتند. این افراد رابط و واسطة ارتباط امام و شیعیان بودند و مردم فقط از طریق این افراد میتوانستند، با امام ارتباط بگیرند.
وکلای امام که از علما و ولایتمداران بیچون و چرا و فقهای حقیقی بودند، بارها امتحان خود را در تزکیه و تقوا پس داده و به درجات بالای عرفانی رسیده بودند. رهبر تشکیلات نیابتی امام حسن عسکری (علیهالسلام) بودند و سرشاخههای بعدی را ابواب[2] امام تشکیل میدادند، مرتبة بعدی هم وکلای امام بودند که در نقاط مختلف مناطق شیعهنشین در دنیا پراکنده شده بودند.
شیعیان هر منطقه فقط باید به وکیل امام در همان منطقه رجوع میکردند و تبعیت از آن وکیل برابر با تبعیت از امام بود. وکلا هم امور مختلف را به اطلاع امام میرساندند و کسب تکلیف میکردند[3].
شرایط و تکالیف نائبین امام
امام عسکری (علیهالسلام) تلاش میکردند شیعیان زندگی تشکیلاتی و شبکة ارتباطی را یاد بگیرند، تا برای دوران غیبت امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) آماده شوند. از طرفی هدف شیعه نباید با اقدامات و تصمیمات هیجانی و نسنجیده آسیب میدید. پس امام با تدبیر تشکیل تشکیلاتی سازنده به ترمیم و تقویت ریشههای فکری و اعمال شیعیان پرداختند.
ایشان با انتخاب نائبین خاص و وکلا در تمامی مناطق نظم و اقتدار را در زندگی افراد جاری کردند. وکلا در مناطق مختلف به نواب[4] خاص وصل میشدند و بابهایی مثل سعیدبنعثمان مسائل را به امام منتقل میکردند. با اینکه گاهی ارتباط مستقیم هم با امام ممکن بود، اما اغلب ارتباطات برای رعایت امنیت و آموزش شیعیان به صورت مکاتبهای و نامهنگاری صورت میگرفت. ایجاد شبکة وکالتی در زمان امام صادق (علیهالسلام) ریشة تشکیلات نیابتی امام حسن عسکری (علیهالسلام) بود، اما اوج این اتفاق در عصر امام حسن عسکری (علیهالسلام) رخ داد.
وظایف و مسئولیتهای وکلا و نواب امام چه بود؟
ابواب و وکلای امام نقشی بسیار مهم و کلیدی در حفظ تشکیلات نیابتی امام حسن عسکری (علیهالسلام) داشتند، که عبارت بود از:
- رسیدگی و مدیریت مسائل مالی و امور اجتماعی.
امام به شکل بسیار جدی دستور داده بودند مردم وجوهات شرعی خود را فقط به وکیل ایشان در آن منطقه تحویل دهند. از مهمترین مسئولیتهای وکلا رسیدگی و دریافت وجوهات از مردم و تحویل آن به نایب سرشاخة خود بود. مثلاً فقط ابراهیمبنعبده در نیشابور میتوانست وجوهات مردم را تحویل بگیرد و به نایب امام در ری به نام رازی تحویل بدهد[5].
- توزیع وجوهات شرعی و اموال اهدا شده.
امام پناهگاه امن مردم بودند و مردم برای رفع مشکلاتشان به ایشان پناه میبردند. وکلا وجوهات را در چند مورد مصرف میکردند؛ برطرف کردن مشکلات مالی شیعیان و سادات، هدیه به تازهمسلمانها و تشویق آنها و…
- وکلا پلهای ارتباطی بین امام و شیعیان بودند و مکاتبات و احوالات مردم را منتقل میکردند.
- آنها مبلغان بزرگ و حکیمی بودند که معارف شیعه را در نقاط مختلف جهان منتشر میکردند.
- وکلا مهرههای سیاسی و نیروهای مبارزاتی قوی علیه حکومت بودند.
- این افراد وظیفة روشنگری و بصیرتافزایی مردم در غیاب امام را به عهده داشتند.
- وکلا محافظان جان امام و پیشمرگ شیعیان بودند. یکی از اهداف کاهش ارتباط امام و شیعیان افزایش امنیت آنها بود. در فضایی که بنیعباس همه را تحت نظر داشت، تشکیلات نیابتی امام حسن عسکری (علیهالسلام) با تدابیر و هوشمندی فراوان شرایطی را فراهم کردند که هم ارتباط بین امام و شیعیان برقرار باشد و هم امنیت طرفین حفظ شود.
این شبکه سری عمیقاً به درون حکومت نفوذ پیدا کرده بود و حتی بعضی درباریان و کارگزاران بنیعباس هم با شبکة امام همراه شده بودند، به شکلی که امام زمانی که یکی از وکلایشان در زندان بود، با او ارتباط میگرفتند.
فتنة وکلای قلابی و دروغین امام
شرایط امنیتی بسیار سختی در زمان امام حسن عسکری (علیهالسلام) برقرار بود و همین مسئله امام را مجبور کرد تا فرزند خود را مخفی کنند و کسی متوجه نشود، که ایشان فرزند پسری دارند. ایشان همواره سعی میکردند ذهن حکومت و جاسوسان را منحرف کنند.
همزمان با مطرح شدن مسئلة وکلای امام عدهای دروغگو مدعی مقام بابیت شدند و به صورت دروغین خود را نایب و باب امام معرفی کردند. چون تیم تشکیلاتی امام قدرت و نفوذ بسیار خوبی پیدا کرده بود، افرادی از طرف حکومت مأمور شدند از این مقام سوءاستفاده کنند و به آبروی دین و امام ضربه بزنند. حکومت از این چهرههای پوشالی استفاده کرد تا به شبکة امام نفوذ کند و از اسرار آن باخبر شود[6]. برخی از خیانتهای این افراد و اقدامات منافقانة وکلای قلابی به این صورت ثبت شده است:
- دادن نسبت خدایی و الوهیت به امام حسن عسکری (علیهالسلام)
از آسیبهای این دوران غلو توسط این افراد بود. چون این افراد میخواستند امام را تخریب کنند و ذهنها را مشوش کنند، مقام خدایی به امام نسبت میدادند. آنها امام را با این اقدام بین سایر مذاهب و ادیان تخریب و بدنام میکردند.
- دادن خدمات کاذب و وسوسهانگیز به شیعیان و جذب آنها
این افراد برای آنکه بر دیگر ابواب پیروز شوند و بتوانند مریدان و طرفداران بیشتری پیدا کنند، دروغهای وسوسهانگیزی میگفتند. مثلاً میگفتند من شما را به قلب امام وصل میکنم و چون شما به دریا وصل میشوید، با هیچ نجسی آلوده نخواهید شد. پس قبح و حرمت بسیاری گناهان مثل ترک نماز، نوشیدن شراب و زنا را برای طرفدارانشان میشکستند.
- تفرقه و سردرگمی در تشخیص ابواب برای مردم
آنها فتنة بزرگی در بین شیعیان برپا کردند. مردم نمیدانستند وکلای حقیقی امام چه کسانی هستند و باید با کدامیک ارتباط بگیرند.
امام برای مبارزه با این نائبین قلابی تلاش کردند با فرستادن نامه و دستنوشته به مردم آنها را از خطر این افراد آگاه کنند، اما این نامهها با مکر و دروغ وکلای قلابی بیاثر ماند و مردم از اصالت و حقیقت نامه مطمئن نبودند. در نتیجه امام دستور قتل برخی از این افراد را صادر کرده و برخی شیعیان معتمد ایشان مأمور اجرای این دستور میشدند.
پیغام تشکیلات نیابتی امام حسن عسکری (علیهالسلام) برای ما
امام حسن عسکری (علیهالسلام) فقط شش سال فرصت داشتند تا امانت تمام رنجهای ائمة پیشین را صحیح و سازماندهی شده به دست منجی موعود برسانند. شیعه باید وارد مرحلة دریافت آموزشهای جدی برای کسب قدرت و مهارت دور زیستن از امام میشد. شیعیان باید به خوبی میآموختند اگر امکان ارتباط فیزیکی با امام وجود نداشته باشد، باید چگونه عمل کنند. شیعه باید آمادگی زندگی تشکیلاتی و سازماندهی شده را در عصری که رهبر تشکیلات در پردة غیبت است پیدا میکرد. امام حسن عسکری (علیهالسلام) مانند پدری مهربان که دلواپس غربال فرزندانش است، تقلا میکردند راهکارهای چگونه بی امام زیستن را به اصحاب آخرالزمان مخابره کنند. وجود فقها و بهویژه ولایتفقیه در عصر غیبت، استمرار همان سازمان وکالتی امام عسکری (علیهالسلام) است.
همانطور که امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) در مورد نواب اربعه[7] فرمودند: «هرکس از این افراد اطاعت کند و به سخنان ایشان گوش کند، از من اطاعت کرده و به سخن من گوش کرده است[8]». در واقع امام مرجعیت را منتقل کرده و حجت را بر تمام شیعیان عصر خود و عصر غیبت تمام کردند.
یکی از دلایل مهم دشواری عصر غیبت این مسئله است که فرد بتواند بر سلایق و تشخیصهای خود غلبه کند و تحت فرمان عالم و فقیهی که بهنوعی وکیل امام است، قرار بگیرد.آزمون و محک بسیار سخت اصحاب آخرالزمان این است که خود را در چرخة تشکیلاتی شیعه قرار دهند و اصول ولایتپذیری و تبعیت بیچونوچرا از امام را در اطاعت محض از فرمانده، ولی و مرجع خود تمرین کنند. اگر شیعه از این امتحان سربلند عبور کند، پیروزمندانه به خیمة ولایت امامش وارد خواهد شد. اگر تشکیلات شیعه را یک هرم تصور کنیم، اطاعت هر شیعه از پایینترین ولی و فرماندة مستقیمش پلهبهپله او را به اطاعت از امام و سپس اطاعت از رسول و در نهایت به توحید که در رأس هرم قرار دارد، میرساند.
اطاعت از نائب امام اطاعت از خود امام است، خودمحوری و بیتوجهی به امر نائب امام مصداق همان کاری است که اهل کوفه با مسلمبنعقیل کردند و این خیانت ظاهراً کوچک آنها واقعة عاشورا را رقم زد، اما در عصر آخرالزمان قرار نیست عاشورایی رقم بخورد و امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) مثل امام حسین (علیهالسلام) در گودی قتلگاه مثله شوند؛ بلکه امام آخرالزمان همان منتقمی هستند که نظم و عدل جهانی را برقرار میکنند و سبک زندگی اسلامی را در عالم برپا خواهند کرد.
تا زمانی که جامعة منتظر فرهنگ درست زیستن در یک تشکیلات اسلامی را نیاموزد و همواره آن را تمرین نکند، ظهور اتفاق نمیافتد. در تاریخ اسلام نام دو تشکیلات مهم و کارآمد به چشم میخورد؛ شبکه سری ائمه عسکری (علیهمالسلام) و شبکة بنیعباس. آنچه این دو تشکیلات را با هم متفاوت میکند، حقیقت و روح الهی و معنوی تشکیلات امام حسن عسکری (علیهالسلام) است. ایشان با تشکیل این شبکه و نوع آموزش و سازماندهی شیعیان در آن به ما آموختند که تقوا و محبت بین افراد، مهمترین عناصر حیاتی یک تشکیلات هستند. افراد یک تشکیلات الهی قلباً مشتاق و علاقمند به یکدیگرند و دیگری را جزئی از خودشان میدانند. مشکلات و مسائل هر فرد در این تشکیلات به تمام شیعیان درون این شبکة الهی مربوط است و اتحاد و همدلی رمز رسیدن آنها به امام عصرشان است.
[1] سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص 632
[2] باب ها
[3] تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص 134/ رازداران حریم اهل بیت، جواد سلیمانی، انتشارات موسسه امام خمینی، ص54
[4] نائبها، وکیلها
[5] رجال الکشی، محمد بن عمر بن عبد العزیز، ص 579
[6] مثل جعفر کذاب، برادر امام عسکری که به دروغ برای جاسوسی وارد حریم منزل امام میشد تا از وجود فرزند پسری امام آگاه شود.آوردهاند که جعفر کذاب ادعای بابیت امام را هم داشته است.
[7] چهار نائب خاص امام
[8] شیخ طوسی، الغیبه، ص 357