دعای صد و نود و سه – مناجات عارفان با خداوند عزوجلّ

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خدا که رحمتش فراگیر و مهربانی اش همیشگی است

إِلَهِی قَصُرَتِ الْأَلْسُنُ عَنْ بُلُوغِ ثَنَائِکَ کَمَا یَلِیقُ بِجَلَالِکَ، وَ عَجَزَتِ الْعُقُولُ عَنْ إِدْرَاکِ کُنْهِ جَمَالِکَ، وَ انْحَسَرَتِ الْأَبْصَارُ دُونَ النَّظَرِ إِلَى سُبُحَاتِ وَجْهِکَ، وَ لَمْ تَجْعَلْ لِلْخَلْقِ طَرِیقاً إِلَى مَعْرِفَتِکَ، إِلَّا بِالْعَجْزِ عَنْ مَعْرِفَتِکَ،

محبوب من! زبان‌ها از ادای ستایش تو، آن‌گونه که شایستۀ جلال و بزرگی توست، ناتوانند. و عقل‌ها از درک حقیقت زیبایی‌ات عاجزند. چشم‌ها توان دیدن انوار شکوه ذات تو را ندارند. تو هیچ راهی برای مخلوقات نگذاشتی که بتوانند ذات بی‌پایان تو را بشناسند، جز این‌که به عجز خود در شناخت تو اعتراف کنند.

إِلَهِی فَاجْعَلْنَا مِنَ الَّذِینَ تَرَسَّخَتْ أَشْجَارُ الشَّوْقِ إِلَیْکَ فِی حَدٰآئِقِ صُدُورِهِمْ، وَ أَخَذَتْ لَوْعَهُ مَحَبَّتِکَ بِمَجَامِعِ قُلُوبِهِمْ، فَهُمْ إِلَى أَوْکَارِ الْأَفْکَارِ یَأْوُونَ، وَ فِی رِیَاضِ الْقُرْبِ وَ الْمُکَاشَفَهِ یَرْتَعُونَ، وَ مِنْ حِیَاضِ الْمَحَبَّهِ بِکَأْسِ الْمُلَاطَفَهِ یَکْرَعُونَ، وَ شَرَائِعَ [1] الْمُصَافَاهِ یَرِدُونَ.

محبوب من! ما را از آن بندگانی قرار ده که در باغ دلشان درخت‌های شوق تو ریشه دوانده، و سوز محبتت تمام جانشان را فرا گرفته است. همان‌هایی که به آشیانۀ تفکر و اندیشه پناه می‌برند، و در بوستان‌های قرب و کشف حقیقت تغذیه می‌کنند. از حوض‌های مهربانی‌ات با جام ملاطفت و مهرخاص تو می‌نوشند و در جویبارهای زلال(حسن‌نیّت و خیرخواهی‌ات) وارد می‌شوند.

قَدْ کُشِفَ الْغِطٰآءُ عَنْ أَبْصَارِهِمْ، وَ انْجَلَتْ ظُلْمَهُ الرَّیْبِ عَنْ عَقَائِدِهِمْ وَ ضَـمٰآئِرِهِمْ، وَ انْتَفَتْ مُخَالَجَهُ الشَّکِّ عَنْ قُلُوبِهِمْ وَ سَرٰآئِرِهِمْ، وَ انْشَرَحَتْ بِتَحْقِیقِ الْمَعْرِفَهِ صُدُورُهُمْ، وَ عَلَتْ لِسَبْقِ السَّعَادَهِ فِی الزَّهَادَهِ هِمَمُهُمْ،

پردۀ غفلت از روی چشمانشان کنار رفته، تاریکی تردید از باورها و دل‌هایشان زدوده شده است. دیگر هیچ شک و دودلی در قلب و جانشان باقی نمانده و با تحقق معرفت، سینه‌هایشان گشایش یافته است و همت‌هایشان به سبب پیشی گرفتن در سعادتمندی بر اثر زهد، به اوج بلندی رسیده است.

وَ عَذُبَ فِی مَعِینِ الْمُعَامَلَهِ شِرْبُهُمْ، وَ طَابَ فِی مَجْلِسِ الْأُنْسِ سِرُّهُمْ، وَ أَمِنَ فِی مَوْطِنِ الْمَخَافَهِ سِرْبُهُمْ، وَ اطْمَأَنَّتْ بِالرُّجُوعِ إِلَى رَبِّ الْأَرْبَابِ أَنْفُسُهُمْ،

نوشیدن در چشمۀ زلال بندگی برایشان شیرین و گوارا شد، و در مجلس انس، درونشان لطیف و پاک گشت. در جایگاه ترس و هراس آرامش یافتند، و دل‌هایشان با بازگشت به پروردگار پروردگاران، اطمینان گرفت.

وَ تَیَقَّنَتْ بِالْفَوْزِ وَ الْفَلَاحِ أَرْوَاحُهُمْ، وَ قَرَّتْ بِالنَّظَرِ إِلَى مَحْبُوبِهِمْ أَعْیُنُهُمْ، وَ اسْتَقَرَّ بِإِدْرَاکِ السُّؤْلِ وَ نَیْلِ الْمَأْمُولِ قَرَارُهُمْ، وَ رَبِحَتْ فِی بَیْعِ الدُّنْیَا بِالْآخِرَهِ تِجَارَتُهُمْ.

روح‌هایشان به پیروزی و رستگاری یقین پیدا کرد. و چشم‌هایشان از دیدار محبوبشان روشن شد، و درک آرزوها و رسیدن به مطلوب، قرار و آرامششان را پایدار ساخت. و معاملۀ آنان در فروش دنیا به آخرت، پرسود و برکت بود.

 إِلَهِی مٰآ أَلَذَّ خَوَاطِرَ الْإِلْهَامِ بِذِکْرِکَ عَلَى الْقُلُوبِ، وَ مٰآ أَحْلَى الْمَسِیرَ إِلَیْکَ بِالْأَوْهَامِ فِی مَسَالِکِ الْغُیُوبِ، وَ مٰآأَطْیَبَ طَعْمَ حُبِّکَ، وَ مٰآ أَعْذَبَ شِرْبَ [2] قُرْبِکَ،

محبوبم! چه لذتبخش است خطوراتی که یاد تو را در دلها الهام می‌کند! و چه شیرین است سفر در اندیشه‌ها به سوی تو در وادی‌های ناپیدای غیب! چه طعم دلنشینی دارد محبت تو، و چه نوشیدنی گوارایی است شراب نزدیکی به تو!

فَأَعِذْنَا مِنْ طَرْدِکَ وَ إِبْعَادِکَ، وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَخَصِّ عَارِفِیکَ، وَ أَصْلَحِ عِبَادِکَ وَ أَصْدَقِ طَائِعِیکَ، وَ أَخْلَصِ عُبَّادِکَ [3] یَا عَظِیمُ یَا جَلِیلُ یَا کَرِیمُ یَا مُنِیلُ، بِرَحْمَتِکَ وَ مَنِّکَ ی یٰآ أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

پس ما را از دوری و طرد شدن از خود در امان بدار. ما را از خاص‌ترین عارفانت، و نیکوترین بندگانت، راستگوترین مطیعانت، و خالص‌ترین عبادت‌کنندگانت قرار بده. ای بزرگ، ای باشکوه، ای بزرگوار، ای بخشنده! به رحمت و احسانت، ای مهربان‌ترین مهربانان!

[1] . در برخی نسخه ها: شَرَایِعَ

[2] . در برخی نسخه ها: شُرْبَ

[3] . در برخی نسخه ها: عِبَادِکَ

دیدگاهتان را بنویسید