امام عصـر (علیهالسلام) فرمود: علی بن الحسین زین العابدین (علیهماالسلام) در سجودش در این موضع – و با دستش اشاره به حجر زیر ناودان نـمود- میگفت:
عُبَیْدُكَ بِفِنَائِكَ، مِسْكِینُكَ بِفِنَائِكَ، فَقِیرُكَ بِفِنَائِكَ، سَائِلُكَ بِفِنَائِكَ، یَسْأَلُكَ مٰا لاٰیَقْدِرُ عَلَیْهِ غَیْرُكَ.
بنده کوچکت در آستانه توست، بینوایت در آستانه توست، فقیرت در آستانه توست، گدایت در آستانه توست، از تو درخواست میکند آنچه را جز تو بر آن توانا نیست.
* * *
و به روایتی دیگر، از طاووس یمانی است که گفت: دیدم در حجر، زین العابدین (علیهالسلام) را که نـماز میخواند و دعا میکرد:
عُبَیْدُكَ بِبَابِكَ، أَسِیرُكَ بِفِنَائِكَ، مِسْكِینُكَ بِفِنَائِكَ، سٰائِلُكَ بِفِنَائِكَ، یَشْكُو إِلَیْكَ مٰا لاٰیَخْفىٰ عَلَیْكَ.
بنده کوچک تو بر در تو است، اسیر تو در آستانۀ تو است، بینوایت در آستانۀ تو است، گدایت در آستانۀ تو است، شکایت میبرد به تو آنچه را که بر تو پنهان نیست.
(و در خبـری است که): لاٰتَرُدَّنِی عَنْ بَابِكَ. یعنی: مرا از در خانهات بازمگردان.
طاووس گفت: در هیچ اندوهی به این کلمات دعا نکردم مگر اینکه گشایشی یافتم.
و به روایت سوم از عایشه، گفت: دیدم علی بن الحسین (علیهماالسلام) را در حجر که میگفت:
عُبَیْدُكَ بِفِنَائِكَ، مِسْكِینُكَ بِفِنَائِكَ، سَائِلُكَ بِفِنَائِكَ.
بندۀ کوچکت در آستانۀ تو است، بینوایت در آستانۀ تو است، گدایت در آستانۀ تو است.
پس در هیچ اندوهی به اینها دعا نکردم مگر اینکه در آن گشایشی نصیبم گردید.