دعای پنجاهم صحیفه سجادیه کامله | دعای صد و شصت و دوم صحیفه سجادیه جامعه |
دعا برای بیان ترس از خداوند:
این دعا پنجاهمین دعا از ادعیه صحیفه سجادیه و صد و شصت و دومین دعا از مجموعه دعاهای صحیفه جامعه می باشد.
حضرت سیدالساجدین (علیه السلام) دعا برای بیان ترس از خداوند را به دلیل خوف و خشیتی که به خاطر انجام گناهان از پرودگار خود دارند، تقریر نموده اند. امام در نخستین فراز دعا برای بیان ترس از خداوند به آفرینش بی عیب و نقص بندگان، روزی دهنده و پرورش دهندهٔ انسان ها (رابطه خالق و مخلوق) اشاره کرده اند.
در حقیقت دعا برای بیان ترس از خداوند گناهان را موجب هراس مؤمن از فرمانروای هستی می داند و با این مناجات با توجه به آگاهی خداوند از قلب مؤمن طلب آمرزش و مغفرت از حضرت حق تعالی دارد.
ارکان اصلی دعا برای بیان ترس از خداوند، معرفی گناه به عنوان عامل هدررفت استعدادهای انسان، امید به عفو الهی، نبودن راه گریز از درگاه الهی، اعتراف به استحقاق عذاب الهی، نیاز نداشتن خداوند به عذاب بندگان، درخواست مغفرت و ترحم از سوی خداوند، اعتراف به بزرگی و گستردگی سلطنت حضرت حق و مهربان بودن خداوند متعال می باشد.
نکته طلایی دعا برای بیان ترس از خداوند اقرار به ضعف انسان ها در برابر فرمانروایی کبریایی خداوند است که سبب جلب رحمت اوست.
اَللّٰهُمَّ إِنَّکَ خَلَقْتَنِی سَوِیّاً، وَرَبَّیْتَنِی صَغِیراً، وَرَزَقْتَنِی مَکْفِیّاً. اَللّٰهُمَّ إِنِّی وَجَدْتُ فِیمٰا أَنْزَلْتَ مِنْ کِتَابِکَ، وَبَشَّـرْتَ بِهِ عِبَادَکَ، أَنْ قُلْتَ: ﴿یٰا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْـرَفُوا عَلیٰ أَنْفُسِهِمْ لاٰتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللّٰهِ إِنَّ اللّٰهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً﴾، وَقَدْ تَقَدَّمَ مِنِّی مٰا قَدْعَلِمْتَ، وَمٰا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی، فَیٰا سَوْأَتَا مِمّٰا أَحْصَاهُ عَلَیَّ کِتَابُکَ،
خداوندا مرا درست اندام و موزون و متناسب آفریدی و در حالی که کوچک و ناتوان بودم، پرورشم دادی، و به اندازه کافی روزیام بخشیدی. خداوندا در آنچه از قرآنت نازل فرمودی و بندگانت را به آن مژده دادی، یافتم که فرمودی: «ای بندگان من که به سبب گناه بر خود زیادهروی کردید! از رحمت خدا نومید نشوید، مسلماً خدا همۀ گناهان را میآمرزد»، در گذشته از من گناهانی سـر زد که به آنها آگاهی، و خطاها و معصیتهایی بر عهدۀ من است که به اندازه و مقدار و کیفیت و چگونگی آنها از من داناتری، پس وای به رسوایی من از آنچه پروندۀ من ثبت کرده، پروندهای که تو برای نگارش اعمال مقرّر فرمودهای.
فَلَوْ لَاالْمَوَاقِفُ الَّتِی أُؤَمِّلُ مِنْ عَفْوِکَ الَّذِی شَمِلَ کُلَّ شَیْءٍ لَأَلْقَیْتُ بِیَدِی، وَلَوْ أَنَّ أَحَداً اسْتَطَاعَ الْهَرَبَ مِنْ رَبِّهِ، لَکُنْتُ أَنَا أَحَقُّ بِالْهَرَبَ مِنْکَ، وَأَنْتَ لاٰتَخْفىٰ عَلَیْکَ خَافِیَهٌ فِی الْأَرْضِ وَلاٰ فِی السَّمَاءِ إِلّٰا أَتَیْتَ بِهٰا، وَکَفىٰ بِکَ جَازِیاً، وَکَفىٰ بِکَ حَسِیباً.
و اگر نبود محلها و جایگاههایی که به عفو و بخششت که فراگیر هر چیز است امید ببندم، خود را از دست میدادم، و از نجاتم مأیوس میشدم. اگر کسی میتوانست از پروردگارش بگریزد، من به خاطر این همه گناهانم، برای این که دچار عذاب نشوم، به گریز از تو سزاوارتر بودم، تویی که نه در زمین و نه در آسمان، رازی از تو پوشیده نیست، و آن را در عرصهگاه قیامت حاضـر میکنی و همین بس که تو کیفر دهنده و حسابگر باشی که در کیفر و حساب، به افراد و اشخاص و آلات و ابزار نیاز نداری.
اَللّٰهُمَّ إِنَّکَ طَالِبِی إِنْ أَنَا هَرَبْتُ، وَمُدْرِکِی إِنْ أَنَا فَرَرْتُ، فَهٰا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ خَاضِعٌ ذَلِیلٌ رَاغِمٌ، إِنْ تُعَذِّبْنِی فَإِنِّی لِذَلِکَ أَهْلٌ، وَهُوَ یٰا رَبِّ مِنْکَ عَدْلٌ، وَإِنْ تَعْفُ عَنِّی فَقَدِیماً شَمَلَنِی عَفْوُکَ، وَأَلْبَسْتَنِی عَافِیَتَکَ.
خداوندا تو خواستار و جویندۀ منی اگر بگریزم، و تو دریابندۀ منی، اگر فرار کنم. اینک منم که در برابرت قرار دارم؛ فروتن، خوار، بینی به خاک مالیده، اگر عذابم کنی سزاوار آنم و عذاب من از ناحیۀ تو -ای پروردگار- عین عدالت است؛ و اگر از من بگذری، برنامۀ تازهای نیست، چرا که از دیرباز گذشتت مرا فرا گرفته و جامۀ تندرستی و سلامتت را بر من پوشاندهای.
فَأَسْأَلُکَ اَللّٰهُمَّ بِالْمَخْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ وَبِـمٰا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلّٰا رَحِمْتَ هٰذِہِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ وَهٰذِہِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ، الَّتِی لاٰتَسْتَطِیعُ حَرَّ شَمْسِکَ، فَکَیْفَ تَسْتَطِیعُ حَرَّ نَارِکَ؟! وَالَّتِی لاٰتَسْتَطِیعُ صَوْتَ رَعْدِکَ، فَکَیْفَ تَسْتَطِیعُ صَوْتَ غَضَبِکَ.
از تو میخواهم خداوندا به حقّ نامهای مبارکت که در دانش تو محفوظ است و احدی از آن خبـر ندارد و به جمال و زیباییات که پردههای نور آن را پوشانده، که بر این وجود بیتاب و این استخوانهای کهنۀ پوسیده، رحمت آری، وجود ناتوانی که توانایی گرمی آفتابت را ندارد، چگونه تاب، گرمی آتشت را دارد؟! و وجودی که قدرت شنیدن خروش رعدت را ندارد، چگونه توان شنیدن فریاد خشمت را دارد؟!
فَارْحَمْنِی اللّٰهُمَّ فَإِنِّی امْرُؤٌ حَقِیرٌ، وَخَطَرِی یَسِیرٌ، وَلَیْسَ عَذَابِی مِمّٰا یَزِیدُ فیٖ مُلْکِکَ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ، وَلَوْ أَنَّ عَذَابِی مِمّٰا یَزِیدُ فیٖ مُلْکِکَ لَسَأَلْتُکَ الصَّبْـرَ عَلَیْهِ وَأَحْبَبْتُ أَنْ یَکُونَ ذٰلِکَ لَکَ، وَلٰکِنَّ سُلْطَانَکَ اللّٰهُمَّ أَعْظَمُ، وَمُلْکَکَ أَدْوَمُ مِنْ أَنْ تَزِیدَ فِیهِ طَاعَهُ الْمُطِیعِینَ، أَوْ تَنْقُصَ مِنْهُ مَعْصِیَهُ الْمُذْنِبِینَ.
خداوندا به من رحم کن، زیرا که من فردی حقیر و قدر و منزلتم ناچیز است و عذاب کردن من چیزی نیست که به مقدار ذرّہای در پادشاهی و فرمانرواییات بیافزاید، و اگر عذابم بر پادشاهیات میافزود، صبـر و شکیبایی بر آن را از تو درخواست میکردم و دوست داشتم که این فزونی برای تو باشد، امّا خداوندا سلطنتت بزرگتر و پادشاهیات بادوامتر از آن است که فرمانبردنِ فرمانبرندگان بر آن بیافزاید، یا معصیتِ گناهکاران از آن بکاهد،
فَارْحَمْنِی یٰا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ، وَتَجَاوَزْ عَنِّی یٰا ذَا الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ، وَتُبْ عَلَیَّ إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ.
پس به من رحم کن، ای مهربانترین مهربانان! و از من گذشت کن، ای صاحب بزرگی و عظمت و رأفت و محبّت! و توبهام را بپذیر که تو بسیار توبه پذیر مهربانی.