دعای صد و شصت و هفت – در تضـرع و اظهار خضوع و فروتنی به پیشگاه خداوند عزوجلّ
دعای پنجاه و سه صحیفه سجادیه کامله
رَبِّ أَفْحَمَتْنِي ذُنُوبِی، وَانْقَطَعَتْ مَقَالَتِي، فَلاٰحُجَّةَ لیٖ، فَأَنَا الْأَسِيـرُ بِبَلِيَّتِي، الْمُرْتَهَنُ بِعَمَلِی، الْمُتَـرَدِّدُ فیٖ خَطِيئَتِي، الْمُتَحَیِّرُ عَنْ قَصْدِي، الْمُنْقَطَعُ بیٖ. قَدْ أَوْقَفْتُ نَفْسِی مَوْقِفَ الْأَذِلّٰاءِ الْمُذْنِبِینَ، مَوْقِفَ الْأَشْقِيَاءِ الْمُتَجَرِّئِینَ عَلَيْكَ، الْمُسْتَخِفِّینَ بِوَعْدِكَ، سُبْحَانَكَ أَيَّ جُرْأَةٍ اجْتَـرَأْتُ عَلَيْكَ؟! وَأَيَّ تَغْرِيرٍ غَرَّرْتُ بِنَفْسِی؟!
پروردگارا! گناهم مرا از گفتار باز داشته و رشتۀ سخنم به خاطر شدّت شـرمندگی از هم گسیخته، بهانه و عذری و دلیل و برهانی برایم نیست؛ از این رو به بلا و مصیبتم که گناهان من است، اسیرم؛ در گرو کردارم؛ سـرگردان خطاهای خود هستم؛ در اراده و آهنگم نسبت به امور، سـرگردانم؛ با همۀ وجود درماندهام. خود را در جایگاه خواران گنهکار واداشتهام؛ جایگاه تیرهبختانی که بر تو جسارت و جرات ورزیدند و وعدهات را سبک شمردهاند. منزّہ و پاکی؛ با چه جسارت و جراتی، نسبت به رویگردانی از دستورهایت دلیر شدم؟! و با کدام سبب هلاکت، خود را به نابودی انداختم؟!
مَوْلٰايَ ارْحَمْ كَبْوَتِی لِحُرِّ وَجْهِي وَزَلَّةَ قَدَمِي، وَعُدْ بِحِلْمِكَ عَلیٰ جَهْلِی وَبِإِحْسَانِكَ عَلیٰ إِسَاءَتِی، فَأَنَا الْمُقِرُّ بِذَنْبِي، الْمُعْتَـرِفُ بِخَطِيئَتِي، وَهٰذِہِ يَدِي وَنَاصِيَتِي، أَسْتَكِینُ بِالْقَوَدِ مِنْ نَفْسِی، ارْحَمْ شَيْبَتِي وَنَفَادَ أَيّٰامِي، وَاقْتِـرَابَ أَجَلِی وَضَعْفِي وَمَسْكَنَتِي وَقِلَّةَ حِيلَتِي.
سقوط و به رو درافتادنم و لغزش گامم را، رحمت آر؛ و به نادانیام با بردباریات و به بدکرداریام با احسانت، به من بازگرد. من به گناهم اقرار دارم و به خطایم اعتـراف میکنم. این دست و سـر من است که برای تلافی و کیفر از وجودم آن را به زاری تسلیم میکنم؛ به پیری و به پایان رسیدن روزگارم و نزدیک شدن مرگم و ناتوانی و بیچارگیام و کمی تدبیرم، رحم کن.
مَوْلٰايَ وَارْحَمْنِي إِذَا انْقَطَعَ مِنَ الدُّنْيَا أَثَرِي، وَامَّحىٰ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ ذِكْرِی، وَكُنْتُ فِی الْمَنْسِيِّینَ كَمَنْ قَدْ نُسِیَ، مَوْلٰايَ وَارْحَمْنِي عِنْدَ تَغَیُّرِ صُورَتِی وَحَالِی، إِذٰا بَلِیَ جِسْمِي، وَتَفَرَّقَتْ أَعْضَائِی، وَتَقَطَّعَتْ أَوْصَالِی، یٰا غَفْلَتِي عَمّٰا يُرَادُ بیٖ.
مولای من! هنگامیکه اثر و نشانم از دنیا قطع شد و زیر خاک رفتم و یادم از خاطر آفریدهها محو شد و همچون کسی که فراموش شده، در زمرۀ فراموششدگان قرار گرفتم؛ به من رحمت آر. مولای من! هنگامیکه چهره و حالـم دگرگون شود و بدنم بپوسد و اعضایم از هم بپاشند و پراکنده شوند و پیوندهایم بگسلد؛ بر من ترحّم فرما. ای وای بر بیخبـری من نسبت به آنچه که در برزخ و قیامت و کنار میزان و صـراط از من خواسته میشود!
مَوْلٰايَ وَارْحَمْنِي فیٖ حَشْـرِي وَ نَشْـرِي، وَاجْعَلْ فیٖ ذٰلِكَ الْيَوْمِ مَعَ أَوْلِيَائِكَ مَوْقِفِي، وَفیٖ أَحِبَّائِكَ مَصْدَرِي، وَفیٖ جِوَارِكَ مَسْكَنِي، یٰا رَبَّ الْعَالَمِینَ.
مولای من! مرا در برانگیختـن و زنده شدنم، رحم کن؛ و در آن روز جایگاهم را با اولیایت و محل برآمدن و حرکتم را در میان عاشقانت و جای امن و آرامشم را در جوارت، قرار ده، ای پروردگار جهانیان!
دریافت فایل PDF