بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشندۀ مهربان
اَللّٰهُمَّ بِذِکْرِکَ أَسْتَفْتِحُ مَقَالِی، وَبِشُکْرِکَ أَسْتَنْجِحُ سُؤٰالِی، وَعَلَیْکَ أَتَوَکَّلُ فیٖ کُلِّ أَحْوَالِی، وَإِیّٰاکَ آمَلُ فَلاٰ تُخَیِّبْ آمٰالِی.
خداوندا با یاد تو گفتارم را آغاز میکنم و با سپاست برای خواستهام کامیابی میطلبم، و بر تو توکل میکنم در همه حالتهایم، و تنها تو را آرزومندم پس آرزوهایم را ناکام مفرما.
اَللّٰهُمَّ بِذِکْرِکَ أَسْتَعِیذُ وَأَعْتَصِمُ، وَبِرُکْنِکَ أَلُوذُ وَأَتَحَزَّمُ، وَبِقُوَّتِکَ أَسْتَجِیرُ وَأَسْتَنْصِـرُ، وَبِنُورِکَ أَهْتَدِی وَأَسْتَبْصِـرُ، وَإِیّٰاکَ أَسْتَعِینُ وَأَعْبُدُ، وَإِلَیْکَ أَقْصُدُ وَأَعْمَدُ، وَبِکَ أُخٰاصِمُ وَأُجٰادِلُ، وَمِنْکَ أَطْلُبُ مٰا أُحَاوِلُ، فَأَعِنِّی یٰاخَیْرَ الْمُعِینِینَ، وَقِنِى الْمَکٰارِہَ کُلَّهٰا یٰا رَجَاءَ الْمُؤْمِنِینَ.
خداوندا به یاد تو پناه میبرم و عصمت میجویم، و به قدرتت پناه میگیرم و کمر میبندم، و به نیرویت پناه میجویم و یاری میخواهم، و به نور تو هدایت مییابم و بینایی میطلبم، و تنها از تو یاری میجویم و تو را میپرستم، و به سوی تو قصد میکنم و تکیه مینـمایم، و به تو مخاصمه و مجادله میکنم، و از تو میخواهم آنچه را در نظر دارم. پس مرا کمک کن ای بهتـرین کمک دهندگان، و مرا از همۀ ناخوشایندها حفظ کن ای امید مؤمنان.
اَلْحَمْدُلِلّٰهِ الْمَذْکُورِ بِکُلِّ لِسَانٍ، الْمَشْکُورِ عَلیٰ کُلِّ إِحْسَانٍ، الْمَعْبُودِ فیٖ کُلِّ مَکَانٍ، مُدَبِّرِ الْاُمُورِ، وَمُقَدِّرِ الدُّهُورِ، وَالْعَالِمِ بِـمٰا تُجِنُّهُ الْبُحُورُ، وَتُکِنُّهُ الصُّدُورُ، وَیُخْفِیهِ الظَّلاٰمُ، وَیُبْدِیهِ النُّورُ الَّذِی حَارَ فیٖ عِلْمِهِ الْعُلَمَاءُ، وَسَلَّمَ لِحُکْمِهِ الْحُکَمَاءُ، وَتَوَاضَعَ لِعِزَّتِهِ الْعُظَمَاءُ، وَفَاقَ بِسَعَهِ فَضْلِهِ الْکُرَمَاءَ، وَسَادَ بِعَظِیمِ حِلْمِهِ الْحُلَمَاءَ.
سپاس خدای را که یاد شده به هر زبانی، سپاس گفته شده بر هر احسانی، پرستیده شده در هر مکانی، تدبیرکنندۀ کارها، و تقدیرکنندۀ زمانها، و آگاه به آنچه دریاها میپوشانند، و سینهها پنهان میدارند، و تاریکیها مخفی میسازند، و آشکارش میگرداند نور، کسی که علما در علمش سـرگردانند، و حکما تسلیم حکمش گشتهاند، و تواضع نـمود در برابر عزتش بزرگان و با وسعت فضلش برتر گشت از کریمان، و با بردباری عظیمش سـروری یافت بر اهل بردباری.
وَالْحَمْدُلِلّٰهِ الَّذِی لاٰیُخْفَرُ مَنِ انْتَصَـرَ بِذِمَّتِهِ، وَلاٰ یُقْهَرُ مَنِ اسْتَتَـرَ بِعَظَمَتِهِ، وَلاٰ یُکْدیٖ مَنْ أَذَاعَ شُکْرَ نِعْمَتِهِ، وَلاٰ یَهْلَکُ مَنْ تَغَمَّدَہُ بِرَحْمَتِهِ، ذِی الْمِنَنِ الَّتِی لاٰ یُحْصِیهَا الْعَادُّونَ، وَالنِّعَمِ الَّتِی لاٰیُجَازِیهَا الْمُجْتَهِدُونَ، وَالصَّنَائِعِ الَّتِی لاٰ یَسْتَطِیعُ دَفْعَهَا الْجَاحِدُونَ، وَالدَّلاٰئِلِ الَّتِی یَسْتَبْصِـرُ بِنُورِهَا الْمَوجُودُونَ. أَحْمَدُہُ جَاهِراً بِحَمْدِہِ، شَاکِراً لِرِفْدِہِ، حَمْدَ مُوَفَّقٍ لِرُشْدِہِ، وَاثِقٍ بِوَعْدِہِ، لَهُ الشُّکْرُ الدّٰائِمُ، وَالْاَمْرُ اللّٰازِمُ.
و سپاس خدای را که شکست نـمیخورد هر که یاری بجوید به امان و ضمان او، و مغلوب نـمیگردد آنکه به عظمتش پوشش گرفت، و اندک نـمیشود خیر آنکه شکر نعمتش را آشکار کند، و هلاک نـمیگردد آنکه او را با رحمتش فرا گیرد، دارندۀ منتهایی که شمارش کنندگان آنها را به شمار نیاورند، و نعمتهایی که کوشش کنندگان آنها را پاداش ندهند، و نیکیهایی که منکران قادر به دور کردنشان نیستند، و دلایلی که بینا میشوند به نور آنها موجودات. سپاس میگویم او را آشکارا به حمدش، سپاسگزار لطفش، سپاس کسی که موفق است به هدایتش، اطمینان دارد به وعدهاش، شکر جاودان و فرمان واجب الاطاعه برای او است.
اَللّٰهُمَّ إِیّٰاکَ أَسْأَلُ، وَبِکَ أَتَوَسَّلُ، وَعَلَیْکَ أَتَوَکَّلُ، وَبِفَضْلِکَ أَغْتَنِمُ، وَبِحَبْلِکَ أَعْتَصِمُ، وَفیٖ رَحْمَتِکَ أَرْغَبُ، وَمِنْ نِقْمَتِکَ أَرْهَبُ، وَبِعَوْنِکَ أَسْتَعِینُ، وَلِعَظَمَتِکَ أَسْتَکِینُ.
خداوندا تنها از تو درخواست میکنم و به تو متوسل میشوم و بر تو توکل مینـمایم، و از فضل تو بهرهمند میشوم و به ریسمانت چنگ میزنم و به رحمتت مشتاقم، و از انتقامت میهراسم، و از یاریات کمک میجویم، و برای عظمتت خوار و ذلیلم.
اَللّٰهُمَّ أَنْتَ الْوَلِیُّ الْمُرْشِدُ، وَالْغَنِیُّ الْمُرْفِدُ، وَالْعَوْنُ الْمُؤَیِّدُ، الرّٰاحِمُ الْغَفُورُ، وَالْعَاصِمُ الْمُجِیرُ، وَالْقَاصِمُ الْمُبِیرُ، وَالْخَالِقُ الْحَکِیمُ، وَالرّٰازِقُ الْکَرِیمُ، وَالسّٰابِقُ الْقَدْیمُ.
خداوندا تو سـرپرست راهنمایی و بینیاز عطاکننده، و یاور تاییدکننده، رحم کنندۀ آمرزنده، و پناهدهندۀ حمایت کننده، و در هم کوبندۀ هلاک کننده، و آفریدگار حکیم، و روزی دهندۀ بزرگوار، و سابق قدیم هستی.
عَلِمْتَ فَخَبَـرْتَ، وَحَلُمْتَ فَسَتَـرْتَ، وَرَحِمْتَ فَغَفَرْتَ، وَعَظُمْتَ فَقَهَرْتَ، وَمَلَکْتَ فَاسْتَأْثَرْتَ، وَأَدْرَکْتَ فَاقْتَدَرْتَ، وَحَکَمْتَ فَعَدَلْتَ، وَأَنْعَمْتَ فَأَفْضَلْتَ، وَأَبْدَعْتَ فَأَحْسَنْتَ، وَصَنَعْتَ فَأَتْقَنْتَ، وَجُدْتَ فَأَغْنَیْتَ، وَاَیَّدْتَ فَکَفَیْتَ، وَخَلَقْتَ فَسَوَّیْتَ، وَوَفَّقْتَ فَهَدَیْتَ.
دانستی و آگاه شدی، و بردباری نـموده پوشاندی، و رحم کردی و آمرزیدی، و عظمت یافته و مغلوب نـمودی، و مالک شدی و بزرگی کردی، و دریافتی و قدرتـمند شدی، و حکم کردی و عدالت نـمودی، و نعمت دادی و افزون کردی، و پدید آوردی و نیکو ساختی، و ساختی و محکم نـمودی، و بخشیدی و بینیاز کردی، و تایید کردی و کفایت نـمودی، و آفریدی و درست نـمودی، و توفیق دادی و هدایت کردی.
بَطَنْتَ الْغُیُوبَ فَخَبَـرْتَ مَکْنُونَ أَسْـرَارِهَا، وَحُلْتَ بَیْنَ الْقُلُوبِ وَبَیْنَ تَصَـرُّفِهَا عَلَی اخْتِیَارِهَا، فَأَیْقَنَتِ الْبَـرَایَا أَنَّکَ مُدَبِّرُهَا وَخَالِقُهَا، وَأَذْعَنَتْ أَنَّکَ مُقَدِّرُهَا وَرٰازِقُهَا، لاٰ إِلٰهَ إِلّٰا أَنْتَ تَعٰالَیْتَ عَمّٰا یَقُولُ الظّٰالِمُونَ عُلُوّاً کَبِیراً.
به درون غیبها راه یافتی و رازهای پوشیده آنها را دانستی، و جدایی افکندی میان دلها و میان تصـرفات اختیاری آنها، و به آفریدگان یقین دادی که تو تدبیرکنندۀ آنان و آفریدگارشان هستی، اقرار نـمودند که تو تقدیرکننده و روزیدهندۀ آنها هستی، نیست پروردگاری جز تو، بلند مرتبهای از آنچه ستمکاران میگویند، بلندی بسیاری.
اَللّٰهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ وَأَنْتَ أَقْرَبُ الشّٰاهِدِینَ، وَأُشْهِدُ مَنْ حَضَـرَنِی مِنْ مَلاٰئِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ، وَعِبَادِکَ الصَّالِحِینَ، مِنَ الجِنَّهِ وَالنّٰاسِ أَجْمَعِینَ.
خداوندا تو را گواه میگیرم و تو نزدیکتـرین گواهان هستی، و گواه میگیرم هر کس را که نزد من حاضـر است از فرشتگان مقربت و بندگان صالحت، و از جن و انس همگی آنها را.
أَنِّی أَشْهَدُ بِسَـرِیرَهٍ زَکِیّهٍ، وَبَصِیرَهٍ مِنَ الشَّکِّ بَرِیَّهٍ، شَهَادَهً أَعْتَقِدُهَا بِإِخْلاٰصٍ وَإِیقَانٍ، وَأُعِدُّهَا طَمَعاً فِی الْخَلاٰصِ وَالْاَمَانِ، أُسِـرُّهَا تَصْدِیقًا بِرُبُوبِیَّتِکَ، وَأُظْهِرُهَا تَحْقِیقاً لِوَحْدَانِیَّتِکَ لاٰأَصُدُّ عَنْ سَبِیلِهَا، وَلاٰ أُلْحِدُ فیٖ تَأْوِیلِهَا، اَنَّکَ أَنْتَ اللّٰهُ رَبِّی لاٰأُشْـرِکُ بِکَ أَحَداً، وَلاٰ أَجِدُ مِنْ دُونِکَ مُلْتَحَداً، لاٰ إِلٰهَ إِلَّا اللّٰهُ وَحْدَہُ لاٰشَـرِیکَ لَهُ، الْوَاحِدُ الَّذِی لاٰیَدْخُلُ فیٖ عَدَدٍ، وَالْفَرْدُ الَّذِی لاٰیُقَاسُ بِأَحَدٍ، عَلاٰ عَنِ الْمُشَاکَلَهِ وَالْمُنَاسَبَهِ، وَخَلٰا مِنَ الْاَوْلاٰدِ وَالصّٰاحِبَهِ، سُبْحَانَهُ مَنْ خَالِقٍ مٰا أَصْنَعَهُ، وَرَازِقٍ مٰا أَوْسَعَهُ، وَقَرِیبٍ مٰا أَرْفَعَهُ، وَمُجِیبٍ مٰا أَسْمَعَهُ، وَعَزِیزٍ مٰا أَمْنَعَهُ، ﴿لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَیٰ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ﴾.
همانا من گواهی میدهم با درونی پاک و بصیرتی خالی از شک، گواهیی که آن را معتقدم با اخلاص و یقین، و آن را آماده ساختهام به طمع در رهایی و ایمنی، آن را پنهان میدارم در تصدیق به پروردگاریات، و آشکار میسازم برای تثبیت یگانگیات، نه از راهش باز میگردم، و نه در تأویل آن کفری میورزم، همانا که تنها تو خداوند هستی پروردگار من، کسی را شـریک تو قرار نـمیدهم و نـمییابم پناهی غیر از تو، نیست خداوندی جز خداوند یکتای بیانباز، یگانهای که وارد نـمیشود در ردیف عدد، و فردی که با کسی قیاس نشود، بالاتر است از همشکل بودن و همانند داشتـن، و دور است از داشتـن فرزندان و همسـر، پاک است او، آفریدگاری که چه سازنده است او، و روزیدهندهای که چه گستـرده است، و نزدیکی که چه بلند مرتبه است، و اجابت کنندهای که چه شنواست، و عزیزی که چه بازدارنده است «او راست صفات والا در آسمانها و زمین و او عزیز و حکیم است».
وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً نَبِیُّهُ الْمُرْسَلُ، وَوَلِیُّهُ الْمُفَضَّلُ، وَشَهِیدُہُ الْمُعَدَّلُ، الْمُؤَیَّدُ بِالنُّورِ الْمُضِیءِ، وَالْمُسَدَّدُ بِالْاَمْرِ الْمَرْضِیِّ، بَعَثَهُ بِالْاَوَامِرِ الشّٰافِیَهِ، وَالزَّوَاجِرِ النّٰاهِیَهِ، وَالدَّلاٰئِلِ الْهَادِیَهِ، الَّتِی أَوْضَحَ بُرْهَانَهَا، وَشـَرَحَ بَیٰانَهٰا فیٖ کِتَابٍ مُهَیْمِنٍ عَلیٰ کُلِّ کِتَابٍ، جَامِعٍ لِکُلِّ رُشْدٍ وَصَوَابٍ، فِیهِ نَبَأُ الْقُرُونِ وَتَفْصِیلُ الشُّؤُونِ، وَفَرْضُ الصَّلاٰهِ وَالصِّیَامِ، وَالْفَرْقُ بَیْنَ الْحَلاٰلِ وَالْحَرَامِ، فَدَعىٰ اِلیٰ خَیْرِ سَبِیلٍ، وَشَفىٰ مِنْ هِیٰامِ الْغَلِیلِ، حَتّٰى عَلَا الْحَقُّ وَظَهَرَ، وَزَهَقَ الْبَاطِلُ وَانْحَسَـرَ، صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ صَلاٰهً دَائِـمَهً مُمَهَّدَهً، لاٰتَنْقَضِی لَهٰا مُدَّهٌ، وَلاٰ تَنْحَصِـرُ لَهٰا عِدَّهٌ.
و گواهی میدهم که محمد پیامبـر فرستاده اوست، و ولی برتر، و گواه پاک گشته تأیید شده با نور درخشنده و توفیق یافتۀ با امر پسندیده، فرستاد او را با فرمانهای شفابخش، و نهی کنندههای بازدارنده، و دلایل هدایت کننده، که واضح نـمود برهان آنها را، و توضیح داد بیان شان را در کتابی که بر هر کتابی برتر است، گردآورنده هر رشد و صواب است که در آن است خبـر زمانهای گذشته و شـرح امور، و وجوب نـماز و روزه، و فرق میان حلال و حرام، پس فراخواند به سوی بهتـرین راه، و شفا بخشید از تشنگی گدازنده، تا اینکه حق بلندی یافت و آشکار گشت، و باطل نابود شد و از میان رفت، درود خداوند بر او و خاندانش باد، درودی همیشگی و آماده گشته، که پایان نـمییابد آن را مدتی، و منحصـر نـمیگردد برای آن عدهای.
اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ مٰاجَرَتِ النُّجُومُ فِی الْاَبْرَاجِ، وَتَلاٰطَمَتِ الْبُحُورُ بِالْاَمْوَاجِ، وَمَا ادْلَهَمَّ لَیْلٌ دَاجٍ وَأَشْـرَقَ نَهَارٌ ذُو اِبْتِلاٰجٍ، وَصَلِّ عَلَیْهِ وَآلِهِ مٰا تَعَاقَبَتِ الْاَیَّامُ، وَتَنَاوَبَتِ الْاَعْوَامُ، وَمٰا خَطَرَتِ الْاَوْهَامُ، وَتَدَبَّرَتِ الْاَفْهَامُ، وَمٰا بَقِیَ الْاَنَامُ.
خداوندا درود فرست بر محمد و آل محمد تا مادامی که ستارگان در برجها حرکت کنند و متلاطم شوند دریاها با موجها، و تیره گردد شب تاریک و بدرخشد روز روشنی بخش، و درود فرست بر او و خاندانش تا هنگامی که روزها در پی هم آیند، و سالها به هم بپیوندند، و اوهام بر خاطرها گذرد، و خردها در اندیشه باشد، و تا وقتی که آفریدگان باقی باشند.
اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ الْاَنْبِیَاءِ، وَآلِهِ الْبَـرَرَهِ الْاَتْقِیَاءِ، وَعَلیٰ عِتْـرَتِهِ الْنُّجَبَاءِ الْخِیَرَهِ الْاَصْفِیَاءِ، صَلاٰهً مَقْرُونَهً بِالتَّمَامِ وَالنَّمَاءِ، وَبَاقِیَهً بِلاٰ فَنٰاءٍ وَلَاانْقِضَاءٍ.
خداوندا درود فرست بر محمد خاتم پیامبـران و خاندانش نیکان با تقوا، و بر عتـرتش پاکان خوب برگزیده شده، درودی همراه با کمال و فزونی، و جاودان بدون نیستی و یا پایان.
اَللّٰهُمَّ رَبَّ الْعَالَمِینَ، وَأَحْکَمَ الْحَاکِمِینَ، وَأَرْحَمَ الرّٰاحِمِینَ، أَسْأَلُکَ مِنَ الشَّهَادَهِ أَقْسَطَهَا، وَمِنَ الْعِبَادَهِ أَنْشَطَهَا، وَمِنَ الزِّیَادَهِ أَبْسَطَهَا، وَمِنَ الْکَرَامَهِ أَغْبَطَهَا، وَمِنَ السَّلاٰمَهِ أَحْوَطَهَا، وَمِنَ الْاَعْمَالِ أَوْسَطَهَا، وَمِنَ الْآمٰالِ أَوْفَقَهَا، وَمِنَ الْاَقْوَالَ أَصْدَقَهَا، وَمِنَ الْمِحَالِ أَشْـرَفَهَا، وَمِنَ الْمَنَازِلِ أَلْطَفَهَا، وَمِنَ الْحِیَاطَهِ أَکْنَفَهَا، وَمِنَ الرِّعَایَهِ أَعْطَفَهَا، وَمِنَ الْعِصْمَهِ أَکْفَاهَا، وَمِنَ الرّٰاحَهِ أَشْفَاهَا، وَمِنَ النِّعْمَهِ أَوْفَاهَا، وَمِنَ الْهِمَمِ أَعْلاٰهَا، وَمِنَ الْقِسَمِ أَسْنَاهَا، وَمِنَ الْاَرْزَاقِ أَغْزَرَهَا، وَمِنَ الْاَخْلاٰقِ أَطْهَرَهَا، وَمِنَ الْمَذَاهِبِ أَقْصَدَهَا، وَمِنَ الْعَوَاقِبِ أَحْمَدَهَا، وَمِنَ الْاُمُوِر أَرْشَدَهَا، وَمِنَ التَّدَابِیرِ أَوْکَدَهَا، وَمِنَ الْجُدُودِ أَسْعَدَهَا، وَمِنَ الشُّؤُونِ أَعْوَدَهَا، وَمِنَ الْفَوَائِدِ أَرْجَحَهَا، وَمِنَ الْعَوَائِدِ أَنْجَحَهَا، وَمِنَ الزِّیَادَاتِ أَتَـمَّهَا، وَمِنَ الْبَـرَکَاتِ أَعَمَّهَا، وَمِنَ الصّٰالِحَاتِ أَعْظَمَهَا.
خداوندا ای پروردگار جهانیان، و حاکمتـرین حاکمان، و مهربانترین مهربانان از تو میخواهم از گواهی دادن عادلترین آن را، و از عبادت فعالترین و از فزونی گستـردهترین و از کرامت مورد غبطهترین آن، و از سلامت شاملترین، و از کارها حد وسط و میانیترین، و از آرزوها موفقترین، و از گفتهها راستترین، و از محلها شـریفترین آنها، و از جایگاهها لطیفترین، و از حمایت محفوظترین، و از رعایت مهربانترین، و از عصمت با کفایتترین، و از آسایش شفابخشترین و از نعمت بیشتـرین، و از همتها والاترین، و از قسمتها بالاترین، و از روزیها فراوانترین، و از اخلاق پاکترین، و از راهها نزدیکترین آنها به مقصود، و از عاقبتها ستودهترین، و از امور هدایت یافتهترین آنها، و از تدبیرها محکمترین، و از بهرهها سعادتمندترین، و از کارها سودمندترین، و از سودها برترین، و از فایدهها پرمایهترین و از افزودنها کاملترین، و از برکتها عمومیترین، و از نیکیها بزرگتـرین شان را.
اَللّٰهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ قَلْباً خَاشِعاً زَکِیّاً، وَلِسَاناً صَادِقاً عَلِیّاً، وَرِزْقاً وٰاسِعاً هِنِیّاً، وَعَیْشاً رَغْداً مَرِیئاً. وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ ضَنْکِ الْمَعَاشِ، وَمِنْ شَـرِّ کُلِّ سَاعٍ وَوَاشٍ، وَغَلَبَهِ الْاَضْدَادِ وَالْاَوْبَاشِ، وَکُلِّ قَبِیحٍ بَاطِنٍ أَوْ فَاشٍ. وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ دُعَاءٍ مَحْجُوبٍ، وَرَجَاءٍ مَکْذُوبٍ، وَحَیَاءٍ مَسْلُوبٍ، وَإِخَاءٍ مَعْبُوبٍ، وَاحْتِجَاجٍ مَغْلُوبٍ، وَرَأْیٍ غَیْرِ مُصِیبٍ.
خداوندا از تو میخواهم قلبی فروتن و پاک، و زبانی راستگوی و برتر، و روزی گستـرده و گوارا، و معیشتی آسوده و گوارا. و به تو پناه میبرم از تنگی معیشت و از شـر هر سخنچین و فتنهگر، و از غلبه یافتـن مخالفان و فرومایگان، و از هر زشتی پنهان یا آشکاری. و به تو پناه میبرم از دعای پوشیده شده، و امید ناکام گشته، و حیای از دست رفته، و برادری براساس فخرفروشی، و استدلال شکست خورده و نظر ناصواب.
اَللّٰهُمَّ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَالْمُسْتَعَاذُ، وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ وَبِکَ الْمَلٰاذُ، فَأَنِلْنِی لَطَائِفَ مِنَنِکَ فَإِنَّکَ لَطِیفٌ، وَلاٰ تَبْتَلِنِی بِـمِحَنِکَ فَإِنِّی ضَعِیفٌ، وَتَوَلَّنِی بِعَطْفِ تَحَنُّنِکَ یٰا رَؤُوفٌ، یٰا مَنْ آوَى الْمُنْقَطِعِینَ إِلَیْهِ، وَأَغْنِى الْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْهِ، جُدْ بِغِنَاکَ عَلیٰ فَاقَتِی، وَلاٰ تُحَمِّلْنِی فَوْقَ طَاقَتِی.
خداوندا تو یاری دهنده و پناه دهندهای، و امید به توست و پناهگاه تویی، پس عطا کن مرا الطاف مُنتهایت را که تو با لطف هستی، و مرا مبتلا مکن به گرفتاریها که من ناتوانم، و سـرپرستی کن مرا با توجه محبت آمیزت، ای مهربان ای آنکه پناه داده است روی آورندگان به سویش را، و بینیاز ساخت، متوکلان بر او را، با بینیازیات بر فقرم تفضلی فرما، و بر من تحمیل مکن بیش از تواناییام.
اَللّٰهُمَّ اجْعَلْنِی مِنَ الَّذِینَ جَدُّوا فیٖ قَصْدِکَ فَلَمْ یَنْکِلُوا وَسَلَکُوا الطَّرِیقَ إِلَیْکَ فَلَمْ یَعْدِلُوا، وَاعْتَمَدُوا عَلَیْکَ فِی الْوُصُولِ حَتّٰى وَصَلُوا، فَرَوِیَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ مَحَبَّتِکَ، وَأَنِسَتْ نُفُوسُهُمْ بِـمَعْرِفَتِکَ، فَلَمْ یَقْطَعْهُمْ عَنْکَ قَاطِعٌ، وَلاٰمَنَعَهُمْ عَنْ بُلُوغِ مٰا أَمَّلُوهُ لَدَیْکَ مٰانِعٌ، فَهُمْ فِیمَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خَالِدُونَ، ﴿لاٰیَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَـرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِکَهُ هٰذَا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ﴾.
خداوندا قرار ده مرا از کسانی که در راه تو تلاش کردند و ناتوان نشدند و راه به سوی تو را در پیش گرفتند و منحرف نشدند، و در رسیدن، بر تو اعتماد کردند تا اینکه رسیدند، پس سیراب گشت دلهایشان از محبتت، و مأنوس شد جانهایشان با معرفتت، پس آنها را قطع نکرد از تو قطعکنندهای، و مانع نگشت آنان را از رسیدن به آنچه نزد تو آرزو نـمودند منع کنندهای، و آنان در آنچه جانهایشان خواهان آن است جاویدانند، «اندوهگین نـمیسازد آنان را پریشانی بزرگ (قیامت) و روبرو میشوند با آنان فرشتگان که این همان روزتان است که وعده داده میشدید».
اَللّٰهُمَّ لَکَ قَلْبِی وَلِسَانِی، وَبِکَ نَجَاتِی وَأَمَانِی، وَأَنْتَ الْعَالِمُ بِسِـرّی وَإِعْلاٰنِی، فَأَمِتْ قَلْبِی عَنِ الْبَغْضَاءِ، وَأَصْمِتْ لِسَانِی عَنِ الْفَحْشَاءِ، وَأَخْلِصْ سَـرِیرَتِی عَنْ عَلاٰئِقِ الْاَهْوَاءِ، وَاکْفِنِی بِأَمَانِکَ مِنْ عَوَائِقِ الضَّـرّٰاءِ.
خداوندا قلب و زبانم برای تو، و نجات و ایمنیام به تو است، و تو آگاه هستی بر پنهان و آشکارم، پس فارغ بدار دلـم را از دشمنی، و خاموش کن زبانم را از ناسزاگویی و خالص کن درونم را از وابستگی هواها، و کفایت کن مرا به ایمنیات از بازدارندههای زیانبخش.
وَاجْعَلْ سِـرِّی مَعْقُوداً عَلیٰ مُرَاقَبَتِکَ، وَإِعْلانِی مُوَافِقاً لِطَاعَتِکَ، وَهَبْ لیٖ جِسْماً رَوْحَاِنیّاً، وَقَلْباً سَمَاوِیّاً، وَهِمَّهً مُتَّصِلَهً بِکَ، وَیَقِیناً صَادِقاً فیٖ حُبِّکَ، وَأَلْهِمْنِی مِنْ مَحَامِدِکَ أَمْدَحَهَا، وَهَبْ لیٖ مِنْ فَوَائِدِکَ أَسْمَحَهَا، إِنَّکَ وَلِیُّ الْحَمْدِ وَالْمُسْتَوْلِی عَلَی الْمَجْدِ.
و درونم را وابسته به نظارتت قرار ده، و آشکارم را موافق طاعتت ساز، و ببخش مرا بدنی روحانی، و قلبی آسمانی، و همتی به تو پیوسته، و یقینی راستین در محبتت، و الهام کن مرا از ستایشهایت ستودهترین آنها را، و عطا کن به من از سودهایت با ارزشترین آنها را، که تو دارندۀ ستایش و چیره بر بزرگواری هستی.
یٰا مَنْ لاٰیَنْقُصُ مَلَکُوتَهُ عِصْیَانُ الْمُتَمَرِّدِینَ، وَلاٰ یَزِیدُ جَبَـرُوتَهُ إِیمَانُ الْمُوَحِّدِینَ، إِلَیْکَ أَسْتَشْفِعُ بِقَدْیمِ کَرَمِکَ، أَنْ لاٰتَسْلُبَنِی مٰا مَنَحْتَنِی مِنْ جَسِیمِ نِعَمِکَ، وَاصْـرِفْنِی بِحُسْنِ نَظَرِکَ لیٖ عَنْ وَرْطَهِ الْمَهَالِکِ، وَعَرِّفْنِی بِجَمِیلِ اخْتِیَارِکَ لیٖ مُنْجِیَاتِ الْمَسَالِکِ.
ای آنکه نـمیکاهد ملکوتش را نافرمانی سـرکشان، و نـمیافزاید قدرتش را ایمان یگانهپرستان، با کرم قدیمت نزد تو شفاعت میجویم، که از من مگیری آنچه را به من دادهای از نعمتهای بزرگت، و با توجه نیکویت به من مرا از گرداب هلاکتها دور ساز، و آشنایم ساز با گزینش زیبایت برای من در راههای نجات بخش.
یٰا مَنْ قَرُبَتْ رَحْمَتُهُ مِنَ الْمُحْسِنِینَ، وَأَوْجَبَ عَفْوَہُ لِلْاَوّٰابِینَ، بَلِّغْنٰا بِرَحْمَتِکَ غَنٰائِمَ الْبِـرِّ وَالْاِحْسَانِ، وَجَلِّلْنَا بِنِعْمَتِکَ مَلاٰبِسَ الْعَفْوِ وَالْغُفْرَانِ، وَأَصْحِبْ رَغَبٰاتِنَا بِحَیَاءٍ یِقْطَعُهَا َعنِ الشَّهَوَاتِ، وَاحْشُ قُلُوبَنَا نُوراً یَمْنَعُهَا مِنَ الشُّبُهَاتِ، وَأَوْدِعْ نُفُوسَنَا خَوْفَ الْمُشْفِقِینَ مِنْ سُوءِ الْحِسَابِ، وَرَجَاءَ الْوَاثِقِینَ بِتَوْفِیرِ الثَّوَابِ، فَلاٰ نَغْتَـرَّ بِالْاَمْهَالِ وَلاٰ نُقَصّـِرَ فیٖ صَالِحِ الْاَعْمَالِ، وَلاٰ نَفْتُـرَ عَنِ التَّسْبِیحِ بِحَمْدِکَ فِی الْغُدُوِّ وَالْآصَالِ.
ای آنکه رحمتش به نیکوکاران نزدیک است، و عفوش را برای توبه کنندگان واجب نـموده، ما را برسان به رحمتت، به غنیمتهای نیکی و نیکوکاری، و بپوشان ما را با نعمتت جامههای عفو و آمرزش را، و همراه ساز تـمایلات ما را با حیایی که آن را از شهوتها جدا سازد، و پر کن دلهای ما را با نوری که آن را از شبهات باز دارد، و بسپار به جانهایمان ترس بیمناکان از بدی حساب، و امید اطمینان یافتگان به فراوانی ثواب را، که به مهلت دادن مغرور نشویم و در کارهای نیک کوتاهی نورزیم، و سست نگردیم از تسبیح نـمودن به ستایشت در بامداد و شامگاه.
یٰا مَنْ آنَسَ الْعَارِفِینَ بِطُولِ مُنَاجَاتِهِ، وَأَلْبَسَ الْخَائِفِینَ ثَوْبَ مُوَالاٰتِهِ، مَتىٰ فَرِحَ مَنْ قَصَدَتْ سِوَاکَ هِمَّتُهُ؟! وَمَتَى اسْتَـرٰاحَ مَنْ أَرٰادَتْ غَیْرَکَ عَزِیمَتُهُ؟! وَمَنْ ذَا الَّذِی قَصَدَکَ بِصِدْقِ الْاِرٰادَهِ فَلَمْ تُشَفِّعْهُ فِی مُرٰادِہِ؟! أَمْ مَنْ ذَا الَّذِی اعْتَمَدَ عَلَیْکَ فیٖ أَمْرِہِ فَلَمْ تَجُدْ بِإِسْعٰادِہِ؟! أَمْ مَنْ ذَا الَّذِی اسْتَـرْشَدَکَ فَلَمْ تَـمْنُنْ بِإِرْشَادِہِ؟!
ای آنکه انس بخشید عارفان را با مناجات طولانیاش، و پوشاند به بیمناکان جامۀ ارادتش را. چه وقت شاد شد آنکه همتش غیر از تو را قصد نـمود؟! و چه وقت آسوده گشت آنکه اراده کرد غیر از تو را تصمیمش؟! و کیست آنکه با ارادهای راستین قصد تو را نـمود و تو او را شفاعت ندادی در خواستهاش؟! یا کیست آنکه در کارش بر تو اعتماد نـمود و تو لطف نفرمودی در سعادتـمندیاش؟! یا کیست آنکه از تو راهنمایی خواست و تو در راهنماییاش منت ننهادی؟!
اَللّٰهُمَّ عَبْدُکَ الضَّعِیفُ الْفَقِیرُ، وَمِسْکِینُکَ اللَّهِیفُ الْمُسْتَجِیرُ، عَالِمٌ أَنَّ فیٖ قَبْضَتِکَ أَزِمَّهَ التَّدْبِیرِ، وَمَصَادِرَ الْمَقٰادِیرِ عَنْ إِرَادَتِکَ، وَأَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ بِقُدْسِکَ حَیٰاهً لِکُلِّ شَیْءٍ، وَجَعَلْتَهُ نَجاهً لِکُلِّ حَیٍّ، فَارْزُقْهُ مِنْ حَلاٰوَهِ مُصَافَاتِکَ مٰا یَصِیرُ بِهِ اِلیٰ مَرْضَاتِکَ، وَهَبْ لَهُ مِنْ خُشُوعِ التَّذَلُّلِ وَخُضُوعِ التَّبَتُّلِ فیٖ رَهْبَهِ الْاِخْبَاتِ وَسَلاٰمَهِ الْمَحْیَا وَالْمَمَاتِ، مٰا تُحْضِـرُہُ بِهِ کِفَایَهَ الْمُتَوَکِّلِینَ، وَتُـمِیرُہُ بِهِ رِعَایَهَ الْمَکْفُولِینَ، وَتُعِیرُہُ بِهِ وَلاٰیَهَ الْمُتَّصِلِینَ الْمَقْبُولِینَ.
خداوندا بندۀ ناتوان فقیرت، و مسکین ستم رسیده پناهجویت، میداند که افسار تدبیر در اختیار تو، و سـرچشمههای تقدیرها به ارادۀ تو است، و همانا تو، به پاکیات برای هر چیزی حیاتی به پا داشتی، و آن را نجاتی قرار دادی برای هر زندهای، پس او را روزی ده از شیرینی دوستی خالصانهات آنچه بدان راه یابد به سوی خرسندیات، و ببخش او را از خشوع خوار گشتـن، و خضوع روی آوردن به خدا و بریدن از غیر او، و سلامت زندگی و مرگ، آنچه را که به آن حاضـر میگردانی او را کفایت توکل کنندگان را، و عطا میکنی به آن او را رعایت کفالت شدگان را، و بر او میبخشی به آن، ولایت پیوستگان پذیرفته شده را.
یٰا مَنْ هُوَ أَبَرُّ بیٖ مِنَ الْوَالِدِ الشَّفِیقِ، وَأَقْرَبُ إِلَیَّ مِنَ الصّٰاحِبِ اللَّزِیقِ، أَنْتَ مَوْضِعُ أُنْسِی فِی الْخَلْوَهِ إِذَا أَوْحَشَنِى الْمَکَانُ، وَلَفَظَتْنِی الْاَوْطَانُ، وَفَارَقَتْنِی الْاُلّٰافُ وَالْجِیرَانُ، وَانْفَرَدْتُ فیٖ مَحَلٍّ ضَنْکٍ قَصِیرِ السَّمْکِ ضَیِّقِ الضَّـرِیحِ مُطْبَقِ الصَّفِیحِ، مَهُولٍ مَنْظَرُہُ، ثَقِیلٍ مَدَرُہُ، مُسْتَقِلَّهٍ بِالْوَحْشَهِ عَرْصَتُهُ، مُغَشّٰاهٍ بِالظُّلْمَهِ سَاحَتُهُ، عَلیٰ غَیْرِ مِهَادٍ وَلاٰ وِسَادٍ، وَلاٰ تَقْدِمَهِ زَادٍ، وَلَااعْتِدَادٍ لِمَعَادٍ، فَتَدَارَکْنِی بِرَحْمَتِکَ الَّتِی وَسِعَتِ الْاَشْیٰاءَ أَکْنَافُهَا وَجَمَعَتِ الْاَحْیَاءَ أَطْرَافُهَا، وَعَمَّتِ الْبَـرٰایٰا أَلْطَافُهَا، وَعُدْ عَلَیَّ بِعَفْوِکَ یٰا کَرِیمُ، وَلاٰ تُؤٰاخِذْنِی بِجَهْلِی یٰا رَحِیمُ.
ای آنکه به من از پدر مهربان دلسوزتر است، و نزدیکتر است به من از یار همراه، تو جایگاه انس من در خلوت هستی، هرگاه مکان مرا به وحشت اندازد، و مرا دور کند وطنها، و جدا شوند از من عزیزان و همسایگان و تنها ماندم در جایی تنگ با سقفی کوتاه، و جایی تنگ که اطرافش به هم برآمده، و هولناک است منظرش و سنگین است گِل آن، و عرصهاش به وحشت آرمیده، و پوشانیده شده با تاریکی محیطش، نه زیراندازی و نه بالشی، و نه توشۀ از پیش فرستادهای، و نه آمادگیی برای بازگشت، پس مرا دریاب با رحمتت، که سایهاش همۀ اشیا را در بر گرفته، و فراهم آورده است زندگان را پیرامونش، و آفریدگان را الطافش فرا گرفته است، و بازگرد به سوی من با عفوت ای بزرگوار، و مگیر مرا به نادانیام ای مهربان.
اَللّٰهُمَّ ارْحَمْ مَنِ اکْتَنَفَتْهُ سَیِّئاتُهُ، وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِیئٰاتُهُ، وَحَفَّتْ بِهِ جِنٰایَاتُهُ، بِعَفْوِکَ ارْحَمْ مَنْ لَیْسَ لَهُ مِنْ عَمَلِهِ شَافِعٌ، وَلاٰ یَمْنَعُهُ مِنْ عَذَابِکَ مٰانِعٌ، اِرْحَمِ الْغَافِلَ عَمّٰا أَضَلَّهُ، وَالذّٰاهِلَ عَنِ الْاَمْرِ الَّذِی خُلِقَ لَهُ، ارْحَمْ مَنْ نَقَضَ الْعَهْدَ وَغَدَرَ، وَعَلیٰ مَعْصِیَتِکَ انْطَوىٰ وَأَصَـرَّ، وَجَاهَرَکَ بِجَهْلِهِ وَمَا اسْتَتَـرَ، ارْحَمْ مَنْ أَلْقىٰ عَنْ رَأْسِهِ قِنٰاعَ الْحَیٰاءِ، وَحَسـَرَ عَنْ ذِرٰاعَیْهِ جِلْبَابَ الْاَتْقِیَاءِ، وَاجْتَـرَاَ عَلیٰ سَخَطِکَ بِارْتِکَابِ الْفَحْشَاءِ، فَیٰا مَنْ لَمْ یَزَلْ عَفُوّاً غَفَّاراً ارْحَمْ مَنْ لَمْ یَزَلْ مُسْقَطاً عَثّٰاراً.
خداوندا رحم کن بر آنکه بدیهایش او را در برگرفته، و خطاهایش وی را احاطه نـموده، و بر او گِرد آمدهاند جنایاتش، به عفوت رحم کن کسی را که او را نیست از عملش شفاعت کنندهای، و باز نـمیدارد او را از عذابت بازدارندهای، رحم کن آنکه غافل است از آنچه او را گمراه نـموده، و فراموش کرده است از امری که خلق شده است برای آن، رحم کن آن را که عهد را شکسته و خدعه نـموده، و بر معصیتت پیوسته و اصـرار کرده، و با تو آشکارا به خاطر نادانیاش درافتاده و پنهانی نجسته است، رحم کن آن را که پوشش حیا را از سـر خود برداشته و از دستهای خود دور کرده جامۀ پرهیزکاران را، و بر خشمت گستاخی نـموده است با ارتکاب زشتیها، پس ای آنکه پیوسته عفوکنندۀ آمرزنده بوده، رحم کن کسی را که پیوسته از پای افتادۀ بسیار خطا کننده بوده است.
اَللّٰهُمَّ اغْفِرْ لیٖ مٰا مَضیٰ مِنّیٖ، وَاخْتِمْ لیٖ بِـمٰا تَرْضیٰ بِهِ عَنِّی، وَاعْقُدْ عِزٰائـِمیٖ عَلیٰ تَوْبَهٍ بِکَ مُتَّصِلَهٍ، وَلَدَیْکَ مُتَقَبَّلَهٍ، تُقِیلُنِی بِهٰا عَثَـرَاتِی، وَتَسْتُـرُ بِهٰا عَوْرَاتِی، وَتَرْحَمُ بِهٰا عَبَـرَاتِی، وَتُجِیرُنِی بِهٰا إِجٰارَهً مِنْ مَعٰاطِبِ انْتِقٰامِکَ، وَتُنِیلُنِی بِهَا الْمَسَـرَّهَ بِـمَوَاهِبِ إِنْعَامِکَ، یَوْمَ تَبْـرُزُ الْاَخْبَارُ، وَتَعْظُمُ الْاَخْطَارُ، وَتُبْلَی الْاَسْـرَارُ، وَتُهْتَکُ الْاَسْتٰارُ، وَتَشْخَصُ الْقُلُوبُ وَالْاَبْصَارُ، ﴿یَوْمَ لاٰیَنْفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمُ اللَّعْنَهُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ﴾ إِنَّکَ مَعْدِنُ الْآلاٰءِ وَالْکَرَمِ، وَصَارِفُ اللَّأْوٰاءِ وَالنِّقَمِ، لاٰ إِلٰهَ إِلّٰا أَنْتَ عَلَیْکَ أَعْتَمِدُ وَبِکَ أَسْتَعِینُ، وَأَنْتَ حَسْبِی وَکَفىٰ بِکَ وَکِیلاً.
خداوندا بر من ببخش آنچه را که از من گذشته، و عاقبتم را پایان بده به آنچه تو را از من خشنود میسازد، و محکم ساز تصمیمهایم را بر توبهای به تو پیوسته، و در پیشگاهت پذیرفته گشته، که به آن لغزشهایم را ببخشی، و بپوشانی به آن عیبهایم را و رحم کنی به آن گریههایم را، و پناه دهی مرا به آن پناه دادنی از جاهای هلاک آفرین انتقامت، و به آن مرا عطا کنی شادمانی به بخششهای احسانت را، روزی که خبـرها آشکار شوند، و خطرها عظیم گردند، و رازها ظاهر، و پردهها دریده شوند، و توجه کنند دلها و دیدهها «روزی که ظالـمان را سود ندهد معذرت خواهیشان، و آنان را باشد لعنت، و آنان را باشد بدی جایگاه» همانا تو معدن نعمتها و کرم هستی، و دورکنندۀ سختیها و بلاهایی، نیست پروردگاری جز تو، بر تو اعتماد میکنم و از تو یاری میجویم، و تو مرا بس هستی و کافی باشی به عنوان وکیل.
یٰا مَالِکَ خَزَائِنِ الْاَقْوَاتِ وَفَاطِرَ أَصْنَافِ الْبَـرِیّٰاتِ، وَخَالِقَ سَبْعِ طَرَائِقَ مَسْلُوکَاتٍ مِنْ فَوْقِ سَبْعِ أَرَضِینَ مُذَلَّلاٰتٍ، الْعَالیٖ فیٖ وَقَارِ الْعِزِّ وَالْمِنْعَهِ، وَالدّٰائِمُ فیٖ کِبْـرِیٰاءِ الْهَیْبَهِ وَالرِّفْعَهِ، وَالْجَوَادُ بِنَیْلِهِ عَلیٰ خَلْقِهِ مِنْ سَعَهٍ، لَیْسَ لَهُ حَدٌّ وَلاٰ أَمَدٌ، وَلاٰ یُدْرِکُهُ تَحْصِیلٌ وَلاٰ عَدَدٌ، وَلاٰ یُحِیطُ بِوَصْفِهِ أَحَدٌ.
ای مالک خزانههای روزیها، و به وجود آورندۀ انواع آفریدهها، و آفریدگار هفت راه به هم پیوسته در بالای هفت زمین رام گشته، بلند مرتبه در وقار عزت و قدرت و پیوستۀ ماندگار در بزرگواری هیبت و رفعت، و بخشنده به عطایش بر آفریدگانش از وسعت روزیاش، او را نیست حدی و نه منتهایی، و در نـمییابد او را به دست آوردن و نه عددی، و نه کسی به وصف او را احاطه مینـماید.
اَلْحَمْدُلِلّٰهِ خَالِقِ أَمْشَاجِ النَّسَمِ وَمُولِجِ الْاَنْوَارِ فِی الظُّلَمِ، وَمُخْرِجِ الْمَوْجُودِ مِنَ الْعَدَمِ، وَالسّٰابِقِ الْاَزَلِیَّهِ بِالْقِدَمِ، وَالْجَوَادِ عَلیَ الْخَلْقِ بِسَوَابِغِ النِّعَمِ، وَالْعَوّٰادِ عَلَیْهِمْ بِالْفَضْلِ وَالْکَرَمِ، الَّذِی لاٰیُعْجِزُہُ کَثْـرَهُ الْاِنْفٰاقِ، وَلاٰ یُمْسِکُ خَشْیَهَ الْاِمْلاٰقِ، وَلاٰ یُنْقِصُهُ إِدْرَارُ الْاَرْزَاقِ، وَلاٰ یُدْرَکُ بِأَنٰاسِیِّ الْاَحْدَاقِ وَلاٰ یُوصَفُ بِـمُضٰامَّهٍ وَلَاافْتِـرَاقٍ.
سپاس خدای را، آفرینندۀ آفریدههایی که ترکیب یافتهاند، و واردکننده روشنیها در تاریکیها، و خارج کنندۀ موجود از نیستی، و پیشی گیرنده ازلی به سبب قدمت و بیابتدا بودن، و سخاوتـمند بر خلایق با نعمتهای فراوان، و بسیار لطف کننده بر آنان به فضل و کرم، آن که ناتوان نـمیسازد او را فراوانی انفاق و بخشش، و خودداری نـمیکند از بخشش از ترس بیچیز شدن، و نـمیکاهد او را ریزش پیاپی روزیها، و در یافته نـمیشود با مردمک چشمها، و توصیف نـمیشود به فراهم بودن و یا جدا گشتـن.
أَحْمَدُہُ عَلیٰ جَزِیلِ إِحْسَانِهِ، وَأَعُوذُ بِهِ مِنْ حُلُولِ خِذْلاٰنِهِ، وَأَسْتَهْدِیهِ بِنُورِ بُرْهَانِهِ، وَأُومِنُ بِهِ حَقَّ إِیمَانِهِ.
او را میستایم بر احسان فراوانش، و به او پناه میبرم از پیش آمدن خوار کردنش، و از او هدایت میجویم به نور برهانش، و به او ایمان میآورم به حقیقت ایمانش.
وَأَشْهَدُ أَنْ لاٰ إِلٰهَ إِلَّا اللّٰهُ وَحْدَہُ لاٰشَـرِیکَ لَهُ، الَّذِی عَمَّ الْخَلٰائِقَ جَدْوَاهُ، وَتَمَّ حُکْمُهُ فِیمَنْ أَضَلَّ مِنْهُمْ وَهَدٰاهُ، وَأَحٰاطَ عِلْماً بِـمَنْ أَطَاعَهُ وَعَصَاهُ، وَاسْتَوْلیٰ عَلَی الْمُلْکِ بِعِزٍّ أَبَدٍ فَحَوٰاهُ، فَسَبَّحَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَأَکْنَافُهَا، وَالْاَرْضُ وَأَطْرَافُهَا، وَالْجِبَالُ وَأَعْرَافُهَا، وَالشَّجَرُ وَأَغْصٰانُها، وَالْبِحَارُ وَحِیتَانُهَا، وَالنُّجُومُ فیٖ مَطَالِعِهَا، وَالْاَمْطَارُ فیٖ مَوَاقِعِهَا، وَوُحُوشُ الْاَرْضِ وَسِبَاعُهَا، وَمَدَدُ الْاَنْهَارِ وَأَمْوَاجُهَا، وَعَذْبُ الْمِیٰاهُ وَأُجَاجُهَا، وَهُبُوبُ الرِّیَاحِ وَعَجَاجُهَا، وَکُلُّ مٰا وَقَعَ عَلَیْهِ وَصْفٌ وَتَسْمِیَهٌ، أَوْ یُدْرِکُهُ حَدٌّ یَحْوِیهِ مِمّٰا یُتَصَوَّرُ فِی الْفِکْرِ، أَوْ یُتَمَثَّلُ بِجِسْمٍ أَوْ قَدَرٍ، أَوْ یُنْسَبُ اِلیٰ عَرَضٍ أَوْ جَوْهَرٍ، مِنْ صَغِیرٍ حَقِیرٍ، أَوْ خَطِیرٍ کَبِیرٍ، مُقِرّاً لَهُ بِالْعُبُودِیَّهِ خَاشِعاً، مُعْتَـرِفاً لَهُ بِالْوَحْدٰانِیَّهِ طَائِعاً، مُسْتَجِیباً لِدَعْوَتِهِ خٰاضِعاً، مُتَضَـرِّعاً لِمَشِیِّتِهِ مُتَوَاضِعاً، لَهُ الْمُلْکُ الَّذِی لاٰنَفٰادَ لِدَیْمُومِیَّتِهِ وَلَاانْقِضَاءَ لِعِدَّتِهِ.
و گواهی میدهم که نیست پروردگاری جز خدای یکتایی که شـریک ندارد، آنکه در بر گرفته است همۀ موجودات را عطایش، و حکم او کامل گشت در مورد آنکه گمراه نـمود و هدایت کرد، و علم او در برگرفت هر کس که او را اطاعت نـموده یا نافرامانی کرده است، و چیره گشت بر پادشاهی با عزت ابدی و آن را در اختیار گرفت، پس او را به پاکی ستود آسمانها و اطرافشان، و زمین و کنارههایش، و کوهها و قلههایشان، و درختان و شاخههایشان، و دریاها و ماهیهایشان، و ستارگان در محل طلوعشان، و بارانها در اوقاتشان، و جانوران وحشی زمین و درندگانش، و سـرچشمۀ رودها و امواجشان، و شیرینی آنها و شورشان، و وزیدن بادها و صدایشان و هرچه بر آن قرار گرفت وصفی و نام نهادنی، یا اینکه دریابد آن را حدی که آن را فراگیرد از آنچه در اندیشه تصور شود، یا نـمایانده شود به جسمی یا اندازهای یا نسبت داده شود به عرض یا جوهری از کوچکی ناچیز، یا مهمی بزرگ، اقرارکنندۀ خاشع برای وی به عبودیت، اعتـراف کنندۀ فرمانبـر برای وی به یگانگی اجابت کنندۀ با خضوع برای دعوتش، تضـرع کنندۀ فروتن برای خواستهاش، برای اوست ملکی که پایانی نیست جاودانگیاش را، و انتهایی نیست مدتش را.
وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُہُ الْکَرِیمُ، وَرَسُولُهُ الطّٰاهِرُ الْمَعْصُومُ، بَعَثَهُ وَالنّٰاسُ فیٖ غَمْرَهِ الضَّلاٰلَهِ سٰاهُونَ، وَفیٖ غِرَّهِ الْجَهٰالَهِ لاٰهُونَ، لاٰ یَقُولُونَ صِدْقاً وَلاٰ یَسْتَعْمِلُونَ حَقّاً، قَدِاکْتَنَفَتْهُمُ الْقَسْوَهُ، وَحَقَّتْ عَلَیْهِمُ الشِّقْوَهُ، إِلّٰا مَنْ أَحَبَّ اللّٰهُ إِنْقٰاذَہُ، وَرَحِمَهُ وَأَعَانَهُ، فَقٰامَ مُحَمَّدٌ صَلَوٰاتُ اللّٰهِ عَلَیْهِ وَآلِهِ فِیهِمْ مُجِدّاً فیٖ إِنْذَارِہِ، مُرْشِداً لِاَنْوَارِہِ، بِعَزْمٍ ثٰاقِبٍ وَحُکْمٍ وَاجِبٍ، حَتّٰى تَأَلَّقَ شِهٰابُ الْاِیمَانِ، وَتَفَرَّقَ حِزْبُ الشَّیْطَانِ، وَأَعَزَّ اللّٰهُ جُنْدَہُ، وَعُبِدَ وَحْدَہُ.
و گواهی میدهم که محمد بنده بزرگوار اوست، و فرستادۀ پاک معصومش، او را فرستاد در حالی که مردم در دریای گمراهی سـرگشته بودند، و در غفلت نادانی مشغول، نه راست میگفتند و نه حق را عمل مینـمودند سنگدلی بر آنان دست یافته، و بر آنها محقق گشته بود بدبختی، مگر کسی که خداوند رهاییاش را دوست داشته و به او رحم کرده و او را یاری داده بود، پس قیام کرد محمد که صلوات خداوند بر او و خاندانش باد در میان آنان کوشا در بیم دادنش، راهنمایی کننده به سوی نورهایش، با عزمی نافذ و حکمی واجب، تا اینکه شهاب ایمان درخشید و حزب شیطان پراکنده گشت، و خداوند لشکریانش را عزت بخشید، و تنها او پرستیده شد.
ثُمَّ اخْتَارَہُ اللّٰهُ فَرَفَعَهُ اِلیٰ رَوْحِ جَنَّتِهِ، وَفَسِیحِ کَرَامَتِهِ، فَقَبَضَهُ تَقِیّاً زَکِیّاً رَاضِیّاً مَرْضِیّاً طَاهِراً نِقِیّاً، ﴿وَتَـمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ صِدْقًا وَعَدْلًا لاٰمُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ﴾، صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْهِ وَعَلیٰ آلِهِ وَأَقْرَبِیهِ، وَذَوَیٖ رَحِمِهِ وَمَوَالِیهِ صَلاٰهً جَلِیلَهً جَزِیلَهً مَوْصُولَهً مَقْبُولَهً، لَاانْقِطَاعَ لِمَزِیدِهَا، وَلَااتِّضٰاعَ لِمَشِیدِهَا، وَلَاامْتِنَاعَ لِصُعُودِهَا، تَنْتَهِی اِلیٰ مَقَرِّ أَرْوَاحِهِمْ، وَمَقَامِ فَلاٰحِهِمْ، فَیُضَاعِفُ اللّٰهُ لَهُمْ تَحِیّٰاتِهٰا، وَیُشَـرِّفُ لَدَیْهِمْ صَلَوَاتِهٰا، فَتَتَلَقّٰاهُمْ مَقْرُونَهً بِالرَّوْحِ وَالسُّـرُورِ، مَحْفُوفَهً بِالنَّضَارَهِ وَالنُّورٍ، دَائِـمَهً بِلاٰ فَنٰاءٍ وَلاٰ فُتُورٍ.
سپس خداوند او را اختیار کرد، پس او را بالا برد به سوی آسایش بهشت و گستـرۀ کرامت خویش، پس جان او را گرفت در حالی که با تقوا و پاک و خرسند و مورد رضایت، طاهر و بی آلایش بود «و کامل گشت سخن پروردگارت به صداقت و عدل، که نیست تغییر دهندهای کلماتش را، و او شنوای داناست» صلوات خداوند بر او، و بر خاندان و نزدیکان و خویشان و دوستانش باد، درودی ارزشمند و فراوان، رسیده و پذیرفته شده، که فزونیاش را انقطاعی نباشد، و نه بلندیاش را پستی، و نه بازدارندهای برای بالا رفتنش، منتهی گردد به جایگاه ارواحشان و محل رستگاریشان، و خداوند درودها را برای آنان مضاعف سازد و صلوات را نزد آنان شـرافت بخشد، پس با آنان روبرو شوند همراه با آسایش و شادمانی، فراگرفته شده با شادابی و روشنایی، پیوستۀ بینابودی و نه سستی باشد آنها را.
اَللّٰهُمَّ اجْعَلْ أَکْمَلَ صَلَوَاتِکَ وَأَشْـرَفَهَا، وَأَجْمَلَ تَحِیّٰاتِکَ وَأَلْطَفَهٰا، وَأَشْمَلَ بَرَکَاتِکَ وَأَعْطَفَهَا، وَأَجَلَّ هِبَاتِکَ وَاَرْاَفَهَا عَلیٰ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَأَکْرَمِ الْمُرْسَلِینَ الْمَبْعُوثِ فِی الْاُمِّیِّینَ، وَعَلیٰ أَهْلِ بَیْتِهِ الْاَصْفِیَاءِ الطّٰاهِرِینَ، وَعِتْـرَتِهِ النُّجَبَاءِ الْمُخْتَارِینَ، وَشِیعَتِهِ الْاَوْفِیَاءِ الْمُوَازِرِینَ مِنْ أَنْصَارِہِ وَالْمُهَاجِرِینَ، وَأَدْخِلْنَا فیٖ شَفٰاعَتِهِ یَوْمَ الدِّینِ مَعَ مَنْ دَخَلَ فیٖ زُمْرَتِهِ مِنَ الْمُوَحِّدِینَ، یٰا أَکْرَمَ الْاَکْرَمِینَ وَیٰا أَرْحَمَ الرّٰاحِمِینَ.
خداوندا قرار ده کاملترین و برترین صلواتت، و زیباترین و لطیفترین درودهایت، و شاملترین و مهربانترین برکاتت، و بزرگترین و پرمهرترین بخششهایت را، بر محمد خاتم پیامبـران، و گرامیترین فرستادگان که برانگیخته شده در میان اُمیّها، و بر اهلبیت او برگزیدگان پاک، و عتـرتش، پاکان برگزیده، و شیعیانش، باوفایان یاری دهنده از انصار و مهاجرینش، و ما را داخل کن در شفاعتش در روز جزا همراه آنکه در زمرهاش داخل شد از یکتاپرستان، ای گرامیترین بزرگواران، و ای مهربانترین مهربانان.
اَللّٰهُمَّ أَنْتَ الْمَلِکُ الَّذِی لاٰیُمْلَکُ، وَالْوَاحِدُ الَّذِی لاٰشَـرِیکَ لَکَ، یٰاسَامِعَ السـِّرِّ وَالنَّجْوىٰ، وَیٰا دَافِعَ الضُّـرِّ وَالْبَلْوىٰ، وَیٰا کَاشِفَ الْعُسْـرِ وَالْبُؤْسیٰ، وَقٰابِلَ الْعُذْرِ وَالْعُتْبىٰ، وَمُسْبِلَ السِّتْـرِ عَلَی الْوَرىٰ، جَلِّلْنِی مِنْ رَأْفَتِکَ بِأَمْرٍ وَاقٍ، وَاشْمِلْنِی مِنْ رِعَایَتِکَ بِرُکْنٍ بَاقٍ، وَأَوْصِلْنِی بِعِنَایَتِکَ اِلیٰ غَایَهِ السِّبَاقِ، وَاجْعَلْنِی بِرَحْمَتِکَ مِنْ أَهْلِ الرِّعَایَهِ لِلْمِیثَاقِ، وَاعْمُرْ قَلْبِی بِخَشْیَهِ ذَوِی الْاِشْفَاقِ، یٰا مَنْ لَمْ یَزَلْ فِعْلُهُ بیٖ حَسَناً جَمِیلاً، وَلَمْ یَکُنْ بِسَتْـرِہِ عَلَیَّ بَخِیلاً، وَلاٰ بِعُقُوبَتِهِ عَلَیَّ عَجُولاً، أَتْـمِمْ عَلَیَّ مٰا ظَاهَرْتَ مِنْ تَفَضُّلِکَ، وَلاٰ تُؤٰاخِذْنِی بِـمٰا سَتَـرْتَ عَلَیَّ عِنْدَ نَظَرِکَ.
خداوندا تو پادشاهی هستی که در ملک کسی قرار نـمیگیری، و یکتایی هستی که شـریکی نیست تو را، ای شنوندۀ راز و نجوا، و ای دورکنندۀ زیان و بلوا، و ای برطرف کنندۀ تنگدستی و بینوایی، و ای پذیرنده عذر و گلهمندی، و افکنندۀ پرده بر عیب بندگان، مرا به مهربانیات بپوشان با امری حفظ کننده، و مرا شامل گردان از رعایتت به قدرتی ماندگار، و برسان مرا به عنایتت تا نهایت سبقت گرفتـن، و قرار ده مرا به رحمتت از اهل رعایت به عهد میثاق، و دلـم را زنده بدار با ترس بیمناکانت، ای آنکه پیوسته عمل او نسبت به من نیکو و زیبا بوده است، و نبوده به پوشش بر من بخیل، و نه به کیفرش بر من شتابنده، بر من کامل ساز آنچه را از فضلت آشکار نـمودی، و مرا مگیر به آنچه بر من پوشاندی به لطفت.
سَیِّدِی کَمْ مِنْ نِعْمَهٍ ظَلَلْتُ لِاَنِیقِ بَهْجَتِهَا لاٰبِساً، وَکَمْ أَسْدَیْتَ عِنْدَی مِنْ یَدٍ قَدْ طَفِقْتُ بِهِدَایَتِهَا مُنَافِساً، وَکَمْ قَلَّدْتَنِی مِنْ مِنَّهٍ ضَعُفَتْ قُوَایَ عَنْ حَمْلِهَا، وَذَهِلَتْ فِطْنَتِی عَنْ ذِکْرِ فَضْلِهَا، وَعَجَزَ شُکْریٖ عَنْ جَزَائِهَا، وَضِقْتُ ذَرْعاً بِإِحْصَائِهَا، قَابَلْتُکَ فِیهٰا بِالْعِصْیَانِ، وَنَسِیتُ شُکْرَ مٰا أَوْلَیْتَنِی فِیهٰا مِنَ الْاِحْسَانِ، فَمَنْ اَسْوَءُ حَالاً مِنِّی إِنْ لَمْ تَتَدَارَکْنِی بِالْغُفْرَانِ، وَتُوزِعْنِی شُکْرَ مَااصْطَنَعْتَ عِنْدَی مِنْ فَوَائِدِ الْاِمْتِنَانِ؟! فَلَسْتُ مُسْتَطِیعاً لِقَضَاءِ حُقُوقِکَ إِنْ لَمْ تُؤَیِّدْنِی بِصِحَّهِ تَوْفِیقِکَ.
سـرورم، چه بسیار نعمت که من زیبایی دل انگیزش را بر تن نـمودم، و چه بسیار بخشیدی به من لطفی که به هدایتش با دیگران به رقابت پرداختم، و چقدر بر من نهادی منتی که نیروهایم از برداشت آن ناتوان گشت و هوش و حواسم از یاد کردن فضل آن غافل ماند و ناتوان شد سپاسگزاریام از پاداش آن، و بازماندم از شمارش آن، که من در مقابل به نافرمانیات دست زدم، و فراموش نـمودم سپاس گفتـن آنچه را که از احسان در آن به من عطا کرده بودی، پس حال چه کسی از من بدتر خواهد بود اگر با غفران مرا درنیابی، و الهام نکنی مرا شکر کردن آنچه بر من لطف نـمودی از نعمتهای فراوان؟! که من قادر نیستم به ادای حقوقت اگر مرا تایید نفرمایی با سلامت توفیقت.
سَیِّدِی لَوْلاٰ نُورُکَ عَمِیتُ عَنِ الدَّلِیلِ، وَلَوْلاٰ تَبْصِیرُکَ ضَلَلْتُ عَنِ السَّبِیلِ، وَلَوْلاٰ تَعْرِیفُکَ لَمْ أُرْشَدْ لِلْقَبُولِ، وَلَوْلاٰ تَوْفِیقُکَ لَمْ أَهْتَدِ اِلیٰ مَعْرِفَهِ التَّأْوِیلِ.
سـرورم، اگر نور تو نـمیبود از یافتـن راهنما کور میشدم، و اگر بینایی دادنت نبود گم میگشتم از راه، و اگر آشنا کردنت نبود به قبول، راه نـمییافتم و اگر توفیق تو نبود هدایت نـمیشدم به سوی شناخت تأویل.
فَیٰا مَنْ أَکْرَمَنِی بِتَوْحِیدِہِ، وَعَصَمَنِی عَنِ الضَّلاٰلَهِ بِتَسْدِیدِہِ، وَأَلْزَمَنِی إِقَامَهَ حُدُودِہِ، لاٰتَسْلُبْنِی مٰا وَهَبْتَ لیٖ مِنْ تَحْقِیقِ مَعْرِفَتِکَ وَأَحْیِنِی بِیَقِینٍ أَسْلَمُ بِهِ مِنَ الْاِلْحَادِ فیٖ صِفَتِکَ، یٰا خَیْرَ مَنْ رَجَاهُ الرّٰاجُونَ، وَاَرْاَفَ مَنْ لَجَأَ إِلَیْهِ اللّٰاجُونَ، وَأَکْرَمَ مَنْ قَصَدَہُ الْمُحْتٰاجُونَ، ارْحَمْنِی إِذَا انْقَطَعَ مَعْلُوُم عُمُرِی، وَدُرِسَ ذِکْرِی، وَانْـمَحىٰ أَثَرِی، وَبُوِّئْتُ فِی الضَّـرِیحِ مُرْتَهَناً بِعَمَلِی، مَسْؤُولاً عَمّٰا أَسْلَفْتُهُ مِنْ فَارِطِ زَلَلِی، مَنْسِیّاً کَمَنْ نُسِیَ مِنَ الْاَمْوَاتِ مِمَّنْ کَانَ قَبْلِی.
پس ای آنکه مرا گرامی داشت با یگانه دانستنش، و مصون داشت مرا از گمراهی با توفیقاتش، و ملزم ساخت مرا به رعایت حدودش، از من مگیر آنچه را به من بخشیدی از محقق نـمودن معرفتت، و زنده بدار مرا با یقینی که به آن سلامت یابم از الحاد و انحراف در وصفت، ای بهتـرین کسی که امیدواران به او امید دارند و مهربانترین کسی که پناهندگان به او پناه برند، و گرامیترین کسی که نیازمندان قصد او کنند، مرا رحم کن هرگاه قطع شود عمر معلومم، و محو شود یادم، و از بین رود اثرم، و جای داده شوم در قبـر در حالی که به گرو گرفته شدۀ عملم، مورد سؤال واقع شده از آنچه در گذشته به تقصیر خطا کردم، فراموش شده همچون کسانی که از مردگان فراموش شدهاند از آنها که پیش از من بودهاند.
رَبِّ سَهِّلْ لیٖ تَوْبَهً إِلَیْکَ، وَأَعِنِّی عَلَیْهَا وَاحْمِلْنِی عَلیٰ مَحَجَّهِ الْاِخْبَاتِ لَکَ وَأَرْشِدْنِی إِلَیْهٰا، فَإِنَّ الْحَوْلَ وَالْقُوَّهَ بِـمَعُونَتِکَ، وَالثَّبٰاتَ وَالْاِنْتِقَالَ بِقَدْرَتِکَ.
پروردگارم برای من آسان ساز توبه به سوی خودت را، و مرا بر آن یاری ده، و مرا برسان به راه خشوع برای تو، و به آن راهنماییام فرما، که نیرو و قدرت به یاری تو باشد، و پایداری و انتقال به نیروی تو است.
یٰا مَنْ هُوَ أَرْحَمُ لیٖ مِنَ الْوَالِدِ الشَّفِیقِ، وَأَبَرُّ بیٖ مِنَ الْوَلَدِ الرَّفِیقِ، وَأَقْرَبُ إِلَیَّ مِنَ الْجَارِ اللَّصِیقِ، قَرِّبِ الْخَیْرَ مِنْ مُتَنٰاوَلِی، وَاجْعَلِ الْخِیَرَهَ الْعَامَّهَ فِیمٰا قَضَیْتَ لیٖ، وَاخْتِمْ لیٖ بِالْبِـرِّ وَالتَّقْوىٰ عَمَلِی، وَأَجِرْنِی مِنْ کُلِّ عٰائِقٍ یَقْطَعُنِی عَنْکَ، وَکُلِّ قَوْلٍ وَفِعْلٍ یُبَاعِدُنِی مِنْکَ، وَارْحَمْنِی رَحْمَهً تَشْفیٖ بِهٰا قَلْبِی مِنْ کُلِّ شُبْهَهٍ مُعْتَـرِضَهٍ، وَبِدْعَهٍ مُمْرِضَهٍ.
ای آنکه بر من مهربانتر است از پدر دلسوز، و به من نیکوکارتر است از فرزند مداراکننده مهربان، و به من نزدیکتر است از همسایۀ دیوار به دیوار، خیر را به دستـرس من نزدیک ساز، و قرار ده خیر کامل را در آنچه برایم مقدر فرمودهای، و برای من پایان ده عملم را به نیکی و تقوا، و پناه ده مرا از هر مانعی که مرا از تو جدا سازد، و هر گفتار و کرداری که مرا از تو دور نـماید، و رحم کن مرا به رحمتی که شفا بخشی قلبم را به آن از هر شبهۀ پیش آمده، و از هر بدعت بیماری آفرین.
سَیِّدِی خٰابَ رَجَاءُ مَنْ رَجَا سِوَاکَ، وَظَفِرَتْ یَدٰا مَنْ بِحٰاجَتِهِ نَاجَاکَ، وَضَلَّ مِنْ یَدْعُو الْعِبَادَ لِکَشْفِ ضُـرِّہِ إِلّٰا إِیّٰاکَ، أَنْتَ الْمُؤَمَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخَاءِ، وَالْمَفْزَعُ فیٖ کُلِّ کُرْبَهٍ وَضَـرّٰاءَ، وَالْمُسْتَجَارُ بِهِ مِنْ کُلِّ فَادِحَهٍ وَلَأْوٰاءَ، لاٰیَقْنَطُ مِنْ رَحْمَتِکَ إِلّٰا مَنْ تَوَلّٰی وَکَفَرَ، وَلاٰ یَیْأَسُ مِنْ رَوحِکَ إِلّٰا مَنْ عَصیٰ وَأَصَـرَّ، أَنْتَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ، تَوَفَّنِی مُسْلِماً وَأَلْحِقْنِی بِالصّٰالِحِینَ.
سـرورم، ناکام گشت امید هر کس که به غیر از تو امید بست، و رستگار شد دستهای هر کس که به حاجتش با تو راز و نیاز کرد، و گمراه شد آنکه بندگان را برای برطرف کردن زیانش میخواند به جای تو، تو مورد امید هستی در سختی و رفاه، و محل التجا هستی در هر اندوه و گرفتاری، و آنکه به او پناه گرفته میشود از هر امر دشوار و هر وضع سختی، از رحمتت نومید نـمیشود جز آنکه روی گردانده و کافر شده است، و ناامید نـمیشود از لطفت جز آنکه معصیت کرده و اصـرار ورزیده باشد، تو سـرپرست من هستی در دنیا و آخرت، مرا مسلمان بـمیران و به صالحان ملحق ساز.
یٰا مَنْ لاٰیَحْرِمُ زُوّٰارَہُ عَطَایَاهُ، وَلاٰ یُسْلِمُ مَنِ اسْتَجَارَہُ وَاسْتَکْفَاهُ، أَمَلِی عَلیٰ جَدْوَاکَ، وَوَجْهُ طَلِبَتِی مُنْصَـرِفٌ عَمَّنْ سِوَاکَ، وَأَنْتَ الْمَلِیُّ بِتَیْسِیرِ الطَّلِبَاتِ، وَالْوَفِیُّ بَتَکْثِیرِ الرَّغَبَاتِ، فَأَنْجِحْ لِیَ الْمَطْلُوبَ مِنْ فَضْلِکَ بِرَحْمَتِکَ، وَاسْمَحْ لیٖ بِالْمَرْغُوبِ فِیهِ مِنْ بَذْلِکَ بِنِعْمَتِکَ.
ای آنکه زوارش را از عطایای خود محروم نـمیسازد، و رها نـمیکند کسی را که به وی پناه آورده و کفایت طلبیده باشد، آرزویم بر الطاف تو قرار گرفته، و روی طلبم از هر کسی جز تو برگشته است، و تو شایانی برای آسان سازی خواستهها، و شایستهای برای فراوان ساختـن رغبتها، پس برآورده ساز برایم خواسته شده را از فضلت به رحمتت، و لطف کن برای من آنچه را که مورد رغبت است از بخشش نعمتت.
سَیِّدِی ضَعُفَ جِسْمِی، وَدَقَّ عَظْمِی، وَکَبُـرَ سِنِّی، وَنٰالَ الدَّهْرُ مِنِّی، وَنَفِدَتْ مُدَّتِی، وَذَهَبَتْ شَهْوَتِی، وَبَقِیَتْ تَبِعَتِی، فَجُدْ بِحِلْمِکَ عَلیٰ جَهْلِی، وَبِعَفْوِکَ عَلیٰ قَبِیحِ فِعْلیٖ، وَلاٰ تُؤٰاخِذْنِی بِـمٰا کَسَبْتُ مِنَ الذُّنُوبِ الْعِظٰامِ فیٖ سَالِفِ الْاَیّٰامِ.
سـرورم، بدنم ناتوان شد، و استخوانم نازک گردید، و سنم بالا رفت، و روزگار دست یازید بر من، و مدتم به سـر آمد، و شهوتم از بین رفت، و آثار گناهم بر جای ماند، پس لطف کن به حلمت بر جهل من، و به عفوت بر کار ناپسندم، و مگیر مرا به آنچه انجام دادهام از گناهان بزرگ در روزهای گذشتهام.
سَیِّدِی أَنَا الْمُعْتَـرِفُ بِإِسٰاءَتِی، الْمُقِرُّ بِخَطٰائِی، الْمَأْسُورُ بِإِجْرَامِی، الْمُرْتَهَنُ بِآثٰامِی، الْمُتَهَوِّرُ بِإِسٰاءَتِی، الْمُتَحَیِّرُ عَنْ قَصْدِ طَرِیقِی، انْقَطَعَتْ مَقَالَتِی، وَضَلَّ عُمُرِی، وَبَطَلَتْ حُجَّتِی فیٖ عَظِیمِ وِزْرِی، فَامْنُنْ عَلَیَّ بَکَرِیمِ غُفْرَانِکَ، وَاسْمَحْ لیٖ بِعَظِیمِ إِحْسَانِکَ، فَإِنَّکَ ذَو مَغْفِرَهٍ لِلطّٰالِبِینَ، شَدِیدُ الْعِقٰابِ لِلْمُجْرِمِینَ.
سـرورم، من به بدکاریام اعتـراف میکنم، و به خطایم اقرار دارم، من اسیر شدۀ جرم خود هستم، در گرو گناهانم میباشم، من به بدکاریام بیباک بودهام، من از یافتـن راهم سـرگردانم، سخنم قطع شده، و عمرم تباه گشته، و حجتم در گناه بزرگم باطل گردیده است، پس بر من منت گذار با آمرزش کریمانهات، و لطف کن مرا به احسان عظیمت، که تو برای جویندگان دارای مغفرت هستی، و کیفری سخت داری برای مجرمان.
سَیِّدِی إِنْ کَانَ صَغُرَ فِی جَنْبِ طَاعَتِکَ عَمَلیٖ، فَقَدْ کَبُـرَ فیٖ جَنْبِ رَجَائِکَ أَمَلِی، سَیِّدِی کَیْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدَکَ بِالْخَیْبَهِ مَحْرُوماً وَظَنِّی بِکَ اَنَّکَ تَقْلِبُنِی بِالنَّجَاهِ مَرْحُوماً؟! سَیِّدِی لَمْ أُسَلِّطْ عَلیٰ حُسْنِ ظَنِّی بِکَ قُنُوطَ الْآیِسِینَ، فَلاٰ تُبْطِلْ لیٖ صِدْقَ رَجَائِی لَکَ فِی الْآمِلِینَ. سَیِّدِی عَظُمَ جُرْمِی إِذْ بٰارَزْتُکَ بِاکْتِسَابِهِ، وَکَبُـرَ ذَنْبِی إِذْ جَاهَرْتُکَ بِارْتِکَابِهِ، إِلّٰا أَنَّ عَظِیمَ عَفْوِکَ یَسَعُ الْمُعْتَـرِفِینَ، وَجَسِیمَ غُفْرَانِکَ یَعُمُّ التَّوَّابِینَ.
سـرورم، اگر عملم در کنار طاعتت کوچک باشد، بزرگ است در کنار امید به تو، آرزوی من، سـرورم چگونه از نزد تو با ناکامی محروم بازگردم، در حالی که گمان من این است که تو مرا رحمت شده با رستگاری باز میگردانی؟! سـرورم چیره نساختم بر حسن ظنم به تو نومیدی ناامیدان را، پس باطل مساز صدق امیدم را به تو در میان آرزومندان. سـرورم جرم من بزرگ گشته که نزد تو آشکار آن را مرتکب شدم، و گناهم بزرگ شده که با انجام دادن آن آشکارا با تو در افتادهام، جز اینکه عفو عظیم تو اعتـراف کنندگان را در بر میگیرد و آمرزش بسیارت، توبه کنندگان را شامل میشود.
سَیِّدِی إِنْ دَعَانِی إِلَی النّٰارِ مَخْشِیُّ عِقٰابِکَ، فَقَدْ دَعٰانِی إِلَی الْجَنَّهِ مَرْجُوُّ ثَوَابِکَ. سَیِّدِی إِنْ أَوْحَشَتْنِى الْخَطَایَا مِنْ مَحَاسِنِ لُطْفِکَ، فَقَدْ آنَسَنِى الْیَقِینُ بِـمَکَارِمِ عَطْفِکَ، وَإِنْ أَنٰامَتْنِى الْغَفْلَهُ عَنِ الْاِسْتِعْدَادِ لِلِقٰائِکَ، فَقَدْ أَیْقَظَتْنِى الْمَعْرِفَهُ بِقَدْیمِ آلاٰئِکَ، وَإِنْ عَزُبَ لُبِّی عَنْ تَقَدْیمِ مٰا یُصْلِحُنِی، فَلَمْ یَعْزُبْ إِیقَانِی بِنَظَرِکَ إِلَیَّ فِیمٰا یَنْفَعُنِی، وَإِنِ انْقَرَضَتْ بِغَیْرِ مٰا أَحْبَبْتَ مَنَ السَّعْیِ أَیّٰامِی، فَبِالْاِیمَانِ أَمْضَیْتُ السّٰالِفَاتِ مِنْ أَعْوَامِی.
سـرورم، اگر کیفر ترسناکت مرا به سوی آتش فراخواند، همانا فراخوانده است مرا به سوی بهشت، پاداش مورد امیدت، سـرورم، اگر خطاها مرا بیگانه سازد از نیکیهای لطفت، همانا انس بخشیده است مرا یقین داشتـن به بزرگواریهای الطافت، و اگر بخواب برد مرا غفلت از آماده شدن برای دیدارت، همانا بیدار ساخته است مرا آشنایی با نعمتهای قدیمیات، و اگر دور گشت خردم از تقدیم نـمودن آنچه مرا صلاح بخشد، دور نگردیده است یقین داشتنم به نظر لطفت به من در آنچه برایم سودمند است؛ و اگر گذشته است به غیر آنچه دوست داشتهای از تلاش، روزهایم، من با ایمان گذراندهام سالهای گذشتهام را.
سَیِّدِی جِئْتُ مَلْهُوفًا قَدْ لَبِسْتُ عُدْمَ فَاقَتِی، وَأَقَامَنِی مَقَامَ الْاَذِلّٰاءِ بَیْنَ یَدَیْکَ ضُـرُّ حَاجَتِی، سَیِّدِی کَرُمْتَ بِکَرَمِکَ فَأَکْرِمْنِی إِذْ کُنْتُ مِنْ سُؤّٰالِکَ، وَجُدْتَ بِـمَعْرِوفِکَ فَاخْلُطْنِی بِأَهْلِ نَوٰالِکَ. اَللّٰهُمَّ ارْحَمْ مِسْکِیناً لاٰیُجِیرُہُ إِلّٰا عَطَاؤُکَ، وَفَقِیراً لاٰیُغْنِیهِ إِلّٰا جَدْوَاکَ.
سـرورم، با دل سوخته آمدهام در حالی که لباس ناداری فقرم را به تن دارم، و مرا برپای داشته است در جایگاه ذلیلان در پیشگاه تو گرفتاری نیازم، سـرورم به کرمت کریم گشتهای، پس بر من کرم کن، که بودهام من از گدایانت، و با احسانت عطا کردهای، پس مرا ملحق ساز به اهل عطایت. خداوندا، رحم کن بیچارهای را که جز عطایت کسی او را پناه ندهد، و فقیری را که جز بخششت او را بینیاز نـمیسازد.
سَیِّدِی أَصْبَحْتُ عَلیٰ بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ مِنَحِکَ سَائِلاً، وَعَنِ التَّعَرُّضِ لِسِوَاکَ عَادِلاً، وَلَیْسَ مِنْ جَمِیلِ امْتِنٰانِکَ رَدُّ سَائِلٍ مَلْهُوفٍ، وَمُضْطَرٍّ لِانْتِظَارِ فَضْلِکَ الْمَأْلُوفٍ، سَیِّدِی إِنْ حَرَمْتَنِی رُؤْیَهَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهٖ فیٖ دَارِ السَّلٰامِ، وَأَعْدَمْتَنِی طَوْفَ الْوَصَائِفِ وَالْخُدّٰامِ، وَصَـرَفْتَ وَجْهَ تَأْمِیلِی بِالْخَیْبَهِ فیٖ دَارِ الْمَقَامِ، فَغَیْرَ ذٰلِکَ مَنَّتْنِی نَفْسِی مِنْکَ، یٰا ذَا الطَّولِ وَالْاِنْعٰامِ.
سـرورم، ایستادهام به گدایی بر دری از درهای عطایت، از روی کردن به کسی جز تو منصـرف گشتهام، و از فضل و احسان زیبایت نیست که رد کنی گدای دلسوخته و گرفتار بیچارهای را که در انتظار فضل آشنای تو است، سـرورم اگر مرا مرحوم داری از دیدن محمد که صلوات خداوند بر او خاندانش باد، در بهشت، و باز داری مرا از چرخیدن کنیزان و خادمان، و چهرۀ آرزومندیام را بازگردانی با ناکامی در سـرای جاویدان، پس غیر از آن آرزومند ساخت مرا نفسم از تو، ای دارندۀ لطف و احسان.
سَیِّدِی وَعِزَّتِکَ لَوْ قَرَنْتَنِی فِی الْاَصْفَادِ، وَمَنَعْتَنِی سَیْبَکَ مِنْ بَیْنِ الْعِبٰادِ، مٰا قَطَعْتُ رَجَائِی عَنْکَ، وَلاٰصَـرَفْتُ وَجْهَ انْتِظَارِی لِلْعَفْوِ مِنْکَ، سَیِّدِی لَوْ لَمْ تَهْدِنِی إِلَی الْاِسْلاٰمِ لَضَلَلْتُ، وَلَوْ لَمْ تُثَبِّتْنِی إِذاً لَزَلَلْتُ، وَلَوْ لَمْ تُشْعِرْ قَلْبِی الْاِیمَانَ بِکَ مٰا آمَنْتُ وَلاٰ صَدَّقْتُ، وَلَوْ لَمْ تُطْلِقْ لِسَانِی بِدُعَائِکَ مٰا دَعَوْتُ، وَلَوْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حَقِیقَهَ مَعْرِفَتِکَ مٰا عَرَفْتُ، وَلَوْ لَمْ تَدُلَّنِی عَلیٰ کَرِیمِ ثَوَابِکَ مٰا رَغِبْتُ، وَلَوْ لَمْ تُبَیِّنْ لیٖ أَلِیمَ عِقَابِکَ مٰا رَهِبْتُ، فَأَسْأَلُکَ سَیِّدِی تَوْفِیقِی لِمٰا یُوجِبُ ثَوَابَکَ، وَتَخْلِیصِی مِمّٰا یَکْسِبُ عِقَابَکَ.
سـرورم، سوگند به عزتت که اگر مرا به بند کشی در حلقههای آهنین، و مرا بازداری از دریافت لطفت از میان بندگان، امیدم را از تو قطع نخواهم کرد، و روی انتظارم را بر نـمیگردانم از عفو تو. سـرورم اگر مرا به اسلام هدایت نـمیکردی، گمراه میشدم و اگر مرا ثبات نـمیبخشیدی لغزش مینـمودم، و اگر به قلبم شعور ایمان به تو را نـمیدادی ایمان نـمیآوردم و تصدیق نـمیکردم، و اگر زبانم را گویا نـمیساختی به دعایت، دعا نـمیکردم و اگر مرا آشنا نـمینـمودی با حقیقت معرفتت، آشنا نـمیشدم، و اگر راهنماییام نـمیکردی به سوی پاداش بزرگوارانهات، رغبت نـمینـمودم، و اگر بیان نـمیکردی برایم کیفر دردناکت را نـمیترسیدم، پس از تو میخواهم سـرورم که مرا توفیق دهی به آنچه ثوابت را واجب نـماید، و رهایم سازد از آنچه سبب میشود کیفرت را.
سَیِّدِی إِنْ أَقْعَدَنِی التَّخَلُّفُ عَنِ السَّبْقِ مَعَ الْاَبْرَارِ، فَقَدْ أَقَامَتْنِی الثِّقَهُ بِکَ عَلیٰ مَدَارِجِ الْاَخْیَارِ، سَیِّدِی کُلُّ مَکْرُوبٍ إِلَیْکَ یَلْتَجِئُ، وَکُلُّ مَحْزُونٍ إِیّٰاکَ یَرْتَجِی، سَمِعَ الْعَابِدُونَ بِجَزِیلِ ثَوَابِکَ فَخَشَعُوا، وَسَمِعَ الْمُوَلُّونَ عَنِ الْقَصْدِ بِجُودِکَ فَرَجَعُوا، وَسَمِعَ الْمُجْرِمُونَ بِسَعَهِ رَحْمَتِکَ فَطَمِعُوا، حَتَّى ازْدَحَمَتْ عَصَائِبُ الْعُصَاهِ مِنْ عِبَادِکَ بِبٰابِکَ، وَعَجَّتْ إِلَیْکَ الْاَلْسُنُ بِأَصْنَافِ الدُّعَاءِ فیٖ بِلاٰدِکَ، فَکُلُّ أَمَلٍ سَاقَ صَاحِبَهُ إِلَیْکَ مُحْتَاجاً، وَکُلُّ قَلْبٍ تَرَکَهُ وَجِیبُ الْخَوْفِ إِلَیْکَ مُهْتَاجاً.
سـرورم اگر خلاف کاری، مرا از پیش تاختـن همراه نیکان بازداشته، به پای داشته است مرا اطمینان به تو بر پیمودن راههای نیکان. سـرورم هر اندوهگینی به سوی تو پناه میبرد، و هر غمگینی به تو امیدوار است، عبادت پیشهگان شنیدند ثواب فراوانت را و خاشع شدند، و روی گردانان از مسیر و مقصد شنیدند لطفت را، پس بازگشتند، و شنیدند مجرمان وسعت رحمتت را پس طمع بردند تا آنجا که فراوان گشتند گروههای نافرمانان از بندگانت بر در خانهات، و زبانها به انواع دعاها تو را ندا دادند در سـرزمینهایت، پس هر آرزویی صاحبش را به سوی تو نیازمندانه کشانید، هر قلبی اضطراب خوف تو او را هیجان زده قرار داده.
سَیِّدِی وَأَنْتَ الْمَسْؤُولُ الَّذِی لاٰتُسَوَّدُ لَدَیْهِ وُجُوهُ الْمَطَالِبِ، وَلَمْ یَرْدُدْ رَاجِیهِ فَیُزِیلَهُ عَنِ الْحَقِّ إِلَی الْمَعَاطِبِ، سَیِّدِی إِنْ أَخْطَأْتُ طَرِیقَ النَّظَرِ لِنَفْسِی بِـمٰا فِیهِ کَرَامَتُهَا، فَقَدْ أَصَبْتُ طَرِیقَ الْفَرَجِ بِـمٰا فِیهِ سَلاٰمَتُهَا، سَیِّدِی إِنْ کَانَتْ نَفْسِی اسْتَعْبَدَتْنِی مُتَمَرِّدَهً عَلَیَّ بِـمٰا یُرْجِیهَا فَقَدِ اسْتَعْبَدْتُهَا الْآنَ عَلیٰ مٰا یُنْجِیهَا، سَیِّدِی إِنْ أَجْحَفَ بیٖ زَادُ الطَّرِیقِ فِی الْمَسِیرِ إِلَیْکَ، فَقَدْ أَوْصَلْتُهُ بِذَخَائِرِ مٰا أَعْدَدْتُهُ مِنْ فَصْلِ تَعْوِیلِی عَلَیْکَ.
سـرورم، و تو آن خوانده شده هستی که چهرۀ خواستهها نزد وی سیاه نگردد، و باز نـمیگرداند امیدوارانش را که او را از حق به هلاکتها کشاند. سـرورم، اگر خطا کردم در راههای توجه به نفسم، در آنچه کرامتش در آن است، راه گشایش را درست یافتم در آنچه هست در آن سلامتش. سـرورم اگر نفسم مرا به بندگی خود کشاند با سـرکشی بر من در آنچه آن را امید دارد، من آن را اینک به بندگی کشاندم بر آنچه نجاتش بخشد. سـرورم اگر کاهش یافت مرا توشۀ راه در رحمت به سوی تو، من آن را رساندهام به ذخیرههایی که آماده نـمودهام از فضل اعتمادم بر تو.
سَیِّدِی إِذَا ذَکَرْتُ رَحْمَتَکَ ضَحِکَتْ لَهٰا عُیُونُ مَسَائِلیٖ وَإِذَا ذَکَرْتُ عُقُوبَتَکَ بَکَتْ لَهٰا جُفُونَ وَسَائِلِی، سَیِّدِی أَدْعُوکَ دُعَاءَ مَنْ لَمْ یَدْعُ غَیْرَکَ فیٖ دُعَائِهِ، وَأَرْجُوکَ رَجَاءَ مَنْ لَمْ یَقْصُدْ غَیْرَکَ بِرَجَائِهِ، سَیِّدِی وَ کَیْفَ أَرُدُّ عَارِضَ تَطَلُّعِی إِلیٰ نَوَالِکَ، وَإِنَّـمٰا أَنَا فیٖ هٰذَا الْخَلْقِ أَحَدُ عِیَالِکَ، سَیِّدِی کَیْفَ أُسْکِتُ بِالْاِفْحٰامِ لِسَانَ ضَـرَاعَتِی، وَقَدْ أَقْلَقَنِی مٰا أُبْهِمَ عَلَیَّ مِنْ تَقَدْیرِ عٰاقِبَتِی؟!
سـرورم، هرگاه رحمتت را به یاد آورم چشمان خواستههایم برای آن میخندند، و هرگاه به یاد آورم کیفرت را، پلکهای وسایلم، برای آن میگریند. سـرورم تو را میخوانم خواندن کسی که نخوانده است در دعایش جز تو را، و امید دارم به تو امید کسی که جز تو را به امید خود قصد ننموده باشد. سـرورم، و چگونه برگردانم چهرۀ چشمداشتم به عطایت را، در حالی که من در میان این آفریدگان یکی از عائله و نانخورهای تو هستم. سـرورم چگونه ساکت کنم به حجت زبان تضـرعم را، در حالی که مرا پریشان کرده آنچه بر من مبهم گشته است از مقدرات عاقبتم؟!
سَیِّدِی قَدْ عَلِمْتَ حَاجَهَ جِسْمِی إِلیٰ مٰا قَدْ تَکَفَّلْتَ لیٖ مِنَ الرِّزْقِ أَیّٰامَ حَیٰاتِی، وَعَرَفْتَ قِلَّهَ اسْتِغْنٰائِی عَنْهُ بَعْدَ وَفَاتِی، فَیَامَنْ سَمَحَ لیٖ بِهِ مُتَفَضِّلاً فِی الْعَاجِلِ، لاٰتَـمْنَعْنِیهِ یَوْمَ حَاجَتِی إِلَیْهِ فِی الْآجِلِ، فَمِنْ شَوَاهِدِ نَعْمَاءِ الْکَرِیمِ إِتْـمَامُ نَعْمَائِهِ، وَمِنْ مَحَاسِنِ آلاٰءِ الْجَوَادِ إِکْمَالُ آلاٰئِهِ.
سـرورم، دانستهای نیاز بدنم را به آنچه برایم بر عهده گرفتهای از روزی در ایام زندگانیام، و دانستهای کمی بینیازیام نسبت به آن را بعد از وفاتم، پس ای آنکه لطف کرد آن را برایم به تفضلش در گذرگاه دنیا، آن را از من باز مدار در روز نیازم به آن در آخرت، که از نشانههای نعمتهای کریم، کامل نـمودن نعمتهایش میباشد، و از خوبی نعمتهای سخاوتـمند، کامل نـمودن نعمتهایش میباشد.
سَیِّدِی لَوْلاٰ مٰا جَهِلْتُ مِنْ أَمْرِی لَمْ أَسْتَقِلْکَ عَثَـرَاتِی، وَلَوْلاٰ مٰا ذَکَرْتُ مِنْ شِدَّهِ التَّفْرِیطِ لَمْ أَسْکُبْ عَبَـراتِی، سَیِّدِی فَامْحُ مُثْبَتٰاتِ الْعَثَـرَاتِ بِـمُسْبَلاٰتِ الْعَبَـراتِ، وَهَبْ کَثِیرَ السَّیِّئاتِ بِقَلِیلِ الْحَسَنَاتِ.
سـرورم، اگر نـمیبود آنچه از امرم، جاهل شدهام، از تو تقاضای بخشش لغزشهایم نـمیکردم، و اگر نـمیبود آنچه به یاد آوردهام از شدت کوتاهیام، اشکهایم را سـرازیر نـمیکردم. سـرورم پس، محو کن ثبت شدههای لغزشهایم را به اشکهای ریخته شده، و ببخش گناهان بسیار را با اندکی از نیکیها.
سَیِّدِی إِنْ کُنْتَ لاٰتَرْحَمُ إِلَّا الْمُجِدِّینَ فیٖ طَاعَتِکَ، فَإِلیٰ مَنْ یَفْزَعُ الْمُقَصّـِرُونَ؟! وَإِنْ کُنْتَ لاٰتَقْبَلُ إِلّٰا مِنَ الْمُجْتَهِدِینَ فَإِلیٰ مَنْ یَلْجَأُ الْخَاطِؤُنَ؟! وَإِنْ کُنْتَ لاٰتُکْرِمُ إِلّٰا أَهْلَ الْاِحْسَانِ فَکَیْفَ یَصْنَعُ الْمُسِیؤُنَ؟! وَإِنْ کَانَ لاٰیَفُوزُ یَوْمَ الْحَشـْرِ إِلَّا الْمُتَّقُونَ، فَبِمَنْ یَسْتَغِیثُ الْمُذْنِبُونَ؟!
سـرورم، اگر رحم نکنی کوشش کنندگان در طاعتت را، پس به سوی چه کسی پناه برند مقصـران؟! و اگر نـمیپذیری جز از تلاش کنندگان، پس به سوی چه کسی پناهنده میشوند خطاکاران؟! و اگر جز اهل احسان را گرامی نـمیداری، پس چه کنند بدکاران؟! و اگر در روز حشـر جز پرهیزکاران رستگار نـمیشوند، پس گناهکاران به چه کسی استغاثه کنند و مدد بخواهند؟!
سَیِّدِی إِنْ کَانَ لاٰیَجُوزُ عَلَی الصّـِرَاطِ إِلّٰا مَنْ أَجَازَتْهُ بَرٰاءَهُ عَمَلِهِ فَأَنّٰی بِالْجَوَازِ لِمَنْ لَمْ یَتُبْ إِلَیْکَ قَبْلَ دُنُوِّ أَجَلِهِ؟! وِإِنْ لَمْ تَجُدْ إِلّٰا عَلیٰ مَنْ عَمَّرَ بِالزُّهْدِ مَکْنُونَ سَـرِیرَتِهِ، فَمَنْ لِلْمُضْطَرِّ الَّذِی لَمْ یُرْضِهِ بَیْنَ الْعَالَمِینَ سَعْیُ نَقِیَّتِهِ؟!
سـرورم، اگر بر صـراط نگذرد جز آنکه پاکی عملش او را اجازه دهد، چگونه باشد گذشتـن آنکه توبه نکرده است پیش از نزدیک شدن اجلش؟! و اگر لطف نکنی جز بر آنکه با زهد آباد کرده باطن و درونش را، پس چه کسی باشد برای بیچارهای که او را خشنود نسازد میان جهانیان تلاش خالص او؟!
سَیِّدِی إِنْ حَجَبْتَ عَنْ أَهْلِ تَوْحِیدِکَ نَظَرَ تَغَمُّدِکَ بِخَطِیئٰاتِهِمْ أَوْقَعَهُمْ غَضَبُکَ بَیْنَ الْمُشـْرِکِینَ بِکُرُبَاتِهِمْ، سَیِّدِی إِنْ لَمْ تَشْمِلْنَا یَدُ إِحْسَانِکَ یَوْمَ الْوُرُودِ اخْتَلَطْنَا فِی الْخِزْیِ یَوْمَ الْحَشـْرِ بِذَوِی الْجُحُودِ، فَأَوْجِبْ لَنٰا بِالْاِسْلاٰمِ مَذْخُورَ هِبٰاتِکَ، وَأَصْفِ مٰا کَدَّرْتَهُ الْجَرَائِمُ بِصَفْحِ صِلاٰتِکَ.
سـرورم، اگر بپوشانی از اهل توحیدت، نظر گذشتت از خطاهایشان را، غضبت، آنان را با اندوهشان میان مشـرکان میافکند. سـرورم اگر شامل نگردد ما را دست احسان تو در روز ورود، آمیخته میگردیم در رسوایی روز محشـر با منکران، پس برای ما واجب ساز به اسلام، بخششهای ذخیره گشتهات را، و صفا ببخش آنچه را مکدر نـموده است گناهان، با گذشت عطاهایت.
سَیِّدِی لَیْسَ لیٖ عِنْدَکَ عَهْدٌ اتَّخَذْتُهُ، وَلاٰ کَبِیرُ عَمَلٍ أَخْلَصْتُهُ، إِلّٰا أَنِّی وٰاثِقٌ بِکَرِیمِ أَفْعَالِکَ، رَاجٍ لِجَسِیمِ إِفْضَالِکَ، عَوَّدْتَنِی مِنْ جَمِیلِ تَطَوُّلِکَ عٰادَهً أَنْتَ أَوْلیٰ بِإِتْمٰامِهَا، وَوَهَبْتَ لیٖ مِنْ خُلُوصِ مَعْرِفَتِکَ حَقِیقَهً أَنْتَ الْمَشْکُورُ عَلیٰ إِلْهَامِهَا.
سـرورم برای من نیست نزد تو پیمانی که گرفته باشم، و نه عمل بزرگی که خالص نـموده باشم، جز اینکه من به کارهای بزرگوارنهات اطمینان دارم، و امیدوار به فضل عظیم تو هستم، مرا عادت دادهای نسبت به لطف زیبایت، عادتی که تو، به کامل نـمودن آن شایستهتر هستی، و بخشیدی به من از معرفت خالصت، حقیقتی را که تو سپاس گفته شدهای بر الهام کردن آن.
سَیِّدِی مٰا جَفَّتْ هٰذِہِ الْعُیُونُ لِفَرْطِ بُکَائِهَا، وَلاٰ جَادَتْ هٰذِہِ الْجُفُونُ بِفَیْضِ مٰائِهٰا، وَلاٰ أَسْعَدَهٰا نَحِیبُ الْبٰاکِیَاتِ الثّٰاکِلاٰتِ لِفَقْدِ عَزٰائِهَا إِلّٰا لِمٰا أَسْلَفَتْهُ مِنْ عَمْدِهَا وَخَطَائِهَا، وَأَنْتَ الْقٰادِرُ سَیِّدِی عَلیٰ کَشْفِ غَمَّائِهَا.
سـرورم، این چشمها از شدت گریه خشک نشده، و بخشش نکرده است این پلکها به ریزش اشکش، و کمک ننمود آن را گریههای بلند زنان عزیز از دست داده در فقدان عزیزان شان، مگر به خاطر آنچه در گذشته به عمد و خطا گناه نـمودهاند، و تو ای سـرورم توانایی بر دور کردن اندوه شان.
سَیِّدِی أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْتَ أَوْلیٰ بِهِ مِنَ الْمَأْمُورِینَ، وَحَضَضْتَ عَلیٰ إِعْطَاءِ السّٰائِلِینَ وَأَنْتَ خَیْرُ الْمَسْؤُولِینَ، وَنَدَبْتَ إِلیٰ عِتْقِ الرِّقَابِ وَأَنْتَ خَیْرُ الْمُعْتِقِینَ، وَحَثَثْتَ عَلَی الصَّفْحِ عَنِ الْمُذْنِبِینَ وَأَنْتَ أَکْرَمُ الصّٰافِحِینَ.
سـرورم، امر به خوبیها نـمودی، و تو به آن سزاوارتر هستی از امر شدگان، و تشویق نـمودی به عطا کردن سائلان و تو بهتـرین درخواست شده هستی، و فراخواندی به آزاد کردن بردگان و تو بهتـرین آزاد کننده هستی، و تشویق نـمودی به گذشت کردن از گناهکاران و تو گرامیترین گذشت کننده میباشی.
سَیِّدِی إِنْ تَلَوْنٰا مِنْ کِتَابِکَ سَعَهَ رَحْمَتِکَ، أَشْفَقْنٰا مِنْ مُخَالِفَتِکَ وَفَرِحْنَا بِبَذْلِ رَحْمَتِکَ، وَإِذَا تَلوْنَا ذِکْرَ عُقُوبَتِکَ جَدَدْنٰا فیٖ طَاعَتِکَ، وَفَرِقْنَا مِنْ أَلِیمِ نِقْمَتِکَ، فَلاٰ رَحْمَتُکَ تُؤْمِنُنٰا وَلاٰ سَخَطُکَ یُؤْیِسُنٰا.
سـرورم، اگر از کتاب تو، وسعت رحمتت را تلاوت کنیم، از مخالفتت به هراس میافتیم، و به بخشیدن رحمتت شاد میگردیم، و هرگاه کیفرت را تلاوت نـماییم در طاعتت میکوشیم، و از انتقام دردناکت بیمناک میشویم، پس نه رحمتت ما را ایمنی میبخشد و نه خشمت ما را ناامید میسازد.
سَیِّدِی کَیْفَ یَتَمَنَّعُ مَنْ فِیهَا مِنْ طَوَارِقِ الرَّزٰایَا، وَقَدْ رُشِقَ فیٖ کُلِّ دَارٍ مِنْهَا سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ الْمَنَایَا؟! سَیِّدِی إِنْ کَانَ ذَنْبِی مِنْکَ قَدْ أَخَافَنِی فِإِنَّ حُسْنَ ظَنِّی بِکَ قَدْ أَجَارَنِی، وَإِنْ کَانَ خَوْفُکَ قَدْ أَرْبَقَنِی فِإِنَّ حُسْنَ نَظَرِکَ لیٖ قَدْ أَطْلَقَنِی، سَیِّدِی إِنْ کَانَ قَدْ دَنٰا مِنِّی اَجَلِی وَلَمْ یُقَرِّبْنِی مِنْکَ عَمَلِی، فَقَدْ جَعَلْتُ الْاِعْتـِرَافَ بِالذَّنْبِ أَوْجَهَ وَسَائِلَ عِلَلِی.
سـرورم، چگونه باز داشته میشود آنکه در آن است از پیش آمدن مصیبتها، در حالی که به او پرتاب شده است در هر سـرایی از آن تیری از تیرهای مرگ؟! سـرورم اگر گناهم مرا از تو ترسانده باشد، پس همانا گمان نیکویم به تو مرا پناه داده است، و اگر ترس تو مرا به بند کشیده باشد، پس همانا حسن نظرت به من، رهایم کرده است. سـرورم اگر نزدیک شده باشد به من اجلم، و نزدیک نکرده باشد مرا به تو عملم، قرار دادهام اعتـراف به گناه را موجهترین وسیلۀ عذرخواهیام.
سَیِّدِی مَنْ أَوْلیٰ بِالرَّحْمَهِ مِنْکَ إِنْ رَحِمْتَ؟ وَمَنْ أَعْدَلُ فِی الْحُکْمِ مِنْکَ إِنْ عَذَّبْتَ؟ سَیِّدِی لَمْ تَزَلْ بِرّاً بیٖ أَیّٰامَ حَیَاتِی، فَلاٰ تَقْطَعْ لَطِیفَ بِرِّکَ بیٖ بَعْدَ وَفَاتِی، سَیِّدِی کَیْفَ آیَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِکَ بیٖ بَعْدَ مَمَاتِی، وَأَنْتَ لَمْ تُولِنِی إِلّٰا جَمِیلاً فیٖ حَیَاتِی؟! سَیِّدِی عَفْوُکَ أَعْظَمُ مِنْ کُلِّ جُرْمٍ، وَ نِعْمَتُکَ مَمْحَاهٌ لِکُلِّ إِثْمٍ.
سـرورم، چه کسی به رحمت از تو شایستهتر است اگر رحمت کنی؟ و چه کسی در حکم عادلتر است از تو، اگر عذاب کنی؟ سـرورم تو پیوسته در روزهای زندگی نسبت به من نیکوکار بودهای، پس نیکویی کردن پر مهرت را قطع مکن نسبت به من، پس از وفاتم. سـرورم چگونه از نظر لطفت نسبت به خود، پس از مرگم مأیوس شوم، در حالی که تو در زندگی جز نیکی با من عمل ننمودهای؟! سـرورم عفو تو از هر جرمی عظیمتر است، و نعمتت محوکنندۀ هر گناهی میباشد.
سَیِّدِی إِنْ کَانَتْ ذُنُوبِی قَدْ أَخَافَتْنِی، فَإِنَّ مَحَبَّتِی لَکَ قَدْ آمَنَتْنِی، فَتَوَلَّ مِنْ أَمْرِی مٰا أَنْتَ أَهْلُهُ، وَعُدْ بِفَضْلِکَ عَلیٰ مَنْ قَدْ غَمَرَہُ جَهْلُهُ، یٰا مَنِ السِّـرُّ عِنْدَہُ عَلاٰنِیَهٌ، وَلاٰ تَخْفىٰ عَلَیْهِ مِنَ الْغَوامِضِ خَافِیَهٌ، فَاغْفِرْ لیٖ مٰا خَفِیَ عَلَی النّٰاسِ مِنْ أَمْرِی، وَخَفِّفْ بِرَحْمَتِکَ مِنْ ثِقْلِ الْاَوْزٰارِ ظَهْرِی.
سـرورم، اگر گناهانم مرا ترسانده باشد، دوستیام به تو مرا ایمنی بخشیده است، پس بر عهده گیر از امرم آنچه تو شایستۀ آن هستی، و احسان کن با فضلت به آنکه جهلش او را در برگرفته است، ای آنکه پنهان در نزدش آشکار است و بر او پنهان نـمیماند پنهانهای پیچیده، بر من ببخشای آنچه را که از امر من بر مردم پنهان گشته است، و سبک ساز به رحمتت از سنگینی گناهان، پشتم را.
سَیِّدِی سَتَـرْتَ عَلَیَّ ذُنُوبِی فِی الدُّنْیَا وَلَمْ تُظْهِرْهَا، فَلاٰ تَفْضَحْنِی بِهٰا فِی الْقِیَامَهِ وَاسْتُـرْهَا، فَمَنْ أَحَقُّ بِالسَّتْـرِ مِنْکَ یٰا سَتّٰارُ، وَمَنْ أَوْلیٰ مِنْکَ بِالْعَفْوِ عَنِ الْمُذْنِبِینَ یٰا غَفّٰار؟! إِلٰهِی جُودُکَ بَسَطَ أَمَلِی، وَسَتْـرُکَ قَبِلَ عَمَلِی، فَسُـرَّنِی بِلِقَائِکَ عِنْدَ اقْتِـرَابِ أَجَلِی.
سـرورم، بر من پوشاندی گناهانم را در دنیا و آنها را آشکار نساختی، پس مرا به آنها رسوا مساز در قیامت و آنها را بپوشان، که چه کسی به پوشاندن از تو شایستهتر باشد ای پوشانندۀ عیبها، و چه کسی از تو شایستهتر به عفو نـمودن گناهکاران است ای بخشایشگر؟! خدای من، جود و بخشش تو آرزویم را گستـراند، و پوشاندنت پذیرفت عملم را، پس مرا شاد کن به دیدارت هنگام نزدیک شدن اجلم.
سَیِّدِی لَیْسَ اعْتِذَارِی إِلَیْکَ اعْتِذَارَ مَنْ یَسْتَغْنِی عَنْ قَبُولِ عُذْرِہِ، وَلاٰ تَضَـرُّعِی تَضَـرُّعَ مَنْ یَسْتَنْکِفُ عَنْ مَسْأَلَتِکَ لِکَشْفِ ضُـرِّہِ، فَاقْبَلْ عُذْرِی یٰا خَیْرَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیْهِ الْمُسِیؤُنَ، وَأَکْرَمَ مِنِ اسْتَغْفَرَہُ الْخَاطِؤُنَ.
سـرورم، عذرخواهیام نزد تو عذرخواهی کسی نیست که از قبول عذرش بینیاز باشد، و نه تضـرعم تضـرع کسی است که از درخواست کردن از تو برای برطرف کردن گرفتاریاش سـر باز زند، پس بپذیر عذرم را، ای بهتـرین کسی که بدکاران از او عذرخواهی کنند، و گرامیترین کسی که خطاکاران از او آمرزش طلب نـمایند.
سَیِّدِی لاٰتَرُدَّنِی فیٖ حَاجَهٍ قَدْ أَفَنَیْتُ عُمُرِی فیٖ طَلَبِهَا مِنْکَ، وَلاٰ أَجِدُ غَیْرَکَ مَعْدِلاً بِهٰا عَنْکَ، سَیِّدِی لَوْ أَرَدْتَ إِهَانَتِی لَمْ تَهْدِنِی، وَلَوْ أَرَدْتَ فَضِیحَتِی لَمْ تَسْتُـرْنِی، فَأَدِمِ امْتَاعِی بِـمٰا لَهُ هَدَیْتَنِی، وَلاٰ تَهْتِکْ عَنِّی مٰا بِهِ سَتَـرْتَنِی.
سـرورم، مرا بازمگردان در حاجتی که عمرم را در تقاضای آن از تو گذراندهام، و نـمییابم برای آن کسی را بجای تو. سـرورم اگر خواریام را میخواستی هدایتم نـمیکردی، و از من مگیر آنچه را که به آن عیبهایم را پوشاندی.
سَیِّدِی لَوْلاٰ مَا اقْتَـرَفْتُ مِنَ الذُّنُوبِ مٰا خِفْتُ عِقَابَکَ، وَلَوْلاٰ مٰا عَرَفْتُ مِنْ کَرَمِکَ مٰا رَجَوْتُ ثَوَابَکَ، وَأَنْتَ أَکْرَمُ الْاَکْرَمِینَ بِتَحْقِیقِ آمٰالِ الْآمِلِینَ، وَاَرْحَمُ مَنِ اسْتُـرْحِمَ فِی التَّجَاوُزِ عَنِ الْمُذْنِبِینَ.
سـرورم اگر نـمیبود آنچه از گناهان مرتکب شدهام، از کیفرت نـمیترسیدم، و اگر نـمیبود، آنچه از کرمت شناختهام، به ثوابت امید نـمیبستم، و تو از همه بزرگواران بزرگوارتر هستی در محقق ساختـن آرزوهای آرزومندان، و مهربانترین کسی هستی که از او رحمت خواسته میشود در گذشت نـمودن از گناهکاران.
سَیِّدِی أَلْقَتْنِی الْحَسَنَاتُ بَیْنَ جُودِکَ وَإِحْسَانِکَ، وَأَلْقَتْنِى السَّیِّئَاتُ بَیْنَ عَفْوِکَ وَغُفْرَانِکَ، وَقَدْ رَجَوْتُ أَنْ لاٰیَضِیعَ بَیْنَ ذَیْنِ وَذَیْنِ مُسِیءٌ مُرْتَهَنٌ بِجَرِیرَتِهِ، وَمُحْسِنٌ مُخْلِصٌ فیٖ بَصِیرَتِهِ.
سـرورم، افکندهاند نیکیها مرا میان بخشش و احسانت، و افکندهاند مرا بدیها میان عفو و آمرزشت، و من امیدوارم که تباه نگردد میان این و آن بدکاری که در گرو گناهش مانده، و نیکوکاری که در بصیرتش با اخلاص میباشد.
سَیِّدِی إِذَا شَهِدَ لِیَ الْاِیمَانُ بِتَوْحِیدِکَ، وَنَطَقَ لِسَانِی بِتَمْجِیدِکَ، وَدَلَّنِی الْقُرْآنُ عَلیٰ فَواضِلِ جُودِکَ، فَکَیْفَ لاٰیَبْتَهِجُ رَجَائِی بِتَحْقِیقِ مَوْعُودِکَ، وَلاٰ تَفْرَحْ أُمْنِیَتِی بِحُسْنِ مَزِیدِکَ؟! سَیِّدِی إِنْ غَفَرْتَ فَبِفَضْلِکَ، وَإِنْ عَذَّبْتَ فَبِعَدْلِکَ، فَیٰامَنْ لاٰیُرْجىٰ إِلّٰا فَضْلُهُ، وَلاٰیُخْشیٰ إِلّٰا عَدْلُهُ، اُمْنُنْ عَلَیَّ بِفَضْلِکَ، وَلاٰ تَسْتَقْصِ عَلَیَّ فیٖ عَدْلِکَ.
سـرورم، اگر ایمان برای من گواهی دهد به توحیدت، و سخن بگوید زبانم به مدح و ثنایت، و راهنمایی کند مرا قرآن به فزونی بخششت، پس چگونه شاداب نگردد امیدم به محقق شدن وعدهات، و شادمان نگردد آرزویم به نیکویی فزودنت؟! سـرورم اگر ببخشی به فضلت باشد، و اگر عذاب کنی به عدلت خواهد بود، پس ای آنکه امید نـمیرود جز به فضلش، و ترسیده نـمیگردد جز از عدلش، بر من منت گذار به فضلت، و مرا در دایره عدالتت مورد بازجویی قرار مده.
سَیِّدِی أَدْعُوکَ دُعَاءَ مُلِحٍّ لاٰیَمَلُّ مَوْلاٰەُ، وَأَتَضَـرَّعُ إِلَیْکَ تَضَـرُّعَ مَنْ أَقَرَّ عَلیٰ نَفْسِهِ بِالْحُجَّهِ فیٖ دَعْوٰاهُ، وَخَضَعَ لَکَ خُضُوعَ مَنْ یُؤمِّلُکَ لِآخِرَتِهِ وَدُنْیَاهُ، فَلاٰ تَقْطَعْ عِصْمَهَ رَجَائِی، وَاسْمَعْ تَضَـرُّعِی، وَاقْبَلْ دُعٰائِی، وَثَبِّتْ حُجَّتِی عَلیٰ مٰا أَثْبَتُّ مِنْ دَعْوٰایَ.
سـرورم، تو را میخوانم، خواندن اصـرارکنندهای که از مولایش به ستوه نـمیآید، و تضـرع میکنم به سوی تو تضـرع کسی که بر خود اقرار نـموده است به حجت در دعوایش، و برای تو خاضع گشت، خضوع کسی که به تو امیدوار است برای آخرتش، و دنیایش، پس قطع مکن رشتۀ امیدم را، و بشنو تضـرعم را، و بپذیر دعایم را، و استوار ساز حجتم را بر آنچه ثابت نـمودهام از دعوایم.
سَیِّدِی لَوْ عَرَفْتُ اعْتِذَاراً مِنَ الذَّنْبِ لَاَتَیْتُهُ، فَأَنَا الْمُقِرُّ بِـمٰا أَحْصَیْتَهُ وَجَنَیْتُهُ، وَخٰالَفْتُ أَمْرَکَ فِیهِ فَتَعَدَّیْتُهُ، فَهَبْ لیٖ ذَنْبِی بِالْاِعْتِـرَافِ، وَلاٰ تَرُدَّنِی فیٖ طَلِبَتِی عِنْدَ الْاِنْصِـرَافِ، سَیِّدِی قَدْ أَصَبْتُ مِنَ الذُّنُوبِ مٰا قَدْ عَرَفْتَ، وَأَسْـرَفْتُ عَلیٰ نَفْسِی بِـمٰا قَدْ عَلِمْتَ، فَاجْعَلْنِی عَبْداً: إِمّٰا طَائِعاً فَأَکْرَمْتَهُ، وَإِمّٰا عَاصِیاً فَرَحِمْتَهُ.
سـرورم، اگر عذر خواستنی از گناه را میشناختم آن را میآوردم، که من اقرار کنندهام به آنچه تو برشمردی و من مرتکب شدهام، و امر تو را در آن مخالفت نـمودم و از آن تجاوز کردم، پس گناهم را بر من به اعتـراف ببخشای، و رد مکن مرا در مورد خواستهام هنگام بازگشت. سـرورم از گناهان، عمل کردهام آنچه را که شناختهای و به آنچه دانستهای بر خود ستم کردهام، پس قرار ده مرا بندهای که یا فرمانبـردار، پس او را گرامی داشتهای، و یا معصیت کار که بر او رحم کرده باشی.
سَیِّدِی کَأَنِّی بِنَفْسِی قَدْ أُضْجِعَتْ فیٖ قَعْرِ حُفْرَتِهَا وَانْصَـرَفَ عَنْهَا الْمُشَیِّعُونَ مِنْ جِیرَتِهَا، وبَکیٰ عَلَیْهَا الْغَرِیبُ لِطُولِ غُرْبَتِهَا، وَجٰادَ عَلَیْهَا بِالدُّمُوعِ الْمُشْفِقُ مِنْ عَشِیرَتِهَا، وَنَادَاهَا مِنْ شَفِیرِ الْقَبْـرِ ذَوُو مُوَدَّتِهَا، وَرَحِمَهَا الْمُعَادِی لَهٰا فِی الْحَیٰاهِ عِنْدَ صَـرْعَتِهَا، وَلَمْ یَخْفَ عَلَی النّٰاظِرِینَ إِلَیْهَا فَرْطُ فَاقَتِهَا، وَلاٰ عَلیٰ مَنْ قَدْ رَاٰهَا تَوَسَّدَتِ الثَّـرىٰ عَجْزُ حِیلَتِهَا، فَقُلْتَ: مَلاٰئِکَتِی فَرِیدٌ نَأىٰ عَنْهُ الْاَقْرَبُونَ، وَبَعِیدٌ جَفَاهُ الْاَهْلُونَ، وَوَحِیدٌ فٰارِقَهُ الْمَالُ وَالْبَنُونَ، نَزَلَ بیٖ قَرِیباً، وَسَکَنَ اللَّحْدَ غَرِیباً، وَکَانَ لیٖ فیٖ دَارِ الدُّنْیٰا دٰاعِیاً، وَلِنَظَرِی لَهُ فیٖ هٰذَا الْیَوْمِ رٰاجِیاً؛ فَتُحْسِنُ عِنْدَ ذٰلِکَ ضِیَافَتِی، وَتَکُونَ أَشْفَقَ عَلَیَّ مِنْ أَهْلِی وَقَرَابَتِی.
سـرورم، گویی خود را میبینم که در قعر گورش آرمیده و از او دور شدهاند تشییع کنندگان از همسایگانش، و بر او گریسته است غریب برای طولانی بودن غربتش، و بر او بخشیده اشکها را اشخاص دلسوز از خویشاوندانش، و ندا دادند او را دوستانش از لب گورش، و رحم نـمود او را دشمن ایام زندگیاش به هنگام افتادنش، و پنهان نـماند بر ببنندگان او شدت بی چیزیاش، و نه بر آنکه دید او را که در زیر خاک قرار گرفته است بیچارگیاش، پس فرمودی: ای فرشتگانم شخصی تنها که نزدیکان از او دور گشته، و دور ماندهای که خویشان رهایش کردهاند، و تنهایی که مال و فرزندانش از او جدا گردیدهاند، در نزدیکی بر من فرود آمده، و غریب در گور ساکن شده است، و او همواره مرا میخواند در سرای دنیا، و به نظر لطف من در چنین روزی امیدوار بود و تو نیکو میداری آنگاه میزبانیم را، و بر من دلسوزتر از خانواده و خویشانم میشوی.
إِلٰهِی وسَیِّدِی لَوْ أَطْبَقَتْ ذُنُوبِی مٰا بَیْنَ ثَرَى الْاَرْضِ إِلیٰ أَعْنٰانِ السَّمَاءِ، وَخَرَقَتِ النُّجُومَ إِلیٰ حَدِّ الْاِنْتِهَاءِ، مٰا رَدَّنِی الْیَأْسُ عَنْ تَوَقُّعِ غُفْرَانِکَ، وَلاٰ صَـرَفَنِی الْقُنُوطُ عِنِ انْتِظَارِ رِضْوَانِکَ، سَیِّدِی قَدْ ذَکَرْتُکَ بِالذِّکْرِ الَّذِی أَلْهَمْتَنِیهِ، وَوَحَّدْتُکَ بِالتَّوْحِیدِ الَّذِی أَکْرَمْتَنِیهِ، وَدَعَوْتُکَ بِالدُّعَاءِ الَّذِی عَلَّمْتَنِیهِ، فَلاٰ تَحْرِمْنِی بِرَحْمَتِکَ الْجَزَاءَ الَّذِی وَعَدْتَنِیهِ، فَمِنَ النِّعْمَهِ لَکَ عَلَیَّ أَنْ هَدَیْتَنِی بِحُسْنِ دُعَائِکَ، وَمِنْ إِتْـمٰامِهٰا أَنْ تُوجِبَ لیٖ مُحْمُودَ جَزَائِکَ.
خدای من و سـرورم، اگر گناهانم پُر میکرد میان روی زمین تا اوج آسمان را، و ستارگان را تا مرز نهایی میشکافتند، یأس مرا باز نـمیگردانید از انتظار آمرزشت، و نومیدی مرا دور نـمیساخت از انتظار خشنودیات. سـرورم، تو را یاد کردم به یادی که مرا الهام نـمودی، و تو را یگانه دانستم به یگانگیی که تو آن را به من کرامت فرمودی، و خواندم تو را به دعایی که مرا یاد دادهای، پس به رحمتت مرا محروم مساز از پاداشی که مرا وعده نـمودی، که از نعمت تو بر من بود که مرا به خواندن نیکویت هدایت کردی، و از کمال آن است که پاداش ستودهات را برایم واجب گردانی.
سَیِّدِی أَنْتَظِرُ عَفْوَکَ کَمٰا یَنْتَظِرُہُ الْمُذْنِبُونَ، وَلَسْتُ أَیْاَسُ مِنْ رَحْمَتِکَ الَّتِی یَتَوَقَّعُهَا الْمُحْسِنُونَ، إِلٰهِی وَسَیِّدِی انْهَمَلَتْ بِالسَّکْبِ عَبَـرَاتِی، حِینَ ذَکَرْتُ خَطَایَایَ وَعَثَـرَاتِی، وَمٰا لَهٰا لاٰتَنْمَهِلُ وَتَجْرِی وَتُفِیضُ مٰاءَهَا وَتَذْرِی وَلَسْتُ أَدْرِی إِلیٰ مٰا یَکُونَ مَصِیرِی! وَعَلیٰ مٰا یَتَهَجَّمُ عِنْدَ الْبَلاٰغِ مَسِیرِی!؟ یٰا أُنْسَ کُلِّ غَرِیبٍ مُفْرَدٍ اٰنِسْ فِی الْقَبْـرِ وَحْشَتِی، وَیٰا ثٰانِیَ کُلِّ وَحِیدٍ ارْحَمْ فِی الثَّـرىٰ طُولَ وَحْدَتِی.
سـرورم، منتظر عفو تو هستم، آنگونه که گناهکاران منتظر آنند، و ناامید نـمیشوم از رحمتت، که نیکوکاران در انتظار آن میباشند، ای خدای من و سـرورم، فرو ریختـن آغاز نـمودند اشکهایم آنگاه که خطاها و لغزشهایم را به یاد آوردم، و چرا فرو نریزند و روان نشوند، و آب خود را سـرازیر نکنند و نریزند، در حالی که من نـمیدانم که سـرنوشتم چه خواهد بود! و بر چه چیزی مسیر من خواهد گذشت؟! ای انس هر غریب تنها، مأنوس ساز، در قبـر وحشتم را، و ای دوم هر تنهایی رحم کن در زیر خاک تنهایی طولانیام را.
سَیِّدِی کَیْفَ نَظَرُکَ لیٖ بَیْنَ سُکّٰانِ الثَّـرىٰ؟ وَکَیْفَ صَنِیعُکَ بیٖ فیٖ دَارِ الْوَحْشَهِ وَالْبِلیٰ؟ فَقَدْ کُنْتَ بیٖ لَطِیفاً أَیّٰامَ حَیَاهِ الدُّنْیَا، یٰا أَفَضَلَ الْمُنْعِمِینَ فیٖ آلٰائِهِ، وَأَنْعَمَ الْمُفْضِلِینَ فیٖ نَعْمَائِهِ، کَثُـرَتْ أَیٰادِیکَ فَعَجَزْتُ عَنْ إِحْصَائِهَا، وَضِقْتُ ذَرْعاً فیٖ شُکْرِی لَکَ بِجَزَائِهَا، فَلَکَ الْحَمْدُ عَلیٰ مٰا أَوْلَیْتَ مِنَ التَّفَضُّلِ، وَلَکَ الشُّکْرُ عَلیٰ مٰا أَبْلَیْتَ مِنَ التَّطَوُّلِ.
سـرورم، نظرت به من در میان ساکنان خاک چگونه خواهد بود؟ و با من چگونه رفتار خواهی کرد در سـرای وحشت و فرسودگی؟ تو به من لطف داشتی در روزهای زندگی دنیا، ای برترین نعمت دهندگان در نعمتهایش، و نعمت دهندهترین احسان کنندگان در الطافش، الطافت فراوان گشت و من ناتوان شدم از شمارش آنها، و عاجز ماندم در سپاسگزاریام از تو در پاداش شان، پس سپاس تو را است بر آنچه از عنایت کردی تفضل، و شکر تو را است بر آنچه از لطف عطا نـمودی.
یٰا خَیْرَ مَنْ دَعَاهُ الدّٰاعُونَ، وَأَفْضَلَ مَنْ رَجَاهُ الرّٰاجُونَ، بِذِمَّهِ الْاِسْلاٰمِ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ، وَبِحُرْمَهَ الْقُرآنِ أَعْتَمِدُ عَلَیْکَ، وَبِـمُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَیْتِهِ أَسْتَشْفِعُ وَأَتَقَرَّبُ، وَأُقَدِّمُهُمْ أَمَامَ حَاجَتِی إِلَیْکَ فِی الرَّغَبِ وَالرَّهَبِ. اَللّٰهُمَّ فَصَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَیْتِهِ الطّٰاهِرِینَ، وَاجْعَلْنِی بِحُبِّهِمْ یَوْمَ الْعَرْضِ عَلَیْکَ نَبِیهاً وَمِنَ الْاَنْجَاسِ وَالْاَرْجَاسِ نَزِیهاً، وَبِالتَّوَسُّلِ بِهِمْ إِلَیْکَ مَقَرَّباً وَجِیهاً.
ای بهتـرین کسی که بخوانند او را دعاکنندگان، و برترین کسی که امیدواران به او امید بندند، به عظمت اسلام به تو متوسل میشوم، و به حرمت قرآن بر تو اعتماد میورزم، و به محمد و اهل بیتش شفاعت میجویم و تقرب میطلبم، و آنان را پیشاپیش حاجتم نزد تو مقدم میدارم در شوق و هراس. خداوندا، درود فرست بر محمد و اهلبیت پاکش، و مرا قرار ده به دوستی ایشان صاحب منزلت در روز عرضه شدن بر تو و پاک شده از نجاستها و پلیدیها، و با توسل به آنان نزد تو مقرب و آبرومند.
یٰا کَرِیمَ الصَّفْحِ وَالتَّجَاوُزِ، وَمَعْدِنَ الْعَوَارِفِ وَالْجَوَائِزِ، کُنْ عَنْ ذُنُوبِی صَافِحاً مُتَجَاوِزاً، وَهَبْ لیٖ مِنْ مُرَاقَبَتِکَ مٰا یَکُونُ بَیْنِی وَ بَیْنَ مَعْصِیَتِکَ حَاجِزاً.
ای بزرگوار در چشمپوشی و گذشت، و ای معدن عطاها و جوایز، باش از گناهانم چشمپوشی کننده و درگذرنده، و ببخش به من از مراقبت و ترس تو آنچه باشد میان من و میان معصیتت بازدارنده.
سَیِّدِی إِنَّ مَنْ تَقَرَّبَ مِنْکَ لَمَکِینٌ مِنْ مُوَالاٰتِکَ، وَإِنَّ مَنْ تَحَبَّبَ إِلَیْکَ لَقَمِینٌ بِـمَرْضَاتِکَ وَإِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِکَ لَغَیْرُ مَجْهُولٍ وَإِنَّ مَنِ اسْتَجَارَ بِکَ لَغَیْرُ مَخْذُولٍ.
سـرورم، هر کس به تو تقرب جست از ارادت به تو جایگاه یافت، و هر کس به تو دوستی نـمود شایسته خشنودی تو گشت، و هر کس به تو آشنا شد ناشناخته نخواهد بود، و هر کس به تو پناه جست واگذاشته نخواهد شد.
سَیِّدِی أَتُرَاکَ تُحْرِقُ بِالنّٰارِ وَجْهاً طَالَمٰا خَرَّ سَاجِداً بَیْنَ یَدَیْکَ؟! أَمْ تُرَاکَ تَغُلُّ إِلَی الْاَعْنٰاقِ أَکُفّاً طٰالَمٰا تَضَـرَّعَتْ فیٖ دُعٰائِهَا إِلَیْکَ؟! أَمْ تُرٰاکَ تُقَیِّدُ بِأَنْکَالِ الْجَحِیمِ أَقْدٰاماً طَالَمٰا خَرَجَتْ مِنْ مَنٰازِلِهٰا طَمَعاً فِیمَا لَدَیْکَ، مَنّاً مِنْکَ عَلَیْهَا لاٰ مَنّاً مِنْهَا عَلَیْکَ؟!
سـرورم، آیا میبینم تو را که بسوزانی به آتش چهرهای را که مدتها به سجده افتاده است در پیشگاهت؟! یا میبینم تو را که میبندی بر گردنها دستهایی را که مدتها تضـرع نـموده در دعایش به سوی حضـرتت، یا میبینم تو را که مقید میسازی با بندهای سخت جهنم پاهایی را که مدتها و بارها از منزلشان خارج شدند به طمع آنچه نزد توست، منتی از تو بر آنها است نه منتی از آنها بر تو؟!
سَیِّدِی کَمْ مِنْ نِعْمَهٍ لَکَ عَلَیَّ قَلَّ لَکَ عِنْدَهَا شُکْرِی! وَکَمْ مِنْ بَلِیَّهٍ ابْتَلَیْتَنِی بِهٰا عَجَزَ عَنْهٰا صَبْـرِی! فَیٰا مَنْ قَلَّ شُکْرِی عِنْدَ نِعَمِهِ فَلَمْ یَحْرِمْنِی، وَعَجَزَ عَنْهَا صَبْـرِی عِنْدَ بَلِیَّتِهِ فَلَمْ یَخْذُلْنِی، جَمِیلُ فَضْلِکَ عَلَیَّ أَبْطَرَنِی، وَجَلِیلُ حِلْمِکَ عَنِّی غَرَّنِی.
سـرورم، چه بسیار نعمتها برای تو بر من باشد که سپاسگزاریام برای تو در مورد آنها اندک بوده است! و چه بسیار بلاها که مرا به آنها مبتلا ساختی و صبـر من از آنها ناتوان گشت! پس ای آنکه سپاسگزاریام در برابر نعمتهایش اندک شد و محروم نکرد مرا، و ناتوان شد شکیباییام هنگام بلایش و وانگذاشت مرا، فضل و احسان نیکویت بر من، مرا سـرکش کرد، و بردباری زیادت نسبت به من مرا مغرور ساخت.
سَیِّدِی قَوَیْتُ بِعَافِیَتِکَ عَلیٰ مَعْصِیَتِکَ، وَأَنْفَقْتُ نِعْمَتَکَ فیٖ سَبِیلِ مُخَالَفَتِکَ وَأَفْنَیْتُ عُمُرِی فیٖ غَیْرِ طَاعَتِکَ، فَلَمْ یَمْنَعْکَ جُرْأَتِی عَلیٰ مٰا عَنْهُ نَهَیْتَنِی، وَلَا انْتِهٰاکِی مٰا مِنْهُ حَذَّرْتَنِی أَنْ سَتَـرْتَنِی بِحِلْمِکَ السّٰاتِرِ، وَحَجَبْتَنِی عَنْ عَیْنِ کُلِّ نٰاظِرٍ، وَعُدْتَ بِکَرِیمِ أَیٰادِیکَ حِینَ عُدْتُ بِاِرْتِکَابِ مَعٰاصِیکَ فَأَنْتَ الْعَوّٰادُ بِالْاِحْسَانِ، وَأَنَا الْعَوّٰادُ بِالْعِصْیٰانِ.
سـرورم، با عافیتت بر نافرمانیات نیرومند گشتم، و نعمتت را صـرف کردم در راه مخالفتت، و عمرم را تباه کردم در غیر طاعتت، و تو را بازنداشت گستاخیام بر آنچه نهی کردهای، و نه جسارت نـمودن به آنچه مرا از آن برحذر داشتی، که مرا با حلم پوشانندهات مستور سازی، و بپوشانی مرا از چشم هر بینندهای، و بازگشتی با الطاف بزرگوارانهات به سوی من هنگامی که بازگشتم به ارتکاب نافرمانیهایت، که تو بسیار بازگشت کننده به نیکی هستی، و من بسیار بازگشت کنندۀ به نافرمانی هستم.
سَیِّدِی أَتَیْتُکَ مُعْتَـرِفاً لَکَ بِسُوءِ فِعْلِی، خَاضِعاً لَکَ بِاسْتِکَانِهِ ذُلّیٖ، رَاجِیاً مِنْکَ جَمِیلَ مٰا عَرَّفْتَنِیهِ، مِنَ الْفَضْلِ الَّذِی عَوَّدْتَنِیهِ، فَلاٰ تَصْـرِفْ رَجَائِی مِنْ فَضْلِکَ خَائِباً، وَلاٰ تَجْعَلْ ظَنِّی بِتَطَوُّلِکَ کَاذِباً، سَیِّدِی إِنَّ أَمَلیٖ فِیکَ یَتَجٰاوَزُ آمٰالَ الْآمِلِینَ، وَسُؤٰالیٖ إِیّٰاکَ لاٰیُشْبِهُ سُؤٰالَ السّٰائِلِینَ، لِاَنَّ السّٰائِلَ إِذٰا مُنِعَ امْتَنَعَ عَنِ السُّؤٰالِ، وَأَنَا فَلاٰ غِنٰاءَ بیٖ عَنْکَ فیٖ کُلِّ حٰالٍ.
سـرورم، به سوی تو آمدهام اعتـراف کننده، به بدکاریام، خضوع کننده برای تو، به بیچارگی خواریام، امیدوار از تو زیبای آنچه را به من شناساندهای از فضلی که مرا به آن عادت دادهای، پس بازمگردان امیدم را ناکام از فضلت، و قرار مده گمانم را دروغ در مورد لطفت، سـرورم آرزویم نسبت به تو از آرزوی آرزومندان میگذرد، و درخواست من از تو همانند درخواست گدایان نیست، زیرا که گدا را اگر ندهند خودداری میکند از درخواست ولی مرا در هر حالی از تو بینیازی نباشد.
سَیِّدِی غَرَّنِی بِکَ حِلْمُکَ عَنِّی إِذْ حَلُمْتَ، وَعَفْوُکَ عَنْ ذَنْبیٖ إِذْ رَحِمْتَ، وَقَدْ عَلِمْتُ أَنَّکَ قَادِرٌ أَنْ تَقُولَ لِلْاَرْضِ خُذِیهِ فَتَأْخُذُنِی، وِلِلسَّمَاءِ أَمْطِرِیهِ حِجَارَهً فَتُمْطِرُنِی، وَلَوْ أَمَرْتَ بَعْضِی أَنْ یَأْخُذَ بَعْضاً لِمٰا أَمْهَلَنٖى، فَامْنُنْ عَلَیَّ بِعَفْوِکَ عَنْ ذَنْبِی، وَتُبْ عَلَیَّ تَوْبَهً نَصُوحاً تُطَهِّرُ بِهٰا قَلْبِی.
سـرورم، مرا مغرور ساخته به تو بردباریات نسبت به من چون بردباری نـمودی، و عفو تو از گناهم آنگاه که مرا رحم کردی، و دانستهام که تو توانا هستی که به زمین بگویی او را بگیر و مرا بگیرد، و به آسمان، که بر او سنگ ببار و بر من ببارد، و اگر دستور دهی به برخی از اندامهایم که برخی دیگر را بگیرد، مرا مهلت نـمیدادند، پس منت گذار بر من به عفوت از گناهم، و بپذیر توبۀ مرا توبهای حقیقی که به آن پاک نـمایی قلبم را.
سَیِّدِی أَنْتَ نُورِی فٖی کُلِّ ظُلْمَهٍ، وَذُخْرِی لِکُلِّ مُلِمَّهٍ، وَعِمَادِی عِنْدَ کُلِّ شِدَّهٍ، وَأَنِیسِی فیٖ کُلِّ خَلْوَهٍ وَوَحْدَهٍ، فَأَعِذْنِی مِنْ سُوءِ مَوَاقِفِ الْخَائِبِینَ، وَاسْتَنْقِذْنِی مِنْ ذُلِّ مَقَامِ الْکَاذِبِینَ.
سـرورم، تو نور من در هر تاریکی هستی، و ذخیرهام در هر حادثه ناگواری، و تکیهگاه من در هر سختی، و همدم من در هر خلوت و تنهایی، پس پناه ده مرا از بدی جایگاههای ناکامان، و رهایم ساز از خواری جایگاه دروغگویان.
سَیِّدِی أَنْتَ دَلِیلُ مَنِ انْقَطَعُ دَلِیلُهُ، وَأَمَلُ مَنِ امْتَنَعَ تَأْمِیلُهُ، فَإِنْ کَانَتْ ذُنُوبِی حَالَتْ بَیْنَ دُعٰائیٖ وَإِجَابَتِکَ، فَلَمْ یَحُلْ کَرَمُکَ بَیْنِی وَبَیْنَ مَغْفِرَتِکَ، وَاِنَّکَ لاٰتُضِلُّ مَنْ هَدَیْتَ، وَلاٰ تُذِلُّ مَنْ وَالَیْتَ، وَلاٰ یَفْتَقِرُ مَنْ أَغْنَیْتَ، وَلاٰ یُسْعَدُ مَنْ أَشْقَیْتَ، وَعِزَّتِکَ لَقَدْ أَحْبَبْتُکَ مَحَبَّهً اسْتَقَرَّتْ فیٖ قَلْبِی حَلاٰوَتُهَا، وَأَنِسَتْ نَفْسِی بِبِشَارَتِهَا، وَمَحٰالٌ فیٖ عَدْلِ أَقْضِیَتِکَ، أَنْ تَسُدَّ أَسْبَابَ رَحْمَتِکَ عَنْ مُعْتَقِدِی مَحَبَّتِکَ.
سـرورم، تو راهنمای هر کسی هستی که از راهنمایش جدا افتاده، و آرزوی هر کسی که آرزومندیاش بازداشته شده باشد، پس اگر گناهانم میان دعایم و اجابتت فاصله انداخته باشد، کرمت فاصله نـمیاندازد میان من و آمرزشت، و تو گمراه نـمیسازی هر کس را که هدایت کردهای، و خوار نـمیداری هر کس را که سـرپرستی کنی، و فقیر نـمیگردد کسی که بینیازش نـمودهای، و خوشبخت نـمیگردد هر کس که او را شقاوتـمند کرده باشی، سوگند به عزتت که تو را دوست دارم، محبتی که شیرینیاش در قلبم ثابت گشته، و جانم به مژدهاش مأنوس گردیده است، و محال است در فرمان عادلانهات که راههای رحمتت را از معتقدان محبتت ببندی.
سَیِّدِی لَوْلاٰ تَوْفِیقُکَ ضَلَّ الْحٰائِرُونَ، وَلَوْ لاٰتَسْدِیدُکَ لَمْ یَنْجُ الْمُسْتَبْصِـرُونَ، أَنْتَ سَهَّلْتَ لَهُمُ السَّبِیلَ حَتّٰى وَصَلُوا، وَأَنْتَ أَیَّدْتَهُمْ بِالتَّقْوىٰ حَتّٰى عَمِلُوا، فَالنِّعْمَهُ عَلَیْهِمْ مِنْکَ جَزِیلَهٌ، وَالْمِنَّهُ مِنْکَ لَدَیِهمْ مَوْصُولَهٌ.
سـرورم، اگر توفیقت نبود، سـرگشتگان گمراه میشدند، و اگر توفیق تو نبود نجات نـمییافتند راه یافتهگان، تو راه را برای آنان آسان کردی تا رسیدند، و تو آنان را به تقوا تأیید نـمودی تا عمل کردند، پس نعمت از تو بر آنان فراوان، و منت از تو نزد آنان پیوسته است.
سَیِّدِی أَسْأَلُکَ مَسْأَلَهَ مِسْکِینٍ ضَارِعٍ، مُسْتَکِینٍ خَاضِعٍ، أَنْ تَجْعَلَنِی مِنَ الْمُوقِنِینَ خُبْـراً وَفَهْماً، وَالْمُحِیطِینَ مَعْرِفَهً وَعِلْماً، إِنَّکَ لَمْ تُنْزِلْ کُتُبَکَ إِلّٰا بِالْحَقِّ، وَلَمْ تُرْسِلْ رُسُلَکَ إِلّٰا بِالصِّدْقِ، وَلَمْ تَتْـرُکْ عِبَادَکَ هَمَلاً وَلاٰ سُدىً، وَلَمْ تَدَعْهُمْ بِغَیْرِ بَیَانٍ وَلاٰهُدىً، وَلَمْ تَدْعُهُمْ إِلّٰا إِلَی الطّٰاعَهِ، وَلَمْ تَرْضَ مِنْهُمْ بِالْجَهٰالَهِ وَالْاِضَاعَهِ، بَلْ خَلَقْتَهُمْ لِیَعْبُدُوکَ، وَرَزَقْتَهُمْ لِیَحْمَدُوکَ، وَدَلَلْتَهُمْ عَلیٰ وَحْدَانِیَّتِکَ لِیُوَحِّدُوکَ، وَلَمْ تُکَلِّفْهُمْ مِنَ الْاَمْرِ مٰا لاٰیُطِیقُونَ، وَلَمْ تُخَاطِبْهُمْ بِـمٰا یَجْهَلُونَ، بَلْ هُمْ بِـمَنْهَجِکَ عَالِمُونَ، وَبِحُجَّتِکَ مَخْصُوصُونَ، أَمْرُکَ فِیهِمْ نَافِذٌ، وَقَهْرُکَ بِنَوٰاصِیهِمْ آخِذٌ، تَجْتَبِی مَنْ تَشٰاءُ فَتُدْنِیهِ، وَتَهْدِی مَنْ أَنٰابَ إِلَیْکَ مِنْ مَعَاصِیکَ فَتُنْجِیهِ، تَفَضُّلاً مِنْکَ بِجَسِیمِ نِعْمَتِکَ، عَلیٰ مَنْ أَدْخَلْتَهُ فیٖ سَعَهِ رَحْمَتِکَ، یٰا أَکْرَمَ الْاَکْرَمِینَ وَاَرْاَفَ الرّٰاحِمِینَ.
سـرورم، از تو درخواست میکنم درخواست مسکینی تضـرع کننده و بیچارهای فروتن، که قرار دهی مرا از یقین کنندگان از جهت علم و فهم، و احاطه کنندگان از جهت معرفت و علم، که تو فرود نیاوردی کتابهایت را جز به حق، و نفرستادی فرستادگانت را جز به صدق و راستی، و رها نکردی بندگانت را بیهوده و نه مهمل و بدون تکلیف، و آنان را وانگذاشتی بدون بیان و هدایت، و فرانخواندی آنان را جز به طاعت، و از آنها خرسند نگشتی به جهالت و تباهکاری، بلکه آنان را آفریدی تا تو را بپرستند، و روزی دادی ایشان را تا سپاست گویند، و رهنمون گشتی آنان را بر یگانگیات تا تو را یگانه بدانند، و بر عهدهشان نگذاشتی آنچه را از عهدهاش بر نیایند، و خطابشان ننمودی به آنچه ندانند، بلکه آنان به شیوهات آگاهند، و به حجتت مخصوص گشتهاند، امر تو در آنها نافذ است، و قدرتت زمام آنها را گرفته است، هر که را خواهی بر میگزینی و نزدیک میسازی، و هدایت میکنی هر کس را که بازگشته باشد به سوی تو از نافرمانیات، و او را نجات میبخشی، تفضلی از تو با نعمت عظیمت، بر آنکه داخل نـمودهای او را در رحمت گستـردهات، ای گرامیترین بزرگواران و مهربانترین مهربانان.
سَیِّدِی خَلَقْتَنِی فَأَکْمَلْتَ تَقْدِیرِی وَصَوَّرْتَنیٖ فَأَحْسَنْتَ تَصْوِیرِی، فَصِـرْتُ بَعْدَ الْعَدَمِ مَوْجُوداً وَبَعْدَ الْمَغِیبِ شَهِیداً وَجَعَلْتَنِی بِتَحَنُّنِ رَأْفَتِکَ تٰامّاً سَوِیّاً، وَحَفَظْتَنِی فِی الْمَهْدِ طِفْلاً صَبِیّاً، وَرَزَقْتَنِی مِنَ الْغَذٰاءِ سَائِغاً هَنِیئاً ثُمَّ وَهَبْتَ لیٖ رَحْمَهَ الْآبٰاءِ وَالْاُمَّهَاتِ، وَعَطَّفْتَ عَلَیَّ قُلُوبَ الْحَوَاضِنِ وَالْمُرَبِّیَاتِ، کَافِیاً لیٖ شُـرُورَ الْاِنْسِ وَالْجَانِّ، مُسَلِّماً لیٖ مِنَ الزِّیَادَهِ وَالنُّقْصَانِ، حَتّٰى أَفْصَحْتُ نٰاطِقاً بِالْکَلاٰمِ، ثُمَّ أَنْبَتَّنِی زَائِداً فیٖ کُلِّ عَامٍ، وَقَدْ أَسْبَغْتَ عَلَیَّ مَلاٰبِسَ الْاِنْعَامِ.
سـرورم، مرا آفریدی و تقدیرم را کامل نـمودی، و صورتم بخشیدی و نیکو ساختی صورتم را، پس، بعد از نیستی موجود شدم، و بعد از غایب بودن حاضـر گشتم. و قرار دادی مرا با عطوفت مهربانیات با آفرینشی کامل و متعادل، و نگهداشتی مرا در گهواره در حالی که کودکی خردسال بودم، و روزی دادی مرا غذایی روان و گوارا، سپس به من بخشیدی رحمت پدران و مادران را، و مهربان ساختی بر من دلهای زنان پرورش دهنده و تربیت کننده را، مرا بازداشتی از شـر و بدی انسانها و پریان، سلامت دادی مرا از افزونی و کاستی، تا گویا شدم به سخن گفتـن، سپس مرا در هر سال رشدی فزونتر دادی، و فراوان ساختی بر من جامههای احسان را.
ثُمَّ رَزَقْتَنیٖ مِنْ أَلْطَافِ الْمَعَاشِ وَأَصْنَافِ الْرِّیَاشِ، وَکَنَفْتَنِی بِالرِّعَایَهِ فیٖ جَمِیعِ مَذٰاهِبِی، وَبَلَّغْتَنِی مٰا أُحَاوِلُ مِنْ سَائِرِ مَطَالِبیٖ، إِتْـمَاماً لِنِعْمَتِکَ لَدَیَّ، وَإِیجَاباً لِحُجَّتِکَ عَلَیَّ، وَذٰلِکَ أَکْثَـرُ مِنْ أَنْ یُحْصِیَهُ الْقٰائِلُونَ، أَوْ یُثْنِیَ بِشُکْرِہِ الْعَامِلُونَ، فَخَالَفْتُ مٰا یُقَرِّبُنیٖ مِنْکَ، وَاقْتَـرَفْتُ مٰا یُبَاعِدُنِی عَنْکَ، فَظَاهَرْتَ عَلَیَّ جَمِیلَ سِتْـرِکَ، وَأَدْنَیْتَنِی بِحُسْنِ نَظَرِکَ وَبِرِّکَ، وَلَمْ یُبَاعِدْنِی عَنْ إِحْسَانِکَ تَعَرُّضِی لِعِصْیَانِکَ، بَلْ تَابَعْتَ عَلَیَّ فیٖ نِعَمِکَ، وَعُدْتَ بِفَضْلِکَ وَکَرَمِکَ، فَإِنْ دَعَوْتُکَ أَجَبْتَنِی، وَإِنْ سَأَلْتُکَ أَعْطَیْتَنِی، وَإِنْ شَکَرْتُکَ زِدْتَنِی، وَإِنْ أَمْسَکْتُ عَنْ مَسْأَلَتِکَ ابْتَدَأْتَنِی، فَلَکَ الْحَمْدُ عَلیٰ بَوٰادِی أَیَادِیکَ وَتَوٰالِیهَا، حَمْداً یُضٰاهِی آلاٰءَکَ وَیُکٰافِیهَا.
پس از آن روزیام دادی از نعمتهای معیشت و انواع جامه و لباس، و در پناهم گرفتی با رعایتت در همۀ راههایم، و رساندی مرا به آنچه میخواستهام از دیگر خواستههایم، برای کامل نـمودن نعمتت نزد من، و واجب ساختـن. حجتت بر من، و آن بیش از آن است که به شمار آورند آن را گویندگان، یا بستایند سپاسش را عمل کنندگان، پس مخالفت نـمودم با آنچه مرا به تو نزدیک میسازد، و عمل کردم آنچه مرا از تو دور مینـماید، پس پوشش نیکویت را بر من آشکار نـمودی، و نزدیک ساختی مرا به حسن نظر و نیکوکاریات، و مرا دور نساخت از احسانت، دست زدنم به نافرمانیات، بلکه نعمتهایت را پی در پی به من دادی، و بازگشتی با فضل و کرمت، پس هرگاه تو را خواندم اجابتم کردی، و هرگاه از تو خواستم مرا عطا نـمودی، و اگر سپاست گفتم افزونترم دادی، و اگر خودداری کردم از درخواست نـمودن تو آغاز کردی، پس سپاس تو را است بر آغاز الطافت و پی در پی بودنشان، سپاسی که مناسب باشد به نعمتهایت و آنها را سزاوار باشد.
سَیِّدِی سَتَـرْتَ عَلَیَّ فِی الدُّنْیَا ذُنُوباً ضَاقَ عَلَیَّ مِنْهَا الْمَخْرَجُ، وَأَنَا إِلیٰ سِتْـرِهَا عَلَیَّ فِی الْقِیَامَهِ أَحْوَجُ، فَیٰامَنْ جَلَّلَنِی بِسِتْـرِہِ عَنْ لَوَاحِظِ الْمُتَوَسِّمِینَ لاٰتُزِلْ سِتْـرَکَ عَنّیٖ عَلیٰ رُؤُوسِ الْعَالَمِینَ.
سـرورم، پوشاندی بر من در دنیا گناهانی را که راه خارج شدن از آنها بر من تنگ شده بود، و من به پوشاندن آنها بر خود در قیامت نیازمندتر هستم، پس ای آنکه مرا پوشاند با پوشش خود از دیدگان تیز بینان، بر کنار مکن پوششت را از من در حضور جهانیان.
سَیِّدِی أَعْطَیْتَنِی فَأَسْنَیْتَ حَظِّی، وَحَفِظْتَنِی فَأَحْسَنْتَ حِفْظِی، وَغَذَّیْتَنِی فَأَنْعَمْتَ غِذٰائِی، وَحَبَوْتَنِی فَأَکْرَمْتَ مَثْوٰایَ، وَتَوَلَّیْتَنِی بِعَوٰائِدِ الْبِـرِّ وَالْاِکْرٰامِ، وَخَصَصْتَنِی بِنَوٰافِلِ الْفَضْلِ وَالْاِنْعٰامِ، فَلَکَ الْحَمْدُ عَلیٰ جَزِیلِ جُودِکَ وَنَوَافِلِ مَزِیدِکَ، حَمْداً جَامِعاً لِشُکْرِکَ الْوَاجِبِ، مٰانِعاً مِنْ عَذَابِکَ الْوٰاصِبِ مُکَافِئاً لِمٰا بَذَلْتَهُ مِنْ أَقْسَامِ الْمَوَاهِبِ.
سـرورم، مرا عطا نـمودی و بهرهام را بالا بردی، و نگه داشتی مرا و نیکو داشتی نگهداریام را، و غذایم دادی و غذایم را نیکو ساختی، و نزدیکم گردانیدی و جایگاهم را گرامی داشتی، و سـرپرستیام نـمودی با الطاف نیکو و بزرگوارانهات، و مخصوصم گردانیدی با افزونیهای فضل و احسان، پس سپاس تو راست بر فراوانی بخشش و فزونیهای افزودنت، سپاسی فراگیرندۀ شکر واجبت، بازدارنده از عذاب ثابت و پیوستهات، سزاوار آنچه بخشیدهای از انواع بخششهایت.
سَیِّدِی عَوَّدْتَنِی إِسْعٰافیٖ بِکُلِّ مٰا أَسْأَلُکَ، وَإِجٰابَتِی إِلیٰ تَسْهِیلِ کُلِّ مٰا أُحَاوِلُهُ، وَأَنَا أَعْتَمِدُکَ فیٖ کُلِّ مٰا یَعْرِضُ لیٖ مِنَ الْحَاجَاتِ، وَأُنْزِلُ بِکَ کُلَّ مٰا یَخْطُرُ بِبَالیٖ مِنَ الطَّلِبَاتِ، وٰاثِقاً بِقَدِیمِ طَوْلِکَ، وَمُدِلّاً بِکَرِیمِ تَفَضُّلِکَ، وَأَطْلُبُ الْخَیْرَ مِنْ حَیْثُ تَعَوَّدْتُهُ، وَأَلْتَمِسُ النُّجْحَ مِنْ مَعْدِنِهِ الَّذِی تَعَرَّفْتُهُ، وَأَعْلَمُ أَنَّکَ لاٰتَکِلُ اللّٰاجِینَ إِلَیْکَ إِلیٰ غَیْرِکَ، وَلاٰ تُخْلِی الرّٰاجِینَ لِحُسْنِ تَطَوُّلِکَ مِنْ نَوَافِلِ بِرِّکَ.
سـرورم عادتم دادی به روا شدن حاجتم در هر چه از تو بخواهم، و به اجابتم، برای آسان کردن هر چه در آن کوشیدهام، و من بر تو اعتماد میورزم در هر چیزی که برایم پیش آید از حاجتها، و به تو عرضه میکنم هر آنچه از خواستهها که در اندیشهام بگذرد، از جهت اطمینانی که به لطف دیرینه تو دارم، و اعتماد دارم بر تفضل بزرگوانهات، و خیر را درخواست میکنم از جایی که بدان عادت کردهام، و رستگاری میجویم از معدنش که با آن آشنا گشتهام، و میدانم که تو نـمیسپاری پناهندگان به سوی خودت را به غیر از خودت، و محروم نـمیسازی امیدواران به لطف زیبایت را از افزونیهای نیکیات.
سَیِّدِی تَتٰابَعَ مِنْکَ الْبِـرُّ وَالْعَطٰاءُ، فَلَزِمَنِى الشُّکْرُ وَالثَّنَاءُ، فَمٰا مِنْ شَیْءٍ أَنْشُـرُہُ وَأَطْوِیهِ مِنْ شُکْرِکَ، وَلاٰ قَوْلٍ أُعِیدُہُ وَأُبْدِیهِ فیٖ ذِکْرِکَ، إِلّٰا کُنْتَ لَهُ أَهْلاً وَمَحَلّاً، وَکَانَ فیٖ جَنْبِ مَعْرُوفِکَ مُسْتَصْغَراً مُسْتَقَلّاً.
سـرورم، نیکی و بخشش از تو پی در پی باشد، پس سپاس و ستایش مرا لازم گشت، پس نیست هیچ چیزی از آنچه آشکار میکنم و پنهان میدارم از سپاست، و نه گفتاری که تکرار میکنم و آشکار مینـمایم در یاد نـمودنت، جز اینکه تو اهل و شایستۀ آن بودهای، و آن در کنار احسانت ناچیز و اندک بوده است.
سَیِّدِی أَسْتَزِیدُکَ مِنْ فَوَائِدِ النِّعَمِ، غَیْرَ مُسْتَبْطِئٍ مِنْکَ فِیهِ سَنِیَّ الْکَرَمِ، وَأَسْتَعِیذُ بِکَ مِنْ بَوَادِرِ النِّقَمِ، غَیْرَ مُخَیِّلٍ فیٖ عَدْلِکَ خَوٰاطِرَ التُّهَمِ.
سـرورم از تو فزونی میخواهم از فواید نعمتها، و دیر نـمیپندارم در آن از تو بزرگواری ارزشمند را، و از تو پناه میجویم از پیش آمدن بلاها، بدون اینکه در مورد عدلت خیالی از متهم کردن داشته باشم.
سَیِّدِی عَظُمَ قَدْرُ مَنْ أَسْعَدْتَهُ بِاصْطِفٰائِکَ، وَعَدِمَ النَّصْـرَ مَنْ أَبْعَدْتَهُ مِنْ فِنٰائِکَ.
سـرورم بزرگ شد ارزش آنکه او را به برگزیدنت خوشبخت گردانیدی، و از دست داد نصـرت را هر کس که او را دور ساختی از درگاهت.
سَیِّدِی مٰا أَعْظَمَ رَوْحَ قُلُوبِ الْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْکَ وَأَنْجَحَ سَعْیَ الْآمِلِینَ لِمٰا لَدَیْکَ!
سـرورم چه بزرگ است آسایش دلهای توکل کنندگان بر تو، و چه رستگار است تلاش آرزومندان به آنچه نزد توست!
سَیِّدِی أَنْتَ أَنْقَذْتَ أَوْلِیَاءَکَ مِنْ حَیْرِهِ الشُّکُوکِ، وَأَوْصَلْتَ إِلیٰ نُفُوسِهِمْ حَبْـرَهَ الْمُلُوکِ، وَزَیَّنْتَهُمْ بِحِلْیَهِ الْوَقٰارِ وَالْهَیْبَهِ، وَأَسْبَلْتَ عَلَیْهِمْ سُتُورَ الْعِصْمَهِ وَالتَّوْبَهِ، وَصَیَّرْتَ هِمَمَهُمْ فیٖ مَلَکُوتِ السَّمَاءِ، وَحَبَوْتَهُمْ بِخَصَائِصِ الْفَوَائِدِ وَالْحِبَاءِ، وَعَقَدْتَ عَزَائـِمَهُمْ بِحَبْلِ مَحَبَّتِکَ، وَآثَرْتَ خَوَاطِرَهُمْ بَتَحْصِیلِ مَعْرِفَتِکَ، فَهُمْ فیٖ خِدْمَتِکَ مَتَصَـرِّفُونَ، وَعِنْدَ نَهْیِکَ وَأَمْرِکَ وَاقِفُونَ وَبِـمُنَاجَاتِکَ آنِسُونَ، وَلَکَ بِصِدْقِ الْاِرَادَهِ مُجَالِسُونَ، وَذَلِکَ بِرَأْفَهِ تَحَنُّنِکَ عَلَیْهِمْ، وَمٰا أَسْدَیْتَ مِن جَمِیلِ مَنِّکَ إِلَیْهِمْ.
سـرورم، تو اولیایت را از سـرگردانی شکها رها نـمودی، و رساندی به جانهایشان شادی پادشاهان را، و زینت دادی آنان را با زیور وقار و هیبت، و فرو افکندی بر آنان پردههای عصمت و توبه را، و گرداندی همتهایشان را در ملکوت آسمان، و عطا کردی آنان را به ویژگیهای فواید و لطف، و گره زدی ارادههایشان را با ریسمان محبتت، و ممتاز ساختی اندیشههایشان را برای به دست آوردن معرفتت، و آنان در خدمتت عمل میکنند، و نزد نهی و امر تو توقف کنندهاند، و با مناجات تو مأنوس میباشند، و با صدق اراده با تو همنیشن هستند، و آن به لطف مهربانیات بر آنهاست، و آنچه دادهای از منت نیکویت به آنان.
سَیِّدِی بِکَ وَصَلُوا إِلیٰ مَرْضَاتِکَ، وَبِکَرَمِکَ اسْتَشْعَرُوا مَلاٰبِسَ مُوَالاٰتِکَ.
سـرورم به وسیلۀ تو به خشنودیات رسیدند، و به بزرگواریات بر تن کردند جامههای دوستیات را.
سَیِّدِی فَاجْعَلْنِی مِمَّنْ نَاسَبَهُمْ مِنْ أَهْلِ طَاعَتِکَ، وَلاٰ تُدْخِلْنِی فِیمَنْ جَانَبَهُمْ مِنْ أَهْلِ مَعْصِیَتِکَ، وَاجْعَلْ مَا اعْتَقَدْتُهُ مِنْ ذِکْرِکَ خَالِصًا مِنْ شُبَهِ الْفِتَـنِ، سَالِماً مِنْ تَـمْوِیهِ الْاَسْـرَارِ وَالْعَلَنِ، مَشُوباً بِخَشْیَتِکَ فیٖ کُلِّ أَوَانٍ، مُقَرِّباً مِنْ طَاعَتِکَ فِی الْاِظْهَارِ وَالْاِبْطَانِ، دَاخِلاً فِیمٰا یُؤَیِّدُہُ الدِّینُ وَیَعْصِمُهُ، خَارِجاً مِمّٰا تَبْنِیهِ الدُّنْیَا وَتَهْدِمُهُ، مُنَزَّهاً عَنْ قَصْدِ أَحَدٍ سِوٰاکَ، وَجِیهاً عِنْدَکَ یَوْمَ أَقُومُ لَکَ وَأَلْقَاکَ، مُحَصَّناً مِنْ لَوٰاحِقِ الرِّیٰاءِ، مُبَـرَّأً مِنْ بَوٰائِقِ الْاَهْوٰاءِ، عَارِجاً إِلَیْکَ مَعَ صَالِحِ الْاَعْمَالِ، بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ، مُتَّصِلاً لاٰتَنْقَطِعُ بَوَادِرُہُ، وَلاٰ یُدْرَکُ آخِرُہُ، مُثْبَتاً عِنْدَکَ فِی الْکُتُبِ الْمَرْفُوعَهِ فیٖ عِلِّیِّینَ، مُخْزُوناً فِی الدِّیوٰانِ الْمَکْنُونِ الَّذِی یَشْهَدُہُ الْمُقَرَّبُونَ، وَلاٰ یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ.
سـرورم پس قرار ده مرا از جملۀ آنان که به آنها منسوب گشت از اهل طاعتت، و داخل مساز مرا در جمع آنان که از آنها دوری گزیدند از اهل معصیتت، و قرار ده آنچه را معتقد شدهام از ذکرت، خالص از شبههای فتنهها، سالـم از ظاهر سازی پنهان و آشکار، آمیخته با ترس از تو در هر زمانی، نزدیک گردانیده شده به طاعتت در آشکار و پنهان نـمودن، وارد شده در آنچه دین، آن را تأیید و نگهداری میکند، خارج شده از آنچه دنیا میسازد و ویران مینـماید، پاک گشته از قصد کردن کسی جز تو، آبرومند نزد تو، روزی که به سوی تو بر میخیزم و تو را دیدار میکنم، نگهداشته شده از عوارض ریا، پاک شده از بدیهای هواها و هوسها بالا رونده به سوی تو همراه با اعمال نیک، در بامداد و شامگاه پیوسته که دنبالههایش قطع نشود، و پایانش دریافت نشود، ثبت شده نزد تو در نامههایی که بالا برده میشوند در بهشت برین، نگهداری شده در دیوان پنهان شدهای که مقربان آن را شاهد باشند، و جز پاک شدگان بدان تـماس ندارند.
اَللّٰهُمَّ أَنْتَ وَلِیُّ الْاَصْفِیَاءِ وَالْاَخْیَارِ، وَلَکَ الْخَلْقُ وَإِلَیْکَ الْاِخْتِیَارُ، وَقَدْ أَلْبَسْتَنِی فِی الدُّنْیَا ثَوْبَ عَافِیَتِکَ، وَأَوْدَعْتَ قَلْبِی صَوَابَ مَعْرِفَتِکَ، فَلاٰ تُخْلِنِی فِی الْآخِرَهِ عَنْ عَوَاطِفِ رَأْفَتِکَ، وَاجْعَلْنِی مِمَّنْ شَمِلَهُ عَفْوُکَ، وَلَمْ تَنَلْهُ سَطْوَتُکَ.
خداوندا تو سـرپرست برگزیدگان و نیکان هستی، و آفرینش از آن تو است و به دست توست اختیار، و پوشاندی مرا در دنیا جامۀ عافیتت را، و سپردی به دلـم درستی شناختت را، پس مرا بینصیب مساز در آخرت از الطاف مهربانیات، و قرار ده مرا از جملۀ آنان که عفوت شامل آنان گشته، و حملۀ خشمت به وی نرسیده باشد.
یٰا مَنْ یَعْلَمُ عِلَلَ الْحَرَکَاتِ وَحَوَادِثَ السُّکُونِ، وَلاٰ یَخْفىٰ عَلَیْهِ عَوٰارِضُ الْخَطَرٰاتِ فیٖ مَحٰالِّ الظُّنُونِ، اجْعَلْنَا مِنَ الَّذِینَ أَوْضَحْتَ لَهُمُ الدَّلِیلَ عَلَیْکَ، وَفَسَحْتَ لَهُمُ السَّبِیلَ إِلَیْکَ، فَاسْتَشْعَرُوا مَدَارِعَ الْحِکْمَهِ، وَاسْتَطْرَقُوا سُبُلَ التَّوْبَهِ، حَتّٰى أَنٰاخُوا فیٖ رِیَاضِ الرَّحْمَهِ، وَسَلِمُوا مِنَ الْاِعْتـِرَاضِ بِالْعِصْمَهِ، إِنَّکَ وَلِیُّ مَنِ اعْتَصَمَ بِنَصْـرِکَ، وَمُجَازِی مَنْ أَذْعَنَ بِوُجُوبِ شُکْرِکَ، لاٰتَبْخَلُ بِفَضْلِکَ، وَلاٰ تُسْئَلُ عَنْ فِعْلِکَ، جَلَّ ثَنَاؤُکَ، وَفَضُلَ عَطَاؤُکَ، وَتَظَاهَرَتْ نَعْمَاؤُکَ، وَتَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُکَ، فَبِتَیْسِیرِکَ یَجْرِی سَدٰادُ الْاُمُورِ، وَبِتَقْدِیرِکَ یَمْضِی انْقِیٰادُ التَّدْبِیرِ، تُجِیرُ وَلاٰ یُجٰارُ مِنْکَ، وَلاٰ لِرٰاغِبٍ مَنْدُوحَهٌ عَنْکَ.
ای آنکه میداند علتهای حرکتها و پیش آمدهای سکون را، و بر او پنهان نـمیشود عارض شدنهای خطورها در محلهای گمانها، قرار ده ما را از کسانی که آشکار نـمودی برای آنان راهنمای به سوی خودت را، و گشاده نـمودی برای آنان راه را به سویت، پس پوشیدند، جامههای محکم حکمت را، و در پیش گرفتند راههای توبه را، تا اینکه مرکب خواباندند در باغهای رحمت، و سلامت یافتند از دور شدن از عصمت، که تو سـرپرست هر کسی هستی که پناه جوید به یاریات، و پاداش دهندهای هر کس را که اقرار نـماید به وجوب شکرگزاریات، نه بخل میورزی به فضلت، و نه مورد سؤال واقع میشوی در کارت، عظیم گشت ستایشت و برتر شد عطایت، و آشکار گردید نعمتهایت، و پاک است نامهایت، پس با آسان نـمودنت کارها به درستی جریان مییابند، و با تقدیر تو زمام تدبیر راه برده میشود، پناه میدهی و از تو پناهی نباشد، و نه رغبت کنندهای را فراخنایی جز تو باشد.
سُبْحٰانَکَ لاٰ إِلٰهَ إِلّٰا أَنْتَ، عَلَیْکَ تَوَکُّلیٖ، وَإِلَیْکَ یَفِدُ أَمَلیٖ، وَبِکَ ثِقَتیٖ، وَعَلَیْکَ مُعَوَّلیٖ، وَلاٰ حَوْلَ لیٖ عَنْ مَعْصِیَتِکَ إِلّٰا بِتَسْدِیدِکَ، وَلاٰ قُوَّهَ لیٖ عَلیٰ طٰاعَتِکَ إِلّٰا بِتَأْیِیدِکَ، لاٰ إِلٰهَ إِلّٰا أَنْتَ سُبْحٰانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظّٰالِمِینَ.
پاکی تو، نیست خداوندی جز تو، بر توست توکلم، و آرزویم بر تو وارد میشوم، و به تو باشد اعتمادم، و بر تو متکی هستم، و نیست مرا نیروی مقاومت در برابر معصیت تو جز به توفیق تو، و نه قدرتی است مرا بر طاعتت جز به کمک و یاریات، نیست خداوندی جز تو، پاکی تو و همانا من بودهام از ستمکاران.
یٰا أَرْحَمَ الرّٰاحِمِینَ، وَخَیْرَ الْغٰافِرِینَ، وَصَلَّی اللّٰهُ عَلیٰ مُحَمَّدٍ خٰاتَمِ النَّبِیِّینَ وَعَلیٰ أَهْلِ بَیْتِهِ الطّٰاهِرِینَ وَأَصْحٰابِهِ الْمُنْتَجَبِینَ وَسَلَّمَ تَسْلِیماً کَثِیراً، وَحَسْبُنَا اللّٰهُ وَحْدَہُ، وَنِعْمَ الْمُعِینُ.
ای مهربانترین مهربانان، و بهتـرین آمرزندگان، و صلوات خداوند بر محمد خاتم پیامبـران و بر اهل بیت پاکش و یاران برگزیدهاش، و سلام فراوان بر آنان باد، و کافی است ما را خداوند یکتا، و بهتـرین یاور است.
یٰا خَیْرَ مَدْعُوٍّ وَیٰا خَیْرَ مَسْؤُولٍ وَیٰا أَوْسَعَ مَنْ أَعْطىٰ وَیٰا خَیْرَ مُرْتَجىً ارْزُقْنیٖ وَأَوْسِعْ عَلَیَّ مِن وٰاسِعِ رِزْقِکَ، رِزْقاً وٰاسِعاً مُبٰارَکاً طَیِّباً حَلاٰلاً لٰاتُعَذِّبْنِی عَلَیْهِ، وَسَبِّبْ لیٖ ذٰلِکَ مِنْ فَضْلِکَ إِنَّکَ عَلیٰ کُلَّ شَیْءٍ قَدِیرٌ یٰا أَرْحَمَ الرّٰاحِمِینَ.
ای بهتـرین خوانده شده و ای بهتـرین درخواست شده و ای گستـردهترین عطا کننده، و ای بهتـرین مایۀ امید، روزی ده مرا، و بگستـران بر من روزی گستـردهات را، روزی گستـردۀ مبارک پاک حلالی که عذاب نکنی مرا بر آن، و مهیا کن آن را برایم از فضلت که تو بر هر چیزی توانا هستی، ای مهربانترین مهربانان.