دعای صد و هشتاد و چهار – مناجات بیمناکان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خدا که رحمتش فراگیر و مهربانی‌اش همیشگی است

إِلَهِی أَتَراکَ [1] بَعْدَ الْإِیمَانِ بِکَ تُعَذِّبُنِی؟ أَمْ بَعْدَ حُبِّی إِیَّاکَ تُبَعِّدُنِی؟ أَمْ مَعَ رَجَائِی لِرَحْمَتِکَ وَ صَفْحِکَ تَحْرِمُنِی؟ أَمْ مَعَ اسْتِجَارَتِی بِعَفْوِکَ تُسْلِمُنِی؟ حَاشَا لِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ أَنْ تُخَیِّبَنِی،

محبوب من! آیا باور کنم بعد از این که به تو ایمان آوردم، مرا عذاب کنی؟ یا بعد از این که به تو عشق ورزیدم، مرا از خود برانی؟ آیا با وجود امیدی که به رحمت و گذشتت دارم، مرا ناامید خواهی کرد؟ یا با این که به عفو و بخششت پناه آورده‌ام، مرا به حال خود رها خواهی کرد؟ هرگز! از ذات بزرگوار کریم تو، بعید است که مرا ناامید کنی.

لَیْتَ شَعْرِی أَلِلشَّقَاءِ وَلَدَتْنِی أُمِّی؟ أَمْ لِلْعَنَاءِ رَبَّتْنِی؟ فَلَیْتَهَا لَمْ تَلِدْنِی وَ لَمْ تُرَبِّنِی، وَ لَیْتَنِی عَلِمْتُ أَ مِنْ أَهْلِ السَّعَادَهِ جَعَلْتَنِی، وَ بِقُرْبِکَ وَ جِوَارِکَ خَصَصْتَنِی؟ فَتَقِرَّ [2] بِذَلِکَ عَیْنِی وَ تَطْمَئِنَّ لَهُ نَفْسِی.

ای کاش می‌دانستم، آیا مادرم مرا برای بدبختی و شقاوت به دنیا آورده یا برای رنج کشیدن و تحمل سختی‌ها تربیت کرده است؟ ای کاش اصلاً مرا نمی‌زایید و نمی‌پرورید. ای کاش می‌فهمیدم آیا تو مرا از اهل سعادت قرار داده‌ای و برای نزدیکی و هم‌نشینی با خودت برگزیده‌ای؟ اگر چنین باشد، چشمم روشن و دلم آرام خواهد شد.

 إِلَهِی هَلْ تُسَوِّدُ وُجُوهاً خَرَّتْ سَاجِدَهً لِعَظَمَتِکَ؟ أَوْ تُخْرِسُ أَلْسِنَهً نَطَقَتْ بِالثَّنَاءِ عَلَى مَجْدِکَ وَ جَلَالَتِکَ؟ أَوْ تَطْبَعُ عَلَى قُلُوبٍ انْطَوَتْ عَلَى مَحَبَّتِکَ؟ أَوْ تُصِمُّ أَسْمَاعاً تَلَذَّذَتْ بِسَمَاعِ ذِکْرِکَ فِی إِرَادَتِکَ؟

محبوب من! آیا روی آنان که با فروتنی در برابر عظمت تو به سجده افتادند را سیاه خواهی کرد؟ یا زبان‌هایی که با شور و عشق، جلال و بزرگی‌ات را ستودند، خاموش و لال خواهی کرد؟ آیا بر قلب‌هایی که سرشار از محبت تو بودند، مهر خواهی زد؟ آیا گوش‌هایی که از شنیدن ذکر تو لذت برده‌اند را ناشنوا خواهی کرد؟

أَوْ تَغُلُّ أَکُفّاً رَفَعَتْهَا الْآمَالُ إِلَیْکَ رَجَاءَ رَأْفَتِکَ؟ أَوْ تُعَاقِبُ أَبْدَاناً عَمِلَتْ بِطَاعَتِکَ حَتَّى نَحِلَتْ فِی مُجَاهَدَتِکَ؟ أَوْ تُعَذِّبُ أَرْجُلًا سَعَتْ فِی عِبَادَتِکَ؟

آیا دست‌هایی را که با امید به مهربانی تو به سوی آسمان بلند شدند، به غل و زنجیر خواهی بست؟ آیا بدن‌هایی را که در راه اطاعتت تلاش کرده و در سختی‌های بندگی‌ات نحیف شدند، مجازات خواهی کرد؟ آیا پاهایی را که با عشق در مسیر بندگی تو گام برداشتند، عذاب خواهی کرد؟

إِلَهِی لَا تُغْلِقْ عَلَى مُوَحِّدِیکَ أَبْوَابَ رَحْمَتِکَ، وَ لَا تَحْجُبْ مُشْتَاقِیکَ عَنِ النَّظَرِ إِلَى جَمِیلِ رُؤْیَتِکَ،

محبوبم! درهای رحمتت را به روی بندگان یکتاپرستت نبند و مشتاقانت را از مشاهدۀ زیبایی دیدارت محروم نکن.

إِلَهِی نَفْسٌ أَعْزَزْتَهَا بِتَوْحِیدِکَ کَیْفَ تُذِلُّهَا بِمَهَانَهِ هِجْرَانِکَ؟ وَ ضَمِیرٌ انْعَقَدَ عَلَى مَوَدَّتِکَ کَیْفَ تُحْرِقُهُ بِحَرَارَهِ نِیرَانِکَ؟ إِلَهِی أَجِرْنِی مِنْ أَلِیمِ غَضَبِکَ وَ عَظِیمِ سَخَطِکَ.

محبوبم! نفسی که با توحیدت عزیزش کرده‌ای، چگونه ذلیل دوری و هجرانت خواهی کرد؟ و دلی که با محبتت گره خورده، چگونه با سوز آتش عذابت خواهی سوزاند؟ محبوبم! مرا از دردناکی خشم و بزرگی غضبت پناه بده.

یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ، یَا رَحِیمُ یَا رَحْمَانُ، یَا جَبَّارُ یَا قَهَّارُ، یَا غَفَّارُ یَا سَتَّارُ، نَجِّنِی بِرَحْمَتِکَ مِنْ عَذَابِ النَّارِ، وَ فَضِیحَهِ الْعَارِ، إِذَا امْتَازَ الْأَخْیَارُ مِنَ الْأَشْرَارِ، وَ حَالَتِ الْأَحْوَالُ وَ هَالَتِ الْأَهْوَالُ، وَ قَرُبَ الْمُحْسِنُونَ وَ بَعُدَ الْمُسِیئُونَ، ﴿وَ وُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ﴾.

ای بسیار مهربان و پراحسان، ای مهربان و ای صاحب رحمت فراگیر، ای توانا ای چیره، ای بسیار آمرزنده و ای بسیار پوشانندۀ عیب‌ها! با رحمت بی‌پایانت مرا از عذاب آتش و ننگ رسوایی نجات بده، آن‌گاه که نیکان از بدکاران جدا می‌شوند، و شرایط دگرگون می‌گردد و سختی‌ها و هراس‌ها آشکار می‌شوند. آن هنگام که نیکوکاران به مقام قرب و نزدیکی می‌رسند و بدکاران از رحمتت دور می‌مانند و همه به پاداش یا جزای عمل خود می‌رسند و هیچ‌کس مورد ظلم قرار نمی‌گیرد.

 

[1] . در برخی نسخه‌ها: أَتُرَاکَ

[2] . در برخی نسخه ها: فَتَقَرَّ

دیدگاهتان را بنویسید