دعای صد و پنجاه‌ و هفت – درخواست یاری و دفاع از شر دشمنان

مردم حضرت علی بن الحسین امام سجاد علیه السلام را دیدند که به قبر پناه برده بود و مشغول دعا بود. پس او را نزد مسرف لعنه الله علیه بردند؛ کسی که بر ایشان و پدرانشان خشمگین بود و از آن‌ها بیزاری می‌جست. همین که مسرف، حضرت را دید که به سویش می‌آید، به لرزه افتاد و به احترام ایشان از جای برخاست. حضرت را کنار خود نشاند و گفت: «حاجت‌هایت را از من بخواه.»

اما حضرت فقط در مورد کسانی که آنها را برای کشته شدن می‌بردند، شفاعت کرد و مسرف نیز شفاعت ایشان را در مورد همه آن‌ها پذیرفت. سپس حضرت از نزد او بازگشت.

از حضرت علی بن الحسین علیه السلام پرسیده شد: «ما دیدیم که لب‌هایتان را حرکت می‌دادید، چه چیزی می‌گفتید؟»

حضرت فرمودند: «گفتم: …

اَللّٰهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَمَا أَظْلَلْنَ،

خداوندا! ای پروردگار هفت آسمان و آنچه بر آن سایه افکنده‌اند،

وَالْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَمَا أَقْلَلْنَ،

 و ای پروردگار هفت زمین و آنچه را که بر پشت خود حمل کرده‌اند،

رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ، رَبَّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِینَ،

ای پروردگار عرش بزرگ، ای پروردگار محمد و خاندان پاکش؛

 أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَـرِّہِ، وَأَدْرَأُ بِکَ فِی نَحْرِہِ،

به تو پناه می‌برم از شر او، و با کمک تو او را از خود دفع می‌کنم،

أَسْأَلُکَ أَن تُؤتِیَنِی خَیْرَہُ و تَکْفیَنِی شَـرَّہُ.

از تو درخواست می‌کنم که خیر او را به من عطا فرمایی و مرا از شر او حفظ کنی .

 

و به مسلم(مسرف) گفته شد که دیدیم این جوان(امام سجاد علیه السلام) و گذشتگانش را ناسزا می‌گفتی، ولی هنگامی که او را نزد تو آوردند، منزلتش را بالا بردی! گفت: آن امر به اختیارم نبود، قلب من از وی پر از هراس گردید.

دیدگاهتان را بنویسید