اَللّٰهُمَّ إِنَّ مَلَائِكَتَكَ مُشْفِقُونَ مِنْ خَشْيَتِكَ، سَامِعُونَ مُطِيعُونَ لَكَ وَهُمْ بِأَمْرِكَ يَعْمَلُونَ، لاٰيَفْتُـرُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ يُسَبِّحُونَ، وَأَنَا أَحَقُّ بِالْخَوْفِ الدَّائِمِ لِإِسَاءَتِی عَلیٰ نَفْسِی، وَتَفْرِيطِهَا إِلَی اقْتِـرَابِ أَجَلِی، فَكَمْ لیٖ يٰا رَبِّ مِنْ ذَنْبٍ أَنَا فِيهِ مَغْرُورٌ مُتَحَیِّرٌ؟
خداوندا، فرشتگان از بيم تو هراسناک و گوش به فرمان و مطيع تو اند و به دستور تو عمل مىكنند و شب و روز خسته نـمىگردند و پيوسته تسبيحگوى تواند، در حالی كه من به خاطر بدى بر خويشتـن و كوتاهى در امر نفس خويش تا نزديكی به زمان سـرآمد عمرم، سزاوارترم كه پيوسته بيمناک باشم. اى پروردگار من، چه بسيار گناه كه من فريفته و سـرگشتۀ آن هستم!
اَللّٰهُمَّ إِنِّی قَدْ أَكْثَـرْتُ عَلیٰ نَفْسِی مِنَ الذُّنُوبِ وَالْإِسَاءَةِ، وَأَكْثَـرْتَ عَلَیَّ مِنَ الْمُعَافَاةِ، سَتَـرْتَ عَلَیَّ وَلَمْ تَفْضَحْنِي بِـمٰا أَحْسَنْتَ لِیَ النَّظَرَ وَأَقَلْتَنِي الْعَثْـرَةَ، وَأَخَافُ أَنْ أَكُونَ فِيهٰا مُسْتَدْرَجاً، فَقَدْ يَنْبَغِي لیٖ أَنْ أَسْتَحْيِيَ مِنْ كَثْـرَةِ مَعَاصِیَّ، ثُمَّ لَمْ تَهْتِكْ لیٖ سِتْـراً، وَلَمْ تُبْدِ لیٖ عَوْرَةً، وَلَمْ تَقْطَعْ عَنِّي الرِّزْقَ، وَلَمْ تُسَلِّطْ عَلَیَّ جَبَّاراً،
خداوندا، من گناهان و بدى فراوان نـمودم و تو بسيار عافيت بخشيدى؛ بر من پوشيدى و به واسطۀ حسن نظرت به من رسوايم ننمودى و لغزشم را ناديده انگاشتى، به حدى كه بيم آن را دارم كه با دادن نعمت پىدرپى مرا به عذابت نزديک كنى، در حالی كه سزاوار است از فراوانی گناهانم شـرم كنم، سپس باز پرده درى نكردى و عيبم را آشكار نساختى و روزىام را قطع نكردى و سـركشی را بر من مسلط نساختى،
وَلَمْ تَكْشِفْ عَنِّي غِطَاءً مُجَازَاةً لِذُنُوبِی، تَرَكْتَنِي كَأَنِّی لاٰذَنْبَ لیٖ، كَفَفْتَ عَنْ خَطِيئَتِي، وَزَكَّيْتَنِي بِـمٰا لَيْسَ فِیَّ، أَنَا الْمُقِرُّ عَلیٰ نَفْسِی بِـمٰا جَنَتْ عَلَیَّ يَدَايَ، وَمَشَتْ إِلَيْهِ رِجْلَايَ وَبَاشَـرَ جَسَدِي، وَنَظَرَتْ إِلَيْهِ عَيْنَايَ، وَسَمِعَتْهُ أُذُنَايَ، وَعَمِلَتْهُ جَوَارِحِي، وَنَطَقَ بِهِ لِسَانِی، وَعُقِدَ عَلَيْهِ قَلْبِي، فَأَنَا الْمُسْتَوْجِبُ يٰا إِلٰهٖي زَوَالَ نِعْمَتِكَ، وَمُفَاجَاةَ نِقْمَتِكَ، وَتَحْلِيلَ عُقُوبَتِكَ لِمَا اجْتَـرَأْتُ عَلَيْهِ مِنْ مَعَاصِيكَ، وَضَيَّعْتُ مِنْ حُقُوقِكَ، أَنَا صَاحِبُ الذُّنُوبِ الْكَثِیرَةِ الْكَبِیرَةِ الَّتِي لاٰيُحْصیٰ عَدَدُهَا، وَصَاحِبُ الْجُرْمِ الْعَظِيمِ، أَنَا الَّذِي أَحْلَلْتُ الْعُقُوبَةَ بِنَفْسِی وَأَوْبَقْتُهَا بِالْمَعَاصِی جُهْدِي وَطَاقَتِي، وَعَرَّضْتُهَا لِلْمَهَالِكِ بِكُلِّ قُوَّتِی.
و به سزاى گناهانم پرده از من بركنار ننمودى، بلكه مرا بهگونهاى رها كردى كه گويى گناهى ندارم؛ از خطايم چشم پوشيدى و مرا پاک انگاشتی به آنچه در من نبودهاست، من به واسطۀ جناياتی كه دستانم كردند و پاهايم به سوى آن روانه شدند و تنم با آن تـماس گرفت و چشمانم به آن نگريست و گوشهايم شنيد و اعضا و جوارح ديگرم بدان عمل نـمود و زبانم بدان گويا شد و دلـم بدان معتقد گرديد، عليه خود اعتـراف مىكنم. بنابراين، اى معبود من، من به واسطۀ گستاخى بر معصيت و پایمال كردن حقوق تو، سزاوار بر گرفتـن نعمت و كيفر ناگهانی و نزول عذاب توام. من گناهان فراوان [بزرگ]بیشمار را مرتكب شدم و جرم بزرگى از من سـرزد، من همانم كه عذابت را به خود خريدم و با ارتكاب گناهان با تـمام توان و طاقت خود را هلاک كردم و با تـمام نیرو در معرض نابودى قرار دادم.
اَللّٰهُمَّ أَنَا الَّذِي لَمْ أَشْكُرْ نِعَمَكَ عِنْدَ مَعَاصِییّ إِيّٰاكَ، وَلَمْ أَدَعْهَا فِیكَ عِنْدَ حُلُولِ الْبَلِيَّةِ، وَلَمْ أَقِفْ عِنْدَ الْهَوىٰ، وَلَمْ أُرَاقِبْكَ. يٰا إِلٰهٖي أَنَا الَّذِي لَمْ أَعْقِلْ عِنْدَ الذُّنُوبِ نَهْيَكَ، وَلَمْ أُرَاقِبْ عِنْدَ اللَّذَّاتِ زَجْرَكَ، وَلَمْ أَقْبَلْ عِنْدَ الشَّهْوَةِ نَصِيحَتَكَ، رَكِبْتُ الْجَهْلَ بَعْدَ الْحِلْمِ، وَغَدَوْتُ إِلَی الظُّلْمِ بَعْدَ الْعِلْمِ. اَللّٰهُمَّ فَكَمٰا حَلُمْتَ عَنِّي فِيمَا اجْتَـرَأْتُ عَلَيْهِ مِنْ مَعَاصِيكَ، وَعَرَفْتَ تَضْيِيعِي حَقَّكَ، وَضَعْفِي عَنْ شُكْرِ نِعَمَتِكَ، وَرُكُوبِی مَعْصِيَتَكَ.
خداوندا من همان كسی هستم كه هنگام معصيت از نعمتهاى تو سپاسگزارى ننمودم و حتى هنگام نزول بلا نيز معصيت را كنار نگذاشته و از هوا و هوس باز نايستادم و تو را نپاييدم، اى معبود من، من همان کسی هستم كه هنگام ارتكاب گناهان به نهى تو توجه ننمودم و هنگام لذات فرمان تو را نپاييدم، و هنگام خواهش نفسانی پند تو را نپذيرفتم و بهجاى بردبارى به مركب نادانی سوار شدم و بهجاى آگاهى به سوى ستمگرى شتافتم. خداوندا همان گونه كه در برابر گناهان گستاخانه و تضييع حق تو و ناتوانی در سپاسگزارى از نعمتت و ارتكاب گناهان توسط من بردبارى نشان داده و آنها را ناديده انگاشتى.
اَللّٰهُمَّ إِنِّی لَسْتُ ذَا عُذْرٍ فَأَعْتَذِرَ، وَلاٰ ذَا حِيلَةٍ فَأَنْتَصِـرَ. اَللّٰهُمَّ قَدْ أَسَأْتُ وَظَلَمْتُ وَبِئْسَ مٰا صَنَعْتُ، عَمِلْتُ سُوءاً وَلَمْ تَضُـرَّكَ ذُنُوبِی، فَأَسْتَغْفِرُكَ يٰا سَيِّدِي وَمَوْلاٰيَ وَسُبْحَانَكَ ﴿لاٰ إِلٰهَ إِلّٰا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّی كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ﴾. اَللّٰهُمَّ إِنَّكَ تَجِدُ مَنْ تُعَذِّبُهُ غَیْرِي، وَلاٰأَجِدُ مَنْ يَرْحَمُنِي سِوَاكَ، فَلَوْ كَانَ لیٖ مَهْرَبٌ لَهَرَبْتُ، وَلَوْ كَانَ لیٖ مَصْعَدٌ فِی السَّمَاءِ أَوْ مَسْلَكٌ فِی الْأَرْضِ لَسَلَكْتُ، وَلٰكِنَّهُ لاٰمَهْرَبَ لیٖ وَلاٰ مَلْجَأَ وَلاٰ مَنْجىٰ وَلاٰ مَأْوىٰ مِنْكَ إِلّٰا إِلَيْكَ.
خداوندا اكنون من نه عذرى دارم تا بياورم و نه راه چارهاى تا از آن يارى بطلبم. خداوندا بدى و ستم نـمودم و چه كردار زشتى كه از من سـر زد! بدى كردم، ولی اى آقا و مولاى من، گناهان من ضـررى به تو نرسانده است، از تو آمرزش مىخواهم. پاكی تو اى خدايى كه معبودى جز تو نيست، پاكی تو و من از ستمكارانم. خداوندا تو به جز من، كسی را مىيابی كه عذابش كنى ولی من جز تو كسی را ندارم كه بر من رحم آرد، اگر گريزگاهى بود، قطعاً به سوى آن مىگريختم و اگر جايى در آسمان براى صعود بود به سوى آن صعود مىكردم و اگر سوراخى در زمین بود وارد آن مىشدم، ليكن هيچ گريزگاه، پناهگاه، راه نجات و جايگاهى براى فرار از تو جز به سوى تو نيست.
اَللّٰهُمَّ إِنْ تُعَذِّبْنِي فَأَهْلُ ذٰلِكَ أَنَا، وَإِنْ تَرْحَمْنِي فَأَهْلُ ذٰلِكَ أَنْتَ، بِـمَنِّكَ وَفَضْلِكَ وَوَحْدَانِيَّتِكَ وَجَلَالِكَ وَكِبْـرِيَائِكَ وَعَظَمَتِكَ وَسُلْطَانِكَ، فَقَدِیماً مٰا مَنَنْتَ عَلیٰ أَوْلِيَائِكَ، وَمُسْتَحِقِّي عُقُوبَتِكَ بِالْعَفْوِ وَالْمَغْفِرَةِ، سَيِّدِي عَافِيَةَ مَنْ أَرْجُو إِذَا لَمْ أَرْجُ عَافِيَتَكَ؟! وَعَفْوَ مَنْ أَرْجُو إِذَا لَمْ أَرْجُ عَفْوَكَ؟ وَرَحْمَةَ مَنْ أَرْجُو إِذَا لَمْ أَرْجُ رَحْمَتَكَ؟ وَمَغْفِرَةَ مَنْ أَرْجُو إِذَا لَمْ أَرْجُ مَغْفِرَتَكَ؟ وَرِزْقَ مَنْ أَرْجُو إِذَا لَمْ أَرْجُ رِزْقَكَ؟ وَفَضْلَ مَنْ أَرْجُو إِذَا لَمْ أَرْجُ فَضْلَكَ؟
خداوندا اگر عذابم كنى، سزاوار من است و اگر بر من رحم آرى، زيبندۀ تو است. تو را سوگند به بخشش، تفضل، يگانگى، جلال، بزرگمنشی، عظمت و فرمانروايىات [كه بر من رحم كنى]، زيرا تو بودى كه از ديرزمان بر دوستان و حتى بر آنان كه سزاوار كيفر تو بودند، منّت نهاده و گذشت و آمرزشت را شامل حال آنان نـمودى. سرور من، اگر اميد عافيت تو را نداشته باشم، از چه كسی اميد داشته باشم؟ اگر به گذشت تو اميد نبندم، به گذشت چه كسی اميد ببندم؟ اگر اميد رحمت تو را نداشته باشم، به رحمت چه كسی اميد داشته باشم؟ اگر به آمرزش تو اميد نبندم، به آمرزش چه كسی اميد ببندم؟ اگر به روزى تو اميد نداشته باشم، به روزى چه كسی اميد داشته باشم؟ اگر به تفضل تو اميد نبندم، به تفضل چه كسی اميد ببندم؟
سَيِّدِي أَكْثَـرْتَ عَلَیَّ مِنَ النِّعَمِ، وَأَقْلَلْتُ لَكَ مِنَ الشُّكْرِ، فَكَمْ لَكَ عِنْدِي مِنْ نِعْمَةٍ لاٰيُحْصِيهَا أَحَدٌ غَیْرُكَ! مٰا أَحْسَنَ بَلَائَكَ عِنْدِي، وَأَحْسَنَ فِعَالَكَ، نَادَيْتُكَ مُسْتَغِيثاً مُسْتَصْـرِخاً فَأَغَثْتَنِي، وَسَأَلْتُكَ عَائِلًا فَأَغْنَيْتَنِي، وَنَأَيْتُ فَكُنْتَ قَرِيباً مُجِيباً، وَاسْتَعَنْتُ بِكَ مُضْطَرّاً فَأَعَنْتَنِي، وَوَسَّعْتَ عَلَیَّ، وَهَتَفْتُ إِلَيْكَ فیٖ مَرَضیٖ فَكَشَفْتَهُ عَنِّي، وَانْتَصَـرْتُ بِكَ فیٖ رَفْعِ الْبَلَاءِ فَوَجَدْتُكَ يٰا مَوْلاٰيَ نِعْمَ الْمَوْلیٰ وَنِعْمَ النَّصِیرُ، وَكَيْفَ لاٰأَشْكُرُكَ يٰا إِلٰهٖي؟!
سـرور من، نعمتهايت را به صورت فراوان به من بخشيدى و من در برابر آنها اندک سپاسگزارى نـمودم، چه بسا نعمت كه تو به من ارزانی داشتهاى و جز تو نـمىتواند آن را به شماره درآورد. چقدر آزمايش و كردار تو به من نيک است! با حال كمکطلبى [با اطاعت از تو]و فريادكنان تو را خواندم و تو به فريادم رسيدى و با حال نادارى و فقر از تو درخواست نـمودم و تو بینيازم ساختى، و از تو دورى گزيدم ولی تو به من نزديک شده و دعايم را اجابت نـمودى و با حال بيچارگى از تو كمک خواستم و تو يارىام نـموده و [رحمتت را]بر من گستـردى و در حال بيمارى تو را فرياد كردم و بيمارىام را برطرف نـمودى و براى دفع بلا و گرفتارى از تو يارى طلبيدم و-اى مولاى من-تو را بهتـرين آقا و بهتـرين ياور يافتم. اكنون اى معبود من، چگونه تو را سپاس نگويم؟
أَطْلَقْتَ لِسَانِی بِذِكْرِكَ رَحْمَةً لیٖ مِنْكَ، وَأَضَأْتَ لیٖ بَصَـرِي بِلُطْفِكَ حُجَّةً مِنْكَ عَلَیَّ، وَسَمِعَتْ أُذُنَايَ بِقُدْرَتِكَ نَظَراً مِنْكَ، وَدَلَلْتَ عَقْلِی عَلیٰ تَوْبِيخِ نَفْسِی، إِلَيْكَ أَشْكُو ذُنُوبِی، فَإِنَّهُ لاٰمَجْرىٰ لِبَثِّهَا إِلّٰا إِلَيْكَ، فَفَرِّجْ عَنِّي مٰا ضَاقَ بِهِ صَدْرِي، وَخَلِّصْنِي مِنْ كُلِّ مٰا أَخَافُ عَلیٰ نَفْسِی مِنْ أَمْرِ دِينِي وَدُنْيَايَ وَأَهْلِی وَمَالِی، فَقَدِ اسْتَصْعَبَ عَلَیَّ شَأْنِی، وَشُتِّتَ عَلَیَّ أَمْرِي، وَقَدْ أَشْـرَفَتْ عَلیٰ هَلَكَتِي نَفْسِی، وَإِذَا لَـمْ تَتَدَارَكْنِي مِنْكَ بِرَحْمَةٍ تُنْقِذُنِی بِهٰا فَمَنْ لیٖ بَعْدَكَ يٰا مَوْلاٰيَ؟!
تو بودى كه از روى رحمت زبانم را به يادت گشودى و براى اتـمام حجت، به لطفت ديدهام را روشن گردانيدى و براى نظر [رحمت]به من گوشهايم به قدرتت شنوا گرديد و عقل مرا بر سـرزنش خودم رهنمون گرديدى. از گناهانم به تو گله مىگزارم، زيرا راهى براى گلهگزارى از آنها به جز درگاه تو وجود ندارد، پس آنچه را كه دلـم را به تنگ آورده، بگشاى، و از هرچه بر خود بيم دارم -اعم از امور مربوط به دين، دنيا، خانواده و اموالـم- رهايى بخش، كه كارم سخت گیر كرده است و امورم پريشان شده است و نفسم مرا به هلاكت نزديک كرده است. اى مولاى من اگر با رحمتى از خود مرا درنيابی كه به واسطۀ آن مرا نجات دهى، چه كسی جز تو را دارم؟
أَنْتَ الْكَرِيمُ الْعَوَّادُ بِالْمَغْفِرَةِ، وَأَنَا اللَّئِيمُ الْعَوَّادُ بِالْمَعَاصِی، فَاحْلُمْ يٰا حَلِيمُ عَنْ جَهْلِی، وَأَقِلْنِي يٰا مُقِيلُ عَثْـرَتِی، وَتَقَبَّلْ يٰا رَحِيمُ تَوْبَتِي، سَيِّدِي وَمَوْلاٰيَ وَلاٰبُدَّ مِنْ لِقَائِكَ عَلیٰ كُلِّ حَالٍ، وَكَيْفَ يَسْتَغْنِي الْعَبْدُ عَنْ رَبِّهِ؟!
تويى كریمى كه پىدرپى آمرزشت را شامل حال من مىكنى و منم فرومايهاى كه پىدرپى گناه مىكنم، پس اى بردبار، در مورد نادانی من بردبارى ورز و اى ناديده انگارندۀ لغزش، لغزشم را ناديده انگار و اى مهربان، توبهام را بپذير. اى آقا و مولاى من، من در هر حال، از ملاقات با تو ناگزيرم و چگونه بنده از پروردگارش بینياز مىگردد؟
وَكَيْفَ يَسْتَغْنِي الْمُذْنِبُ عَمَّنْ یَمْلِكُ عُقُوبَتَهُ وَمَغْفِرَتَهُ؟! سَيِّدِي لَمْ أَزْدَدْ إِلَيْكَ إِلّٰا فَقْراً، وَلَمْ تَزْدَدْ عَنِّي إِلّٰا غِنًى، وَلَمْ تَزْدَدْ ذُنُوبِی إِلّٰا كَثْـرَةً، وَلَمْ يَزْدَدْ عَفْوُكَ إِلّٰا سَعَةً، سَيِّدِي ارْحَمْ تَضَـرُّعِي إِلَيْكَ وَانْتِصَابِی بَیْنَ يَدَيْكَ، وَطَلَبِي مٰا لَدَيْكَ تَوْبَةً فِيمٰا بَيْنِي وَبَيْنَكَ سَيِّدِي مُتَعَوِّذاً بِكَ، مُتَضَـرِّعاً إِلَيْكَ بَائِساً فَقِیراً تَائِباً غَیْرَ مُسْتَنْكِفٍ وَلاٰ مُسْتَكْبِـرٍ وَلاٰ مُسْتَسْخِطٍ بَلْ مُسْتَسْلِمٍ لِأَمْرِكَ، رَاضٍ بِقَضَائِكَ، لاٰآيِسٍ مِنْ رَوْحِكَ وَلاٰ آمِنٍ مِنْ مَكْرِكَ، وَلاٰ قَانِطٍ مِنْ رَحْمَتِكَ، سَيِّدِي بَلْ مُشْفِقٍ مِنْ عَذَابِكَ، رَاجٍ لِرَحْمَتِكَ لِعِلْمِي بِكَ يٰا سَيِّدِي وَمَوْلاٰيَ فَإِنَّهُ لَنْ يُجِیرَنِی مِنْكَ أَحَدٌ، وَلاٰأَجِدُ مِنْ دُونِكَ مُلْتَحَداً.
و چگونه گناهكار از كسی كه كيفر و آمرزش در اختيار او است، بینياز مىگردد؟ سـرور من، و هر لحظه بر فقر نيازمندى من به درگاه تو و بینيازى تو از من، افزوده مىگردد و گناهان من رو به افزايش است و عفو تو رو به گستـرش. سـرور من، بر تضـرع من به درگاهت و ايستادنم در پيشگاهت و درخواست آنچه در نزد تو است به خاطر توبه از آنچه ميان من و تو است، رحم آر، آقاى من، در حالی كه به تو پناه جستهام و به درگاهت تضـرع مىكنم و سخت نيازمند و فقیرم و به درگاه تو، توبه مىكنم، بیآنكه بخواهم سـركشی و بزرگمنشی نـموده يا تو را به خشم آورم، بلكه تسليم فرمان و راضی به قضاى توام، نه اينكه از رحمت تو مأيوس و از فكر و فريبت ایمن و از رحمتت نوميد گردم، بلكه اى سـرور من از عذابت هراسناک و به رحمتت اميد دارم؛ زيرا اى سـرور و مولاى من، مىدانم كه هيچكس جز تو نـمىتواند مرا از دست تو پناه دهد و جاى بازگشتى به جز تو سـراغ ندارم.
اَللّٰهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ أَنْ تَحْسُنَ فیٖ رَامِقَةِ الْعُيُونِ عَلَانِيَتِي، وَتَقْبُحَ فِيمٰا أَخْلُو لَكَ سَـرِيرَتِی، مُحَافِظاً عَلیٰ رِيَاءِ النَّاسِ مِنْ نَفْسِی، وَمُضَيِّعاً مٰا أَنْتَ مُطَّلِعٌ عَلَيْهِ مِنِّي، فَأُبْدِیَ لَكَ بِأَحْسَنِ أَمْرِي، وَأَخْلُوَ لَكَ بِشَـرِّ فِعْلِی تَقَرُّباً إِلیَ الْمَخْلُوقِینَ بِحَسَنَاتِی، وَفِرَاراً مِنْهُمْ إِلَيْكَ بِسَيِّئَاتِی، حَتّٰى كَأَنَّ الثَّوَابَ لَيْسَ مِنْكَ، وَكَأَنَّ الْعِقَابَ لَيْسَ إِلَيْكَ، قَسْوَةً مِنْ مَخَافَتِكَ مِنْ قَلْبِي، وَزَلَلًا عَنْ قُدْرَتِكَ مِنْ جَهْلِی، فَيَحِلَّ بیٖ غَضَبُكَ، وَيَنَالَنِي مَقْتُكَ فَأَعِذْنِی مِنْ ذٰلِكَ كُلِّهِ، وَقِنِي بِوِقَايَتِكَ الَّتِي وَقَيْتَ بِهٰا عِبَادَكَ الصَّالِحِینَ.
خداوندا به تو پناه مىبرم از اينكه در دید چشمها ظاهرم نیکو باشد، و زشت باشد در آنچه با تو خلوت میکنم درونم، بر ریاکاری نزد مردم مواظبت کنم، و آنچه را كه تو از آن مطّلعى تباه سازم، و در نتيجه نيکترين كردارم را براى تو آشكار نـموده و بدترين عملم را در خلوت با تو انجام دادهام، براى اينكه با نيكیهايم به آفريدههايت نزديكی بجويم و با كردارهاى بدم از آنها به سوى تو بگريزم، به حدى كه گويى ثواب و عقاب از تو و به دست تو نيست و اينهمه به جهت قساوت پيدا كردن قلبم از ياد بيم تو و نادانیام كه گمان كنم قدرتت دچار لغزش گرديده، مىباشد و سـرانجام غضبت بر من فرود آيد و خشمت به من برسد، از همۀ اينها مرا پناه ده و به آن نگاهدارىات كه بندگان شايستهات را بدان نگاه داشتهاى، از من محافظت كن.
اَللّٰهُمَّ تَقَبَّلْ مِنِّي مٰا كَانَ صَالِحاً، وَأَصْلِحْ مِنِّي مٰا كَانَ فَاسِداً، وَلاٰ تُسَلِّطْ عَلَیَّ مَنْ لاٰيَرْحَمُنِي، وَلاٰ بَاغِياً وَلاٰ حَاسِداً. اَللّٰهُمَّ اَذْهِبْ عَنِّي كُلَّ هَمٍّ، وَفَرِّجْ عَنِّي كُلَّ غَمٍّ، وَثَبِّتْنِي فیٖ كُلِّ مَقَامٍ، وَاهْدِنِی فیٖ كُلِّ سَبِيلٍ مِنْ سُبُلِ الْحَقِّ، وَحُطَّ عَنِّي كُلَّ خَطِيئَةٍ، وَأَنْقِذْنِی مِنْ كُلِّ هَلَكَةٍ وَبَلِيَّةٍ، وَعَافِنِي أَبَداً مٰا أَبْقَيْتَنِي، وَاغْفِرْ لیٖ إِذَا تَوَفَّيْتَنِي وَلَقِّنِي رَوْحاً وَرَيْحَاناً وَجَنَّةَ نَعِيمٍ أَبَدَ الْآبِدِينَ یٰا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَصَلَّی اللّٰهُ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ.
خداوندا، اعمال شايستۀ مرا بپذير و اعمال باطل و فاسدم را اصلاح نـما و كسانی را كه بر من رحم نـمىكنند و نيز هيچ تجاوزگر و حسودى را بر من مسلط مكن. خداوندا همۀ اندوههاى مرا بزدا و همۀ غمهايم را بگشا و در همه جا استوارم بدار، و به راههاى حق راهنمايىام كن و تـمامى خطاهايم را بريز، و از همۀ هلاكتها و بلايا نجات ده و تا زمانی كه زندهام همواره عافيت بخش و آنگاه كه جانم را مىگیرى بيامرز و رحمت و روزى و بهشت پرنعمتت را براى هميشه به پيشواز من در آور، اى مهربانترين مهربانان. درود خداوند بر حضـرت محمد و خاندان پاک او.