مدرسه انسان شناسی منتظر

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

صفحه نخست » دعای نود و هشت – هرگاه به تقصیر در سپاسگزاری اعتراف می‌کرد

اشتراک گذاری مقاله

اَللّٰهُمَّ إِنَّ أَحَداً لاٰيَبْلُغُ مِنْ شُكْرِكَ غَايَةً إِلّٰا حَصَلَ عَلَيْهِ مِنْ إِحْسَانِكَ مٰا يُلْزِمُهُ شُكْراً، وَلاٰ يَبْلُغُ مَبْلَغاً مِنْ طَاعَتِكَ وَإِنِ اجْتَهَدَ إِلّٰا كَانَ مُقَصّـِراً دُونَ اسْتِحْقَاقِكَ بِفَضْلِكَ، فَأَشْكَرُ عِبَادِكَ عَاجِزٌ عَنْ شُكْرِكَ، وَأَعْبَدُهُمْ مُقَصِّـرٌ عَنْ طَاعَتِكَ. لاٰيَجِبُ لِأَحَدٍ أَنْ تَغْفِرَ لَهُ بِاسْتِحْقَاقِهِ، وَلاٰ أَنْ تَرْضیٰ عَنْهُ بِاسْتِيجَابِهِ، فَمَنْ غَفَرْتَ لَهُ فَبِطَوْلِكَ، وَمَنْ رَضِيتَ عَنْهُ فَبِفَضْلِكَ،

خداوندا، کسی از شکرگزاری‌ات در حالی از احوال، به نهایت شکر نـمی‌رسد جز این که از احسانت نعمتی به دست می‌آورد که او را به شکری دیگر وا می‌دارد؛ و از آنجا که نعمتت پیوسته و پی‌درپی به بندگان می‌رسد، پس کسی را قدرت بر شکر نیست؛ و از اطاعتت، گرچه تلاش و کوشش کند به اندازه‌ای نـمی‌رسد، جز این‌که در برابر شایستگی‌ات، به سبب فضل و احسانت، ناتوان از طاعت است؛ بنابراین سپاس‌گزارترین بندگانت از سپاسگزاری‌ات ناتوان و عابدترین ایشان، از اطاعتت در کوتاهی و کاستی است. کسی شایستۀ آن نیست که به خاطر مستحق بودنش او را بیامرزی و به سبب سزاوار بودنش از او خشنود شوی. هر که را بیامرزی، به احسانت آمرزیده‌ای و از هر که خشنود شوی، به احسانت خشنود شده‌ای،

تَشْكُرُ يَسِيـرَ مٰا شُكِرْتَهُ، وَ تُثِيبُ عَلیٰ قَلِيلِ مٰا تُطَاعُ فِيهِ، حَتّٰى كَأَنَّ شُكْرَ عِبَادِكَ الَّذِی أَوْجَبْتَ عَلَيْهِ ثَوَابَهُمْ، وَأَعْظَمْتَ عَنْهُ جَزَاءَهُمْ، أَمْرٌ مَلَكُوا اسْتِطَاعَةَ الِامْتِنَاعِ مِنْهُ دُونَكَ فَكَافَيْتَهُمْ، أَوْلَمْ يَكُنْ سَبَبُهُ بِيَدِكَ فَجَازَيْتَهُمْ، بَلْ مَلَكْتَ يٰا إِلٰهیٖ أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَنْ يـَمْلِكُوا عِبَادَتَكَ، وَأَعْدَدْتَ ثَوَابَهُمْ قَبْلَ أَنْ يُفِيضُوا فیٖ طَاعَتِكَ، وَذَلِكَ أَنَّ سُنَّتَكَ الْإِفْضَالُ، وَعَادَتَكَ الاِحْسَانُ، وَسَبِيلَكَ الْعَفْوُ.

عمل اندکی را که پذیرفته‌ای جزا می‌دهی و بر اندک چیزی که اطاعت شده‌ای پاداش عنایت می‌کنی تا آنجا که گویی سپاسگزاری بندگانت که پاداششان را بر آن واجب کرده‌ای و جزای ایشان را از آن بزرگ ساخته‌ای، کاری است که بدون قدرت دادن تو بر باز ایستادن از آن توانـمند بودند و از این جهت پاداششان دادی، امّا اینان قدرت باز ایستادن از شکرت را بدون تو ندارند، ولی با آنها هم چون کسی که قدرت باز ایستادن دارد معامله کردی، یا انگار می‌کنی سبب آن شکر به دست تو نبوده و به این خاطر پاداششان دادی؛ ولی این طور نیست؛ بلکه ای خدای من! مالک کار ایشان بودی، پیش از این‌که آنان مالک عبادت تو شوند؛ و مزدشان را آماده کردی، پیش از آن‌که وارد طاعت و بندگی تو شوند؛ و آن برای این است که روش تو عطا کردن و عادتت احسان و راهت گذشت است.

فَكُلُّ الْبَـرِيَّةِ مُعْتَـرِفَةٌ بِأَنَّكَ غَيْـرُ ظَالِمٍ لِمَنْ عَاقَبْتَ، وَشَاهِدَةٌ بِأَنَّكَ مُتَفَضِّلٌ عَلیٰ مَنْ عَافَيْتَ، وَكُلٌّ مُقِرٌّ عَلیٰ نَفْسِهِ بِالتَّقْصِیرِ عَمَّا اسْتَوْجَبْتَ، فَلَوْلاٰ أَنَّ الشَّيْطَانَ يَخْتَدِعُهُمْ عَنْ طَاعَتِكَ مٰا عَصَاكَ عَاصٍ، وَلَوْلاٰ أَنَّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الْبَاطِلَ فیٖ مِثَالِ الْحَقِّ مٰا ضَلَّ عَنْ طَرِيقِكَ ضَالٌّ.

همۀ آفریده‌هایت اقرار دارند که تو دربارۀ هر که عقوبتش کنی ستمکار نیستی؛ و شاهدند که هر که را از بلا سلامت و تندرستی دهی، در حقّش احسان کرده‌ای؛ و همه درباره خویشتـن به تقصیر و کوتاهی کردن نسبت به آنچه سزاوار آنی معتـرف‌اند؛ بنابراین چنانچه شیطان ایشان را برای منصـرف کردن از طاعتت نفریبد، هیچ عصیان‌گری تو را معصیت نکند؛ و اگر باطل را در نظرشان مانند حق جلوه ندهد، هیچ گمراهی از راه تو گمراه نشود.

فَسُبْحَانَكَ مٰا أَبْیَنَ كَرَمَكَ فیٖ مُعَامَلَةِ مَنْ أَطَاعَكَ أَوْ عَصَاكَ، تَشْكُرُ لِلْمُطِيعِ مٰا أَنْتَ تَوَلَّيْتَهُ لَهُ، وَتـُمْلِیِ لِلْعَاصِی فِيمٰا تَـمْلِكُ مُعَاجَلَتَهُ فِيهِ، أَعْطَيْتَ كُلًّا مِنْهُمَا مٰا لَمْ يَجِبْ لَهُ، وَتَفَضَّلْتَ عَلیٰ كُلٍّ مِنْهُمَا بِـمٰا يَقْصُـرُ عَمَلُهُ عَنْهُ، وَلَوْ كَافَأْتَ الْمُطِيعَ عَلیٰ مٰا أَنْتَ تَوَلَّيْتَهُ لَأَوْشَكَ أَنْ يَفْقِدَ ثَوَابَكَ، وَأَنْ تَزُولَ عَنْهُ نِعْمَتُكَ، وَلٰكِنَّكَ بِكَرَمِكَ جَازَيْتَهُ عَلَی الْمُدَّةِ الْقَصِیرَةِ الْفَانِيَةِ بِالْمُدَّةِ الطَّوِيلَةِ الْخَالِدَةِ، وَعَلَی الْغَايَةِ الْقَرِيبَةِ الزَّائِلَةِ بِالْغَايَةِ الْمَدِيدَةِ الْبَاقِيَةِ،

منزّہ و پاکی، چه آشکار و روشن است بزرگواری‌ات در معامله با کسی که تو را اطاعت کرده، یا از تو سـرپیچی نـموده. مطیع را در برابر آنچه، خود برایش فراهم آورده‌ای پاداش می‌دهی؛ و معصیت‌کار را که شتاب در کیفرش در اختیار توست، به امید تو و بازگشت مهلت می‌دهی؛ به هر یک از مطیع و عاصی عطایی کرده‌ای که سزاوار آن نیستند؛ و به هر یک احسانی فرموده‌ای که عملش از آن کوتاه است، اگر مطیع را نسبت به نعمتی که به او دادی مقابله به مثل می‌کردی؛ یعنی برابر هر نعمتی عملی از او می‌خواستی، نزدیک بود که پاداشت را نیابد و نعمتت از او نابود شود؛ ولی حضـرتت به بزرگواری‌ات در برابر مدت کوتاه از دست رفتنی که در آن به بندگی‌ات برخاسته، به مدّتی طولانی و همیشگی؛ و در برابر مدّت نزدیک گذرا، به مدّت دامنه‌دار جاوید؛ پاداشش دادی،

ثُمَّ لَمْ تَسُمْهُ الْقِصَاصَ فِيمٰا أَكَلَ مِنْ رِزْقِكَ الَّذِی يَقْوىٰ بِهِ عَلیٰ طَاعَتِكَ، وَلَمْ تَحْمِلْهُ عَلَی الْمُنَاقَشَاتِ فِی الآْلَاتِ، الَّتِی تَسَبَّبَ بِاسْتِعْمَالِهَا إِلیٰ مَغْفِرَتِكَ، وَلَوْ فَعَلْتَ ذَلِكَ بِهِ لَذَهَبَ بِجَمِيعِ مٰا كَدَحَ لَهُ وَ جُمْلَةِ مٰا سَعىٰ فِيهِ، جَزَاءً لِلصُّغْرىٰ مِنْ أَيَادِيكَ وَمِنَنِكَ، وَ لَبَقِیَ رَهِيناً بَیْنَ يَدَيْكَ بِسَائِرِ نِعَمِكَ، فَمَتىٰ كَانَ يَسْتَحِقُّ شَيْئاً مِنْ ثَوَابِكَ، لاٰ، مَتیٰ؟

سپس در برابر رزقی که از سفرۀ نعمتت خورده تا به سبب آن بر بندگی‌ات نیرو گیرد، قیمت و عوض نخواستی؛ و از او نسبت به ابزاری که به کار بردن آن‌ها را سبب رسیدن به مغفرتت قرار داده، بازرسی و حسابرسی دقیق نکردی؛ و اگر با بندۀ مطیعت چنین رفتار می‌کردی، رنجی را که در راه عبادت کشیده بود و تـمام کوششی که در مسیر طاعت به دوش جان برداشته بود، در برابر کوچک‌ترین نعمت‌ها و عطاهایت از دست می‌رفت؛ و در پیشگاهت به خاطر دیگر نعمت‌هایت تا ابد بدهکار تو می‌ماند و در گرو طلب کاری تو قرار می‌گرفت. روی این حساب چه زمانی شایستگی چیزی از ثواب تو را پیدا می‌کرد؟ نه هیچ‌گاه.

هٰذَا يٰا إِلٰهیٖ حَالُ مَنْ أَطَاعَكَ، وَسَبِيلُ مَنْ تَعَبَّدَ لَكَ، فَأَمَّا الْعَاصِی أَمْرَكَ وَالْمُوَاقِعُ نَهْيَكَ فَلَمْ تُعَاجِلْهُ بِنَقِمَتِكَ لِكَیْ يَسْتَبْدِلَ بِحَالِهِ فیٖ مَعْصِيَتِكَ حَالَ الْإِنَابَةِ إِلیٰ طَاعَتِكَ، وَلَقَدْ كَانَ يَسْتَحِقُّ فیٖ أَوَّلِ مٰا هَمَّ بِعِصْيَانِكَ كُلَّ مٰا أَعْدَدْتَ لِجَمِيعِ خَلْقِكَ مِنْ عُقُوبَتِكَ،

ای خدای من! این حال‌ و روز کسی است که از تو فرمان برده و راه کسی است که تو را عبادت کرده؛ امّا کسی که از فرمانت روی‌گردانده و مرتکب گناه شده، در رساندن عذاب و کیفرت به او شتاب نکردی، به خاطر این‌که وضعش را در نافرمانی‌ات، به حال برگشتنش به بندگی‌ات تغییر دهد؛ و محقّقاً در اول کاری که آهنگ نافرمانی تو کرد، همۀ عذاب‌هایت را که برای همۀ بندگانت آماده ساخته‌ای مستحق می‌شد؛

فَجَمِيعُ مٰا أَخَّرْتَ عَنْهُ مِنَ الْعَذَابِ، وَأَبْطَأْتَ بِهِ عَلَيْهِ مِنْ سَطَوَاتِ النَّقِمَةِ وَالْعِقَابِ، تَرْكٌ مِنْ حَقِّكَ، وَرِضیً بِدُونِ وَاجِبِكَ، فَمَنْ أَكْرَمُ مِنْكَ يٰا إِلٰهیٖ، وَمَنْ أَشْقىٰ مِمَّنْ هَلَكَ عَلَيْكَ، لاٰ، مَنْ؟

پس هر عذابی را که از او به عقب انداختی و هر مجازات سخت و کیفری که از او بازداشتی؛ حقّ مسلّم و قطعی خود و خشنودی به کمتـر چیزی است که برای تو واجب و ثابت است، پس ای خدای من! کریم‌تر از تو کیست؟ و بدبخت‌تر از کسی که به سبب مخالفت با تو هلاک شد چه کسی است؟ نه چه کسی؟

فَتَبَارَكْتَ أَنْ تُوصَفَ إِلّٰا بِالْإِحْسَانِ، وَكَرُمْتَ أَنْ يُخَافَ مِنْكَ إِلَّاالْعَدْلُ، لاٰيُخْشیٰ جَوْرُكَ عَلیٰ مَنْ عَصَاكَ، وَلاٰ يُخَافُ إِغْفَالُكَ ثَوَابَ مَنْ أَرْضَاكَ، فَصَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَهَبْ لیٖ أَمَلِی، وَزِدْنِی مِنْ هُدَاكَ مٰا أَصِلُ بِهِ إِلَی التَّوْفِيقِ فیٖ عَمَلِی، إِنَّكَ مَنّٰانٌ كَرِيمٌ.

پس تو والاتر از آنی که جز به احسان وصف شوی؛ و گرامی‌تری که ترسی باشد از تو مگر از عدل تو، بیم ستمکاری‌ات بر گناهکار نـمی‌رود و ترس واگذاشتـن پاداش کسی که تو را خشنود کرده، در میان نیست؛ پس بر محمّد و آلش درود فرست و آنچه را آرزو دارم، به من ببخش و هدایتت را بر من افزون کن؛ به گونه‌ای که به سبب آن به توفیق در عملم برسم؛ همانا تو بسیار نعمت دهندۀ بزرگواری.

عضو خبرنامه ما باشید

دریافت آخرین مطالب و موضوعات به صورت ایمیل و ارسال در شبکه های اجتماعی