إِلٰهٖي وَسَیِّدِی هَدَأَتِ الْعُیُونُ، وَغَارَتِ النُّجُومُ، وَسَکَنَتِ الْحَرَکَاتُ مِنَ الطَّیْرِ فِی الْوُکُورِ وَالْحِیتَانِ فِی الْبُحُورِ، وَأَنْتَ الْعَدْلُ الَّذِی لاٰیَجُورُ، وَالْقِسْطُ الَّذِی لاٰیَمِیلُ، وَالدّٰائِمُ الَّذِی لاٰیَزُولُ، أَغْلَقَتِ الْمُلُوكُ أَبْوَابَهَا، وَدَارَتْ عَلَیْهَا حُرّٰاسُهَا، وَبَابُكَ مَفْتُوحٌ لِمَنْ دَعَاكَ یٰا سَیِّدِی، وَخَلاٰ کُلُّ حَبِیبٍ بِحَبیبِهِ، وَأَنْتَ الْمَحْبُوبُ إِلَیَّ.
خدای من و سـرورم، چشمها آرام گرفتند و ستارگان غروب نـمودند و حرکات آرام شدند و از پرندگان در آشیانهها و ماهیها در دریاها، و تو آن دادگری هستی که ستم نـمیکند و عدالتپیشهای که از حق دور نـمیشود و پایندهای که نیست نـمیگردد، بستند پادشاهان درهایشان را و گشتند دور از نگهبانانشان، در حالی که درِ تو باز است برای کسی که تو را فراخواند ای سـرورم، و هر محبوبی با محبوبش به خلوت نشست و تو محبوب نزد من هستی.
إِلٰهٖي إِنِّی وَإِنْ کُنْتُ عَصَیْتُكَ فیٖ أَشْیَاءَ أَمَرْتَنِی بِهٰا، وَأَشْیَاءَ نَهَیْتَنِی عَنْهٰا، فَقَدْ أَطَعْتُكَ فیٖ أَحَبِّ الْاَشْیَاءِ إِلَیْكَ، آمَنْتُ بِكَ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ أَنْتَ وَحْدَكَ لاٰشُـرِیكَ لَكَ، مَنُّكَ عَلَیَّ لاٰمَنّیٖ عَلَیْكَ.
خدای من، من اگر چه تو را نافرمانی کردم در چیزهایی که مرا به آنها فرمان دادی، و چیزهایی که مرا بازداشتهای از آنها، ولی تو را اطاعت نـمودهام در محبوبترین چیزها نزد تو، به تو ایمان آوردم، که نیست خدایی جز تو، تنهایی، که تو را شـریکی نباشد، و آن منتی است از تو بر من نه از من بر تو.
إِلٰهٖي عَصَیْتُكَ فیٖ أَشْیَاءَ أَمَرْتَنِی بِهٰا، وَأَشْیَاءَ نَهَیْتَنِی عَنْهَا، لاٰحَدَّ مُکَابَرَةٍ وَلاٰ مُعَانَدَةٍ، وَلَا اسْتِکْبَارٍ وَلاٰ جُحُودٍ لَرُبُوبِیَّتِكَ، وَلٰکِنِ اسْتَفَزَّنِی الشَّیْطَانُ بَعْدَ الْحُجَّةِ وَالْمَعْرِفَةِ وَالْبَیَانِ، لاٰعُذْرَ لیٖ فَأَعْتَذِرَ، فَإِنْ عَذَّبْتَنِی فَبِذُنُوبِی وَبِـمٰا أَنَا أَهْلُهُ، وَإِنْ غَفَرْتَ لیٖ فَبِـرَحْمَتِكَ وَبِـمٰا أَنْتَ أَهْلُهُ، أَنْتَ أَهْلُ التَّقْوىٰ وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ، وَأَنَا مِنْ أَهْلِ الذُّنُوبِ وَالْخَطَایَا، فَاغْفِرْ لیٖ، فَإِنَّهُ لاٰیَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلّٰا أَنْتَ، یٰا أَرْحَمَ الرّٰاحِمِینَ وَصَلَّی اللّٰهُ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ أَجْمَعِینَ.
خدای من، تو را نافرمانی کردم در چیزهایی که مرا به آنها فرمان دادی، و چیزهایی که مرا از آنها باز داشتی، نه از روی بزرگی جویی و یا مخالفت، و نه برتری طلبی و نه انکاری بر پروردگاریات، ولی شیطان غیر مطمئـن ساخت مرا بعد از حجت و شناخت و بیان، مرا عذری نیست که عذرخواهی کنم، پس اگر مرا عذاب دهی به گناهانم باشد و به آنچه خود شایسته آنم، و اگر مرا ببخشی به رحمتت باشد و به آنچه تو شایسته آن هستی، تو اهل تقوی و اهل آمرزش هستی، و من اهل گناهان و خطاها هستم، پس مرا ببخش، که گناهان را کسی جز تو نـمیبخشد، ای مهربانترین مهربانان و صلوات خداوند بر محمد و همۀ خاندانش باد.