دعای هفتاد و هفت – در طلب روزی

اَللّٰهُمَّ سَأَلْتَ عِبَادَکَ قَرْضاً مِمّٰا تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَیْهِمْ، وَضَمِنْتَ لَهُمْ مِنْهُ خَلَفاً، وَوَعَدْتَهُمْ عَلَیْهِ وَعْداً حَسَناً، فَبَخِلُوا عَنْکَ، فَکَیْفَ بِـمَنْ هُوَ دُونَکَ اِذَا سَأَلَهُمْ؟ فَالْوَیْلُ لِمَنْ کَانَتْ حَاجَتُهُ اِلَیْهِمْ.

خداوندا از بندگانت قرض خواسته‌ای از آنچه بر آنان تفضل فرموده‌ای، و برای آنان ضمانت نـمودی که آن را عوض دهی، و وعده دادی آنان را بر آن وعده‌ای نیکو، و آنان در برابر تو بخل ورزیدند پس چگونه باشد نسبت به آنکه او از تو پایین تر است اگر از آنها درخواست کند؟ پس وای بر آنکه حاجتش نزد آنان باشد.

فَاَعُوذُ بِکَ یٰا سَیِّدیٖ اَنْ تَکِلْنِی إِلیٰ اَحَدٍ مِنْهُمْ، فَاِنَّهُمْ لَوْ یَمْلِکُونَ خَزَائِنَ رَحْمَتِکَ لَاَمْسَکُوا خَشْیَهَ الْاِنْفَاقِ بِـمٰا وَصَفْتَهُمْ، ﴿وَکٰانَ الْاِنْسٰانُ قَتُوراً﴾.

به تو پناه می‌برم ای سـرورم، که مرا به کسی از آنان واگذار کنی که آنان اگر مالک باشند خزانه‌های رحمتت را امساک می‌کردند از ترس انفاق، به آنچه آنان را وصف فرمودی، «و انسان بوده است بخیل».

اَللّٰهُمَّ اقْذِفْ فیٖ قُلُوبِ عِبَادِکَ مَحَبَّتِی، وَضَمِّنِ السَّمٰاوَاتِ وَالْاَرْضَ رِزْقِی، وَاَلْقِ الرُّعْبَ فیٖ قُلُوبِ اَعْدَائِکَ مِنّیٖ، وَاٰنِسْنِی بِرَحْمَتِکَ، وَاَتْـمِمْ عَلَیَّ نِعْمَتَکَ وَاجْعَلْهَا مَوْصُولَهً بِکَرَامَتِکَ اِیّٰایَ، وَاَوْزِعْنِی شُکْرَکَ، وَاَوْجِبْ لِیَ الْمَزِیدَ مِنْ لَدُنْکَ، وَلاٰ تَنْسَنِی، وَلاٰ تَجْعَلْنِی مِنَ الْغَافِلِینَ، اَحْبِبْنِی وَحَبِّبْنِی، وَحَبِّبْ اِلَیَّ مٰا تُحِبُّ مِنَ الْقَوْلِ وَالْعَمَلِ حَتّٰى اَدْخُلَ فِیهِ بِلَذَّهٍ، وَاَخْرُجَ مِنْهُ بِنَشَاطٍ، وَاَدْعُوکَ فِیهِ بِنَظَرِکَ مِنِّی اِلَیْهِ لِاَدْرِکَ بِهِ مٰا عِنْدَکَ مِنْ فَضْلِکَ الَّذِی مَنَنْتَ بِهِ عَلیٰ اَوْلِیَائِکَ، وَاَنٰالَ بِهِ طَاعَتَکَ، اِنَّکَ قَرِیبٌ مُجِیبٌ.

خداوندا محبتم را در دل بندگانت بیفکن، و ضامن ساز آسمان‌ها و زمین را در مورد روزی‌ام، و در دل دشمنانت بیفکن هراس از من را، و انس ده مرا با رحمتت، و کامل گردان بر من نعمتت را و آن را پیوسته به کرامتت نسبت به من قرار ده، و الهام کن مرا سیاست را، و واجب کن برای من افزونی از ناحیه خودت را، و مرا فراموش مکن و نه قرار دهی مرا از غافلان، مرا دوست بدار و محبوب گردان مرا، و محبوب ساز نزد من آنچه را دوست داری از گفتار و کردار تا با لذت به آن وارد شوم و با شادابی از آن خارج گردم، و تو را بخوانم در آن با نگاه تو به من، برای آن تا به دست آورم آنچه را که نزد توست از فضلت که به آن بر اولیایت منت نهادی، و به دست آورم به آن طاعتت را که تو نزدیک اجابت کننده هستی.

رَبِّ اِنَّکَ عَوَّدْتَنِی عَافِیَتَکَ، وَغَذَوْتَنِی بِنِعْمَتِکَ، وَتَغَمَّدْتَنِی بِرَحْمَتِکَ، تَغْدُو وَتَرُوحُ بِفَضْلِ ابْتِدَائِکَ لاٰاَعْرِفُ غَیْرَهَا، وَرَضِیتَ مِنّیٖ بِـمٰا اَسْدَیْتَ اِلَیَّ اَنْ اَحْمَدَکَ بِهٰا شُکْراً مِنِّی عَلَیْهَا، فَضَعُفَ شُکْرِی لِقِلَّهِ جُهْدِی، فَامْنُنْ عَلَیَّ بِحَمْدِکَ کَمَا ابْتَدَأْتَنِی بِنِعْمَتِکَ، فَبِهٰا تَتُمُّ الصّٰالِحَاتُ، فَلاٰ تَنْزِعْ مِنِّی مٰا عَوَّدْتَنِی مِنْ رَحْمَتِکَ فَأَکُونَ مِنَ الْقَانِطِینَ، فَإِنَّهُ لاٰیَقْنَطُ مِنْ رَحْمَتِکَ اِلَّا الضّٰالُّونَ، رَبِّ إِنَّکَ قُلْتَ: ﴿وَفِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَمٰا تُوعَدُونَ﴾، وَقَوْلُکَ الْحَقُّ، وَاَتْبَعْتَ ذٰلِکَ مِنْکَ بِالْیَمِینِ لِاَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ، فَقُلْتَ: ﴿فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مٰا أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ﴾.

پروردگارا تو مرا به عافیتت عادت داده‌ای، و با نعمتت تغذیه نـموده، مرا غرق رحمت خود نـموده‌ای، که شب و روز می‌رسد، با فضل بی‌مقدمه تو که جز آن را نـمی‌شناسم، و از من خشنود گشته‌ای، به آنچه به من داده‌ای، که تو را سپاس گویم، سپاسی از من بر آن، پس ناتوان است سپاسگزاری‌ام به سبب اندک بودن کوششم، بر من به سیاست منت گذار، آنگونه که خود به نعمتت بر من آغاز نـمودی، که به آن کامل می‌شوند کارهای شایسته، و از من جدا مکن آنچه را که از رحمتت مرا عادت داده‌ای، که از ناامیدان شوم، زیرا که جز گمراهان، کسی از رحمتت ناامید نـمی‌گردد، پروردگارا تو گفته‌ای که: «در آسمان است روزیتان و آنچه وعده داده می‌شوید» و گفتار تو حق است و آن را دنبال نـمودی از نزد خود با سوگند، تا از اطمینان یافتگان باشم. پس گفتی: «و سوگند به پروردگار آسمان و زمین، که آن حق است همانند آنچه شما سخن می‌گویید».

فَعَلِمْتُ ذٰلِکَ عِلْمَ مَنْ لَمْ یَنْتَفِعْ بِعِلْمِهِ حِینَ اَصْبَحْتُ وَاَمْسَیْتُ وَاَنَا مُهْتَمٌّ بَعْدَ ضَمَانِکَ لیٖ، وَحَلْفِکَ لیٖ عَلَیْهِ هَمّاً اَنْسَانِی ذِکْرَکَ فیٖ نَهَارِی، وَنَفىٰ عَنِّی النَّوْمَ فیٖ لَیْلِی، فَصَارَ الْفَقْرُ مُمَثَّلاً بَیْنَ عَیْنَیَّ، وَمَلَاَ قَلْبِی.

پس دانستم آن را، دانستـن کسی که از دانشش سودی نبـرده است، هنگامی که صبح کردم و شام نـمودم در حالی که نگرانم بعد از ضمانتت برایم، و سوگندت برای من بر آن، آنگونه نگرانی که یاد تو را در روز از خاطرم برد و خواب را شب هنگام از من ربود، و فقر در برابر دیدگان من مجسم گردید و قلبم را پر کرد.

اَقُولُ: مِنْ اَیْنَ؟ وَإِلیٰ أَیْنَ؟ وَکَیْفَ اَحْتٰالُ؟ وَمَنْ لیٖ؟ وَمٰا اَصْنَعُ؟ وَمِنْ أَیْنَ أَطْلُبُ؟ وَأَیْنَ أَذْهَبُ؟ وَمَنْ یَعُودُ عَلَیَّ؟ اَخَافُ شَمَاتَهَ الْاَعْدَاءِ، وَاَکْرَەُ حُزْنَ الْاَصْدِقَاءِ، فَقَدِ اسْتَحْوَذَ الشَّیْطٰانُ عَلَیَّ اِنْ لَمْ تُدَارِکْنِی مِنْکَ بِرَحْمَهٍ تُلْقِی بِهٰا فیٖ نَفْسِی الْغِنىٰ، وَاَقْوىٰ بِهٰا عَلیٰ اَمْرِ الْآخِرَهِ وَالدُّنْیٰا، فَاَرْضِنِی یٰا مَوْلاٰیَ بِوَعْدِکَ کَیْ اُوفِیَ بِعَهْدِکَ، وَاَوْسِعْ عَلَیَّ مِنْ رِزْقِکَ، وَاجْعَلْنِی مِنَ الْعَامِلِینَ بِطٰاعَتِکَ، حَتّٰى اَلْقٰاکَ سَیِّدِی وَأَنَا مِنَ الْمُتّقِینَ.

می‌گویم: از کجاست؟ و به کجا باشد؟ و چه تدبیری کنم؟ و چه کسی برای من است؟ و چه کنم؟ و از کجا طلب نـمایم؟ و کجا بروم؟ و چه کسی به من توجه می‌نـماید؟ از سـرزنش دشمنان می‌ترسم، و اندوه دوستان را خوش ندارم، زیرا که چیره و مسلط شده است شیطان، بر من. اگر رحمتی از تو به من نرسد، که به آن بی‌نیازی را در روحم افکنی، و به آن نیرومند شوم بر امر آخرت و دنیا، پس مرا خشنود ساز ای مولایم به وعده‌ات، تا وفا کنم به عهد تو، و بر من گستـرده ساز از روزی‌ات، و مرا از عمل کنندگان به طاعتت قرار ده، تا با تو دیدار کنم ای سـرورم، در حالی که از پرهیزکاران باشم.

اَللّٰهُمَّ اغْفِرْ لیٖ وَأَنْتَ خَیْرُ الْغَافِرِینَ، وَارْحَمْنِی وَأَنْتَ خَیْرُ الرّٰاحِمِینَ، وَاعْفُ عَنِّی وَأَنْتَ خَیْرُ الْعَافِینَ، وَارْزُقْنِی وَأَنْتَ خَیْرُ الرّٰازِقِینَ، وَاَفْضِلْ عَلَیَّ وَأَنْتَ خَیْرُ الْمُفْضِلِینَ، وَتَوَّفَّنِی مُسْلِماً وَاَلْحِقْنِی بِالصّٰالِحِینَ، وَلاٰ تُخْزِنِی یَوْمَ الْقِیَامَهِ، یَوْمَ یُبْعَثُونَ، یَوْمَ لاٰیَنْفَعُ مٰالٌ وَلاٰ بَنُونَ، یٰا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ.

خداوندا، مرا ببخش، که تو بهتـرین بخشندگان هستی، و بر من رحم کن، که تو بهتـرین رحم کنندگانی، و از من چشم پوشی کن که تو بهتـرین عفوکنندگان هستی، و مرا روزی ده که تو بهتـرین روزی دهندگانی، و افزونی بخش بر من که تو بهتـرین برتری دهندگان هستی، و مرا مسلمان بـمیران، و ملحقم ساز به نیکوکاران، و روز قیامت رسوایم مساز، روزی که مردم برانگیخته می‌شوند، روزی که سود نـمی‌دهد مالی و نه فرزندانی، ای سـرپرست مؤمنان.

اَللّٰهُمَّ إِنَّهُ لاٰ عِلْمَ لیٖ بِـمَوْضِعِ رِزْقِی، وَإِنَّـمَا أَطْلُبُهُ بِخَطَرَاتٍ تَخْطُرُ عَلیٰ قَلْبِی، فَأَجُولُ فیٖ طَلَبِهِ فِی الْبُلْدَانِ،‏ وَأَنَا مِمّٰا اُحٰاوِلُ وَاُطَالِبُ کَالْحَیْـرَانِ، لاٰأَدْرِی فیٖ سَهْلٍ أَوْ فیٖ جَبَلٍ‏ أَوْ فیٖ أَرْضٍ أَوْ فیٖ سَمَاءٍ، أَوْ فیٖ بَحْرٍ، أَوْ فیٖ بَرٍّ، وَعَلیٰ یَدَیْ مَنْ هُوَ، وَمِنْ قِبَلِ مَنْ،‏ وَقَدْ عَلِمْتُ أَنَّ عِلْمَ ذٰلِکَ کُلَّهُ عِنْدَکَ، وَاَنَّ أَسْبَابَهُ بِیَدِکَ، وَأَنْتَ الَّذِی تَقْسِمُهُ بِلُطْفِکَ، وَتُسَبِّبُهُ بِرَحْمَتِکَ‏.

اى خدا من از جایگاه روزى خودم آگه نیستم تنها رزق خود را به خیالی که بر دلـم وارد مى‌شود مى‌‏طلبم‏ و در دور شهرها در طلب روزى مى‌‏روم پس من در آنچه طالب آن هستم مانند شخص متحیـرم که نـمى‌دانم روزی‌ام در صحراست یا در کوه یا در زمین یا در آسمان است یا در دریا، یا در خشکی و به دست کیست و پیش کیست و مى‌‏دانم که علم آن نزد توست و اسباب روزى من هر چه هست به دست توست و تو به لطف و کرم قسمت مى‏‌کنى و سبب آن رزق را به مهربانی خود بر می‌انگیزى.

فَاجْعَلْ رِزْقَکَ لیٖ وَاسِعاً، وَمَطْلَبَهُ سَهْلاً، وَمَأْخَذَەُ قَرِیباً، وَلاٰ تُعَنِّنِی بِطَلَبِ مٰا لَمْ تُقَدِّرْ لیٖ فِیهِ رِزْقاً، فَإِنَّکَ غَنِیٌّ عَنْ عَذَابِی، وَأَنَا إِلیٰ رَحْمَتِکَ‏ فَقِیرٌ، فَجُدْ عَلَیَّ بِفَضْلِکَ یٰا مَوْلاٰیَ، إِنَّکَ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ.

پس رزقى که به من عطا مى‌‏کنى وسیع فرما و راه طلب آن را آسان گردان و از مأخذ نزدیکی مقرر ساز و مرا در طلب چیزى که بر من روزى مقدر نفرموده‌‏اى به مشقت مینداز که تو از رنج و عذاب من بی‌نیازى و من محتاج به رحمت نامنتهاى توام، پس با فضلت بر من ببخش ای مولایم، که تو دارای فضلی عظیم هستی.

دیدگاهتان را بنویسید