دعای اول صحیفه سجادیه کامله | دعای اول صحیفه سجادیه جامعه |
دعا در حمد و ستایش خداوند:
این دعا یا بهتر بگوییم این مناجات نامه که از زبان مبارک امام سجاد (علیه السلام) تقریر شده در کتاب صحیفه سجادیه به عنوان نخستین دعا آمده است. متن این دعای سراسر توحید و تسبیح، در کتاب صحیفه جامعه نیز به عنوان اولین دعا ذکر شده است.
قالب عبارات دعا در حمد و ستایش خداوند، از اقرار به وحدانیت و آفرینش بی بدیل پرودگار آغاز می شود و مخاطب را به شناخت رزق و روزی های معین سوق می دهد. ضمن اینکه امام بسیار متخصصانه به بیان ملاک های سعادت و هلاکت می پردازد، آثار شکرگزاری را برای انسان یادآوری می کند. و آموزه های این مناجات نامه را از دادگری و عدل الهی به جایگاه و مقام حقیقی انسان که برتر از فرشتگان است، پیوند می زند. کلام قوی و غنی حضرت سجاد (علیه السلام) مضامین دعا را با مهربانی پرودگار تطبیق می دهد و نعمت رحمت خداوند را دلیلی بر نجات از آتش خشم خداوند ذکر می کند. دعا در حمد و ستایش خداوند، در حقیقت گویای کسب معرفت الله و درخواست قرارگرفتن در زمرهٔ اولیای الهی می باشد. نسخه ای که اگر بند بند آن را با عمق وجود درک کنیم، در برابر تمام غم های عالم شکست ناپذیر خواهیم بود.
نکته طلایی دعا در حمد و ستایش خداوند اینست که؛ تسبیح و شکر پرودگار متعال اگرچه خارج از توان ما می باشد، ولی سرآغاز تمام خوشبختی ها و سعادت هاست.
اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ کَانَ قَبْلَهُ،
همۀ حمد و سپاس خداوندی را که نخستین است و پیش از او چیزی نبوده است.
وَالْآخِرِ بِلَا آخِرٍ یَکُونُ بَعْدَەُ،
و اوست پایان، بیآنکه پس از او پایانی باشد.
اَلَّذِی قَصُـرَتْ عَنْ رُؤْیَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ وَعَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِینَ.
همان خدایی که دیدۀ بینندگان از دیدنش قاصر، و اندیشه و فهم وصفکنندگان از وصفش عاجز است.
اِبْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعاً، وَاخْتَـرَعَهُمْ عَلَی مَشِیَّتِهِ اخْتِـرَاعاً،
به دست قدرتش آفرینش را از نیستی پدید آورد و مخلوقات را بر اساس مشیّت خود، با نگاهی نو آفرید.
ثُمَّ سَلَکَ بِهِمْ طَرِیقَ إِرَادَتِهِ، وَبَعَثَهُمْ فِی سَبِیلِ مَحَبَّتِهِ،
سپس آنها را در مسیر ارادهاش به حرکت درآورد و در راه محبت خود روانه ساخت
لَا یَمْلِکُونَ تَأْخِیراً عَمَّا قَدَّمَهُمْ إِلَیْهِ
نه میتوانند چیزی را که خدا پیش انداخته به تأخیر بیندازند،
وَلَا یَسْتَطِیعُونَ تَقَدُّماً إِلَی مَا أَخَّرَهُمْ عَنْهُ
و نه توان آن را دارند که به چیزی که خدا به تأخیر انداخته، پیشی بگیرند.
وَجَعَلَ لِکُلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلُوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ،
برای هر یک از آنها، رزقی معیّن و اندازهگیریشده از بخشش خود مقرر فرمود؛
لَا یَنْقُصُ مَنْ زَادَەُ نَاقِصٌ، وَلَا یَزِیدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زَائِدٌ.
هر کس را که روزی فراوان نصیبش کرده، کسی نمیتواند از آن بکاهد و هر کس را که روزیاش را کم قرار داده، کسی نمیتواند به آن بیفزاید.
ثُمَّ ضَـرَبَ لَهُ فِی الْحَیاهِ أَجَلًا مَوْقُوتاً، وَنَصَبَ لَهُ أَمَداً مَحْدُوداً یَتَخَطَّی إِلَیْهِ بِأَیَّامِ عُمُرِەِ،
آنگاه برای وی در زندگی مدتی مشخص قرار داد و پایانی معلوم معین فرمود که با روزهای عمرش به سوی آن قدم بر میدارد
وَیَرْهَقُهُ بِأَعْوَامِ دَهْرِەِ، حَتَّی إِذَا بَلَغَ أَقْصَی أَثَرِەِ وَاسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمْرِەِ،
و با سالهای روزگارش به آن میرسد، تا چون به آخر آن رسید و پیمانه زمانش لبریز شد،
قَبَضَهُ إِلَی مَا نَدَبَهُ إِلَیْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ
پس جان او را میگیرد و به سوی آنچه وعده داده بود میبرد: یا پاداشی فراوان، یا عذابی ترسناک.
﴿لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسٰآؤُا بـِمَا عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنیٰ﴾ عَدْلًا مِنْهُ تَقَدَّسَتْ أَسْمٰآؤُەُ وَتَظاهَرَتْ آلٰآؤُەُ، ﴿لَا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْئَلُونَ﴾
«تا کسانی که بد کردهاند، به اندازه عملشان جزا ببینند، و کسانی که نیکی کردهاند، به بهترین پاداش برسند.» این همه، از روی عدالت اوست؛ خدایی که نامهایش پاک و مقدّس است و نعمتهایش پیاپی و بیشمار ««او از آنچه انجام میدهد مورد سؤال قرار نمیگیرد، و ایشانند که مورد پرسش واقع میشوند.»
وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِەِ مَعْرِفَهَ حَمْدِەِ عَلَی مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَهِ وَأَسْبَغَ عَلَیْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَهِ،
و همۀ حمد و ستایش مخصوص خدایی است که اگر شناختِ سپاسگزاری از نعمتهای پیدرپیاش را از بندگانش دریغ میکرد، و در برابر آن همه لطف آشکاری که بر آنها فرو ریخت، راه حمد و شکر را به رویشان نمیگشود،
لَتَصَـرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ وَتَوَسَّعُوا فِی رِزْقِهِ فَلَمْ یَشْکُرُوهُ،
بندگان نعمتهای او را صرف میکردند ولی سپاسش را بهجا نمیآوردند، از روزیاش بهره میبردند اما شکرش نمیکردند.
وَلَوْ کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّهِ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیَّهِ،
و اگر چنین میبود، از مرز انسانیت بیرون میرفتند و به مرتبۀ حیوانیت سقوط میکردند
فَکَانُوا کَمَا وَصَفَ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ: ﴿إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا﴾.
درست همانگونه که در کتاب محکم خود توصیفشان کرده: «آنها جز به چهارپایان نمیمانند، بلکه از آنان گمراهترند.»
وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ عَلَی مَا عَرَّفَـنَا مِنْ نَفْسِهِ، وَأَلْهَمَنَا مِنْ شُکْرِەِ،
و همۀ سپاس خدایی را که خود را به ما شناساند، و شکرگزاریاش را به دل ما الهام کرد،
وَفَتَحَ لَـنَا مِنْ أَبْوَابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِیَّتِهِ،
و درهای شناخت پروردگاریاش را به رویمان گشود،
وَدَلَّنَا عَلَیْهِ مِنَ الْإِخْلَاصِ لَهُ فِی تَوْحِیدِەِ وَجَنَّبَنَا مِنَ الْإِلْحَادِ وَالشَّکِّ فِی أَمْرِەِ،
و ما را بر اخلاصورزی در توحید و یگانگیاش رهنمون شد، و از بیراهۀ شک و انکار دربارۀ خود دور نگه داشت.
حَمْداً نُعَمَّرُ بِهِ فِیمَنْ حَمِدَەُ مِنْ خَلْقِهِ، وَنَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ إِلَی رِضَاهُ وَعَفْوِەِ،
سپاسی که با آن در زمرۀ بندگان سپاسگزارش عمر بگذرانیم، و به این وسیله، از پیشتازان در جلب رضایت و بخشش او پیشی بگیریم.
حَمْداً یُضِیءُ لَنَا بِهِ ظُلُمَاتِ الْبَـرْزَخِ، وَیُسَهِّلُ عَلَیْنَا بِهِ سَبِیلَ الْمَبْعَثِ،
سپاسی که با نورش تاریکیهای برزخ را برای ما روشن کند، و راه قیامت را بر ما آسان سازد،
وَیُشَـرِّفُ بِهِ مَنَازِلَنَا عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ یَوْمَ ﴿تُجْزَی کُلُّ نَفْسٍ بِـمَا کَسَبَتْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ﴾ ﴿یَوْمَ لَا یُغْنِی مَوْلًی عَنْ مَوْلًی شَیْئاً وَلَا هُمْ یُنْصَـرُونَ﴾.
و جایگاه ما را در برابر نگاه گواهان روز حساب، بلند و سربلند گرداند؛ آن روزی که: «هر کسی در برابر آنچه کرده، پاداش میبیند و به کسی ستم نمیشود». و «روزی که هیچ دوستی نمیتواند به دوستی دیگر سودی برساند، و هرگز یاری نمیشوند.»
حَمْداً یَرْتَفِعُ مِنَّا إِلَی أَعْلَی عِلِّیینَ ﴿ فِی کِتَابٍ مَرْقُومٍ یَشْهَدُەُ الْمُقَرَّبُونَ﴾.
سپاسی که از دل ما برخیزد و به بلندترین جایگاهها در علیّین بالا رود؛ «در نوشتهای ثبتشده، که مقرّبان بر آن گواهی میدهند».
حَمْداً تَقَرُّ بِهِ عُیُونُنَا إِذَا بَرَقَتِ[1] الْأَبْصَارُ، وَتَبْیَضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الْأَبْشَارُ
سپاسی که سبب روشنی چشمانمان گردد، آنگاه که دیدهها خیره میشوند؛ و سبب سپیدرویی ما شود، زمانی که چهرهها از ترس تیره گردند.
حَمْداً نُعْتَقُ بِهِ مِنْ أَلِیمِ نَارِ اللّٰهِ إِلَی کَرِیمِ جِوَارِ اللّٰهِ،
سپاسی که ما را از آتش دردناک خدا رهایی بخشد و به جوار پر مهر و بخشایش او برسیم.
حَمْداً نُزَاحِمُ بِهِ مَلَائِکَتَهُ الْمُقَرَّبِینَ، وَنُضٰآمُّ بِهِ أَنْبِیـٰآءَەُ الْمُرْسَلِینَ فِی دَارِ الْمُقَامَهِ الَّتِی لَا تَزُولُ وَمَحَلِّ کَرَامَتِهِ الَّتِی لَا تَحُولُ.
آنچنان حمد و سپاسی که ما را با فرشتگان مقرب او همنشین سازد و در آن سرای جاوید که هرگز زوال نمیپذیرد، و جایگاه کرامت او هیچگاه دگرگون نمیشود، با پیامبران مرسلش همنشین گرداند.
وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی اخْتَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الْخُلْقِ[2]، وَأَجْرَی عَلَیْنَا طَیِّبَاتِ الرِّزْقِ،
و سپاس خدایی را که زیباترین خُلقوخوها را برای ما برگزید، و روزیهای پاک و نیکو را بر ما جاری ساخت،
وَجَعَلَ لَنَا الْفَضِیلَهَ بِالْمَلَکَهِ عَلَی جَمِیعِ الْخَلْقِ،
و تاج برترى بر همۀ مخلوقات را بر سر ما نهاد
فَکُلُّ خَلِیقَتِهِ مُنْقَادَهٌ لَنَا بِقُدْرَتِهِ، وَصَائِرَهٌ إِلَی طَاعَتِنَا بِعِزَّتِهِ،
پس تمام مخلوقاتش با قدرت او فرمانبر ما شدهاند، و با عزّت او، در مسیر فرمانبرداری از ما قرار گرفتهاند.
وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی أَغْلَقَ عَنَّا بَابَ الْحَاجَهِ إِلَّا إِلَیْهِ، فَکَیْفَ نُطِیقُ حَمْدَەُ؟ اَمْ مَتَی نُؤَدِّی شُکْرَەُ؟ لَا، مَتَی؟
و همۀ سپاس خدای را که دَرِ نیازمندی را جز به سوی خودش بر ما بسته است، پس چگونه میتوانیم که از عهدۀ سپاسش برآییم؟ و یا اینکه چه زمانی میتوانیم شکرش را به جای آوریم؟ نه! نمیتوانیم و کی توان آن را داریم؟
وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی رَکَّبَ فِینَا آلَاتِ الْبَسْطِ، وَجَعَلَ لَـنَا أَدَوَاتِ الْقَبْضِ،
و همۀ ستایش از آنِ خدایی است که ابزار گستردن و بسط را در ما نهاد، و ابزار فروبستن و نگاه داشتن را به ما عطا کرد.
وَمَتَّعَنَا بِأَرْوَاحِ الْحَیاهِ، وَأَثْبَتَ فِینَا جَوَارِحَ الْأَعْمَالِ،
و ما را از روح زندگی بهرهمند کرد، و اعضای انجامدادن کار به ما مرحمت فرمود
وَغَذَّانَا بِطَیِّبَاتِ الرِّزْقِ، وَأَغْنَانَا بِفَضْلِهِ، وَأَقْنَانَا بِمَنِّهِ،
با روزیهای پاکیزه ما را پروراند، و به فضل خویش بینیازمان ساخت، و با نعمتش ما را بهرهمند و توانگر کرد.
ثُمَّ أَمَرَنَا لِیَخْتَبِـرَ طَاعَتَنَا، وَنَهَانَا لِیَبْتَلِیَ شُکْرَنَا،
آنگاه به ما فرمان داد تا اطاعتمان را بیازماید، و ما را از انجام محرمات نهی کرد تا شکرمان را بسنجد؛
فَخَالَفْنَا عَنْ طَرِیقِ أَمْرِەِ وَرَکِبْنَا مُتُونَ زَجْرِەِ
اما از فرمان او سرپیچی کردیم، و بر مسیرهایی قدم گذاشتیم که نهیمان کرده بود.
فَلَمْ یَبْتَدِرْنَا بِعُقُوبَتِهِ، وَلَمْ یُعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ،
با این همه به کیفر زودهنگام ما اقدام نکرد و در انتقامش شتاب نورزید.
بَلْ تَـأَنَّـانَا بِرَحْمَتِهِ تَکَرُّماً، وَانْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْماً.
بلکه از روی کرم و مهربانی، با رحمتش با ما مدارا کرد و با رأفت و بردباری، چشم به بازگشتمان دوخت.
وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی دَلَّنَا عَلَی التَّوْبَهِ الَّتِی لَمْ نُفِدْهَا إِلَّا مِنْ فَضْلِهِ،
و تمام سپاس خداوند را که ما را به توبهای رهنمون ساخت که جز به فضل او به آن دست نیافتیم.
فَلَوْ لَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ إِلَّا بِهَا، لَقَدْ حَسُنَ بَلَاؤُەُ عِنْدَنَا، وَجَلَّ إِحْسَانُهُ إِلَیْنَا، وَجَسُمَ فَضْلُهُ عَلَیْنَا
اگر از فضل خدا جز همین توبه را به شمار نیاوریم، قطعاً نعمتش در حق ما نیکو، و احسانش بر ما بزرگ، و فضلش بر ما تمام بود.
فَمَا هَکَذَا کَانَتْ سُنَّتُهُ فِی التَّوْبَهِ لِمَنْ کَانَ قَبْلَنَا، لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مَا لَا طَاقَهَ لَنَا بِهِ،
زیرا روش او در توبه برای پیشینیان ما چنین نبود؛ او آنچه که توان تحملش را نداشتیم از دوش ما برداشت،
وَلَمْ یُکَلِّفْنَا إِلَّا وُسْعاً، وَلَمْ یُجَشِّمْنَا إِلَّا یُسـْراً، وَلَمْ یَدَعْ لِأَحَدٍ مِنَّا حُجَّهً وَلَا عُذْراً،
و جز به اندازۀ توانمان تکلیف نکرد، و جز آسانی بر ما نخواست، و برای هیچیک از ما حجت و عذری باقی نگذاشت.
فَالْهَالِکُ مِنَّا مَنْ هَلَک عَلَیْهِ، وَالسَّعِیدُ مِنَّا مَنْ رَغِبَ إِلَیهِ.
پس هر که از ما هلاک شود، به سبب مخالفت با او هلاک شده، و هر که از ما سعادتمند گردد، کسی است که به سوی او روی آورده است.
وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ بِکُلِّ مَا حَمِدَەُ بِهِ أَدْنَی مَلَائِکَتِهِ إِلَیْهِ، وَأَکْرَمُ خَلِیقَتِهِ عَلَیْهِ، وَأَرْضَی حَامِدِیهِ لَدَیْهِ
و سپاس خدای را، به کاملترین سپاسی که نزدیکترین فرشتگانش، و گرامیترین آفریدگانش، و پسندیدهترین ستایشگرانش او را بدان ستودهاند
حَمْداً یَفْضُلُ سٰآئِرَ الْحَمْدِ کَفَضْلِ رَبِّنَا عَلَی جَمِیعِ خَلْقِهِ.
سپاسی که بر دیگر سپاسها برتری یابد همچون برتری پروردگارمان بر همه آفریدگانش.
ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ مَکَانَ کُلِّ نِعْمَهٍ لَهُ عَلَیْنَا وَعَلَی جَمِیعِ عِبَادِەِ الْمَاضِینَ وَالْبَاقِینَ عَدَدَ مَا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ مِنْ جَمِیعِ الْأَشْیٰآءِ، وَمَکَانَ کُلِّ وَاحِدَهٍ مِنْهَا عَدَدُهَا أَضْعَافاً مُضَاعَفَهً أَبَداً سَـرْمَداً إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ،
و باز هم تمام سپاس و حمد او را در برابر هر نعمتی که به ما و به همۀ بندگان گذشته و آیندهاش ارزانی داشته است، سپاسی به عدد تمام آن چیزهایی که دانش او بر آن احاطه دارد. و برای هر یک از آن نعمتها، به همان تعداد، بلکه چندین برابر، حمد و سپاس جاودانه و پیوسته تا روز رستاخیز.
حَمْداً لَا مُنْتَهَی لِحَدِّەِ، وَلَا حِسَابَ لِعَدَدِەِ، وَلَا مَبْلَغَ لِغَایتِهِ، وَلَا انْقِطَاعَ لِأَمَدِەِ
سپاسی بیپایان و بیحد، که بیشمار است، و مرزی برای پایانش نیست، و هیچگاه به آخر نمیرسد.
حَمْداً یَکُونُ وُصْلَهً إِلَی طَاعَتِهِ وَعَفْوِەِ، وَسَبَباً إِلَی رِضْوَانِهِ،
سپاسی که ما را به بندگی و بخشش او پیوند دهد، و سبب خشنودیاش گردد
وَذَرِیعَهً إِلَی مَغْفِرَتِهِ، وَطَرِیقاً إِلَی جَنَّتِهِ، وَخَفِیراً مِنْ نِقْمَتِهِ، وَأَمْناً مِنْ غَضَبِهِ،
و وسیلهای برای آمرزش او، و راهی به سوی بهشت او، و ایمنی از خشم او باشد
وَظَهِیراً عَلَی طَاعَتِهِ، وَحَاجِزاً عَنْ مَعْصِیتِهِ، وَعَوْناً عَلَی تَأْدِیَهِ حَقِّهِ وَوَظَائِفِهِ،
ستایشی که یاور ما در راه اطاعتش، و مانع از نافرمانیاش، و کمککار در ادای حقش و وظایف بندگیاش باشد.
حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِی السُّعَدٰآءِ مِنْ أَوْلِیٰآئِهِ، وَنَصِیرُ بِهِ فِی نَظْمِ الشُّهَدٰآءِ بِسُیُوفِ أَعْدٰآئِهِ، إِنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیدٌ.
ستایشی که به سبب آن در زمرۀ دوستان نیکبختش قرار گیریم، و در صف شهیدانی جای گیریم که با شمشیر دشمنانش به شهادت رسیدهاند که او قطعاً سرپرستی ستوده است.
[1] . در برخی نسخه ها: بَرِقَتِ
[2] . در برخی نسخهها: الْخَلْقِ