دعای بیست‌ و هفت – پناه جستن از بلاها و اخلاق نکوهیده

اَللّٰهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ تَحْسُنَ فِی لَوامِحِ [مَرْأَی] الْعُیـُونِ عَلَانِیَتِی، وَتَقْبُحَ فِی خَفِیَّاتِ الْقُلُوبِ سَرِیرَتِی، اَللّٰهُمَّ فَکَمَا أَسَأْتُ فَأَحْسَنْتَ إِلیَّ، فَإِذَا عُدْتُ فَعُدْ عَلَیَّ فَاعْمُرْنِی بِطَاعَتِکَ، وَ لَا تُخْزِنی بِمَعْصِیَتِکَ، وَارْزُقْنِی مُوَاسَاهَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ بِمَا وَسَّعْتَ عَلَیَّ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

خداوندا به تو پناه می‌برم از اینکه ظاهرِ من در دیده‌ها زیبا جلوه کند در حالیکه در نهان دل‌ها باطنم زشت باشد، خداوندا چنان‌که من بد کردم و تو به من نیکی کردی، هرگاه بازگردم تو نیز به سوی من باز آی، و (دلِ) مرا با طاعتت آباد کن و با معصیتت رسوایم مساز، و همدردی کردن با کسی که بر او تنگ گرفته‌ای را با آنچه بر من وسعت بخشیده‌ای، روزی‌ام کن. ای مهربان‌ترین مهربانان.

أَعُوذُ بِکَ مِنْ حَیَاهٍ غَرَضاً، وَمِیتَهٍ مَثْلاً، وَمُنْقَلَبٍ نَدَماً، یَا مَفْزَعِی إِذَا أَعْیَتْنِی الْحِیَلُ، یَا مَنْ عَفْوُهُ  مُنْتَـهَى الْأَمَلِ، وَفِّقْنِی لِخَیْرِ الْقَوْلِ وَالْعَمَلِ، أَعُوذُ بِکَ مِنْ صَفْقَهٍ خَاسِرَهٍ، وَیَمِینٍ فَـاجِرَهٍ، وَحُجَّهٍ دَاحِـضَهٍ.

به تو پناه می‌برم از زندگی توأم با بلا و اندوه و از مرگ توأم با سختی و آزار و از سـرانجام همراه با پشیمانی. ای آنکه به هنگام بیچارگی پناه من هستی، و ای آنکه عفو و بخششت غایت آرزوست، مرا به بهتـرین گفتار و کردار توفیق بده، به تو پناه می‌برم از معاملۀ زیانبار و سوگند دروغ و استدلال باطل.

***

و نیز در روایت دیگری است:

اللّٰهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ تَحْسُــنَ فِی لَامِعَهِ الْعُیُونِ عَلَانِیَتِی، وَتَقْبُحَ لَکَ فِیمَا أَخْلُو سَرِیرَتِی، مُحَافِظاً عَلیَ رِیَاءِ النَّاسِ فِی نَفْسِی، وَمُضَیِّعاً مَا أَنْتَ مُطَّلِعٌ عَـلَیْهِ مِنِّی، اُبْـدِی لِلنَّـاسِ أَحْسَـنَ أَمْـرِی، وَأُفْــضِی إِلَیْکَ بِأَسْــوَءِ عَـمَلِی، تَــقَرُّباً إِلَی النَّــاسِ بِحَسَــنَاتِی، وَفِــرَاراً مِنْهُمْ إِلَیْکَ بِسَـــیِّئَاتِی، فَیَــحِلَّ بِی مَــقْتُکَ، وَیَجِبُ عَلَیَّ غَضَبُکَ، أَعُوذُ بِاللهِ مِنْ ذَلِکَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ.

خداوندا! به تو پناه می‌برم از اینکه ظاهرم در برابر چشم مردم خوب به نظر آید در حالیکه در خلوت و نزد تو زشت باشد. از اینکه بخواهم در برابر دیدگان مردم، نیک‌نام باشم و آنچه را که تو بر من آگاهی، تباه کنم. از اینکه بهترین اعمال خود را به رخ مردم کشم و بدترین آن‌ها را نزد تو آرم، تا به این وسیله با نیکی‌هایم به مردم نزدیک شوم، و از آنها با بدی‌هایم به سوی تو بگریزم، که در آن صورت دشمنی تو بر من روا و خشم تو بر من واجب ‌شود. پناه بر تو ای پروردگار جهانیان از چنین حالتی.

دیدگاهتان را بنویسید