اَللّٰهُمَّ إِنَّ مَلَائِکَتَکَ مُشْفِقُونَ مِنْ خَشْیَتِکَ،
خداوندا! فرشتگانت از بیم تو هراسانند،
سَامِعُونَ مُطِیعُونَ لَکَ وَهُمْ بِأَمْرِکَ یَعْمَلُونَ،
شنوا و فرمانبردار تو هستند و به فرمانت عمل میکنند
لَا یَفْتُـرُونَ[1] اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ یُسَبِّحُونَ،
و شب و روز، بدون سستی تو را تسبیح میگویند.
وَأَنَا أَحَقُّ بِالْخَوْفِ الدَّائِمِ لِإِسَاءَتِی عَلَی نَفْسِی،
در حالی که من، سزاوارترم که پیوسته بیمناک باشم به سبب بدیهایی که بر خود روا داشتهام
وَتَفْرِیطِهَا إِلَی اقْتِـرَابِ أَجَلِی،
و به سبب کوتاهیهایی که در حق خود نسبت به نزدیکی اجلم مرتکب شدهام.
فَکَمْ لِی یَا رَبِّ مِنْ ذَنْبٍ أَنَا فِیهِ مَغْرُورٌ مُتَحَیِّرٌ
پروردگار من، چه بسیار گناهی که من فریفته و سـرگشتۀ آن هستم!
اَللّٰهُمَّ إِنِّی قَدْ أَکْثَـرْتُ عَلَی نَفْسِی مِنَ الذُّنُوبِ وَالْإِسَاءَهِ، وَأَکْثَـرْتَ عَلَیَّ مِنَ الْمُعَافَاهِ،
خداوندا، بیشک من در ارتکاب گناهان و بدیها بر خود بسیار ستم کردم، و تو نیز بخشش بسیار بر من ارزانی داشتی.
سَتَـرْتَ عَلَیَّ وَلَمْ تَفْضَحْنِی بِـمَا أَحْسَنْتَ لِیَ النَّظَرَ وَأَقَلْتَنِی الْعَثْـرَهَ،
گناهانم را پوشاندی و با حسن رفتارت، مرا رسوا نساختی و لغزشم را بخشیدی
وَأَخَافُ أَنْ أَکُونَ فِیهَا مُسْتَدْرَجاً،
اما سخت بیمناکم که این همه نعمت، مهلتی برای غفلت تدریجی وعذابم باشد..
فَقَدْ یَنْبَغِی لِی أَنْ أَسْتَحْیِیَ مِنْ کَثْـرَهِ مَعَاصِیَّ،
پس شایسته است که از این همه نافرمانی شرم کنم،
ثُمَّ لَمْ تَهْتِکْ لِی سِتْـراً،[2] وَلَمْ تُبْدِ لِی عَوْرَهً،
که تو رسوایم نکردی، عیبم را آشکار نساختی،
وَلَمْ تَقْطَعْ عَنِّی الرِّزْقَ، وَلَمْ تُسَلِّطْ عَلَیَّ جَبَّاراً،
و روزیام را قطع نکردی و هیچ ستمگری را بر من مسلط نساختی.
وَلَمْ تَکْشِفْ عَنِّی غِطَاءً مُجَازَاهً لِذُنُوبـِی،
و به سزاى گناهانم مرا رسوا نکردی
تَرَکْتَنِی کَأَنِّی لَا ذَنْبَ لِی، کَفَفْتَ عَنْ خَطِیئَتِی،
مرا چنان رها کردی که گویی گناهی ندارم. از خطایم چشم پوشیدی
وَزَکَّیْتَنِی بِمَا لَیْسَ فِیَّ،
و مرا با چیزی پاک ساختی که در من نبود.
أَنَا الْمُقِرُّ عَلَی نَفْسِی بِمَا جَنَتْ عَلـَیَّ یَدَایَ،
منم که علیه خود اعتراف می کنم به جنایتی که دستانم بر ضد خودم مرتکب شده اند،
وَمَشَتْ إِلَیْهِ رِجْلَایَ وَبَاشَـرَ جَسَدِی،
پاهایم به سویش رفته، بدنم با آن درگیر شده،
وَنَظَرَتْ إِلَیْهِ عَیْنَایَ، وَسَمِعَتْهُ أُذُنَایَ،
چشمانم آن را دیده، گوشهایم آن را شنیده،
وَعَمِلَتْهُ جَوَارِحِی، وَنَطَقَ بِهِ لِسَانِی، وَعُقِدَ[3] عَلَیْهِ قَلْبِی،
اعضا و جوارحم به آن عمل کرده، زبانم بدان گویا شده و قلبم به آن معتقد شده است.
فَأَنَا الْمُسْتَوْجِبُ یَا إِلَهِی زَوَالَ نِعْمَتِکَ، وَمُفَاجَأَهَ[4] نِقْمَتِکَ، وَتَحْلِیلَ عُقُوبَتِکَ
محبوبم! بنابراین من مستحق زوال نعمت تو، و فرود ناگهانی خشمت و گرفتاری در عذابت هستم،
لِمَا اجْتَـرَأْتُ عَلَیْهِ مِنْ مَعَاصِیکَ، وَضَیَّعْتُ مِنْ حُقُوقِکَ،
به واسطۀ گناهان گستاخانه ای که در برابر تو مرتکب شدم و حقوقی که از تو پایمال کردم.
أَنَا صَاحِبُ الذُّنُوبِ الْکَثِیرَهِ الْکَبِیرَهِ الَّتِی لَا یُحْصَی[5] عَدَدُهَا، وَصَاحِبُ الْجُرْمِ الْعَظِیمِ،
من همانم که گناهان بزرگ و بیشماری انجام دادهام که شمارش آنها غیر ممکن است، من جرم بزرگی مرتکب شدهام
أَنَا الَّذِی أَحْلَلْتُ الْعُقُوبَهَ بِنَفْسِی وَأَوْبَقْتُهَا بِالْمَعَاصِی جُهْدِی وَطَاقَتِی، وَعَرَّضْتُهَا لِلْمَهَالِکِ بِکُلِّ قُوَّتِی.
منم که با دستان خود عذاب را خریدم و با گناهانم، تا آخرین توانم، خود را به هلاکت انداختم و با تمام قوتم، خویش را در معرض نابودی قرار دادم.
اَللّٰهُمَّ[6] أَنَا الَّذِی لَمْ أَشْکُرْ نِعَمَکَ عِنْدَ مَعَاصِـیَّ إِیَّاکَ،
خداوندا! من همان کسی هستم که هنگام نافرمانیات، نعمتهایت را سپاس نگفتم
وَلَمْ أَدَعْهَا فِیکَ عِنْدَ حُلُولِ الْبَلِیَّهِ، وَلَمْ أَقِفْ عِنْدَ الْهَوَى، وَلَمْ أُرَاقِبْکَ،
و حتی هنگام نزول بلا نیز معصیت را کنار نگذاشتم و در برابر هوای نفسم نایستادم و از تو پروا نکردم.
یَا إِلَهِی أَنَا الَّذِی لَمْ أَعْقِلْ عِنْدَ الذُّنُوبِ نَهْیَکَ،
محبوبم! من همان کسی هستم که هنگام گناهان، به نهی تو فکر نکردم
وَلَمْ أُرَاقِبْ عِنْدَ اللَّذَّاتِ زَجْرَکَ، وَلَمْ أَقْبَلْ عِنْدَ الشَّهْوَهِ نَصِیحَتَکَ،
و هنگام لذتها، نهی تو را در نظر نداشتم و هنگام خواهش نفس، نصیحت تو را نپذیرفتم.
رَکِبْتُ الْجَهْلَ بَعْدَ الْحِلْمِ، وَغَدَوْتُ إِلَی الظُّلْمِ بَعْدَ الْعِلْمِ.
بهجاى بردبارى، نادانی را در پیش گرفتم و بهجاى آگاهى به سوى ستمگرى شتافتم.
اَللّٰهُمَّ فَکَمَا حَلُمْتَ عَنِّی فِیمَا اجْتَـرَأْتُ عَلَیْهِ مِنْ مَعَاصِیکَ،
خداوندا! همانگونه که در برابر گناهان گستاخانۀ من بردباری کردی
وَعَرَفْتَ تَضْیِیعِی حَقَّکَ، وَضَعْفِی عَنْ شُکْرِ نِعْمَتِکَ، وَرُکُوبِی مَعْصِیَتَکَ،
در حالی که آگاه بودی که حق تو را تباه ساختم، از سپاس نعمتت عاجز ماندم و بر راه نافرمانیات گام نهادم،
اَللّٰهُمَّ إِنِّی لَسْتُ ذَا عُذْرٍ فَأَعْتَذِرَ،[7] وَلَا ذَا حِیلَهٍ فَأَنْتَصِـرَ.[8]
خداوندا! من نه عذری دارم که با آن عذر بخواهم و نه چارهای که با آن پیروز شوم.
اَللّٰهُمَّ قَدْ أَسَأْتُ وَظَلَمْتُ، وَبِئْسَ مَا صَنَعْتُ،
خداوندا، من بد کردم و ستم نمودم، و چه بد کاری کردم!
عَمِلْتُ سُوءاً وَلَمْ تَضُـرَّکَ[9] ذُنُوبِی،
گناه کردم هرچند گناهانم به تو زیانی نرساند.
فَأَسْتَغْفِرُکَ یَا سَیِّدِی وَمَوْلَایَ وَسُبْحَانَکَ ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ﴾.
از تو آمرزش میطلبم ای سرور و مولای من و تو پاک و منزهی. «محبوبی جز تو نیست، تو پاک و منزهی، بیتردید من از ستمگرانم.»
اَللّٰهُمَّ إِنَّکَ تَجِدُ مَنْ تُعَذِّبُهُ غَیْرِی، وَلَا أَجِدُ مَنْ یَرْحَمُنِی سِوَاکَ،
خداوندا، تو حتماً کسانی جز من را برای عذاب کردن داری، ولی من جز تو کسی را برای رحم کردن به خود ندارم.
فَلَوْ[10] کَانَ لِی مَهْرَبٌ لَهَرَبْتُ، وَلَوْ کَانَ لِـی مَصْعَدٌ فِی السَّمَاءِ أَوْ مَسْلَکٌ فِی الْأَرْضِ لَسَلَکْتُ،
پس اگر راه فراری داشتم، قطعاٌ به سوی آن میگریختم، و اگر نردبانی به آسمان یا راهی در زمین داشتم، آن را میپیمودم
وَلَکِنَّهُ لَا مَهْرَبَ لِی وَلَا مَلْجَأَ وَلَا مَنْجَى وَلَا مَأْوَى مِنْکَ إِلَّا إِلَیْکَ.
ولی هیچ راه فرار و پناهگاه و راه نجات و مأوایی از تو جز به سوی خودت ندارم.
اَللّٰهُمَّ إِنْ تُعَذِّبْنِی فَأَهْلُ ذَلِکَ أَنَا، وَإِنْ تَرْحَمْنِی فَأَهْلُ ذَلِکَ أَنْتَ،
خداوندا! اگر مرا عذاب کنی، سزاوار آنم؛ و اگر بر من رحم کنی، زیبندۀ توست،
بِـمَنِّکَ وَفَضْلِکَ وَوَحْدَانِیَّتِکَ وَجَلَالِکَ وَکِبْـرِیَائِکَ وَعَظَمَتِکَ وَسُلْطَانِکَ،
به بخشش و فضلت و به یگانگی و شکوه و بزرگی و عظمت و سلطنتت(بر من رحم کن).
فَقَدِیماً مَا مَنَنْتَ عَلَی أَوْلِیَائِکَ، وَمُسْتَحِقِّی عُقُوبَتِکَ بِالْعَفْوِ وَالْمَغْفِرَهِ،
پیش از این، چه بسیار بر دوستانت منت نهادی و بندگان مستحقان کیفرت را بخشیدی و آمرزیدی.
سَیِّدِی عَافِیَهَ مَنْ أَرْجُو إِذَا لَمْ أَرْجُ عَافِیَتَکَ؟! وَعَفْوَ مَنْ أَرْجُو إِذَا لَمْ أَرْجُ عَفْوَکَ؟
سرور من! اگر عافیت و نیکبختی را از تو نخواهم، پس آن را از چه کسی بخواهم؟ و اگر گذشت و بخشش را از تو نجویم، پس آن را از که جویم؟
وَرَحْمَهَ مَنْ أَرْجُو إِذَا لَمْ أَرْجُ رَحْمَتَکَ؟ وَمَغْفِرَهَ مَنْ أَرْجُو إِذَا لَمْ أَرْجُ مَغْفِرَتَکَ؟
و اگر به رحمت تو امیدوار نباشم، به رحمتِ چه کسی امید ببندم؟ و اگر آمرزش تو را تمنا نکنم، آمرزش چه کسی را تمنا کنم؟
وَرِزْقَ مَنْ أَرْجُو إِذَا لَمْ أَرْجُ رِزْقَکَ؟ وَفَضْلَ مَنْ أَرْجُو إِذَا لَمْ أَرْجُ فَضْلَکَ؟
و اگر به روزى تو امید نداشته باشم، به روزى چه کسی امید داشته باشم؟ و اگر به تفضل تو امید نبندم، به تفضل چه کسی امید ببندم؟
سَیِّدِی أَکْثَـرْتَ عَلَیَّ مِنَ النِّعَمِ، وَأَقْلَلْتُ لَکَ مِنَ الشُّکْرِ،
سرورم! نعمتهای بسیار بر من بخشیدی و من بسیار اندک سپاسگزاری کردم.
فَکَمْ لَکَ عِنْدِی مِنْ نِعْمَهٍ لَا یُحْصِیهَا أَحَدٌ غَیْرُکَ!
چه بسیار نعمتهایی که به من دادی که کسی جز تو شمارشان را نمیداند!
مَا أَحْسَنَ بَلَائَکَ عِنْدِی، وَأَحْسَنَ فِعَالَکَ،
چقدر ابتلا و آزمونت و نیز کردار و افعالت به من نیکوست!
نَادَیْتُکَ مُسْتَغِیثاً مُسْتَصْـرِخاً فَأَغَثْتَنِی،
تو را در حالی خواندم که از شدت نیاز و اضطرار فریادم بلند بود، و آنگاه تو به فریادم رسیدی.
وَسَأَلْتُکَ عَائِلًا فَأَغْنَیْتَنِی، وَنَأَیْتُ فَکُنْتَ قَرِیباً مُجِیباً،
از تو نیازمندانه کمک خواستم، پس بینیازم ساختی. از تو دوری گزیدم، ولی تو نزدیکم بودی و اجابتم کردی.
وَاسْتَعَنْتُ بِکَ مُضْطَرّاً فَأَعَنْتَنِی، وَوَسَّعْتَ عَلَیَّ،
در حال اضطرار از تو یاری خواستم، پس یاریم کردی. و بر من گشایش ایجاد کردی
وَهَتَفْتُ إِلَیْکَ فِـی مَرَضِی فَکَشَفْتَهُ عَنِّی، وَانْتَصَـرْتُ بِکَ فِی رَفْعِ الْبَلَاءِ.
و در بیماریام تو را خواندم، پس آن را از من برطرف کردی و در دفع بلا، به یاری تو پیروز شدم.
فَوَجَدْتُکَ یَا مَوْلَایَ نِعْمَ الْمَوْلَی وَنِعْمَ النَّصِیرُ، وَکَیْفَ لَا أَشْکُرُکَ یَا إِلَهِی؟!
مولای من، آنگاه دریافتم که تو چه نیکو سرور و چه نیکو یاوری هستی! محبوب من، چگونه سپاس تو نگویم؟
أَطْلَقْتَ لِسَانِی بِذِکْرِکَ رَحْمَهً لِی مِنْکَ، وَأَضَأْتَ لِی بَصَـرِی بِلُطْفِکَ حُجَّهً مِنْکَ عَلَیَّ،
به رحمت خود، زبانم را به ذکرت گشودی و به لطفت، چشمانم را روشن ساختی تا حجتی از جانب تو بر من باشد.
وَسَمِعَتْ أُذُنَایَ بِقُدْرَتِکَ نَظَراً مِنْکَ، وَدَلَلْتَ عَقْلِی عَلَى تَوْبِیخِ نَفْسِی،
و گوشهایم به قدرت تو شنوا شد، که این نیز توجهی از سوی تو بود. و عقلم را بر سرزنش نفسم راهنمایی کردی.
إِلَیْکَ أَشْکُو ذُنُوبِی، فَإِنَّهُ لَا مَجْرَى لِبَثِّهَا إِلَّا إِلَیْکَ،
از گناهانم تنها به تو شکایت میآورم، زیرا جز تو کسی نیست که بتوانم آنها را با او بازگو کنم.
فَفَرِّجْ عَنِّی مَا ضَاقَ بِهِ صَدْرِی،
پس آنچه که باعث تنگی سینهام شده را از من برطرف کن
وَخَلِّصْنِی مِنْ کُلِّ مَا أَخَافُ عَلَی نَفْسِی مِنْ أَمْرِ دِینِی وَدُنْیَایَ وَأَهْلِی وَمَالِی،
و مرا از هر چه میترسم که برای دین و دنیا و خانواده و داراییام پیش بیاید، خلاص کن.
فَقَدِ اسْتَصْعَبَ عَلَیَّ شَأْنِـی، وَشُتِّتَ[11] عَلَیَّ أَمْرِی، وَقَدْ أَشْـرَفَتْ عَلَی هَلَکَتِی نَفْسِی،
کارم سخت شده، و امورم پریشان گشته و نفسم مرا به هلاکت نزدیک کرده است،
وَإِذَا لَـمْ تَتَدَارَکْنِی[12] مِنْکَ بِرَحْمَهٍ تُنْقِذُنِی بِهَا فَمَنْ لِی بَعْدَکَ یَا مَوْلَایَ؟!
اگر تو با رحمت خودت به دادم نرسی و نجاتم ندهی، ای مولای من، چه کسی جز تو را دارم؟!
أَنْتَ الْکَرِیمُ الْعَوَّادُ بِالْمَغْفِرَهِ، وَأَنَا اللَّئِیمُ الْعَوَّادُ بِالْمَعَاصِی،
تو آن بخشندهای که پی در پی آمرزشت را شامل حال من مىکنى، و من آن فرومایهام که پىدرپى گناه مىکنم،
فَاحْلُمْ یَا حَلِیمُ عَنْ جَهْلِی، وَأَقِلْنِی یَا مُقِیلُ عَثْـرَتِی، وَتَقَبَّلْ یَا رَحِیمُ تَوْبَتِی،
پس ای بردبار! در برابر نادانی من صبوری کن، و ای بخشندۀ خطاها! لغزشهای مرا ببخش، و ای مهربان! توبهام را بپذیر.
سَیِّدِی وَمَوْلَایَ وَلاَ بُدَّ مِنْ لِقَائِکَ عَلَی کُلِّ حَالٍ، وَکَیْفَ یَسْتَغْنِی الْعَبْدُ عَنْ رَبِّهِ؟!
سرور و مولای من! ملاقات با تو بر هر حال رخ میدهد. حال چگونه ممکن است بنده از پروردگارش بینیاز باشد؟!
وَکَیْفَ یَسْتَغْنِی الْمُذْنِبُ عَمَّنْ یَمْلِکُ عُقُوبَتَهُ وَمَغْفِرَتَهُ؟!
و چگونه گناهکار میتواند از کسی بینیاز باشد که اختیار کیفر و بخشش او را دارد؟!
سَیِّدِی لَمْ أَزْدَدْ إِلَیْکَ إِلَّا فَقْراً، وَلَمْ تَزْدَدْ عَنِّی إِلَّا غِنًى،
سرورم! هر لحظه بر فقر و نیازمندى من به درگاه تو و بینیازى تو از من، افزوده میشود
وَلَمْ تَزْدَدْ ذُنُوبِی إِلَّا کَثْـرَهً، وَلَمْ یَزْدَدْ عَفْوُکَ إِلَّا سَعَهً،
من فقط به کثرت گناهانم افزودهام، ولی تو همواره بخششت را گستردهتر و افزون ساختی
سَیِّدِی ارْحَمْ تَضَـرُّعِی إِلَیْکَ وَانْتِصَابِی بَیْنَ یَدَیْکَ، وَطَلَبِی مَا لَدَیْکَ تَوْبَهً فِیمَا بَیْنِی وَبَیْنَکَ،
سرورم! رحم کن به زاری من در پیشگاهت، و به ایستادنم در برابرت، و به درخواست کردنم از تو برای توبه از آنچه بین من و تو گذشته است،
سَیِّدِی مُتَعَوِّذاً بِکَ، مُتَضَـرِّعاً إِلَیْکَ بَائِساً فَقِیراً تَائِباً،
سرورم! من به تو پناه آوردهام، با زاری به سوی تو آمدهام، بیچاره و نیازمند و توبهکارم.
غَیْرَ مُسْتَنْکِفٍ وَلَا مُسْتَکْبِـرٍ وَلَا مُسْتَسْخِطٍ بَلْ مُسْتَسْلِمٍ[13] لِأَمْرِکَ،
نه سر باز میزنم، نه تکبر میکنم، و نه ناخشنودم، بلکه تسلیم فرمان تو هستم،
رَاضٍ بِقَضَائِکَ، لَا آیِسٍ[14] مِنْ رَوْحِکَ وَلَا آمِنٍ[15] مِنْ مَکْرِکَ، وَلَا قَانِطٍ[16] مِنْ رَحْمَتِکَ،
به قضای تو راضیام، نه از رحمت تو ناامید میشوم و نه از مکر تو ایمن میگردم و نه از مهربانیات نومید میشوم.
سَیِّدِی بَلْ مُشْفِقٍ[17] مِنْ عَذَابِکَ، رَاجٍ لِرَحْمَتِکَ
بلکه ای سرور من! از عذاب تو هراسانم و به رحمت تو امیدوارم،
لِعِلْمِی بِکَ یَا سَیِّدِی وَمَوْلَایَ فَإِنَّهُ لَنْ یُجِیرَنِی مِنْکَ أَحَدٌ، وَلَا أَجِدُ مِنْ دُونِکَ مُلْتَحَداً.
زیرا اى سـرور و مولاى من، مىدانم که قطعاً هیچکس مرا از تو پناه نخواهد داد، و جز تو پناهگاهی نمییابم.
اَللّٰهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ تَحْسُنَ[18] فِی رَامِقَهِ الْعُیُونِ عَلَانِیَتِی، وَتَقْبُحَ[19] فِیمَا أَخْلُو لَکَ سَـرِیرَتِی،
خداوندا! به تو پناه میبرم از اینکه ظاهر من در دیدگان مردم نیکو جلوه کند، ولی باطنم در خلوت با تو زشت باشد؛
مُحَافِظاً عَلَی رِیَاءِ[20] النَّاسِ مِنْ نَفْسِی، وَمُضَیِّعاً مَا أَنْتَ مُطَّلِعٌ عَلَیْهِ مِنِّی،
از اینکه برای ریاکاری در برابر مردم از خود مراقبت کنم، ولی آنچه را تو از من میبینی و از آن آگاهی، ضایع گردانم؛
فَأُبْدِیَ[21] لَکَ بِأَحْسَنِ أَمْرِی، وَأَخْلُوَ لَکَ بِشَـرِّ فِعْلِی تَقَرُّباً إِلیَ الْمَخْلُوقِینَ بِحَسَنَاتِی، وَفِرَاراً مِنْهُمْ إِلَیْکَ بِسَیِّئَاتِی،
و در نتیجه نیکترین کردارم را در برابر تو آشکار نـموده و بدترین عملم را در خلوت با تو انجام دهم تا به واسطۀ نیکیهایم به آفریدههایت نزدیکی بجویم و با کردارهاى بدم از آنها به سوى تو بگریزم،
حَتَّى کَأَنَّ الثَّوَابَ لَیْسَ مِنْکَ، وَکَأَنَّ الْعِقَابَ لَیْسَ إِلَیْکَ،
تا آنجا که گویی پاداش از جانب تو نیست، و کیفر و عقاب مربوط به تو نیست
قَسْوَهً مِنْ مَخَافَتِکَ مِنْ قَلْبِی، وَزَلَلًا عَنْ قُدْرَتِکَ مِنْ جَهْلِی،
و سبب همۀ اینها آن است که دلم از کمی ترس تو سخت شده، و از روی نادانی، قدرت تو را نادیده گرفتهام و لغزیدهام
فَیَحِلَّ[22] بِی غَضَبُکَ،[23] وَیَنَالَنِی[24] مَقْتُکَ فَأَعِذْنِی مِنْ ذَلِکَ کُلِّهِ، وَقِنِی بِوِقَایَتِکَ الَّتِی وَقَیْتَ بِهَا عِبَادَکَ الصَّالِحِینَ.
(پناهم ده از اینکه) خشمت بر من فرود آید و مورد نفرت و خشم تو قرار گیرم. پس مرا از همۀ اینها پناه ده، و با همان محافظتی که بندگان شایستهات را حفظ کردی، از من نیز محافظت کن.
اَللّٰهُمَّ تَقَبَّلْ مِنِّی مَا کَانَ صَالِحاً، وَأَصْلِحْ مِنِّی مَا کَانَ فَاسِداً،
خداوندا! هر کار نیکی که از من سر زده، بپذیر، و هر بدی و فسادی که در من بوده، اصلاح کن.
وَلَا تُسَلِّطْ عَلَیَّ مَنْ لَا یَرْحَمُنِی، وَلَا بَاغِیاً وَلَا حَاسِداً.
کسی را که به من رحم نمیکند، و هیچ ستمگر و حسودی را بر من مسلط مگردان.
اَللّٰهُمَّ اَذْهِبْ عَنِّی کُلَّ هَمٍّ، وَفَرِّجْ عَنِّی کُلَّ غَمٍّ،
خداوندا! هر اندوه و نگرانی را از من دور کن و هر غصهای را ازدلم بزدای.
وَثَبِّتْنِی فِی کُلِّ مَقَامٍ، وَاهْدِنِی فِی کُلِّ سَبِیلٍ مِنْ سُبُلِ الْحَقِّ،
در هر جایگاهی مرا ثابت قدم بدار، و در هر راهی از راههای حق هدایتم کن
وَحُطَّ عَنِّی کُلَّ خَطِیئَهٍ، وَأَنْقِذْنِی مِنْ کُلِّ هَلَکَهٍ وَبَلِیَّهٍ،
هر گناهی را از من فرو ریز، و مرا از هر هلاکت و گرفتاری نجات ده.
وَعَافِنِی أَبَداً مَا أَبْقَیْتَنِی، وَاغْفِرْ لِی إِذَا تَوَفَّیْتَنِی
تا زندهام، مرا عافیت ده، و هنگامی که مرا میراندی، بیامرز.
وَلَقِّنِی رَوْحاً وَرَیْحَاناً وَجَنَّهَ نَعِیمٍ أَبَدَ الْآبِدِینَ
و آسایش و روزی و بهشت پر نعمت را برای همیشه و تا ابد به من برسان
یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَصَلَّی اللّٰهُ عَلیَ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِینَ.
ای مهربانترین مهربانان! و درود خدا بر محمد و خاندان پاکش باد.
پی نوشت:
[1] . یَفْتَـرُونَ
[2] . سِرّاً
[3] . عَقَدَ
[4] . مُفَاجَاهَ
[5] . تُحْصَی
[6] . إلَهِی
[7] . فَأَعْتَذِرُ
[8] . فَأَنْتَصِـرُ
[9] . تَضُـرُّکَ
[10] . اَللّٰهُمَّ فَلَوْ
[11] . شَتَّتَ
[12] . تَدَارَکَتْنِی
[13] . مُسْتَسْلِمٌ
[14] . آیِسٌ
[15] . آمِنٌ
[16] . قَانِطٌ
[17] . مُشْفِقٌ
[18] . تُحْسِنَ
[19] . تَفْتَحَ
[20] . رِئَاءِ
[21] . فَأُبْدِئُ
[22] . فَیَحِلُّ
[23] . غَضَبَکَ
[24] . یَنَالُنِی