قلب سخت تر از سنگ چگونه قلبی است و چه نشانه هایی دارد؟

فهرست مطالب
قلب سخت تر از سنگ چیست و چه کسانی قلب سخت تر از سنگ دارند؟

چه کسانی قلب سخت تر از سنگ دارند؟

دربارۀ قساوت قلب و علائم آن چیزی می دانید؟ در مورد قلب سخت تر از سنگ چطور؟ شاید عجیب باشد و این سؤال مطرح شود، که مگر می شود چیزی از سنگ هم سخت   تر باشد؟ بله ممکن است. قلب بعضی افراد به درجه ای از نفوذناپذیری و سختی می رسد که «قلب سخت تر از سنگ» نام می  گیرد. همیشه سخت ترین چیزها به سنگ تشبیه می شوند؛ پس وقتی گفته می شود قلب سخت تر از سنگ، منظور اوج سختی و قساوت در آن قلب است. اگر خاطرتان باشد، قبلاً هم دربارۀ قساوت قلب به عنوان یک بیماری روحی و قلبی صحبت کردیم و روش های درمان آن را نیز معرفی کردیم. بحث فعلی هم ادامۀ همان بحث است. اما این بار از دریچۀ تقسیم بندی های قرآنی به آن نگاه می کنیم.

گفتیم که قرآن فاسقان را بر اساس ساختار باطنی  و بُعدی که در وجودشان غلبه دارد به چند گروه تقسیم می کند. گروه اول کسانی هستند که بعد حیوانی بر قلب شان حکومت می کند، گروه دوم تحت تأثیر کمالات گیاهی اند، گروه سوم دل سپردۀ کمالات جمادی هستند و گروه چهارم در اثر شدت گناه و انحراف، باطن شیطانی پیدا کرده اند. در این میان گروهی هم هستند که خداوند آن ها را دارای قلب سخت تر از سنگ می داند. قلب سخت تر از سنگ معادل همان قساوت قلب است، که قبلاً درباره اش صحبت کردیم. در واقع قساوت قلب به معنای سنگ شدن قلب نیست، بلکه بسیار فراتر از آن است.

اگر اهل گشت  و  گذار در طبیعت باشید حتماً سنگ هایی که شکاف برداشته و از دلشان چشمه ها و رودها جاری شده اند، دیده اید. خداوند در آیۀ 74 سورۀ بقره از این ویژگی سنگ ها به عنوان یک ویژگی مثبت یاد می کند و می فرماید اگرچه سنگ سخت و نفوذناپذیر است، اما همین سنگ سخت گاهی شکاف برمی دارد و از درونش چشمه ها و نهرها جاری می شود.[1] اما قلب بعضی آدم ها در همین حد هم نفوذپذیری ندارد. سنگ ها شعور دارند و متناسب با ادراک خودشان حمد و تسبیح خدا را به جای می آوردند. اولیای الهی و بزرگانی که اهل مکاشفه  و کرامات اند، می توانند تسبیح سنگ ها و جمادات را بشنوند و در این باره داستان های زیادی از آن ها نقل شده است؛ بنابراین سنگ ها هم کمالاتی دارند و همان طور که خداوند در ادامۀ آیه فرموده، بعضی از سنگ ‎ها از خشیت و خوف خداوند از فراز کوه ها به زیر می افتند، اما قلب بعضی از انسان ها با شنیدن نام خدا سر سوزنی تکان نمی خورَد! این آیه دربارۀ قساوت قلب قوم بنی  اسرائیل است که با وجود مشاهدۀ معجزات و نعمت های خدا، بازهم راه عناد و لجاجت را در پیش گرفتند.

قساوت قلب در اثر غلبۀ هر کدام از ابعاد جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی بر بخش انسانی می تواند اتفاق بیفتد؛ برای نمونه کسی که همۀ فکر و ذکرش ذخیرۀ پول، خرید ویلاهای لاکچری، به روز کردن اتومبیل  یا تلمبار کردن جواهرات است، در اثر غلبۀ بعد جمادی به قساوت قلب دچار می شود. کسی که شهوت مقام و ریاست دارد و به هر قیمتی به دنبال ترفیع درجه و مقام است، در اثر غلبۀ بعد حیوانی، قسی القلب می شود. کسی که تمام عشقش چاپ کتاب، مقاله، کنفرانس، کرسی استادی و چیزهایی از این قبیل است، در اثر غلبۀ کمالات عقلی به قساوت می افتد؛ حتی سرگرم شدن به عبادت و صورت های مقدس هم در صورتی که ما را از خود خدا غافل کند، عامل قساوت قلب است.

علائم قساوت قلب

در حالت طبیعی، هر بخشی از وجود ما عاشق زوج خود است و از هم نشینی و هم آغوشی با آن لذت می برد؛ مانند میل و کشش ما به ثروت در بخش جمادی، میل به زیبایی در بخش گیاهی، تمایل به جنس مخالف در بخش حیوانی و شهوت علم و اطلاعات در بخش عقلی؛ پس اگر قلب ما هم سالم باشد، باید از هم آغوشی و خلوت با معشوق خود یعنی خداوند، لذت ببرد؛ اگر این گونه نیست یعنی ما به درجاتی از قساوت قلب مبتلا شده ایم و اگر دیر بجنبیم و این بیماری به مراحل پیشرفته وارد شود، ممکن است دیگر قابل درمان نباشد.

همۀ بیماری ها در ابتدا با یک هشدار اولیه شروع می شوند. هشدار اولیه در قساوت قلب نیز بی رغبتی نسبت به یاد خدا و خانوادۀ آسمانی است. کسی که از خوردن یک فنجان چای، تماشای مسابقۀ فوتبال، دورهمی های دوستانه، خواندن کتاب های علمی، تماشای فیلم های سینمایی و امثال این ها بیش از خلوت و عشق بازی با خدا لذت می برد، قطعاً قلبش بیمار و از حالت تعادل خارج شده است.

قساوت قلب مثل بیماری های خود ایمنی عمل می کند. در حالت طبیعی بدن تفاوت بین عوامل بیگانه و سلول های خودی را تشخیص می دهد و صرفاً به عوامل بیگانه مثل پاتوژن ها، ویروس ها و … حمله می کند. اما در بیماری های خود ایمنی بدن در تشخیص مصلحت خود دچار مشکل می شود و به جای حمله به عوامل خارجی، سلول های خودش را مورد حمله قرار می دهد. قساوت قلب هم دقیقاً به همین شکل عمل می کند.

کسی که به قساوت قلب دچار شود، حق و باطل را گم می کند و از تشخیص صلاح خود ناتوان می شود؛ در نتیجه به جای اینکه به فکر ابدیت خود باشد، چشمش فقط همین چند صباح دنیا را می بیند و دائماً هول می زند که از بقیه جلو بیفتد؛ به هر قیمتی شده به شهرت برسد، پول بیشتری کسب کند، مقام بالاتری به دست بیاورد و…؛ ولو کسب این کمالات به قیمت له کردن و پایمال کردن حقوق دیگران باشد. او متوجه نیست که با این کارها چه آسیب های وحشتناکی به ابدیتش می زند و چه عذاب هایی در پی دارد. آدم قسی القلب به جای کسب رضایت خداوند، به خودفروشی و گدایی عاطفه از این و آن دچار می شود و حاضر است در ازای دریافتِ اندک توجهی از سمت دیگران، چوب حراج به خودش بزند و کرامت و عزت نفس خود را لگدمال کند. متأسفانه قساوت قلب در مراحل پیشرفته دیگر قابل درمان نیست و قلب سخت تر از سنگ، دیگر هیچ پند و اندرزی را نمی پذیرد.

به نظر شما قساوت قلب چه علائم دیگری دارد؟  مشتاق شنیدن نظرات ارزشمند شما هستیم.


[1] «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَهِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ…»

دیدگاهتان را بنویسید