ایستادن در برابر وسوسه؛ چگونه انتخاب های سرنوشت ساز زندگی ما را تغییر می دهند؟
تصور کنید در چهارراهی ایستاده اید؛ سمت راست مسیر روشن و آرامی با درختانی سبز و آفتابی دلنشین است، سمت چپ راهی تاریک و پرپیچ و خم و پر از صداهایی فریبنده است. زندگی ما هم پر از همین انتخاب هاست: انتخاب های سرنوشت ساز بین پیروی از حقیقت یا تسلیم شدن در برابر وسوسه.
اما این انتخاب ها ساده نیستند. پشت هر تصمیم، چیزی بیشتر از یک بله یا نه خوابیده. در باور اسلامی، انسان موجودی مختار است؛ یعنی قدرت انتخاب دارد. این اختیار، نعمت بزرگی است که به او توان تصمیم گیری میان خیر و شر را می دهد. اما همین موهبت، مسئولیت بزرگی را هم به دوش انسان می گذارد. ما باید با همین اختیار، انتخاب کنیم که از چه کسی اطاعت کنیم و در برابر چه چیزی بایستیم. اینجاست که تفاوت ها آغاز می شود.
آیا انتخاب های سرنوشت ساز ما فقط به لحظاتی برمی گردد که در دوراهی های بزرگ زندگی گیر می کنیم؛ یا یک تصمیم کوچک هم می تواند جزئی از انتخاب های سرنوشت ساز ما باشد؟
آیا اطاعت از خدا فقط مجموعه ای از قوانین سخت گیرانه است؛ یا راهی به سوی آرامش و رشد؟
آیا مخالفت با شیطان یعنی جنگی همیشگی با خود؛ یا تمرینی برای تقویت درونی ترین بخش وجود است؟
در این مقاله به سراغ آثار عینی و درونی انتخاب های مان می پردازیم؛ انتخاب هایی که گاهی ساده به نظر می رسند، اما در اعماق جان ما ریشه دوانده اند.
آثار انتخاب های سرنوشت ساز؛ اطاعت از خداوند
خداوند انسان را در انتخاب مسیر حق و باطل مختار آفریده است؛ ولی بر اساس ساختار ریاضی عالم خلقت و قاعدۀ قضا و قدر، هر انتخابی دارای نتیجۀ خاصی است که نمی توان از آن فرار کرد. خداوند مسیر حق و باطل را روشن کرده و به انسان از طریق وحی، عقل و فطرت این امکان را داده که انتخاب های سرنوشت ساز خود را بین مسیر این دو مسیر انجام دهد. انتخاب مسیر اطاعت از خداوند و مخالفت با شیطان نه تنها ما را از گناهان دور می کند، بلکه موجب تسلط بر نفس، تقوا و پرهیزگاری، آرامش و اطمینان درونی، سعادت و خوشبختی دنیایی و آخرتی و همچنین رشد و کمال معنوی خواهد شد.
این انتخاب های سرنوشت ساز گاه در کوچک ترین ابعاد زندگی ما هم خود را نشان می دهند و حتی یک تصمیم کوچک مثل تصمیم برای لبخند زدن به کودکی غریبه در پارک یا بی تفاوت عبور کردن از کنار او هم می تواند یکی از انتخاب های سرنوشت ساز ما باشد؛ زیرا ما با هر انتخابی ساختن شاکلۀ وجودی خود هستیم.
توانمندی برای انتخاب مسیر اطاعت خداوند و مخالفت با شیطان نیازمند عزم و ارادۀ قوی است؛ اگر قَدَری که انتخاب می کنیم، اطاعت از خداوند و مخالفت با شیطان باشد، قضا ها و آثاری در پی دارد که در زیر به چند مورد از آن ها اشاره می کنیم:
l قرب الهی و رضایت خداوند: اطاعت از خداوند راهی برای نزدیک شدن به او ست. هرچه انسان بیشتر از دستورات الهی پیروی کند، به خداوند نزدیک تر می شود و رضایت و محبت او را بیشتر جلب می کند.[1]
l آرامش و اطمینان درونی: تسلیم بودن در برابر ارادۀ الهی، آرامش و اطمینان را به همراه دارد و انسان را از سرگردانی و اضطراب رهایی می بخشد. این آرامش ناشی از این است که فرد می داند در مسیر درستی قرار دارد و خداوند از او راضی است. کسی که به دستورات الهی پایبند باشد، در مواجهه با مشکلات و چالش های زندگی کمتر دچار اضطراب و نگرانی می شود؛ چون می داند خداوند همواره همراه او ست و او را راهنمایی می کند. یکی از بارزترین نمونه های اطمینان به خداوند در دل مشکلات، داستان حضرت موسی (علیه السلام) در اوج معرکۀ گریز از دست فرعونیان است که رو به همراهان خود فرمودند: «خدا با من است و به یقین مرا راهنمایی خواهد کرد.»[2]
l سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت: اطاعت از خداوند مهم ترین نمود در انتخاب های سرنوشت ساز ماست که به معنای پیروی از دستورات و قوانینی است که برای سعادت ما در نظر گرفته شده است. این اطاعت نه تنها باعث خوشبختی در دنیا می شود، بلکه زمینه ساز سعادت آخرت هم هست.[3] فردی که به دستورات الهی مانند صداقت، عدالت و کمک به دیگران عمل می کند، در زندگی اجتماعی خود موفق تر و محبوب تر خواهد بود و در عین حال این اعمال باعث کسب صفات نیکو و هماهنگی او با شرایط زیستی آخرت هم می شود.
l رشد و کمال معنوی: اطاعت از خداوند به ما کمک می کند تا از غرایز و تمایلات نفسانی فاصله بگیریم و به سمت کمال معنوی حرکت کنیم. این اطاعت مثل آبیاری یک درخت است که به تدریج رشد می کند و به ثمر می رسد؛ برای مثال فردی که به نماز و روزه پایبند است، به مرور زمان صبر، تقوا و کنترل نفس را در خود تقویت می کند و به کمال معنوی نزدیک تر می شود.
l تسلط بر نفس: مخالفت با شیطان یعنی مقاومت در برابر وسوسه هایی که نفس انسان را به سمت گناه و دوری از خدا سوق می دهد. «شیطان به اتکا نفس امارۀ ما و هواهاى نفسانى ما و خودخواهى هاى ما و منیت هاى ما و هوس هاى ما، ما را از صراط المستقیم الهى منحرف می کند.»[4] این مخالفت مستلزم تسلط بر نفس است؛ یعنی انسان باید بتواند خواسته های نفسانی خود را کنترل کند و به جای پیروی از امیال زودگذر، به سوی کمال مطلق حرکت کند. انسان ذاتاً طالب بی نهایت است و این بی نهایت فقط در خداوند متعال یافت می شود؛ بنابراین تسلط بر نفس و مخالفت با شیطان، انسان را به سوی این بی نهایت هدایت می کند.
l تقوا و پرهیزگاری: کار شیطان و کارکرد تقوا در نقطۀ مقابل هم قرار دارند و در واقع مخالفت با شیطان نوعی تقواست. کسی که به مخالفت با شیطان برمی خیزد، عملاً در مسیر تقوا پا گذاشته است.
آثار انتخاب های سرنوشت ساز؛ اطاعت از شیطان
افراد زیادی به دلیل عدم شناخت خود حقیقی شان، دستورات الهی را مزاحم من خویش می دانند و با این بهانه به مخالفت با خداوند روی می آورند؛ اما خودشناسی این آگاهی را به ما می دهد که اوامر الهی، فقط زنجیری به پای ابعاد پایینی وجود مان هستند تا من حقیقی ما آزاد شود.
کسی که با اختیار خود مسیر مخالفت با خداوند و اطاعت از شیطان را انتخاب می کند باید منتظر پیامدهای آن باشد. این نوع اطاعت و مخالفت به معنای دوری از مسیر سعادت و کمال است و عواقب ناگواری در پی دارد؛ چون زمانی که انسان در برابر دستورهای الهی نافرمانی می کند و مسیر اطاعت از شیطان را می پیماید، در واقع به عشق خود، یعنی خدا، خیانت می کند. نافرمانی، ناشی از درک نادرست از ماهیت خود و عشق به غیر خداوند است. وقتی انسان به دستورات خدا توجهی نمی کند و خود را در اختیار شیطان قرار می دهد، مانع از تبدیل شدن به بهترین نسخۀ خود، یعنی بی نهایت شدن، خواهد شد. مخالفت با دستورات الهی و پیروی از اوامر شیطان همچنین باعث می شود انسان در این دنیا هم به مشکلات و چالش هایی دچار شود که مانع از رسیدن به بهشت و کمال واقعی می شود. در ادامه برای نمونه به چند مورد از آثار مخالفت با خداوند و اطاعت از شیطان اشاره می کنیم:
l دوری از رحمت الهی: در آموزه های دینی، رحمت الهی منشأ خیر و برکت در زندگی انسان است. رحمت خداوند متعال شامل حال همۀ موجودات است، اما این رحمت درجاتی دارد و بهره مندی کامل از آن نیازمند ایمان و عمل صالح است. مخالفت با خدا، به معنای روی گردانی از دستورات و قوانین الهی است و این امر باعث می شود از برکات و رحمت ویژۀ الهی محروم شویم؛ زیرا سنخیت و هماهنگی وجودمان را با معشوق اصلی وجودمان از بین می بریم.
l پریشانی و اضطراب: انسان فطرتاً به دنبال آرامش و سعادت است؛ اما مخالفت با خدا، که به معنای پشت کردن به فطرت الهی است، باعث ایجاد تضاد درونی و احساس پریشانی و بدبختی می شود؛ برای نمونه، فردی که به دنبال کسب ثروت از راه های حرام است، ممکن است در ظاهر به مال و منالی برسد، اما آرامش درونی نخواهد داشت و همواره در اضطراب و نگرانی به سر خواهد برد. قرآن کریم کسانی را که از یاد خدا غافل هستند، دچار زندگی سخت و توأم با اضطراب معرفی می کند.[5] مخالفت با خدا، نوعی غفلت از یاد اوست و در نتیجه انسان را دچار بیچارگی و اضطراب می کند.
l سقوط در گرداب تباهی و هلاکت: مخالفت با خدا موجب انحراف از مسیر درست زندگی و افتادن در دام گناه و تباهی می شود. این انحراف در نهایت به هلاکت و نابودی فرد و جامعه منجر خواهد شد. داستان اقوام گذشته که به دلیل نافرمانی و سرپیچی از دستورات الهی دچار عذاب و نابودی شدند، نمونه ای از این سقوط و هلاکت است.[6]
l انحطاط اخلاقی و اجتماعی: ارزش های اخلاقی و اجتماعی ریشه در آموزه های دینی دارند. مخالفت با خدا موجب تضعیف این ارزش ها و انحطاط اخلاقی و اجتماعی می شود. در جامعه ای که ارزش های دینی کم رنگ شده و افراد به دنبال منافع شخصی خود هستند، فساد، بی عدالتی و ناهنجاری های اجتماعی افزایش می یابد. رواج دروغ، خیانت و فساد در جامعه ناشی از بی توجهی به دستورات الهی است.
l گمراهی و ضلا لت: اطاعت از شیطان به معنای پیروی از وسوسه ها و دعوت های اوست که به نفع ما نیست. در آیه های مختلفی شیطان به عنوان دشمنی آشکار[7] برای انسان ها معرفی شده که به وسوسه انسان مشغول است. اطاعت از شیطان به تدریج ما را در دام افکار و اعمال نادرست گرفتار می کند؛ برای نمونه اگر بر اساس وسوسه های شیطانی به دروغ گویی روی بیاوریم، در ابتدا ممکن است فکر کنیم دروغ می تواند ما را از مشکلات نجات دهد. اما این دروغ ها به تدریج ما را به سمت گمراهی و بی پناهی می کشاند و ارتباطمان را با حقیقت و اخلاق قطع می کند.
l فقدان آرامش: افرادی که از شیطان پیروی می کنند، معمولاً آرامش درونی خود را از دست می دهند. این فقدان آرامش ناشی از بار گناهان و همچنین عذاب وجدان است. فرض کنید کسی دروغ می گوید یا خیانت می کند؛ در ابتدا ممکن است احساس کند که به خواسته اش رسیده، اما بعد از مدتی به خاطر عذاب وجدان و تشویش های روحی آرامش خود را از دست می دهد.
l عذاب الهی: پیروی از شیطان تنها منجر به گمراهی و فقدان آرامش نمی شود؛ بلکه به عذاب الهی هم می انجامد.[8] عذاب به معنای نتیجه های سخت و تلخی است که فرد بر اثر انتخاب های نادرست خود در زندگی اش با آن مواجه می شود. این عذاب می تواند هم در دنیا و هم در آخرت محسوس باشد؛ مثلاً فردی که با گناه کردن به جمع آوری ثروت نامشروع می پردازد، در دنیا ممکن است به خاطر امور قانونی یا تضییع حقوق دیگران به مشکلاتی دچار شود؛ ولی چنین فردی در آخرت هم باید پاسخ گوی اعمالش باشد و در مواجهه با عذاب های الهی قرار بگیرد.
در نهایت، هر کدام از ما در مسیر زندگی با دو صدا روبه رو هستیم. صدای هدایت و صدای وسوسه.
ما قرار نیست فقط بشنویم. ما باید انتخاب کنیم و این انتخاب های سرنوشت ساز ماست که تعیین کنندۀ سعادت و بیچارگی ما خواهد بود. هر بار که این انتخاب ها تکرار می شود، شاکلۀ شخصیت ما شکل می گیرد؛ زیرا انسان، آن چیزی نیست که بر سرش آمده؛ بلکه چیزی ست که در مواجهه با انتخاب های سرنوشت ساز زندگی از خود ساخته است.
[1] قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛ سوره آل عمران، آیه 31
[2] إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ؛ سوره شعراء، آیه 62
[3] وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَ ذَٰلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛ سوره نساء، آیه 13
[4] رهبر معظم انقلاب، خطبههای نماز عید فطر؛ 1369.02.07
[5] وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکًا؛ سوره طه، آیه 124
[6] وَلَقَدْ أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ وَمَا کَانُوا لِیُؤْمِنُوا کَذَٰلِکَ نَجْزِی الْقَوْمَ الْمُجْرِمِینَ؛ سوره یونس، آیه 13
[7] أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ؛ سوره یس، آیه 60
[8] تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَىٰ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ سوره نحل، آیه 63