اهمیت قلب و معرفی مبنای تقسیم انواع قلب در حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
قلب یکی از نعمت هایی است که خدا به همۀ ما داده است. ولی قلب ها با هم تفاوت دارند و انواع مختلفی از تقسیم بندی برای آن ها وجود دارد. غیر از بیماری و سلامت که یک تقسیم بندی کلی است، مرور سخنان خدا و همچنین بزرگان ما را با دسته بندی های دیگری آشنا می کند. برای نمونه چهار نوع قلب در حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) معرفی شده اند که مبنای آن میزان ایمان و ارتباط با قرآن است.
نوع و چگونگی رابطۀ ما با قرآن اهمیت زیادی در سلامت قلبمان دارد. خداوند در قرآن نظام محبتی حقیقی و انسانی را تنظیم و معرفی کرده است. اما ما چه قدر به این نکته توجه داریم؟ آیا فقط قاری قرآن هستیم یا این کتاب را به عنوان راهنمایی برای ساختن قلب سالم می شناسیم که از طرف آفرینندۀ ما فرستاده شده و شامل مهم ترین راهکارهای خوشبختی ابدی و جاودانه است؟
قلب پادشاه وجود و واقعی ترین ثروت ماست و بقیۀ دارایی ها مقدمه ای برای ساخته شدن این بخش هستند. شناخت دارایی های حقیقی دل باعث می شود به جای ثروت های خیالی، وهمی، جمادی، گیاهی یا حیوانی به ثروت های حقیقی قلب تکیه کنیم. بیماری قلب روحانی هم مانند مریضی و ضعف قلب جسمانی بر عملکرد تمامی ابعاد وجود تاثیر می گذارد.
اهمیت قلب به اندازه ای زیاد است که شرط تولد سالم به عالم جاودانه، داشتن قلب سالم است؛ در واقع قلب تنها دارایی ماست که با خود به سرای باقی می بریم و کیفیت زندگی مان در چهار مرحلۀ وفات، برزخ، قیامت پنجاه هزار ساله و زندگی ابدی پس از آن وابسته به وضعیت و کیفیت قلب و دارایی ها و ثروت های درونی مان است. هرچه قلب و روح ما قوی تر و ثروتمندتر باشد؛ در دنیا خوشبخت تر، شادتر، آرام تر و در آخرت هم خوشبخت تر و مقرب تر خواهیم بود.
ساختن قلب و روح قوی نیاز به راهکارها و ابزارهایی خاص دارد. در ادامه به این موارد و بررسی ویژگی های چهار نوع قلب در حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)می پردازیم.
اهمیت تغذیه و تنظیم نظام محبتی قلب
قلب بخشی از وجودمان است که حالت سکون ندارد، به طور دائم در حال دگرگونی است و به تعبیر حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) شبیه پَری است که به شاخۀ درختی در بیابان آویخته شده و باد آن را زیر و رو می کند.[1] این سخن یعنی همۀ کارها، فکرها، رفتارها و کلمه های ما روی قلب مان اثر می گذارند و آن را به سمت سلامت یا بیماری می کشانند؛ پس خیلی مهم است که ما چه طور قلب خود را تغذیه می کنیم. بی توجهی به قلب منشأ همۀ گرفتاری های دنیا و آخرت، بدبختی ها، دلشوره ها، بدرفتاری ها و اضطراب ها است؛ چون دل کانون قدرت و آرامش است و هرچه بیشتر و بهتر تغذیه شود شادی، آرامش و خوشبختی افزون تری را در دنیا و آخرت نصیب ما می کند.
یکی از اصلی ترین اصول تغذیۀ قلب تنظیم نظام محبتی آن است، یعنی باید محبوب ها و معشوق های قلب بر اساس نظام و اولویت بندی خاصی چیده شوند. در مورد تغذیۀ جسم یک هرم غذایی وجود دارد که مواد مختلف بر اساس اهمیت و میزان نیاز بدن در جای خاصی از این هرم قرار می گیرند؛ اگر به ترتیب این هرم عمل نکنیم بدن ما دچار کمبود یا زیاده روی می شود که نتیجۀ هر دو حالت، بیماری و آسیب است. در مورد تغذیۀ روح هم این قانون برقرار است و اگر قلب بر اساس ساختاری که خدا تنظیم کرده[2] تغذیه نشود، بیمار می گردد. قلب بیمار هم نمی تواند ما را سالم به مقصد برساند. در این بخش از سلامت و بیماری قلب گفتیم، اما آیا قلب ویژگی های دیگری هم دارد؟ اصلاً چند نوع قلب وجود دارد؟
انواع تقسیم بندی قلب
تقسیم بندی های مختلفی برای قلب وجود دارد. کلی ترین دسته بندی بر اساس سلامت یا بیماری است و هر تقسیم بندی دیگری را می توانیم زیر این دو شاخۀ اصلی قرار دهیم. معروف ترین اصطلاح برای قلب سالم در بُعد معنوی و روحانی قلب سلیم است. اصلی ترین دارایی و مهم ترین شرط نجات در دنیا و به ویژه آخرت هم داشتن این نوع قلب است.[3]
نمونه ای از تقسیم بندی قلب که بر اساس نظام محبتی و اولویت کمالات انجام می شود عبارتست از: قلب سنگی، سخت تر از سنگ، گیاهی، حیوانی، شیطانی و قلب انسانی! با توجه به ویژگی های قلب سالم و بیمار و بررسی هرکدام از این شش نوع قلب می توانیم بفهمیم داشتن کدام قلب دارایی و کمال محسوب شده و چه قلبی باعث سقوط می شود.
خدا به همۀ ما استعداد و ظرفیت کسب کمال یا گرفتار رذایل شدن و سقوط را داده است. این خود ما هستیم که با اختیار و انتخاب به سمت ساختن قلب سالم یا بیمار می رویم. خدا در آیۀ 37 سورۀ ق به کسانی اشاره می کند که قلب دارند.[4] سؤال این است مگر خدا به همۀ ما قلب نداده است؟ اگر منظور قلب جسمانی باشد که همۀ ما داریم. قلب به معنای روح هم به همه داده شده است؛ پس منظور از قلب در این آیه چیست؟ علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می فرمایند: «کلمۀ قلب به معناى آن نیرویى است که آدمى به وسیلۀ آن تعقل مى کند و حق را از باطل تمیز مى دهد و خیر را از شر جدا مى کند و بین نافع و مضر فرق مى گذارد و اگر تعقل نکند و چنین تشخیص و جداسازى نداشته باشد، در حقیقت وجود او مثل عدمش خواهد بود، چون چیزى که اثر ندارد وجود و عدمش برابر است.»[5] اگر چنین تعریفی را برای قلب سلیم بپذیریم یعنی قلب حقیقی و سلیم، زندگی بخش و مانع نابودی و عدم است. ما برای کسب قلب سلیم باید ویژگی های آن را بدانیم تا بتوانیم به سمت ساختنش پیش برویم.
ویژگی های قلب سلیم و بیمار
مهم ترین وظیفۀ ما ساختن قلب سلیم است. قلب سالم همواره در حال حرکت و تکاپو برای کسب کمالات است. باور حقیقت وجود و نگرش درست به خود کمک می کند که بتوانیم قلبی سلیم بسازیم. عدم خودشناسی و نگرش وارونه به خود هم از جمله مواردی هستند که باعث فقر و بیماری قلب می شوند.
قلب سلیم نشانه هایی دارد که برخی از آن ها عبارتند از: عشق به الله، بیداری و آگاهی، فطرت گرایی، گشاده رویی، خوش بینی، قوت، شادی، آرامش، بلوغ و تعقل، شهود، تقوا، توبه، قدرت، صبر، خروجی سالم، کظم غیظ، استحکام، رقت، رحمت، اقتدار، تعامل با اهل فطرت، تنظیم نظام محبتی، تسلیم و رضا، پندپذیری، تولید شادی، حُسن خلق، خیر خواهی، عمل به احکام، وسعت، پاکی و زلالی، شرح صدر و گذشت.
قلب مادی و جسمانی اگر بیمار باشد نشانه هایی از جمله تپش های نامنظم و ضربان های کندتر یا تندتر از حالت طبیعی دارد. قلب معنوی بیمار هم علائمی دارد که برای نمونه به چند مورد اشاره می کنیم: کفر، نفاق، تعامل با اهل طبیعت، عصبانیت، زودرنجی، وسواس، سوء ظن، بد دهانی، سخت گیری، کینه توزی، چشم وهم چشمی، جدل، تکبر، ستمگری، غفلت، قساوت، حق گریزی، شک، کوری، عدم لطافت، وسوسه، میل به باطل و حسرت.
انواع قلب در حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
ایمان و قرآن یکی از ملاک هایی است که بر اساس آن نوعی از تقسیم بندی برای قلب انجام می شود. مبنای این تقسیم بندی حدیثی از حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است که در آن، ایشان چهار نوع قلب را معرفی می فرمایند.[6] انواع قلب در حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عبارتند از: قلب با ایمان بدون قرآن، قلب با ایمان و قرآن، قلب بدون ایمان با قرآن، قلب بدون ایمان و قرآن.
دستۀ اول در تقسیم بندی قلب در حدیث پیامبر؛ قلب با ایمان بدون قرآن
گروه اول در تقسیم بندی قلب در حدیث پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) افراد خوب و مؤمنی هستند که به دلایل مختلف امکان و فرصت یادگیری و فهم قرآن را نداشته اند. البته این به دلیل سهل انگاری یا بی علاقگی آن ها به یادگیری قرآن نبوده است. این افراد معمولاً روح ایمان، پذیرش و تسلیم قوی و بالایی دارند و همین مورد کمک می کند از طریق علما، مراجع یا مطالعه، علوم دینی را یاد گرفته و سپس با عمل به آن چه فهمیده اند، پرهیز از گناه و انجام عمل صالح به درجۀ خوبی از ایمان و سازندگی برسند. نمونۀ آن پیرمرد و پیرزن های با تقوا، نورانی و مؤمنی هستند که سواد ندارند و قرآن بلد نیستند. کربلایی کاظم ساروقی یکی از این افراد است که با اشاره و نگاهی غیبی در یک لحظه همۀ قرآن در قلبش جای گرفت.
در بین غیر مسلمان ها هم افرادی وجود دارند که جزو گروه اول یعنی دارای قلب با ایمان بدون قرآن هستند. مثلاً برخی یهودی ها، مسیحی ها یا پیروان دین های دیگر از نظر مسائل عقیدتی، اخلاقی، عبادی و همچنین محبتی که بین فرد و خدا برقرار است، فرق چندانی با مسلمان ها ندارند و از اسلام و مسلمانی فقط اسمش را همراه ندارند. خداوند هم در قرآن بعضی از اهل کتاب را تجلیل و تمجید کرده است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قلبى را که در آن ایمان هست اما قرآن نیست؛ مثل خرمایى می دانند که خوشمزه است اما بوى خوشی ندارد.
دستۀ دوم در تقسیم بندی قلب در حدیث پیامبر؛ قلب با ایمان و قرآن
گروه دوم در تقسیم بندی قلب در حدیث پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) افرادی هستند که هم مؤمن و هم اهل ارتباط، رفاقت و انس با قرآن هستند. آن ها قرآن می خوانند، حفظ می کنند، فهم قرآنی دارند، معارف قرآن را یاد گرفته و به دیگران هم یاد می دهند. قرآن جذابیت، انس و محبت می آورد و این افراد چون روح و دل شان مزین به قرآن است دارای شخصیت های دوست داشتنی و جذابی هستند و با ورود خود به هر جمعی آن را نورانی و خوشبو می کنند. حضرت محمد (صلی الله علیه وآله و سلم) قلب این گروه را مانند کیسۀ مُشکی می دانند که باز شود یا در بسته باشد، بوى خوش مى دهد.
دستۀ سوم در تقسیم بندی قلب در حدیث پیامبر؛ قلب بدون ایمان با قرآن
گروه سوم در در تقسیم بندی قلب در حدیث پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) قلبهایی هستند که قرآن می خوانند اما ایمان ندارند. بزرگان و عرفا، قرآن را شراب مؤمن می دانند. شراب خاصیت مست کنندگی دارد، ولی آیا خواندن قرآن و ارتباط با آن هم چنین حس و حالی در ما ایجاد می کند؟ اگر تنها روی قرائت، تجوید و حفظ قرآن کار کنیم به طور قطع نمی توانیم با آن مست شویم. حافظان و قاری های زیادی وجود دارند که قرآن برای آن ها شراب نیست؛ تا وقتی قرآن در قلب ما جاری نشود و آن را به حرکت درنیاورد خاصیت مست کنندگی هم نخواهد داشت. چون حرکت قلبی بسیار اهمیت دارد و بر اساس فرمایش امام صادق (علیه السلام) توجه به خدا به وسیلۀ دل ها رساتر از توجه به خدا توسط بدن است.[7]
گاهی ممکن است فردی حافظ، مربی، قاری یا استاد تفسیر قرآن باشد اما بی تقوا بوده و احکام دین را رعایت نکند. در دل چنین فردی قرآن وجود دارد اما ایمان، باور و یقین نیست و او مدام دچار شک، تردید، تزلزل و اضطراب می شود.
نمونۀ این افراد در طول تاریخ کم نبوده و نیستند و همۀ ما اسم آن ها را بارها شنیده ایم. شمری که سر مبارک امام حسین (علیه السلام) را از تن جدا کرد معلم قرآن بود، همچنین تعداد زیادی حافظ قرآن در لشکر عمر سعد در حادثۀ عاشورا حضور داشتند. دوازده هزار نفر از خوارج که در مقابل امیرالمؤمنین (علیه السلام) جنگیدند هم همگی اهل قرآن بودند، اما ایمان نداشتند.
در عصر حاضر هم افرادی هستند که قلب هایی بی ایمان با قرآن دارند. نمونۀ آن وهابی هایی در مکه و مدینه اند که به طور دائم قرآن می خوانند اما هیچ ارادتی به دین خدا، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام) ندارند. چنین افرادی که روح ایمان در وجودشان نهادینه نشده به راحتی می توانند کارهایی خلاف دین و دستورهای خدا انجام دهند؛ مثلاً انسان های دیگر را به ناحق بکشند؛ همان طور که وهابی ها در حمایت از اسرائیل، شیعیان مظلوم یمن را می کشند و به دنبال نابودی تمام نوع بشر در غزه و لبنان هستند.
قرآن یکی از عواملی است که قلب را زنده می کند. این ملاک خوبی است برای تشخیص این که آیا قرآن خواندن ما و دیگران مؤثر بوده یا فقط مرور تعدادی واژه و جملۀ عربی است؟ چطور می توانیم قلبی را که با ستمگری چشم روی انسانیت بسته و مشغول ظلم و حق کشی است زنده بدانیم؟ حضرت رسول (صلی الله علیه وآله و سلم) قلب بی ایمان با قرآن را به آهک تشبیه می کنند که بوى خوش دارد اما مزۀ آن بسیار بد است.
دستۀ چهارم در تقسیم بندی قلب در حدیث پیامبر؛ قلب بدون ایمان و قرآن
گروه چهارم در تقسیم بندی قلب در حدیث پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) قلبی است که در آن ایمان و قرآن وجود ندارد. حضرت رسول (صلی الله علیه وآله و سلم) چنین قلبی را مانند حنظل یا هندوانۀ ابوجهل می دانند که هم بوى آن بد و هم مزه اش تلخ است. این سخن فقط یک تعبیر و تشبیه نیست، بلکه به ما یاد می دهد که ایمان و قرآن باعث می شوند قلب ما عطر و طعم داشته باشد.
همۀ افرادی که آشپزی می کنند می دانند ادویه جات باعث می شوند غذا طعم و عطر داشته باشد. ادویه یک اسم کلی برای موادی است که خاصیت عطر و طعم دهندگی دارند. در برخی واژه نامه ها ادویه را جمع دوا و دارو می دانند. پس به طور کلی ادویه ماده ای است که علاوه بر خاصیت دارویی و شفابخشی به غذا هم عطر و طعم می دهد. با توجه به این مورد و همچنین تعریف نوع چهارم قلب در حدیث پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) درمی یابیم که ایمان و قرآن علاوه بر طعم و عطر دهی خاصیت دارویی و درمانی هم برای قلب دارند و قلب هایی که از این دو اکسیر بی بهره اند همیشه در خسارت خواهند بود.
با توجه به نشانه های قلب سلیم و بیمار می توانیم تشخیص دهیم چهار نوع قلب در حدیث پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) سالم هستند یا بیمار؟ قلب های نوع اول و دوم یعنی قلب با ایمان بدون قرآن و قلب با ایمان و قرآن هر دو در دستۀ قلب سلیم قرار می گیرند؛ البته باید به این نکته توجه داشته باشیم که قلب سلیم دارای مراتبی است و به طور قطع قلبی که در آن هم ایمان و هم قرآن وجود دارد از درجۀ سلامت بالاتری نسبت به قلب با ایمان بدون قرآن برخوردار است.
قلب های بدون ایمان با قرآن و بدون ایمان و قرآن هم جزو قلب های فقیر و بیمار هستند که درجۀ مریضی و فقرشان متفاوت است.
در این درس ابتدا دربارۀ قلب و اهمیت آن گفتیم. قلب همۀ دارایی ما در گذر از دنیا به آخرت است. خوشبخت ترین افراد در دنیا و آخرت هم کسانی هستند که قلبی سالم داشته باشند. گفتیم که طبق حدیثی از حضرت محمد (صلی الله علیه وآله و سلم) چهار نوع قلب وجود دارد. مبنای این تقسیم بندی ایمان و قرآن است. قلب های با ایمان و قرآن و با ایمان بی قرآن جزو قلب های سالم و قلب های بدون ایمان با قرآن و بدون ایمان و قرآن هم در دستۀ قلب های بیمار هستند.
یکی دیگر از تقسیم بندی های قلب بر اساس نظام محبتی قلب است. قلب سلیم با خوراک های معنوی سالم تغذیه شده و بر اساس نظام محبتی خداوند تنظیم می شود. طبق این نظام مهندسی شده شش نوع قلب وجود دارد که عبارتند از: قلب سنگی، سخت تر از سنگ، گیاهی، حیوانی، شیطانی و قلب انسانی. به این تقسیم بندی در درس های بعدی خواهیم پرداخت.
[1] متقی هندی، علی بن حسامالدین، کنز العمال، ج ۱، ص ۲۴۴
[2] سوره توبه، آیه 24
[3] سوره شعراء، آیات 88 و 89
[4] إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَنْ کَانَ لَهُ قَلْبٌ
[5] علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج 18، ص 533
[6] راوندی، سید فضلالله، النوادر، ج 1، ص 4
[7] شیخ طبرسی، مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار، ج ۱، ص 448