ویژگی امتحانات الهی چیست؛ چرا بلاها را ظلم نمی دانیم؟

فهرست مطالب
ویژگی امتحانات الهی چیست؟ چرا بلاها را ظلم نمی دانیم؟

امتحانات الهی  کدام بخش از وجود ما را درگیر می کنند و هدفشان چیست؟

 در درس های گذشته به چیستی ابتلا و ماهیت آن پرداختیم. از خاصیت باشگاه بودن دنیا برای رشد گفتیم و متوجه شدیم که سنت ابتلا از سنت های حتمی الهی ست. در این مقاله قصد داریم کمی پا را فراتر بگذاریم و بدانیم که حکمت امتحانات الهی چیست؟ چه ارتباطی میان بخش انسانی ما و مبتلا شدن به رنج های گوناگون وجود دارد؟ دستاوردمان در امتحانات الهی چه چیزی باید باشد و در طی این رنج ها و سختی ها چه نتایجی در زندگی ما رخ خواهد داد؟

اگر در دوران تحصیل از ما بپرسند چرا درس می خوانی؟ قطعاً پاسخمان مرتبط با هدفی ست که در سر داریم. مثلاً می گوییم که درس می خوانم تا پزشک، معلم، مهندس، مشاور و … شوم. یا درس می خوانم تا در حرفه ای که در آن استعداد دارم، توانمندتر شوم؛ در حقیقت ما به دنبال رسیدن به جایگاهی هستیم که آرزوی آن را در سر می پرورانیم و حاضریم برای هدفی که برای خود در نظر گرفته ایم، سختی ها را به جان بخریم و مشکلات را تحمل کنیم.

نگاه ما به امتحانات الهی هم باید به همین گونه باشد. اگرچه ممکن است که ما به دلیل ناآشنایی با ابعاد وجودمان یا عدم اطلاع از ماهیت باشگاهی دنیا، امتحانات الهی را به عنوان ظلم و بی عدالتی از جانب خدا تلقی کنیم؛ اما حقیقت این است که بیشتر شرایطی که برای عصبانیت، رنجش، کینه ورزی، اندوه، ناامیدی، ترس، گرسنگی و … برایمان پیش می آید، در حکم سنجشی برای به دست آوردن میزان سلامت قلب و روح ماست. قلبی که تنها دارایی ما در آخرت محسوب می شود و در صورت داشتن توهم نسبت به سلامت آن، با ابدیتی توأم با رنج و عذاب رو به رو هستیم.

امتحانات الهی و تقویت بخش انسانی

درست است که امتحانات الهی مهمان های ناخواندهٔ زندگی ما هستند؛ اما با کمی دقت متوجه می شویم که حکمت این رنج ها و سختی ها با سرعت تکامل بُعد انسانی ما بی ربط نیست. همان طور که صعود به قله برای یک کوهنورد بدون تحمل خستگی، کم خوابی و بسیاری از تمرین های سخت ممکن نیست، مسیر شباهت ما به الله و رسیدنمان به هدف خلقت هم از همین امتحانات الهی می گذرد. اما بلاها و گرفتاری ها چه طور این بخش از وجود ما را رشد و تعالی می دهند؟

تابه حال به آفرینش یک اتم فکر کرده اید؟ آیا با قرار دادن اتم در شرایطی خاص تر می توانیم ادعا کنیم که کامل تر شده؟! قاعدتاً نه؛ چون در نظام خلقت تمام موجودات در اوج کمال خودشان آفریده شده اند. مثلاً اتم، اتم تر نمی شود. یا اسب، اسب تر نمی شود. فرشتگان و دیگر مخلوقات خداوند هم در اوج مرتبهٔ خود آفریده شده اند و به درجهٔ بالاتری دست نمی یابند. فقط انسان دارای این قابلیت و توانایی ست که به سوی کمال مطلق و بی نهایت حرکت کند. اما این حرکت نیازمند ابزاری ست که سازوکار آن را رب و خالق مدبر ما فراهم می کند. باتوجه به زمان محدود دنیا، امتحانات الهی هدفمندترین ابزار برای رساندن وجود ما به مرتبهٔ بالاتر هستند. ابزاری که تمام ناخالصی ها و هر آنچه که ما را به بخش های جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی مان وابسته کرده است، از ما جدا می کند.

 باید بدانیم که تمام سختی ها و تکلف های زندگی برای بخش غیرانسانی وجود ماست. ما گاهی در مسیر علاقه مندی ها و توجه به  ابعاد پایینی وجودمان دچار افراط می شویم. تغذیۀ نادرست و دلبستگی ها ما را از تغذیهٔ بخش فوق عقل مان غافل کرده و باعث  می شوند به معشوق های حداقلی و کمالات غیر انسانی بسنده کنیم. اینجاست که می توانیم با امتحانات پیاپی خدا از تعلقات رها شده و با اصل و حقیقت خود روبه رو  شویم؛ یا اینکه از بلاها مانند وسیله ای برای کسب اسم و صعود به مراتب عالی تر وجودمان استفاده کنیم.

چرا بلاهای الهی را ظلم نمی دانیم؟

حتماً با افراد بسیاری مواجه شده اید که به محض پیش آمدن امتحان آن را نوعی ظلم و بی عدالتی از جانب خدا تلقی کرده و نسبت به خدا احساس دوری می کنند. اما آیا واقعاً این گونه است؟ آیا خدا نسبت به نعمت هایی که در اختیارمان قرار داده، تضمین ماندگاری داده است؟ نکته اینجاست که خداوند بارها به ما در مورد کوتاه و گذرا بودن این دنیا هشدار داده و ابزارهای امتحان[1] ما را برشمرده است. این ماییم که به دلیل دوری از من حقیقی مان به کمالات دنیایی و معشوق های بخش های پایینی وجودمان دلبسته ایم و دوران محدود دنیا و نعمت های آن را ابدی دانسته ایم.

فرض کنید دوست ما به دلیل مشکلی فرزند خود را برای چند روز به ما سپرده است. ما در این مدت دلبستۀ کودک شده و از رفتن او احساس دلتنگی می کنیم. اما قاعدتاً پس گرفتن این امانت را ظلم نمی دانیم. اما جالب است که نسبت به نعمت هایی که خدا در اختیارمان قرار داده و بسته به تدبیر خود برای رشد و تعالی من حقیقی  و بعد انسانی مان ما را از برخی از آن ها محروم می کند، موضع می گیریم؛ یعنی به دلیل عدم آشنایی با ابعاد مختلف وجودمان و ماهیت باشگاهی دنیا، پیوسته انتظار داریم تا همه چیز بر وفق مرادمان بوده و زندگی آرام و بی دغدغه ای را در دنیا سپری کنیم.

در واقع ما زمانی از امتحانات الهی و ابتلائات بیشترین آسیب را دریافت می کنیم که زندگی خود را محدود به دنیا می بینیم. کسی که برای خود ابدیت و حیاتی در آخرت تصور نمی کند، طبیعی ست که لزوم تحمل سختی و عذاب برای گرفتن نتیجه را نیز درک نمی کند. مانند دانش آموزی که برای خود آیندۀ شغلی و تحصیلی تصور نکرده و قاعدتاً لزومی هم برای شب بیداری، حل مسئله، توجه و تمرکز در درس و… هم نمی بیند. ما به میزان اعتباری که برای آخرت خود قائل هستیم و اعتمادی که به مربی خود در رسیدن به هدف خلقتمان داریم، حاضر به تحمل سختی ها و مشکلاتیم.

تناسب امتحانات الهی با ظرفیت وجودی ما

اگر در یک باشگاه ورزشی که مهارتی در آن نداریم ثبت نام کنیم، چه انتظاری از مربی خود داریم؟ قطعاً در همان ابتدای کار انتظار برنامه ای همسو با وزن، جنس، سن، میزان آمادگی و قدرت بدنی خود را داریم. از طرفی چون به مربی خود اطمینان داریم، می دانیم که با فعالیت های سنگین یا تمرین های خارج از ظرفیت قصد حذف ما از میدان تمرین و مبارزه را ندارد. هدف او در نهایت رشد ماست. رشدی که ماهیت آن با تحمل سختی همراه است و در عین حال از میزان توان ما هم تجاوز نمی کند. درست مانند رفتاری که ما با کودک خردسال خود در راه رفتن یا بالا رفتن از موانع فیزیکی داریم. یعنی هم زمان با حمایت، او را تا مرز توانایی اش پیش می بریم و تا زمانی که در خود این توانایی را می بیند، به قدری او را تمرین می دهیم تا در این زمینه احساس اعتماد به نفس کند. امتحانات الهی هم متناسب با ظرفیت وجودی  ماست.

اما از آنجایی که ما معمولاً با ابعاد پایینی خود با آن ها مواجه می شویم، شروع به گله گذاری و شکایت می کنیم؛ در حالی که مربی باشگاه دنیا با توجه به سن، شأن، نیاز، هدف، زمان، ظرفیت  و توانمندی ها، داشته ها و نداشته ها و بی شمار دلیل دیگر امتحانات ما را طراحی و تنظیم می کند. ناگفته نماند که «هرکه در این بزم مقرب تر است، جام بلا بیشترش می دهند»[2]؛ و این سختی و امتحانات الهی برای معصومین، انبیاء و اولیای خدا حتی با شدت بیشتری همراه است.

اما چنانچه بعد فوق عقل ما به خوبی و درستی تغذیه شده باشد، هیچ بلایی خارج از توان و تحمل ما نیست. چون این امتحانات به من حقیقی و اصل وجودمان لطمه و خدشه ای وارد نمی کند؛ در واقع به فرمودۀ شهید مطهری،[3] بلاها زمانی برای ما نعمتند که از آن ها بهره برداری کرده و با صبر و استقامت و مواجهه با سختی ها باعث کمال روح خود شویم؛ اما اگر قرار است در برابر سختی ها راه فرار را انتخاب کرده و ناله و شکوه کنیم، در این صورت بلا برای ما واقعاً بلاست.

در این درس گفتیم که دنیا محلی است که ما با قرار گرفتن در معرض سختی ها و رنج ها آزمایش می شویم، تا به اصل و خود حقیقی مان نزدیک شویم. متوجه شدیم که بلاها و رنج ها بر بخش غیرانسانی ما وارد شده و  ما را برای رسیدن به هدف خلقتمان یاری می کنند. درنهایت هم به این نتیجه رسیدیم که بلاها و گرفتاری ها با ظرفیت انسانی و توان ما در تناسبند.

آیا تاکنون در امتحانات الهی تجربۀ شیرینی کسب کرده اید؟ معمولاً در مواجهه با ابتلائات الهی از خود چه واکنشی نشان می دهید؟


[1] آیۀ 155 سورۀ بقره

[2] ملا احمد نراقی، معراج السعاده، باب چهارم

[3] مجموعه آثار، مرتضی مطهری، صدرا، ج 1، ص۱۸۳

دیدگاهتان را بنویسید







نظرات

There are no comments.