مدرسه انسان شناسی منتظر

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

صفحه نخست » تفاوت فطرت و طبیعت، حاکمیت وجود انسان به‌دست کدام‌ یکی است؟

اشتراک گذاری مقاله

فطرت و طبیعت در نبردی بی‌پایان

تقابل دو نگاه فطری و دنیایی در چیست؟

خداوند در ابتدای خلقت از روح خویش در جسم مادی انسان دمید.[1] تمامی اسماء و صفات را به او تعلیم داد[2] و شایستگی تبدیل شدن به یک خلیفۀ كامل برای خود را به او اعطا کرد.[3] به این ترتیب میل و توانایی رسیدن به بهترین کمالات سرشت و خمیرمایۀ وجود انسان گردید. سرشتی که همان فطرت یا خود حقیقی انسان بوده و متفاوت از طبیعت یا ناخود اوست.

ویژگی‌های فطرت مخصوص به خود انسان است و با ویژگی‌های مربوط به طبیعت که به صورت ذاتی و غریزی در میان انسان و همۀ جامدات، گیاهان و حیوانات مشترک است، متفاوت است.[4] در واقع فطرت و طبیعت برای به‌دست گرفتن حاکمیت وجود انسان دائماً با هم در حال مبارزه هستند. انسان‌ها بر اساس گرایشی که به هر یک از این دو دارند، به دو گروه طبیعت‌گرایان و فطرت‌گرایان تقسیم می‌شوند. هر یک از این دو دسته انسان را از منظر خاص خود تعریف کرده و با جهان‌بینی خاص خود به زندگی، اهداف، آرزوها و نیازهای او می‌پردازند. منظر و دیدگاهی که قرار است در این مقاله به جنبه‌های مختلف آن بپردازیم.

جاودانگی یا فانی بودن انسان

فطرت‌گرایان انسان را موجودی ابدی می‌دانند که خود حقیقی او هیچ‌گاه نمی‌میرد و تنها در دوران‌های گوناگون زندگی‌اش، از مرکبی بر مرکب دیگر سوار می‌شود. گاه در قالب جسم و تن دنیایی و گاه در قالب جسم برزخی به حیات خویش ادامه می‌دهد. اما طبیعت‌مداران چنین دیدگاهی ندارند و انسان را موجودی فانی می‌دانند، که با مرگ به عدم و نیستی می‌پیوندد و تمام می‌شود. قطعاً کسی که می‌داند، موجودی ابدی است و حیاتی جاودانه دارد، با کسی که می‌داند پس از عمری تلاش و زحمت، همۀ دستاوردهای خود را از دست داده و نابود خواهد شد، تفاوت بسیاری دارد. این تفاوت تأثیر مستقیمی بر افکار، رفتار، انتخاب‌ها و ارتباط‌های هر یک از این دو گروه خواهد داشت.

حقیقت وجود انسان

از دیدگاه طبیعت‌گرایان، همۀ حقیقت انسان، همین بدن جسمانی است، که یا زن است یا مرد و نیازهایی اعم از غذا، پوشاک، مسکن، کار، تفریح، کسب علم، شهرت، ازدواج ،تشکیل خانواده، مسکن‌گزینی و… دارد، که همگی باید تأمین شوند تا او طعم شادی و آرامش را در زندگی بچشد. اما در نگاه فطرت‌گرایان، حقیقت انسان نه زن است و نه مرد؛ نه مادر است و نه پدر، نه استاد است و نه شاگرد و نه … . تنها بدین جهت در قالب مادی و دنیایی آمده، تا از آن مانند ابزاری در خدمت به من حقیقی و انسانی خود استفاده کند. نیازهای حقیقی‌اش را برای یک زندگی ابدی و جاودانه فراهم کرده و در نهایت نیز به جایگاه اصلی خود بازگردد.

هدف زندگی انسان

طبیعت‌گرایان نقطۀ آغاز و پایان زندگی را محدود به همین دنیا و عمر زمینی می‌دانند، اصالت و حقیقت را در وجودشان به جسم و نیازهای جسم تخصیص می‌دهند، همۀ آرمان‌ها و اهداف آن‌ها نیز در همین محدوده و در برآورده کردن نیازهای بعد حیوانی وجود خلاصه می‌شود. گفتیم که با نگاه ریزبینانه حتی اهدافی مانند؛ خدمت به همنوعان، رسیدن به مقام و شهرت، کسب علم و دانش، اکتشاف، اختراع، رشد معلومات و تولید علم نیز می‌توانند در زمرۀ اهداف بخش حیوانی قرار گیرند.

امّا فطرت‌گرایان که انسان را به سبب حقیقت نفس و حضور نفخۀ الهی، موجودی ابدی می‌دانند، اهداف خود را هم به همین بلندا تعریف می‌کنند. در واقع از منظر فطرت‌گرایان مهم‌ترین اهداف انسان برآوردن نیازهای من حقیقی، تولد سالم به برزخ و رسیدن به غایت نهایی انسان است.

حرّیت و محدودیت انسان

همۀ ما قبل از آمدن به این دنیا، طعم بی‌نهایت بودن را چشیده‌ایم و می‌خواهیم به همان اصل‌ خود برگردیم، در نتیجه میل به بی‌نهایت و عدم پذیرش محدودیت‌ در همۀ ما یکسان است. اما نوع نگاهی که به موضوع بی‌نهایت طلبی می‌شود، در منظر طبیعت‌گرایان و فطرت‌گرایان متفاوت است.

طبیعت‌گرایان میل به بی‌نهایت را محدود به نیازهای مادی و دنیایی خود می‌بینند؛ در رسیدن به خواسته‌های دنیایی خود و در پی کسب مراتب بالاتر، مدام از شاخه‌ای به شاخۀ دیگر می‌روند. و از آنجا که با ابزار مادی و محدود دنیا در صدد پاسخگویی به این میل نامحدود و غیر‌مادی هستند، دلزده و مضطرب می‌شوند.

اما فطرت‌گرایان که منشأ میل بی‌نهایت طلبی خود را امری غیرمادی و فطری می‌دانند، پاسخ به این میل را در حیطۀ قوۀ فوق عقل خود دانسته و به میل بی‌نهایت طلبی‌شان در جایگاهی صحیح و مناسب پاسخ می‌دهند؛ در نتیجه به جای اضطراب و افسردگی، به شادی و آرامش می‌رسند.

سعادت و شقاوت انسان

طبیعت‌گرایان همۀ سعادت، عزت، شادی و آرامش انسان را در رسیدن به خواسته‌های مادی، بهره‌مندی از لذت‌های گوناگون، تبعیت از غریزه و برخورداری از بهترین امکانات موجود به هر قیمتی می‌بینند. آن‌ها کسی را خوشبخت می‌دانند که ظاهر زیباتر، پول، قدرت، شهرت و نهایتاً علم بیشتر و بالاتری از دیگران داشته و در این دنیا از نعمت‌های بیشتری برخوردار باشد.

در حالی که فطرت‌گرایان، خوشبختی حقیقی و شادی و آرامش را در اتصال به کمال مطلق و لذت‌‌هایی جستجو می‌کنند، که ابدی و تمام‌نشدنی هستند. آن‌ها با اینکه بهره‌مندی معقول از تمام لذت‌های طبیعی دنیا را حق انسان می‌دانند، اما این بهره‌مندی را در چهارچوب قوانینی تعریف می‌کنند، که خدشه‌ای به خوشبختی و سعادت ابدی‌شان وارد نیاید.

به طور خلاصه، دیدگاه فطرت‌گرایان و طبیعت‌گرایان دربارۀ انسان از جهات زیر قابل تأمل است:

دیدگاه فطرت‌گرایان دیدگاه طبیعت‌گرایان
عمر انسان ابدی و جاودانه محدود به دنیا
حقیقت وجود انسان نه زن است نه مرد زن یا مرد با نیازهای خاص خود
هدف زندگی انسان تشابه به الله و کمال مطلق تأمین نیازهای طبیعی
حریّت یا محدودیت انسان تابع و مطیع قوانین الهی تابع و مطیع خواسته‌های نفسانی
سعادت و شقاوت انسان اتصال به کمال مطلق و برآوردن نیازهای من حقیقی تأمین لذت‌های بخش حیوانی

اگر مایلید که در مورد ضرورت انسان شناسی بیشتر بدانید، مقالۀ چرا باید خود را به عنوان یک انسان معنا کنیم؟ به شما در این زمینه کمک خواهد کرد.

[1]. سورۀ سجده آیات 9-7

[2]. سورۀ بقره، آیۀ 31

[3]سورۀ بقره، آیۀ 30 .

[4]. مانند تغذیه، تولید مثل، حب ریاست، کمک به هم‌نوع و…

عضو خبرنامه ما باشید

دریافت آخرین مطالب و موضوعات به صورت ایمیل و ارسال در شبکه های اجتماعی