قلب یا روح؛ عزیزترین و مهمترین امانت خدا که نیازمند مراقبت است!
اغلب ما معمولاً نسبت به امانت های کوچک و بزرگی که دیگران به ما می سپارند حساسیت به خرج می دهیم و کاملاً مراقبیم که خدشه ای به آن ها وارد نشود. اما در نگهداری از مهمترین امانت خدا که اتفاقاً در وجود خودمان به ودیعه نهاده شده، معمولاً دقت زیادی نداریم.
برای مثال آیا تا به حال اجاره نشینی را تجربه کرده اید؟ اغلب اوقات، اگر خانۀ شما اجاره ای باشد، دائماً به کودک تان تذکر می دهید که میخ نکوبد، روی دیوارها نقاشی نکشد و مراقب خانه باشد! این همه مراقبت برای چیست؟ چون خانه مال شما نیست و فقط در دست شما امانت است. امانت داری برای شما مهم است؛ بنابراین نمی خواهید هیچ آسیبی به امانتی که دیگران به شما سپرده اند، وارد شود.
بدون شک تمام نعمت های خدا در دستان ما امانت اند؛ اما مهمترین امانت خدا، قلب یا روح ماست که خداوند آن را در وجود ما به ودیعه نهاده و ما باید آن را سالم به صاحبش برگردانیم. این اصلی ترین وظیفۀ ما در دنیاست.
تمام وظایف ما در دوره های مختلف زندگی، یا تغییر می کنند یا کلاً از ما برداشته می شوند. تنها وظیفه ای که در هیچ دوره ای از عمر ما نه تغییر می کند و نه از ما ساقط می شود، مراقبت از قلب مان است. هر اندازه که قلب از تغذیۀ درست و سالم بهره مند شود، از بیماری ها و آلودگی ها خالی تر می شود و عوامل کمتری قادر به تغییر حالت آن و از بین بردن آرامشش می شوند.
برخلاف آنچه که معمولاً تصور می کنیم، علت غصه ها و ناآرامی های ما، شرایط محیطی نیستند؛ بلکه عدم تسلط ما بر قلب است که اوضاع را پیچیده و بغرنج می کند. اگر به درستی از قلب مراقبت شود، سالم و قدرتمند می ماند؛ آن وقت دیگر هیچ طوفانی نمی تواند او را از جا تکان دهد. در این درس در مورد مهمترین امانت خدا یعنی قلب و روح انسان و اهمیت مراقبت از آن صحبت می کنیم. در ادامه نیز به ذکر مختصری از فاکتورهای سلامت قلب و نشانه های یک قلب بیمار می پردازیم.
بیماری های روحی محصول خیانت به مهمترین امانت خدا
در درس های قبل مهمترین امانت خدا را شناختیم و دانستیم که مهم ترین بخش وجود ما، فوق عقل یا همان دل ماست که معشوق حقیقی آن کمال مطلق و بی نهایت یعنی خداوند است و سایر بخش های وجودی از قبیل حس، خیال، وهم و عقل در حکم مقدمه و ورودی های بخش فوق عقل هستند.
همۀ ما بدون استثنا حامل نفخۀ الهی هستیم و این مهمترین امانت خدا در زندگی ماست که باید آن را سالم به صاحبش برگردانیم. در واقع تمام مراتب نفس، امانت خداوند هستند؛ همان طور که حس، خیال، وهم و عقل باید به معشوق و غذای مناسب خود برسند، قلب یا فوق عقل ما نیز باید خوراک مناسب خود را دریافت کند. خوراک این بخش نیز ارتباط، انس و خلوت با خداوند است.
تمام اختلاف ها، انحراف ها، غم و غصه ها و خیانت های مالی، ناموسی، اقتصادی و اجتماعی که در زندگی ما اتفاق می افتد، معلول یک چیز است و آن خیانت در حق بعد انسانی و خود حقیقیمان است. متأسفانه تمایلات بخش ناخود وجود ما به اندازه ای وقتمان را می گیرد و ذهن ما را مشغول می کند که فرصتی برای رسیدگی به خود حقیقیمان باقی نمی ماند. خیلی از ما دنبال انجام کارهای بزرگیم، می خواهیم در جامعه تحول ایجاد کنیم و به دیگران خدمت کنیم؛ اما نوبت به خودمان که می رسد عاجز می شویم. اغلب ما توانایی مدیریت قلب و روح خودمان را نداریم و این عزیزترین و مهمترین امانت خدا را در فقر و گرسنگی مطلق نگه می داریم. به همین دلیل هم هرچقدر تلاش می کنیم، بازهم حالمان آن طور که باید خوب نیست؛ از صمیم قلب شاد نیستیم؛ آرامش نداریم و نمی توانیم در هنگام بحران ها تعادلمان را حفظ کنیم. تا کسی حرفی به ما می زند که باب میلمان نیست به هم می ریزیم و حال بد ناشی از آن را روزها و ساعت ها با خودمان حمل می کنیم. همۀ این ها فقط یک دلیل دارد و آن عدم رسیدگی به نیازهای بخش انسانی است.
خود حقیقی ما مثل سایر بخش های وجودمان، وقتی غذا نخورد آسیب پذیر می شود و نمی تواند خودش را زنده و سرپا نگه دارد. اما متأسفانه اغلب ما به این موضوع توجهی نداریم و تأمین نیازهای بخش طبیعی و حیوانی برایمان در اولویت است. این بزرگترین خیانتی است که ما در حق خود می کنیم. ما روح لطیف مان را زیر سُم بخش حیوانی مان له می کنیم، آن وقت برایمان عجیب است که چرا دائماً غمگین و مضطربیم و چرا حال دلمان اکثر اوقات خوب نیست!
سلامت قلب مهمترین امانت خدا
گفتیم که مهمترین امانت خدا در زندگی ما قلب ماست. اما چگونه می توانیم بفهمیم امانتدار خوبی برای این امانت بوده ایم، یا خیر؟ مسلماً برای پاسخ به این سؤال باید از وضع سلامتی قلب مان مطلع شویم. علامت سلامت قلب یک علامت حقیقی است و با اعتباریات دنیایی مانند کمالات جمادی، گیاهی، حیوانی و حتی عقلی نمی توان به سالم بودن قلب دل خوش کرد. برخورداری از مدرک تحصیلی بالا، عالم دینی بودن، حضور در جبهه های جهاد، خدمت به دیگران و … هیچ کدام ملاکی برای تشخیص سلامت قلب نیستند. سلامت قلب باید ظهور و بروز بیرونی داشته باشد؛ زیرا هر چیزی که حقیقتاً وجود دارد، منشأ اثر است و ظهورات آن قابل رؤیت است، ظهورات یک قلب سالم نیز شادی، آرامش و عشق به حق تعالی است؛ قلبی که از این سه مؤلفه بی بهره باشد، قطعاً مریض است.
تشخیص سلامت یا بیماری قلب کار دشواری نیست. هر کدام از ما با توجه به مجموعۀ انتخاب ها، ارتباط ها، افکار و رفتارهای روزانۀ خود و نیز با توجه به نوع تمایلات و هوس های درونی مان، دقیقاً می توانیم بفهمیم در چه مرتبه ای از سلامت قلب هستیم و چه اندوخته هایی داریم. مسلماً قلبی که از تغذیۀ خوب و کافی برخوردار شده باشد، ظهورات سالمی خواهد داشت؛ صاحب این قلب همیشه شاد و آرام است و حوادث بیرونی هر اندازه هم که سخت و مشکل باشند، نمی توانند او را از پای در آورند؛ زیرا او یک قلب مستحکم دارد.
علائم سلامتی مهمترین امانت خدا
اکثر افراد تمایل دارند برای تشخیص مشکلات و بیماری های قلب یا روح به روان پزشک یا مشاور مراجعه کنند؛ در حالی که در بیشتر موارد نیازی به دیگران نیست و ما به راحتی می توانیم به مشکلات خود پی ببریم؛ زیرا باطن ما، هر چه که باشد خود را ظهور می دهد و مخفی نمی ماند.
همۀ ما می توانیم بر مبنای خروجی های نفس خویش، خود را کاملاً ارزیابی کنیم و به ضعف های باطنی خود پی ببریم. یکی از مهمترین فاکتورهایی که نشان می دهد قلب ما سالم است یا بیمار، میزان هوس و اشتیاق ما نسبت به خداوند است. ارتباط با خداوند غذای بعد انسانی وجود ماست و اگر قلب ما این غذا را طلب نکند، یعنی از حالت طبیعی فاصله گرفته و بیمار شده ایم؛ درست مثل شخص مریضی که میل به خوردن غذا ندارد.
ما انسان ها فطرتاً عاشق بی نهایتیم و این حس باعث می شود به دنبال مصداق حقیقی بی نهایت بگردیم. اگر این مصداق یعنی خداوند را پیدا کنیم و به او متصل شویم، وجودمان آرام می گیرد؛ وگرنه از مسیر خود منحرف شده و در بیراهه های علم پرستی، قدرت طلبی، ثروت، شهرت و … دنبال ارضای تمایل خود می گردیم. اما از آنجا که هیچ کدام از این کمالات معشوق حقیقی قلب ما نیستند، شادی و آرامشی به ما نمی بخشند. دل ما تنها با یاد خدا آرام می گیرد و زمانی که ارتباطش با خدا محدود شود دچار غصه، اضطراب، حسادت، کینه، سوءظن و ترس خواهد شد. ممکن است مشغول شدن با معشوق های قلابی مدتی ما را سرگرم کند، اما در نهایت بهره ای به جز احساس کمبود و خلأ روانی از این عشقبازی ها نخواهیم برد و چیزی به جز حسرت، اندوه و احساس حقارت نصیب مان نخواهد شد.
در این مقاله دربارۀ قلب، مهمترین امانت خدا صحبت کردیم و گفتیم که اگر از این امانت الهی درست مراقبت نکنیم و غذای مخصوص و مناسبش را به او نرسانیم، در حقش خیانت کرده ایم؛ در واقع منشأ اصلی همۀ گرفتاری ها و غم و غصه های ما بی توجهی و خیانت به قلب است که در دراز مدت، منجر به بروز انواع بیماری ها از جمله حسادت، کینه، زودرنجی و عصبانیت خواهد شد.
شما چه قدر مراقب مهمترین امانت خدا در وجودتان هستید و این گوهر گرانبها چگونه محافظت می کنید؟ از تجربیات خود در این زمینه برای ما بنویسید.