امام باقر (علیهالسلام) از پدر بزرگوارش حضـرت سجاد (علیهالسلام) روایت کرده است که فرمود: از اعمال بعد از عصـر روز جمعه خواندن این دعا است:
اَللّٰهُمَّ إِنَّكَ أَنْهَجْتَ سَبِیلَ الدَّلاٰلَةِ عَلَیكَ بِأَعْلَامِ الْهِدَایةِ بِـمَنِّكَ عَلیٰ خَلْقِكَ، وَأَقَمْتَ لَهُمْ مَنَارَ الْقَصْدِ إِلیٰ طَرِیقِ أَمْرِكَ بـِمَعَادِنِ لُطْفِكَ، وَتَوَلَّیتَ أَسْبَابَ الْإِنَابَةِ إِلَیْكَ بـِمُسْتَوْضِحَاتٍ مِنْ حُجَجِكَ، قُدْرَةً مِنْكَ عَلَی اسْتِخْلَاصِ أَفَاضِلِ عِبَادِكَ، وَحَظّاً لَهُمْ عَلیٰ أَدَاءِ مَضْمُونِ شُكْرِكَ،
خداوندا تو راهِ راهنمایی به سویت را آشکار ساختی، با پرچمهای هدایت به منّتت بر آفریدگانت، و برای آنان به پاداشتی مشعل آهنگ نـمودن به راه فرمانت را به وسیلۀ معدنهای لطفت، و بر عهده گرفتی وسایل بازگشت به سویت را با حجتهای بیان شدهات، قدرتی از تو بر رها ساختـن بندگان برترت و بهرهای برای آنان بر ادای محتوای شکرت،
وَجَعَلْتَ تِلْكَ الْأَسْبَابَ لِخَصَائِصَ مِنْ أَهْلِ الْإِحْسَانِ عِنْدَكَ، وَذَوِی الْحِبَاءِ لَدَیْكَ، تَفْضِیلًا لِأَهْلِ الْمَنَازِلِ مِنْكَ، وَتَعْلِیماً أَنَّ مٰا أَمَرْتَ بِهِ مِنْ ذَلِكَ مُبَـرَّأٌ مِنَ الْحَوْلِ وَالْقُوَّةِ اِلّٰا بِكَ، وَشَاهِداً فیٖ إِمْضَاءِ الْحُجَّةِ عَلیٰ عَدْلِكَ وَقِوَامِ وُجُوبِ حُكْمِكَ.
و قرار دادی آن وسایل را برای خاصان از اهل احسان در نزد تو، و صاحبان عطا در پیشگاهت، برای برتری دادن صاحبان منزلتها از ناحیه تو، و یاد دادن اینکه آنچه را فرمان دادهای دور است از نیرو و قدرت جز به تو، و گواهی در اجرای حجت بر دادگریات، و پایدار ساختـن وجوب حکمت.
اَللّٰهُمَّ وَقَدِ اسْتَشْفَعْتُ الْمَعْرِفَةَ بِذَلِكَ إِلَیكَ، وَوَثِقْتُ بِفَضِیلَتِهَا عِنْدَكَ، وَقَدَّمْتُ الثِّقَةَ بِكَ وَسِیلَةً فِی اسْتِنْجَازِ مَوْعُودِكَ، وَالْأَخْذِ بِصَالِحِ مٰا نَدَبْتَ إِلَیهِ عِبَادَكَ، وَانْتِجَاعاً بِهٰا مَحَلَّ تَصْدِیقِكَ، وَالْإِنْصَاتَ إِلیٰ فَهْمِ غَبَاوَةِ الْفِطَنِ عَنْ تَوْحِیدِكَ،
خداوندا، معرفت آن را نزد تو شفیع قرار دادهام، و اطمینان یافتم به فضیلتش نزد تو و تقدیم داشتم اطمینان به تو را، وسیلهای در انجام یافتـن وعدهات و عمل به نیکوی آنچه فراخواندی به سوی آن بندگانت را، و طلب احسان به آن، در محل تصدیقت، و گوش فرا دادن به فهم نفهمی زیرکیها نسبت به توحیدت،
عِلْماً مِنِّی بِعَوَاقِبِ الْخِیرَةِ فیٖ ذَلِكَ، وَاسْتِـرْشَاداً لِبُـرْهَانِ آیاتِكَ، وَاعْتَمَدْتُكَ حِرْزاً وَاقِیاً مِنْ دُونِكَ، وَاسْتَنْجَدْتُ الْاِعْتِصَامَ بِكَ كَافِیاً مِنْ أَسْبَابِ خَلْقِكَ، فَأَرِنِی مُبَشِّـرَاتٍ مِنْ إِجَابَتِكَ تَفِی بِحُسْنِ الظَّنِّ بِكَ، وَتَنْفِی عَوَارِضَ التُّهَمِ لِقَضَائِكَ، فَإِنَّهُ ضَمَانُكَ لِلْمُجْتَدِینَ وَوَفَاؤُكَ لِلرَّاغِبِینَ إِلَیكَ.
با آگاهی من از عاقبت به خیریها در آن، و راهنمایی جستـن برای برهان آیتهایت، و تو را اعتماد نـمودم پناهی حفظ کننده از غیر تو، و یاری خواستم در پناه جستـن به تو که کفایت کنی از عوامل آفریدگانت، پس به من بنمای مژده دهندگانی را از اجابتت که خوش گمانی به تو را وفا کند، و نفی کند عارضههای تهمتها را نسبت به قضایت، که آن ضمانت تو برای درخواست کنندگان است و وفایت برای مشتاقانت میباشد.
اَللّٰهُمَّ وَلاٰ أَذِلَّنَّ عَلَی التَّعَزُّزِ بِكَ، وَلاٰ أَسْتَقْفِیَنَّ نَهْجَ الضَّلَالَةِ عَنْكَ وَقَدْ أَمَّتْكَ رَكَائِبُ طَلِبَتِی، وَاُنِیخَتْ نَوَازِعُ الْآمَالِ مِنِّی إِلَیْكَ، وَنَاجَاكَ عَزْمُ الْبَصَائِرِ لیٖ فِیكَ، اَللّٰهُمَّ وَلاٰ أُسْلَبَـنَّ عَوَائِدُ مِنَنِكَ غَیرَ مُتَوَسِّمَاتٍ إِلیٰ غَیرِكَ.
خداوندا خوار نشوم در حالی که از تو عزت میجویم، و پیروی نکنم راه گمراهی از تو را، در حالی که مرکبهای خواستهام آهنگ تو نـموده، و کششهای آرزوهایم فرود آورده شدهاند نزد تو، و عزم بصیرتهای من نسبت به تو، ندایت دادهاست. خداوندا الطاف منتهایت از من گرفته نشود در حالی که از غیر تو به دست نـمیآیند.
اَللّٰهُمَّ وَجَدِّدْ لیٖ وُصْلَةَ الْاِنْقِطَاعِ إِلَیْكَ، وَاصْدُدْ قِوىٰ سَبَبِی عَنْ سِوَاكَ حَتّٰى أَفِرَّ عَنْ مَصَارِعِ الْهَلَكَاتِ إِلَیْكَ، وَأَحُثَّ الرِّحْلَةَ إِلیٰ إِیثَارِكَ بِاسْتِظْهَارِ الْیقِینِ فِیكَ، فَإِنَّهُ لاٰعُذْرَ لِمَنْ جَهِلَكَ بَعْدَ اسْتِعْلَاءِ الثَّنَاءِ عَلَیكَ، وَلاٰ حُجَّةَ لِمَنِ اخْتُزِلَ عَنْ طَرِیقِ الْعِلْمِ بِكَ مَعَ إِزَاحَةِ الْیقِینِ مَوَاقِعَ الشُّکُوكِ فِیكَ، وَلاٰ یُبْلَغُ إِلیٰ فَضَائِلِ الْقِسَمِ إِلّٰا بِتَأْیِیدِكَ وَتَسْدِیدِكَ، فَتَوَلَّنِی بِتَأْییدٍ مِنْ عَوْنِكَ، وَكَافِنِی عَلَیهِ بِجَزِیلِ عَطَائِكَ.
خداوندا تازه گردان رابطۀ تنها پیوستـن به تو را، و باز بدار نیروهای ارتباطم به غیر تو را تا از افتادنهای هلاکتبار به سوی تو بگریزم، و بشتابم حرکت را به سوی ترجیح دادنت، با نیروگرفتـن از یقین به تو، که نیست عذری برای آنکه تو را نشناسد پس از بلندی یافتـن ستایش تو، و حجتی نیست آن را که بریده است از راه آگاهی به تو با وجود دور کردن یقین، جایگاههای شک به تو را، و رسیده نشود به برتریهای بهرهها جز به تأیید و توفیقت، پس مرا سـرپرستی کن با تأییدی از یاریات، و پاداشم ده بر آن به عطای فراوانت.
اَللّٰهُمَّ أُثْنِی عَلَیْكَ أَحْسَنَ الثَّنَاءِ، لِأَنَّ بَلَاءَكَ عِنْدِی أَحْسَنُ الْبَلَاءِ، أَوْقَرْتَنِی نِعَماً وَأَوْقَرْتُ نَفْسِی ذُنُوباً، كَمْ مِنْ نِعْمَةٍ أَسْبَغْتَهَا عَلَیَّ لَمْ أُؤَدِّ شُكْرَهَا، وَكَمْ مِنْ خَطِیئَةٍ أَحْصَیْتَهَا عَلَیَّ أَسْتَحْیِی مِنْ ذِكْرِهَا، وَأَخَافُ جَزَاءَهَا، إِنْ تَعْفُ لیٖ عَنْهٰا فَأَهْلُ ذَلِكَ أَنْتَ، وَإِنْ تُعَاقِبْنِی عَلَیْهَا فَأَهْلُ ذَلِكَ أَنَا.
خداوندا، مدح و ثنا میکنم تو را به نیکوترین ثنا زیرا که لطف تو نزد من بهتـرین لطف است سنگین ساختی برای من نعمتها را و من سنگین کردم گناهان را، چه بسیار نعمتها که فراوان دادهای مرا و سپاسش را به جا نیاوردم و چه بسیار خطاها که بر من گرد آوردهای که شـرم دارم از یاد کردن آنها، و میترسم از کیفرشان! اگر عفو کنی آنها را تو شایسته آن هستی، و اگر کیفر دهی مرا بر آنها من شایستۀ آن هستم.
اَللّٰهُمَّ فَارْحَمْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُكَ، وَأَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُكَ، فَإِنِّی أَعْتَـرِفُ لَكَ بِذُنُوبِی وَأَذْكُرُ لَكَ حَاجَتِی وَأَشْكُو إِلَیْكَ مَسْكَنَتِی وَفَاقَتِی وَقَسْوَةَ قَلْبِی وَمَیْلَ نَفْسِی، فَإِنَّكَ قُلْتَ: ﴿فَمَا اسْتَكانُوا لِرَبِّهِمْ وَمٰا یتَضَـرَّعُونَ﴾، وَهَا أَنَا ذَا یا إِلٰهیٖ قَدِ اسْتَجَرْتُ بِكَ،
خداوندا، رحم کن ندایم را هر گاه تو را ندا دهم، و روی آور به من هرگاه با تو راز گویم، که من اعتـراف میکنم برای تو به گناهانم، و عرضه میدارم برایت حاجتم را، و شکایت میکنم به درگاهت بیچارگی و فقر و سنگدلی و میل نفسانیام را، همانا تو فرمودهای: «آنها نه اظهار بیچارگی کردند نزد پروردگارشان و نه تضـرع مینـمایند» و اینک این منم ای که به تو پناه جستم،
وَقَعَدْتُ بَیْنَ یَدَیْكَ مُسْتَكِیناً، مُتَضَـرِّعاً إِلَیْكَ، رَاجِیاً لِمٰا عِنْدَكَ، تَرَانِی وَتَعْلَمُ مٰا فیٖ نَفْسِی، وَتَسْمَعُ كَلَامِی، وَتَعْرِفُ حَاجَتِی وَمَسْكَنَتِی وَحَالِی وَمُنْقَلَبِی وَمَثْوَای وَمَا أُرِیدُ أَنْ أَبْتَدِئَ فِیهِ مِنْ مَنْطِقِی، وَالَّذِی أَرْجُو مِنْكَ فیٖ عَاقِبَةِ أَمْرِی، وَأَنْتَ مُحْصٍ لِمٰا أُرِیدُ التَّفَوُّہَ بِهِ مِنْ مَقَالِی.
و در پیشگاهت نشستهام با اظهار بیچارگی و تضـرع مینـمایم نزد تو، امیدوارم به آنچه نزد توست، مرا میبینی و میدانی آنچه را که در خاطر دارم، و میشنوی سخنم را، و میدانی نیاز و بیچارگیام را، و حالـم و گذرگاه و منزلگاهم را. و آنچه را میخواهی که سخنم را در مورد آن آغاز کنم، و آنچه را در عاقبت امرم از تو امید دارم، در حالی که تو گرد آورندهای آنچه را میخواهم بر زبان آورم از گفتارم.
جَرَتْ مَقَادِیرُكَ بِأَسْبَابِی وَمٰا یَكُونُ مِنِّی فیٖ سَـرِیرَتِی وَعَلَانِیَّتِی، وَأَنْتَ مُتِمٌّ لیٖ مٰا أَخَذْتَ عَلَیهِ مِیثَاقِی، وَبِیَدِكَ لاٰ بِیَدِ غَیْرِكَ زِیَادَتِی وَنُقْصَانِی.
مقدر شدههایت به سببهایم جریان دارد و به آنچه از من صادر شود در پنهان و آشکارم، و تو کامل کننده هستی، آنچه را از من پیمان گرفتهای بر آن، و در دست توست نه در دست دیگری فزونی و کاستیام.
فَأَحَقُّ مٰا أُقَدِّمُ إِلَیْكَ قَبْلَ الذِّكْرِ لِحَاجَتِی، وَالتَّفَوُّہِ بِطَلِبَتِی، شَهَادَتِی بِوَحْدَانِیَّتِكَ، وَإِقْرَارِی بِرُبُوبِیَّتِكَ الَّتِی ضَلَّتْ عَنْهَا الْآرَاءُ، وَتَاهَتْ فِیهَا الْعُقُولُ، وَقَصُـرَتْ دُونَهَا الْأَوْهَامُ، وَكَلَّتْ عَنْهَا الْأَحْلَامُ وَانْقَطَعَ دُونَ كُنْهِ مَعْرِفَتِهَا مَنْطِقُ الْخَلَائِقِ،
پس شایستهترین چیزی که مقدم بدارم در پیشگاهت، پیش از بیان نیازم و لب گشودن به خواستهام، گواهی دادن من است به یگانگیات و اقرار من به پروردگاریات که اندیشهها از آن گمراه گشته، و سـرگشته شد در آنها خردها، و کوتاه آمد در برابر آنها خیالها، و باز ماند از آنها اندیشهها و بریده گشت در برابر شناخت حقیقت آنها سخن آفریدگان،
وَكَلَّتِ الْأَلْسُنُ عَنْ غَایَةِ وَصْفِهَا فَلَیْسَ لِأَحَدٍ أَنْ یَبْلُغَ شَیْئاً مِنْ وَصْفِكَ، وَیَعْرِفَ شَیْئاً مِنْ نَعْتِكَ إِلّٰا مٰا حَدَّدْتَهُ وَوَصَفْتَهُ وَوَقَفْتَهُ عَلَیهِ وَبَلَّغْتَهُ إِیّٰاهُ. فَأَنَا مُقِرٌّ بِأَنِّی لاٰأَبْلُغُ مٰا أَنْتَ أَهْلُهُ مِنْ تَعْظِیمِ جَلَالِكَ، وَتَقْدِیسِ مَجْدِكَ، وَتَـمْجِیدِكَ وَكَرَمِكَ، وَالثَّنَاءِ عَلَیكَ، وَالْمَدْحِ لَكَ،
و باز ماند زبانها از رسیدن به نهایت وصف آنها، پس کسی را نیست که به چیزی از توصیفت برسد، و بشناسد چیزی را از وصفت، جز آنچه تو تعریف نـموده و توصیف کرده و او را بر آن آگاه نـموده و به آن رسانده باشی، که من اقرار میکنم به اینکه نـمیرسم به آنچه تو شایستۀ آن هستی از بزرگداشت عظمتت، و پاک دانستـن شکوهت، و ثنایت و کرمت، و ستایش نـمودن تو را، و ستودنت،
وَالذِّكْرِ لِاٰلاٰئِكَ، وَالْحَمْدِ لَكَ عَلیٰ بَلَائِكَ وَالشُّكْرِ لَكَ عَلیٰ نَعْمَائِكَ، وَذَلِكَ مٰا تَكِلُّ الْأَلْسُنُ عَنْ صِفَتِهِ، وَتَعْجُزُ الْأَبْدَانُ عَنْ أَدٰاءِ شُكْرِہِ، وَإِقْرَارِی لَكَ بِـمَا احْتَطَبْتُ عَلیٰ نَفْسِی، مِنْ مُوبِقَاتِ الذُّنُوبِ الَّتِی قَدْ أَوْبَقَتْنِی، وَأَخْلَقَتْ عِنْدَكَ وَجْهِی، وَلِكَبِیرِ خَطِیئَتِی، وَعَظِیمِ جُرْمِی.
و یاد کردن نعمتهایت، و سپاس گفتـن بر الطافت، و شکرگزاری بر نعمتهایت، و آن چیزی است که زبانها از وصفش بازمانند، و ناتوان شدند بدنها از انجام شکرش، و اقرار برای تو، به آنچه بر خود وارد نـمودهام، از گناهان هلاکت باری که مرا نابود ساخته، و چهرهام را نزد تو زشت گردانیدهاند، و خطای بزرگ و جرم بزرگم.
هَرَبْتُ إِلَیكَ رَبِّی، وَجَلَسْتُ بَیْنَ یَدَیْكَ مَوْلاٰیَ، وَتَضَـرَّعْتُ إِلَیْكَ سَیِّدِی، لِأُقِرَّ لَكَ بِوَحْدَانِیَّتِكَ، وَبِوُجُودِ رُبُوبِیَّتِكَ، وَأُثْنِی عَلَیكَ بِـمٰا أَثْنَیْتَ عَلیٰ نَفْسِكَ، وَأَصِفَكَ بِـمٰا یَلِیقُ بِكَ مِنْ صِفَاتِكَ، وَأَذْكُرَ مٰا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ مِنْ مَعْرِفَتِكَ،
به سوی تو گریختهام پروردگارم، و در پیشگاهت نشستهام مولایم و نزد تو تضـرع نـمودهام سـرورم، تا اقرار نـمایم برای تو، به یگانگیات و به وجود پروردگاریات، و ستایش کنم تو را به آنچه تو خود را ستودهای، و وصف نـمایم تو را به آنچه شایستۀ تو باشد از صفتهایت، و یاد کنم آنچه را به من نعمت دادهای از شناختت،
وَأَعْتَـرِفَ لَكَ بِذُنُوبِی وَأَسْتَغْفِرَكَ لِخَطِیئَتِی، وَأَسْأَلَكَ التَّوْبَةَ مِنْهٰا إِلَیْكَ، وَالْعَوْدَ مِنْكَ عَلَیَّ بِالْمَغْفِرَةِ لَهٰا، فَإِنَّكَ قُلْتَ: ﴿اِسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّاراً﴾ وَقُلْتَ: ﴿اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَكْبِـرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ﴾.
و اعتـراف کنم برای تو به گناهانم و از تو آمرزش بخواهم برای خطایم، و از تو بخواهم بازگشت از آنها را به سوی تو، و بازگشت تو را بر من، با بخشیدن آنها، که تو فرمودهای: «از پروردگارتان مغفرت بجویید که او بسیار بخشنده است» و فرمودهای: «مرا بخوانید اجابت میکنم شما را همانا آنان که تکبـر میورزند از عبادتم با خواری به جهنم خواهند رفت».
إِلٰهیٖ إِلَیْكَ اعْتَمَدْتُ لِقَضَاءِ حَاجَتِی، وَبِكَ أَنْزَلْتُ الْیَوْمَ فَقْرِی وَفَاقَتِی، اِلْتِمَاساً مِنِّی لِرَحْمَتِكَ، وَرَجَاءً مِنِّی لِعَفْوِكَ، فَإِنِّی لِرَحْمَتِكَ وَعَفْوِكَ أَرْجىٰ مِنِّی لِعَمَلِی، وَرَحْمَتُكَ وَعَفْوُكَ أَوْسَعُ مِنْ ذُنُوبِی، فَتَوَلَّ الْیَوْمَ قَضَاءَ حَاجَتِی بِقُدْرَتِكَ عَلیٰ ذَلِكَ وَتَیْسِیرِ ذَلِكَ عَلَیْكَ،
خدای من، به تو اعتماد کردم در برآورده ساختـن نیازم، و بر تو عرضه نـمودم امروز فقرم را و بیچیزیام را، التماس میکنم رحمتت را، و امیدوارم به عفوت، که من به رحمت و عفوت از عملم امیدوارترم، و رحمت و عفو تو از گناهانم گستـردهترند، پس بر عهده گیر امروز بر آوردن حاجتم را به قدرتت بر آن، و آسان بودن آن برای تو،
فَإِنِّی لَمْ أَرَ خَیْراً قَطٌّ إِلّٰا مِنْكَ، وَلَمْ یَصْـرِفْ عَنِّی سُوءاً قَطٌّ أَحَدٌ غَیْرُكَ، فَارْحَمْنِی سَیِّدِی یَوْمَ یُفْرِدُنِی النّٰاسُ فیٖ حُفْرَتِی، وَاُفْضِی إِلَیْكَ بِعَمَلِی، فَقَدْ قُلْتَ سَیِّدِی: ﴿وَلَقَدْ نٰادٰانٰا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِیبُونَ﴾.
که من هرگز ندیدهام خیر و خوبی را جز از ناحیه تو، و دور نساخته است بدی را از من کسی جز تو، پس مرا رحم کن سـرورم روزی که مردم مرا تنها در گورم میگذارند، و با عملم به سوی تو میرسم، که تو ای سـرورم گفتهای: «و نوح ما را ندا داد و ما بهتـرین اجابت کنندگانیم».
أَجَلْ، وَعِزَّتِكَ سَیِّدِی لَنِعْمَ الْمُجِیبُ أَنْتَ، وَلَنِعْمَ الْمَدْعُوُّ أَنْتَ، وَلَنِعْمَ الْمُسْتَعَانُ اَنْتَ، وَلَنِعْمَ الرَّبُّ أَنْتَ، وَلَنِعْمَ الْقَادِرُ أَنْتَ، وَلَنِعْمَ الْخَالِقُ أَنْتَ، وَلَنِعْمَ الْمُبْدِئُ أَنْتَ، وَلَنِعْمَ الْمُعِیدُ أَنْتَ، وَلَنِعْمَ الْمُسْتَغَاثُ أَنْتَ، وَلَنِعْمَ الصَّـرِیخُ أَنْتَ.
باری! سوگند به عزتت ای سـرورم که تو بهتـرین اجابت کننده هستی، و بهتـرین خوانده شدهای، و تو بهتـرین کسی هستی که از تو یاری بجویند، و تو بهتـرین پروردگاری و تو بهتـرین توانا هستی، و تو بهتـرین آفریدگاری، و تو بهتـرین آغازگری، و تو بهتـرین بازگردانندهای، و بهتـرین کسی هستی که از تو یاری جسته شود، و تو بهتـرین فریاد رس هستی.
فَأَسْأَلُكَ یٰا صَـرِیخَ الْمَكْرُوبِینَ، وَیٰا غِیاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ، وَیٰا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ، وَالْفَعّٰالُ لِمٰا یُرِیدُ، یٰاكَرِیمُ یٰاكَرِیمُ یٰاكَرِیمُ أَنْ تُكْرِمَنِی فیٖ مَقَامِی هٰذٰا وَفِیمٰا بَعْدَہُ كَرَامَةً لاٰ تُهِینُنِی بَعْدَهَا أَبَداً، وَأَنْ تَجْعَلَ أَفْضَلَ جَائِزَتِكَ الْیَوْمَ فَكَاكَ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ وَالْفَوْزَ بِالْجَنَّةِ،
پس از تو میخواهم ای فریادرس اندوهگینان، و ای دادرس دادخواهان، و ای سـرپرست مؤمنان، و انجام دهندۀ هر چه را خواهد، ای کریم، ای کریم، ای کریم، که مرا گرامی بداری در این جایگاهم و در آنچه بعد از آن است، گرامی داشتی که پس از آن هرگز خوار نسازی، و قرار دهی برترین جایزهات را امروز، رها کردنم از آتش و رستگاریام به بهشت،
وَأَنْ تَصْـرِفَ عَنِّی شَـرَّ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ، وَشَـرَّ كُلِّ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ، وَشَـرَّ كُلِّ ضَعِیفٍ مِنْ خَلْقِكَ أَوْ شَدِیدٍ، وَشَـرَّ كُلِّ قَرِیبٍ أَوْ بَعِیدٍ، وَشَـرَّ كُلِّ مَنْ ذَرَأْتَهُ وَبَرَأْتَهُ وَأَنْشَأْتَهُ وَابْتَدَعْتَهُ، وَمِنْ شَـرِّ الصَّوَاعِقِ وَالْبَـرْدِ وَالرِّیحِ وَالْمَطَرِ، وَمِنْ شَـرِّ كُلِّ ذِی شَـرٍّ، وَمِنْ شَـرِّ كُلِّ دَابَّةٍ صَغِیرَةٍ أَوْ كَبِیرَةٍ بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا إِنَّ رَبِّی عَلیٰ صِـرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ.
و اینکه از من دور سازی شـرّ هر ستمگر عناد پیشه را و شـرّ هر شیطان سـرکش را، و شـرّ هر ضعیفی را از آفریدگانت یا شدیدی، و شـرّ هر نزدیک یا دوری را، و شـرّ هر که را آفریدهای و ساختهای و به وجود آورده و پدید آوردهای، و از شـرّ صاعقهها و سـرما و باد و باران، و از شـرّ هر دارندۀ شـرّی، و از شـرّ هر جنبندۀ کوچک یا بزرگی در شب و روز که تو آن را در اختیار داری که پروردگارم به راهی پایدار است.