ماه شعبانمناسبت ها

از حسین ما تا حسین خدا!

سومین روز از ماه شعبان روز تولد امام حسین علیه‌السلام است، اما درک ما از قیام و حرکت امام حسین تا چه اندازه صحیح است و چگونه می‌توانیم از فرهنگ حسینی برای رشد خود استفاده کنیم؟

از فرخنده‌ترین مناسبت‌ها در ماه شعبان میلاد باسعادت امام حسین (علیه‌السلام) است. امام حسین (علیه‌السلام) سومین امام در مذهب شیعه بود. او فرزند علی بن ابی طالب (علیه‌السلام) و فاطمۀ الزهراء (سلام‌الله‌علیها) و نوادۀ پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است. بسیاری از احادیث و خاطرات نقل شده از پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در رابطه با ایشان و برادرشان امام حسن (علیه‌السلام) است. تاریخ دقیق ولادت امام حسین (علیه‌السلام) را سومین روز از ماه شعبان سال چهارم هجرت در مدینه ذکر کرده‌اند. ایشان سرور جوانان اهل بهشت لقب گرفته‌اند. شیعیان و محبان اهل‌بیت (علیهم‌السلام) هر ساله میلاد فرخندۀ نوادۀ پیامبر را به جشن و سرور می‌پردازند و تکایای حسینی را آذین می‌بندند. ایشان در دوران امامت خود با حکومت معاویة بن‌ابی‌سفیان و یزید هم‌زمان بود.

ما از حسین (علیه‌السلام) چه می­‌خواهیم؟

اهل‌بیت وسیله خدا و کشتی‌های نجاتند، اما کشتی حسین (علیه‌السلام) سریع‌تر‌ و پهناورتر است. کشتی او در تلاطم طوفان‌های مهیب، پر شتاب‌تر است و انسان را سهل‌تر به ساحل نجات می‌رساند. گرچه تمامی اهل‌بیت معادن نورند، اما منوّر شدن از انوار حسین (علیه‌السلام) آسان‌تر است.

اغلب افراد برای داشتن سفری امن و مسیری راحت به سمت مقصد، به دنبال انتخاب سریع‌ترین و راحت‌ترین وسیله هستند. کسی که قصد پیمودن مسافتی طولانی دارد، پیاده طی کردن مسیر را منطقی نمی‌­بیند. بدون وسیله و حضور شخص راه بلدی که به نقشه مسیر مسلط باشد، راه ما دور و سخت و طاقت­‌فرسا خواهد شد. در این صورت، یا دیر به مقصد می‌­رسیم، یا به مقصد نخواهیم رسید، یا اینکه در میانه راه دچار خطا شده و از نقشه درست مسیر منحرف خواهیم شد.

انسان هم برای پیمودن مسیر خود به سمت خدا و قرار گرفتن در آغوش گرم الهی نیازمند وسیله است. اهمیتِ جستجو و انتخابِ وسیله در این مسیر به اندازه‌­ایست که خداوند در آیه 35 سوره مائده فرمود: «… اِبتَغوا اِلَیهِ الوَسیلة …؛ … وسیله‌ای برای تقرّب به خدا پیدا کنید … .» تصمیم عاقلانه آن است که ما به دنبال بهترین وسیله باشیم. اگر دغدغه یافتن این وسیله را داریم، راه آن را در نور کلام اهل‌بیت به وضوح خواهیم یافت.

رسول مهربانی‌ها فرمود: «… نَحنُ الوَسیلَةُ اِلی الله …؛ … و ما وسیله به سوی خداییم … . » برای پیمودن جاده‌های آسمان غیر از این شاهراه‌های عالم راهی وجود ندارد و سایر راه‌ها سراب فریبنده‌ای بیش نیستند. همان‌طور که امام هادی (علیه‌السلام) در زیارت جامعۀ کبیره فرمودند: «… مَن اَرادَ اللهَ بَدَءَ بِکُم …؛ هر کس خدا را بخواهد، باید با اهل‌بیت شروع کند.» این شروع کردن یعنی شناختن، نزدیک شدن، ارتباط برقرار کردن و زندگی با این شخصیت‌ها.

سیدالشهدا نوری ویژه

در بین این چهارده نور، سید الشّهدا (علیه‌السلام) جایگاه خاص و ویژه ای دارد. او سلطان نظام خلقت و سلطان نظام ابدیّت است. آن‌ها که به دنبال هدف خلقتند، کسانی که دنیا می‌خواهند، آنان که طالب آخرتند و آن‌ها که تنها به دنبال معشوقی به نام الله هستند؛ همه و همه می‌توانند از مسیر سید الشّهدا (علیه‌السلام) به مقصود خود برسند.

در این بین از حقیقی‌ترین و مهم‌ترین کانال‌هایی که به وسیله آن‌ها می‌توان به بارگاه و کشتی حسین (علیه‌السلام) راه یافت، مجالس و محافل حسینی هستند. روضه‌ها، هیئات، منبرهای درس مکتب عاشورا، مباحثات، قرارگاه‌های فرهنگی، همه خیمه‌ای از خیمه‌گاه حسین (علیه‌السلام) هستند.

در این مقاله برآنیم که به ابعاد دقیق‌تری از حقیقت باطن رابطۀ ما با حسین (علیه‌السلام) و مجالس حسینی پرداخته و به اکسیرهایی دست یابیم، برای هم‌رنگ شدن با حسین (علیه‌السلام).

حسین (علیه‌السلام) از ما چه می‌خواهد؟

بسته به احوال دل و نوع علایق افراد مأوا و پناهگاه امن برای آرامش و قرار قلب‌ انسان‌ها متفاوت است. از معدود فضاهای آرام‌بخش و پرامید که بین افراد با دیدگاه‌ها و اعتقادات و نژادهای مختلف مشترک است، مجالس و محافل حسینی است.

در بیان عظمت و ابهت این مجالس همین بس که هر کدام از ائمۀ اطهار (علیهم‌السلام) به هر شکل و سیاق ممکن حتی در منازل خود مجالس عزای حسین (علیه‌السلام) را به با شکوه‌ترین شکل برگزار می‌کردند. در روایات و سیرۀ عملی اهل‌بیت (علیهم‌السلام) هم به وضوح می‌بینیم که در عمل و کلام یاران و اصحاب را به شرکت در این مجالس عظیم ملزم می‌کردند.

اگر در طلب آنیم که از پوسته ظاهری مجالس حسین (علیه‌السلام)، به هسته انسان‌ساز معارف و اهداف او برسیم، لازم است در کنار برگزاری هرچه با شکوه‌تر این مجالس، تفکر و مطالعه عمیق‌تری روی سیره و شخصیت امام حسین (علیه‌السلام) داشته باشیم.

تمام اجزا و ارکان و اتفاقات این مجالس مثل چای روضه، طبل، پرچم، کتیبه و شال عزا، مداحی، جاروکشی و هر قدم و نفس در فضای این مجالس به قدری گران‌بهاست که نمی‌توان هیچ قیمتی برای آن در نظر گرفت. اما آنچه ما را با قرار گرفتن در ظرف این مجالس قیمتی می‌کند، آن است که سبک زندگی ما منطبق با اماممان شود.

اغلب ما با انگیزه‌های مختلفی در این مجالس شرکت می‌کنیم؛ عده‌ای به دنبال ثواب، عده‌ای به طلب اجابت حاجاتمان، عده‌ای به شوق چشیدن حال خوب و عده اندکی به دنبال شبیه شدن به امام حسین (علیه‌السلام).

با حسین یا بی حسین؟

با وجود اینکه اغلب ما خط مشی‌مان را از حسین (علیه‌السلام) و خاندانش جدا کرده‌ایم، اما به موجب کشش‌ها و گرایش‌های روحی و قلبی به این خاندان، مشتاقانه در مجالس‌شان شرکت می‌کنیم؛ اما نه به آن معنا که تبعیت کنیم. اینکه ما به طلب ثواب و یا حاجاتمان به دنبال حسین (علیه‌السلام) باشیم بد نیست، اما کافی هم نیست. غایت این است که راه و رسم و زندگی و اخلاق او را پیدا کنیم.

اگر مایلیم بدانیم دستاورد ما از سال‌ها شرکت در این مجالس چه بوده، ذره‌بین تفکر را روی اخلاق، عادات و رفتار روزانه‌مان انداخته و به دنبال ردّ پایی از افکار و سیره حسین (علیه‌السلام) در آن‌ها باشیم. اگر رنگ و بوی تقرّب و شباهت به حسین (علیه‌السلام) در این موشکافی پیدا بود، ما یک عزادار حقیقی بر او بوده‌ایم.

تقرّب به این معنا نیست که ما اغلب اوقات هفته را در مجالس او سپری کنیم. نشانه تقرّب آن است که اگر به دلیلی، مدتی هم از این محافل دور ماندیم، خُلق ما از اخلاق حسینی فاصله نگیرد.

از جمله اشتباهاتی که اغلب ما شیعیان به آن دچار می‌شویم، آن است که تصور می‌کنیم حسین (علیه‌السلام) و اهل‌بیت تنها در این مجالس حضور دارند. در حالی که بین ما و این خاندان، هیچ گونه حایل و فاصله فیزیکی وجود ندارد. او خود مجلس را برپا کرده و به میهمانان اذن ورود می‌دهد.

امام حسین الگوی زندگی

زمانی که ما فریاد «یا حسین» سر می‌دهیم، حسین (علیه‌السلام) کجاست؟ او در کربلا یا عرش است؟ در بهشت است؟

خیر. او ما را در آغوش گرفته است. او در تمام عمر با نگاه مهربان و پدرانه‌اش به ما خیره است و ما گه‌گاه در بین روزمرگی‌هایمان به او نگاهی گذرا می‌اندازیم.

بسیاری از ما هنگام شرکت در مجالس، مبادی آدابی هستیم که پس از اتمام مراسم و در زندگی روزمره همۀ آن‌ها را فراموش می‌کنیم. در صورتی که هدف ما از شرکت در این مجالس رسیدن به این پرسش است که: «ما برای چه به این مجلس آمده‌ایم؟ و بعد از رفتن، چه باید بکنیم؟»

در حقیقت هدف این جلسات و صاحب آن ایجاد شباهت‌ است؛ نه اینکه راه و الگوی خویش را از پیش تعیین کرده و در اوقات فراغت خود سری هم به حسین (علیه‌السلام) بزنیم. اگر به باطن و حقیقت مجالس حسین (علیه‌السلام) دست یابیم، تمام ابعاد زندگی ما مثل معاملات، ازدواج، تربیت فرزند، خوراک، استراحت و … شبیه و منطبق با سیره حسین (علیه‌السلام) می‌شود.

چرا قدرت هیچ مسلک و مکتبی به اندازه قدرت تربیتی و انسان‌سازی مجالس حسین (علیه‌السلام) نیست؟

زیرا خود حسین (علیه‌السلام) بیش‌ترین فداکاری‌ها، عشق‌بازی‌ها و ذبح محبوب‌ها را در راه خدا داشت. اصلاً این مقدار از تأکید و تکرار بر سفارش به شرکت در مجالس و مکاتب حسینی، آن است که در اثرِ رفت و آمد به این مجالس، اولویت‌ها و محبوب‌های انسان شبیه به اولویت‌ها و معشوق‌های حسین (علیه‌السلام) شود. پس از مدتی، انسان که در پی این آمد و شدها، عشق حسین (علیه‌السلام) با گوشت و خونش آمیخته شده، آرام آرام مثل حسین (علیه‌السلام) شبیه به معشوق خود می‌شود.

 مکتب حسینی

هیچ کیمیاگری همچون حسین (علیه‌السلام) در مکتبش خروجی انسان‌سازی و شهیدپروری نداشته است. شاگردانی حقیقی که پای درس او عمل به اولویت‌های آیه‌ی 24 سوره توبه را بلد می‌شوند. آن‌ها از حسین (علیه‌السلام) می‌آموزند که سه معشوق به نام‌های الله، اهل‌بیت و جهاد‌، در رأس اولویت‌ها و معشوق‌ها قرار می‌گیرند. انسان در این دانشگاه درمی‌یابد که در ادعای اثبات عاشقی باید همه چیز را اعم از یاران، عزیزان، خانواده، اموال را فدای سه اولویت الله، رسول الله و جهاد کرد.

پس اینکه ما صرفاً با جسم و تنمان در پی شرکت در این مجالس باشیم و در عین حال سبک زندگی خویش را پیش بریم، راه به خیمه‌گاه امام نخواهیم برد. اینکه جایگاه ما در کنار یا در مقابل امام است، به وسیلۀ قلب مشخص می‌شود.

شخصی از کوفه به سمت امام بازگشت. امام از او پرسید: «از کوفه چه خبر؟» قاصد گفت: «قلب آن‌ها با تو و شمشیرهای آن‌ها علیه توست.»

این مکالمه تأمل برانگیز، مصداقی بر تأیید فرمایشی از امام رضا (علیه‌السلام) است که فرمود: «بسیاری از افراد، ما را دوست دارند و ما را زیارت می‌کنند، اما سبک زندگی ما را رعایت نمی‌کنند.»

از مهم‌ترین آداب این محافل آن است که بر اتفاقات منجر به حادثۀ کربلا و همین‌طور نقش افراد حاضر در آن، دقت و تفکر کنیم. با این شیوۀ تأمل درمی‌یابیم که تاریخ در حال تکرار است و ما در میدان آزمون همان واقعه اما در زمان حال قرار داریم. به این ترتیب، ما در لحظه به لحظه زندگی و موقعیت فعلی‌مان، کربلا را در جریان دیده و خود را همواره در دو راهی بین حُر شدن و عمر سعد شدن در حال انتخاب می‌بینیم.

محبّت یا مودّت؟

پس از اتفاقاتی که در زمان وفات پیامبر اسلام روی داد، دست انسان از دامان معارف بی‌نهایت اهل‌بیت دور مانده بود و انسان از حقیقتی بزرگ و سرنوشت ساز غافل شد. این غفلت سبب شد که شیعه در چندین قرن امامت ائمه اطهار، به آن میزان محبّت مختصری که از پر قنداقه‌اش به همراه داشت بسنده کند. از عصر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) تا به امروز ما خود را به دوست داشتنی سطحی مشغول کرده و جشن و عزا بر حسین (علیه‌السلام) را کافی دانستیم. غفلت از مهم‌ترین اشارۀ خدا در آیه 23 سوره شورا، عامل قرن‌ها دور ماندن بشر از آغوش اهل بیت شد، که متخصص‌ترین مربّیان تربیت و سعادت بشرند. خداوند در این آیه، تنها پاداش رسالت پیامبر را «مودّت اهل‌بیت» عنوان می‌کند؛ و در این میان، نامی از کلمه محبّت نمی‌آورد.

در حقیقت، محبّت همچون سوختی مختصر برای شروع حرکت اتومبیل است؛ قطعاً این بنزین اندک در طی مسیر، ما را متوقف خواهد کرد و به مقصد نخواهد رساند.

حال این سؤال مطرح می‌شود که چرا با وجود محبّت مردم به امام، حسین (علیه‌السلام) و یارانش را به شنیع‌ترین شکل، مُثله کرده و اهل حرم او را بدون معجر، شهر به شهر به اسیری چرخاندند؟

اگر منزل به منزل با اتفاقات و حوادث تاریخ امام حسین (علیه‌السلام) از شروع حرکت او از مدینه تا کربلا همراه شویم؛ خواهیم دید که محبّت به امام نه تنها کافی نیست، بلکه خطرناک است. در مطالعه تاریخ وقایع کربلا به وفور می‌بینیم که مردم کوفه عاشقانه حسین (علیه‌السلام) را می‌خواستند و طالب او بودند. در گرماگرم جنگ چه بسیار بودند سربازانی از سپاه ابن مرجانه که بر حسین (علیه‌السلام) و مظلومیتش می‌گریستند. در تاریخ آورده شده که عمر بن سعد نیز به حسین (علیه‌السلام) مِهر داشت و بارها به منظور برگرداندن رأی امام و حفظ جان امام، با او به گفتگو نشست. عُمَر به او می‌اندیشید و بر او می‌گریست، اما غافل از آنکه طمع گندم ری و طمع محبت حسین (علیه‌السلام) در یک دل نمی‌گنجد.

آنچه خداوند از بشر در مواجهه با اهل‌بیت خواسته، مودّت است؛ اما اغلب ما منحصراً خود را سرگرم محبّتی شیرین اما کم‌زحمت کردیم. برای مثال، اگر همسرتان روزانه از علاقه و وفایش نسبت به شما صحبت کند، اما نسبت به علایق، نیازها و رنج‌های شما بی‌تفاوت باشد، از عشق او چه برداشتی خواهید داشت؟ آیا این محبّت برای شما رضایت‌بخش و شیرین است؟

مودّت به معنای محبّت عملی است. دوستی و علاقه‌ای که آثار آن در عمل ما نسبت به شخصی که به او اظهار عشق می‌کنیم هویداست. از مصادیق مودّت، احترام نسبت به آنچه محبوب می‌پسندد و انزجار از آنچه او نمی‌پسندد است.

امام حسین (علیه‌السلام) در شب عاشورا پس از غربال چندین باره یاران، خطاب به آن‌ها فرمود: «بیعتم را از شما برداشتم، می‌توانید بروید. هیچ عهد و ذمّه‌ای بر شما نیست.». با شنیدن این خطاب هر یک از اصحاب برخواسته و به نحوی عاشقانه‌هایی سرودند. چشم امام که طهارت قلب اصحاب و حقیقت ادعای آن‌ها را می‌دانست، خطاب به آن ها فرمود: «من یارانی بهتر و با وفاتر از یاران خود سراغ ندارم.»

گاهی برخی کلمات در جایگاه‌های متفاوت می‌توانند معناهای متعدد و عمیقی داشته باشند؛ درست مثل کلمه «وفا» در این خطاب که تعبیری عمیق از «مودّت» یاران حسین (علیه‌السلام)  بود.

در خیل هزاران محبّ و اشک‌ریز سید الشّهدا (علیه‌السلام) در واقعه کربلا تنها این یاران اندک عاشقانه از آنچه امام به آن عامل بود تبعیت کرده و مطیعانه از آنچه امام از آن بیزار بود پرهیز کردند؛ چرا که امام به روشنی هدف خود را از قیام این‌گونه عنوان کرد که: «… من برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کردم

مودّت یعنی تابعیت اطاعت و موالاتی که همراه با دل دادن است. در جاده پر پیچ و خم اما شیرین مودّت، سبک زندگی، الگوها، قواعد زندگی، برنامه‌ها، فرمول‌ها و ریاضیات زندگی انسان، هم‌سو و مشابه با مختصات معشوق اوست. شخص در مقام مودّت نسبت به حسین (علیه‌السلام)، چنان در تلاش برای شباهت به اوست، که گویی حسینی دیگر زاده شده است. معیار او در تمام انتخاب‌ها، ارتباطات و افکارش رضایت معشوق است. این‌گونه او حسینی کوچک در مختصات زندگی خویش است، و عاشقانه عامل و وفادار به آنچه حسین (علیه‌السلام) برای او قیام کرد خواهد شد.

حسین (علیه‌السلام)، راستگوترین انسان و حقیقی‌ترین الگو برای مودّت نسبت به خداست. سیره او تماماً تجلّی حقیقی آیه 24 سوره توبه است. که اگر سه معشوق الله، رسول الله و جهاد در رأس اولویت‌هایت نباشد، فاسق هستی. او که تمام قربانی‌ها، ذبح‌ها و دردها را بر مبنای عشق به این سه معشوق و در راستای این سه معشوق با میل و تمنا اهدا می‌کرد.

سیر در تاریخ زندگی حسین (علیه‌السلام) و اصحابش، شاه‌کلیدی برای گشودن باب نجات است. در کربلا، اهل مودّت، به حسین (علیه‌السلام) رسیدند و اهل محبّت، در گرداب محبّت بی‌ثمر خود غرق شدند. امروز هم محبّان حسین (علیه‌السلام) محافلی عظیم و با شکوه در تکریم او برپا می‌کنند، اما همچنان صدای آرمان‌های حسین (علیه‌السلام) در پسِ بلندایِ صدای جشن و عزای محبّانش بر او محو شده است.

اگر مدّعی عشق حسینیم باید همچون او اهل مودّت شویم. این عشق و مراوده با او به مرور باید ما را به این درک برساند که: «من باید خودِ حسین شوم.». این‌گونه است که تعبیر «کُلِّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ اَرضٍ کَربلا.» تفسیر شده و انسانِ امروز با حقیقت عاشورای سال 61 هجری هم‌راه و هم‌نفس خواهد شد.

اهل مودّت با حسین (علیه‌السلام) در کشاکش بلایا و آزمون‌های رسیدن به شباهت با او می‌آموزد که تنها راه تشبّه به حسین (علیه‌السلام) را می‌توان در نصرت به پسرش مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) یافت. او که به فرموده امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): «طرید، شرید، فرید و وحید؛ رانده، آواره، تک و تنها است.» صاحب امری که حسین (علیه‌السلام) فرمود: «اگر من او را درک می‌کردم، همه عمر را به خدمت‌گزاری او سپری می‌کردم.»

در این مسیر، منتظر، همواره در این تقلّاست که انتخاب‌ها، ارتباط‌ها و افکار خود را بر مبنای ظهور منتقم تنظیم کند. او که دانش‌آموخته مکتب حسین (علیه‌السلام) است، واهمه‌ای از قربانی کردن امکانات و توانایی‌ها و علاقمندی‌هایش در راه محبوب نداشته و مشتاقانه به ذبح روزانه آن‌ها به پای یاری به امامش مشغول است.

دریافت فایل PDF

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا