آیا شبیه شدن به خدا بدون شباهت با امام ممکن است؟
قبول دارید که برای رسیدن به هر مقصدی باید از راه مخصوص به خودش رفت؟ زندگی ما هم بی هدف نیست و برای خلقت ما به عنوان مهم ترین موجود این عالم هدف مخصوصی در نظر گرفته شده که همان شبیه شدن به خدا و سنخیت با مربی مان الله است؛ در واقع میزان سعادت و آرامش ما چه در دنیا و چه در آخرت به شباهت با اللهی گره خورده است که توانایی دیدن یا برقراری ارتباط مستقیم با او را نداریم. از طرفی لازمه شباهت با هر چیز در مرحله اول داشتن درک درستی از آن است؛ چون بدون داشتن الگو و یا اندازه هایی دقیق، شباهت ما به آنچه در نظر داریم، توهمی بیش نیست.
حالا سوال اینجاست که کدام مسیر مطمئن می تواند ما را در مسیر رسیدن به هدف خلقت به مقصد برساند؟ رب و مربی ما برای مسیری که پیش رو داریم، چه تدابیری در نظر گرفته است؟ آیا ما به تنهایی توان پیمودن این مسیر و شبیه شدن به خدا را داریم؟
همان طور که در درس های قبل هم اشاره کردیم، عالم اطراف ما کاملا بر پایه قواعد ریاضی بنا شده و ما هم به عنوان عضوی از این عالم از این قاعده مستثنی نیستیم؛ یعنی نه تنها ساختار وجودی ما بلکه مسیری که باید برای رسیدن به هدف طی کنیم کاملا مهندسی بوده و از قواعد و قوانین خاص ریاضی پیروی می کند.
در حقیقت خدا برای رسیدن ما به این شباهت تنها یک مسیر قرار داده و آن شباهت با عالی ترین نمونه از خودش یعنی انسان کامل است؛ به عبارت دیگر انسان کامل یا ولی الله تنها موجودی است که مسیر حرکت و پیشرفت ما برای شبیه شدن به خدا را میسر می سازد. ما در این درس قصد داریم تا به بررسی اهمیت وجود انسان کامل یا خلیفه الله به عنوان کامل ترین مظهر خدا پرداخته و بگوییم چرا رسیدن به خدا غیر از این راه ممکن نیست؟
چرا انسان کامل؟
همان طور که در درس های گذشته نیز به آن اشاره کردیم، ما به عنوان موجودی با محدودیت های مادی و طبیعی امکان برقراری ارتباط با بی نهایت و هستی مطلق را نداریم. تنها زمانی امکان برقراری این ارتباط برای ما فراهم می شود که وجود مطلق و بی نهایت خداوند در قالب الله مشخص شده و اسماء و صفات خود را برای ما به نمایش بگذارد، اما نکته اینجاست که هر موجودی به میزان ظرفیت خود تجلی کننده این اسامی و صفت هاست؛ مثلا برای یک سنگ امکان بروز صفت رحمانیت و یا بخشش و بخشندگی خداوند وجود ندارد، یا یک گیاه تنها اسم ها و صفت های مشخصی از خدا را در خود به نمایش می گذارد و از به نمایش گذاشتن بقیه این صفات عاجز است. تنها تجلی کامل خداوند که آیینه تمام قدی از اسماء و صفات او بوده و تمام ویژگی های خدا را به صورت بالفعل در وجود خود دارد، مثل اعلی یا انسان کامل است.
خداوند انسان را طوری آفریده که از لحاظ ساختار وجودی کاملا شبیه به الله بوده و امکان شبیه شدن به خدا و بروز اسماء و صفات او را به صورت بالقوه داراست. اما طبیعی است که علی رغم داشتن ظرفیت شباهت، رسیدن به این امر بدون وجود الگویی دقیق و کامل از الله ممکن نیست؛ در حقیقت هر چیزی به جز کامل ترین تجلی از خداوند به جای شباهت با الله باعث دوری ما از آن شده و ما را به گمراهی می کشاند، چون تنها بخشی از کمالات خداوند را به نمایش گذاشته و توهم رسیدن به شباهت را در ما ایجاد می کند.
از همین رو خداوندی که هدف خلقت ما را شباهت به خود قرار داده و برای به فعلیت رساندن این اسماء و صفات ما را روانه باشگاه دنیا کرده است، حتی پیش از خلقت ما تدبیر این شباهت را اندیشیده است؛ یعنی در اولین تجلی خود عالی ترین و کامل ترین نمونه از خودش را به عنوان آیینه ای تمام قد و الگویی کامل برای ما آفریده است؛ در واقع انسان کامل به عنوان واسطه ای عمل می کند که هم توانایی برقراری ارتباط با ساختار وجودی انسان را داراست و هم به دلیل تجلی کامل اسماء و صفات خداوند، امکان دیدن اسماء و صفات الهی در قالب یک انسان و شبیه شدن به خدا را برای ما فراهم می کند.
هماهنگی نظام وجودی ما با انسان کامل
پس با این حساب تنها زمانی امکان شبیه شدن به خدا و شباهت با الله برای ما فراهم می شود که نظام درونی و وجودی مان را با انسان کامل هماهنگ کرده و سبک زندگی، چینش افکار، دغدغه ها و اولویت های خود را مطابق با رفتارها و انتخاب های انسان کامل تنظیم کنیم؛ در واقع هرگونه تفاوت یا عدم تطابق با سبک زندگی یا روش ولی خدا منجر به چیزی غیر از شباهت با الله خواهد شد؛ در حقیقت کسی که با متخصص معصوم فاصله داشته و با او سنخیتی ندارد، از مسیر صحیح و هدفی که خدا برای کامل کردن وجودش در نظر گرفته فاصله دارد و از آنجایی که قصد شباهت با الگو را ندارد، هرگز به سعادت و تکامل نمی رسد.
جالب است که ما فرمول تبعیت از الگو و رسیدن به شباهت را در مراحل مختلف زندگی مان رعایت می کنیم. مثلا برای رسیدن به مزه دلخواهمان در غذا دستورالعمل پخت آن را مو به مو اجرا می کنیم؛ یعنی باور داریم که کم و زیاد کردن مواد اولیه یا تغییر در دستورالعمل باعث می شود تا به مزه و نتیجه موردنظرمان نرسیم. یا می دانیم که هر تغییری ولو کوچک در اندازه های الگو باعث تفاوت در نتیجه نهایی خیاطی ما با مدل موردنظرمان می شود؛ اما انتظار داریم با وجود فاصله گرفتن از تنها مسیر شباهت با الله، در نهایت شبیه به خدا شویم.
تنها مسیر مجاز
در واقع تنها حقیقت موجود در این عالم الله است و تنها مظهر و جلوۀ کامل الله انسان کامل، امام یا متخصص معصوم است. پس انتخاب هر راهی غیر از مسیر شباهت به متخصص معصوم؛ اگرچه در ظاهر خوشایند بوده و شکل قابل قبولی داشته باشد، اما هرگز ما را به مقصد نرسانده و هدفی را که خدا برایمان در نظر گرفته به ثمر نمی رساند. شاید بهترین مثال برای پیروی از متخصص معصوم و هماهنگی با او حکایت قرار گرفتن در کشتی باشد؛ چون فردی که در میان اقیانوس کشتی امنی را برای عبور از طوفان و رسیدن به مقصد انتخاب می کند، علی رغم دچار شدن به اشتباهات کوچک، در نهایت به مقصد می رسد؛ اما کسی که به تنهایی قصد طی کردن این مسیر و رسیدن به مقصد را داشته باشد، حتی با وجود دچار نشدن به اشتباه، در تلاطم دریا گرفتار شده و با گم کردن مسیر، هرگز به مقصد نمی رسد. از همین رو هرکس در قیامت با امام خود محشور شده و حرکت فردی از کسی پذیرفته نیست؛ چون پیروی از متخصص معصوم و هماهنگی با او به عنوان کامل ترین مظهر خدا تنها راه رسیدن ما به مقصد و شباهت به الله بوده و کلید سعادت هریک از ما محسوب می شود؛ در واقع پذیرفتن هیچ ولایتی غیر از ولایت انسان کامل مجاز نیست؛ چون تنها ولی معصوم است که نه تنها از تخصص های لازم برای هدایت ما برخوردار است، بلکه چون خود شبیه ترین موجود به الله است، توانایی رساندن ما به الله را دارد.