چرا امام به یمن نرفتند و کوفه مقصد نهایی امام حسین (علیهالسلام) شد؟
پس از مرگ معاویه و اصرار یزید برای اینکه والی مدینه از هر راهی از امام حسین (علیهالسلام) بیعت بگیرد، امام از مدینه به سمت مکه به راه افتادند و زمانی که یزید عدهای را برای دستگیری ایشان به مکه فرستاد، امام از مکه به سمت کوفه رفتند. اما چرا کوفه مقصد نهایی امام حسین (علیهالسلام) شد؟ چرا ایشان سایر مراکز شیعه نشین آن زمان مانند یمن را به عنوان نقطۀ آغاز قیام انتخاب نکردند؟ پاسخ به این شبهه نیازمند بررسی ابعاد گوناگون قیام امام است، که در این مقاله به مهمترین آنها خواهیم پرداخت، اما در ابتدا لازم است برای رسیدن به پاسخ چرایی انتخاب کوفه به عنوان مقصد نهایی امام حسین (علیهالسلام) کمی از شرایط جامعه اسلامی را در زمان شروع امامت ایشان شرح دهیم.
دوران امامت امام حسین (علیهالسلام) در سالهای پایانی حکومت معاویه آغاز شد، جامعه اسلامی در اواخر حکومت معاویه دچار دگرگونی و انحراف شدید بود، اما به حکومت رسیدن شخصی با خصوصیات یزید میتوانست نقطۀ پایانی بر حکومت اسلام بر جامعه باشد؛ زیرا یزید در عمل حتی به هیچ یک از ظواهر اسلام هم مقید نبود. سالها فرمانروایی معاویه جامعه را کم کم به مرز انحطاط کشانده بود، گناه و فحشا قبیح شمرده نمیشد، مردم حکومت غاصبان را خواست خدا میدانستند، پرداخت مالیاتهای سنگین آنها را از تفکر به مشکلات دیگر بازداشته و اشراف را روز به روز بر همۀ جوانب زندگی مردم مسلطتر میکرد.
یزید چنین جامعهای را از پدر تحویل گرفته بود و خود و اطرافیانش میدانستند که مرگ معاویه میتواند آغازگر قیامهایی با اهداف مختلف باشد. در نتیجه یزید پیکهایی را برای بیعت گرفتن از افراد مختلفی که از جایگاه اجتماعی آنان میترسید، روانه کرد.[1] در رأس این فراد امام حسین (علیهالسلام) قرار داشتند. ایشان بزرگ هاشمیان و نوادۀ پیامبر بودند و طبق تعهد معاویه در صلحنامهای که با امام حسن (علیهالسلام) امضاء کرده بود، حکومت میبایست به ایشان تحویل میشد. یزید وجود امام را خطر بزرگی برای ادامه حکومت خود تلقی میکرد و به همین علت فشار و تهدیدی فراوان برای بیعت گرفتن از امام حسین (علیهالسلام) وارد میآورد، واضح است که امام حسین (علیهالسلام) هرگز حاضر به بیعت با چنین فردی نبودند.[2]
اما چه شد که کوفه مقصد نهایی امام حسین (علیهالسلام) شد؟ امام حسین (علیهالسلام) از همان ابتدای خروج از مدینه هدف خود را عمل به واجب فراموش شده، یعنی امر به معروف و نهی از منکر بیان کردند و فرمودند جهان اسلام را گناه و انحراف فراگرفته و من برای عمل به مسئولیت شرعی و الهی خود و اصلاح امت جدم قیام میکنم.[3] پیداست که امام برای عملی کردن این تصمیم نیاز به همراهی مردم داشتند و این همراهی در درجه اول نیازمند آگاه سازی مردم از شرایط موجود بود.
در چنین شرایطی بود که امام حسین (علیهالسلام) تصمیم گرفتند، از مدینه خارج شده و به مکه بروند تا با این کار پیامی را به تمام جهان اسلام مخابره کنند. بیعت نکردن امام با یزید خبری چنان مهم بود که به سرعت در تمام شهرهای مهم اسلامی مانند مکه، یمن، کوفه، بصره و شام پخش شده و همه را برای پی بردن به چرایی این تصمیم و پایان آن کنجکاو میکرد. خبری که با حضور امام در مکه همزمان با مراسم حج بر سرعت گستردگی آن افزوده شد.
اهمیت انتخاب جغرافیا و شرایط مناسب برای آغاز قیام
در زمانی که فساد و غفلت اکثریت جامعه اسلامی را در برگرفته و مردم مشغول لهو و لعب و دنیای خود شدهاند و به خطر افتادن دین اسلام و نجات آن از انحطاط برایشان اهمیتی ندارد، امام حسین (علیهالسلام) برای رساندن فریاد عدالتخواهی خود به گوش مردم و ایجاد موج بیداری و غفلت زدایی، ناگزیر به انتخاب جغرافیا و مکانی بودند که بیشترین نتیجه را از این قیام بگیرند و بتوانند افراد بیشتری را با خود همراه سازند.
توجه به پیشینه مردم آن سرزمین در دفاع از اسلام، شرایط مکانی و جغرافیایی مناسب، وجود امکانات و تجهیزات نظامی از جمله عواملی است که در این انتخاب مهم خواهد بود. هرچند امام حسین (علیهالسلام) به خاطر وظیفهای که بر دوش داشتند، بییاری هیچ کس و تنها همراه با خانواده خود این قیام را آغاز کرده بودند، اما به دنبال همراه کردن افراد بیشتری با خود در این مسیر بودند.
اعلام آمادگی کوفیان برای همراهی امام مهمترین دلیل انتخاب کوفه به عنوان مقصد نهایی امام حسین (علیهالسلام)
امام حسین (علیهالسلام) پس از خروج از شهر مدینه حدود دو ماه در مکه اقامت داشتند، در این مدت نزدیک به هجده هزار نامه از طرف اهالی کوفه به دست امام رسید، که همگی از ایشان برای آمدن به کوفه دعوت کرده و قول داده بودند که اگر امام قیام کنند، پشتیبان ایشان خواهند بود[4]. خواست مردم و دعوت ایشان از امام اصلیترین دلیل انتخاب کوفه به عنوان مقصد نهایی امام حسین (علیهالسلام) بود. زیرا مهمترین وظیفۀ امام هدایت مردم است و ایشان نمیتوانستند، مردم شهری را که مصرانه تقاضای حضورشان را تکرار میکردند، به حال خود رها کرده و به شهری دیگر مانند یمن بروند. ابراز این خواسته در گفتههای افرادی که خود را خیرخواه امام میدانستند و برحذر کردن امام از حضور در کوفه و اعتماد به مردم کوفه خود دلیلی بر مظلومیت امام است که نشان میدهد امام توسط شیعیان و دوستدارانشان هم به درستی فهمیده نمیشدند. این افراد امام را از درجه و شأن الهی و انسانی امامت تا حد یک شخصیت سیاسی پایین میآوردند. بیان چنین شبههای در زمانۀ ما هم خود دلیلی واضح بر چرایی تنهایی، غربت و مظلومیت امام زمان ماست.
علاوه بر مسألۀ ذکر شده، دلایل دیگری هم برای انتخاب کوفه وجود داشت، که مهمترین آنها را ذکر میکنیم:
- کوفه مرکز ارتش اسلام بود و به طور کلی یک شهر نظامی محسوب میشد و افراد شجاع و جنگاور در آن شهر سکونت داشتند.
- زمان زیادی از حکومت حضرت علی (علیهالسلام) در کوفه نگذشته بود و کم و بیش مردم این شهر آثار تعالیم امیرالمومنین (علیهالسلام) را در ذهن و قلب خویش داشتند.
- از لحاظ موقعیت جغرافیایی کوفه در مرکز جهان اسلام قرار داشت.
- شیعیان بسیاری در کوفه سکونت داشتند و آمادۀ دفاع از امام (علیهالسلام) بودند.
- تمایل شدید کوفیان برای مبارزه با خاندان اموی و انتقال دولت و قدرت از شام به کوفه[5].
علتهای سیاسی و نظامی در رد ادعای برتری یمن به کوفه
همانطور که گفتیم خواست مردم کوفه و بیاعتنایی مردم یمن نسبت به اتفاقات پیش آمده، بزرگترین و مهمترین دلیل برای این بود که کوفه مقصد نهایی امام حسین (علیهالسلام) انتخاب شد و ایشان یمن را انتخاب نکردند. اما همانطور که گفتیم درک این تصمیم نیازمند شناخت درست از خود به عنوان یک انسان و از امام به عنوان متخصص معصوم در رسیدن به مراتب انسانیت است. حرکت و قیام امام حسین (علیهالسلام) نه یک حرکت سیاسی و اجتماعی برای رسیدن به پیروزی و کسب قدرت از دست رفته، بلکه حرکتی انسانساز برای بازگرداندن روحیۀ جهاد و ایستادگی در راه حق بود، که تبعاتی اجتماعی و سیاسی هم به همراه داشت، اما حتی اگر با هیچ یک از این دلایل آشنا نباشیم باز هم وارد کردن چنین شبههای نشانۀ کمبود اطلاعات از شرایط تاریخی و اجتماعی آن زمان است. عدم انتخاب یمن توسط امام حتی از منظر سیاسی و اجتماعی صرف هم دلایل محکم و عقلانی فراوانی داشت که مهمترین آنها را ذکر میکنیم:
- اهالی یمن پیشینه خوبی در دفاع از فرماندهان خود نداشتند، به طوری که در حملۀ غارات که از طرف سپاهیان معاویه انجام شده بود، فرمانده خود عبیداللّه بن عباس را تنها گذاشتند.
- از طرف اهالی یمن دعوت نامه ای برای امام حسین (علیهالسلام) فرستاده نشده بود که ایشان به پشتوانۀ تمایل و خواست آنان یمن را انتخاب کنند و هیچ بعید نبود که مردم یمن با چنان پیشینهای برای جلوگیری از درگیری خود با حکومت اموی از ورود امام جلوگیری کنند.
- قبایلی از یمن چند ماه پس از رحلت پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) مرتد شده بودند و اگر امام به یمن میرفتند خاندان اموی از این اتفاق سوء استفاده کرده و قداست قیام امام (علیهالسلام) را با مربوط دانستن آن به این قبایل خدشهدار میکردند.
- یمن از لحاظ جغرافیایی دور از سایر مراکز اسلامی قرار داشت و به بصره، مدائن و دیگر شهرها برای امکان گرد آمدن یاران امام حسین (علیهالسلام) و ملحق شدن آنها به سپاه ایشان نزدیک نبود. همچنین دور افتاده بودن یمن این امکان را به حکومت اموى مىداد، که هر قیامی را به راحتى سرکوب کند.
- یمن در آن زمان جزء شهرهاى مرکزى و مهم مملکت اسلامى محسوب نمیشد[6].
با توجه به مقایسۀ صورت گرفته میان کوفه و یمن امام حسین (علیهالسلام) برای قیام علیه فسق و انحراف فراگیر در جامعه اسلامی حجتی برای حضور در سرزمین یمن نداشتند.
در این مقاله پاسخ این شبهه را بررسی کردیم که چرا کوفه مقصد نهایی امام حسین (علیهالسلام) شد و ایشان با وجود توصیههای مکرر به سمت یمن حرکت نکردند. گفتیم که علاوه بر دعوت گستردۀ بزرگان شهر کوفه از امام حسین (علیهالسلام) عوامل فرهنگی، مذهبی، جغرافیایی و نظامی در این شهر وجود داشتند، که مجموعۀ این موارد باعث برتری کوفه نسبت به یمن بوده و نشان میداد کسانی که این انتخاب را به امام پیشنهاد میدادند، از نظر درک سیاسی تا چه حد بیبصیرت بودند و علاوه بر آن از درک نادرست مردم از مفهوم امامت حکایت میکند.
در پایان یک بار دیگر ذکر میکنیم که علاوه بر تمام دلایل سیاسی، نظامی و اجتماعی ذکر شده که از مطالعۀ منابع در دسترس تاریخی به راحتی حاصل میشود؛ بزرگترین دلیلی که کوفه مقصد نهایی امام حسین (علیهالسلام) شد، خواست مردم کوفه برای حضور امام بود که حرکت به سمت کوفه را بر امام واجب میکرد.
شما هم اگر دلایل دیگری برای رد این شبهه در دست دارید، در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید.
[1] قیام حسین(علیهالسلام) سید جعفر شهیدی
[2] خامنهای، انسان 250 ساله حلقه دوم، ص 346
[3] مطهری، حماسه حسینی، ج1، ص314
[4] سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص6
[5] – مطهری، حماسه حسینی، ج2، ص236
[6] – ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج7، ص732