مدرسه انسان شناسی منتظر

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

صفحه نخست » چرا قرآن تنها اله انسان را الله می‌داند، آن هم وقتی‌که هر بخش وجود ما معشوقی دارد؟

اشتراک گذاری مقاله

اگر وجود سایر معشوق‌ها ضروریست، پس چرا تنها اله انسان الله است؟

با وجود سایر معشوق‌های انسان، چرا تنها اله انسان الله است؟

برای پاسخ به این سؤال ابتدا نیاز داریم که به توضیح معنای «اله»[1] در لا اله الا الله بپردازیم. به‌­طور کلی «اله» همان چیزی است که به‌­واسطۀ «سنخیت» داشتن با واله خود «محبوب» واقع می‌­شود. این محبوبیت باعث «خواستن» می­‌شود و در نتیجۀ این خواستن، ما رفتار و برنامه­‌های‌مان را جهت رسیدن به محبوب خود تنظیم می­‌کنیم.

نیازهای قوای پنج‌گانۀ ما مثل محبوب و معشوقی در جایگاه «اله» هر قوه قرار می­‌گیرند، یعنی چیزی که در نظر ما آن‌­قدر دوست­‌داشتنی می­‌شود و ما را طوری شیدا و واله خود می­‌کند، که کنش و واکنش ما را به دست می‌­گیرد. این محبت زیربنای تمام تمایلات، خواسته­‌ها و شهوات انسان است و اساساً نبود میل و شهوت نسبت به خواسته‌­های مراتب وجود، نشانه­‌ای از وجود اخلال در نظام محبتی ما و بیماری ما در آن مرتبه محسوب می‌شود؛ انسانی که شهوت خوردن ندارد و نسبت به غذا بی‌­اشتهاست، به مرور زمان دچار سوءتغذیه و ضعف جسمی می­‌شود و یا کسی‌که برای یادگیری علم -در هیچ­‌کدام از شاخه‌های آن- میل و خواهشی در خود پیدا نمی‌کند، دچار بیماری بزرگ جهل است. حالا که وجود این اله‌­ها برای زندگی ما امری ضروری­ است، پس شعار دین اسلام یعنی «لا اله الا الله» که وجود هر الهی غیر از الله را نفی می‌کند و الله را تنها اله انسان می‌داند، چه معنایی دارد؟

در اسلام برای ما در تمام جنبه‌های زندگی­‌مان قاعده‌ و قانون‌هایی تنظیم شده که ما را در چهارچوبی مشخص قرار می‌دهد[2]. اما باید متوجه باشیم که اولاً این قاعده و قانون‌ها کدام مرتبه از وجود ما را مخاطب خود قرار می­‌دهد و ثانیاً این امر و نهی­‌ها و محدودیت­‌ها کدام بخش از وجود ما را نشانه رفته است؟

کدام بخش از وجود ما مخاطب است؟

کلاً امر و نهی کردن زمانی موضوعیت پیدا می‌­کند، که مخاطب دارای اراده و اختیار باشد. می­‌دانیم که انسان در هر یک از مراتب جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلانی‌­اش به‌­ترتیب با جمادات، گیاهان، حیوانات و فرشتگان از نظر کمالات وجودی مشترک است. همین‌طور می‌­دانیم که نیازهای این مراتب به‌صورت غریزی اداره می‌شوند. این یعنی اساساً هیچ­‌کدام از مراتب جمادی، گیاهی، حیوانی و حتی عقلانی وجود ما[3] نمی­‌توانند مخاطب دین که سرشار از امر و نهی است، واقع شوند. اگر چنین چیزی امکان‌پذیر بود، برای گیاهان، حیوانات و فرشتگان هم پیامبرانی از طرف خدا می‌­آمد تا آن‌ها را به‌سوی سعادت ابدی هدایت کند! بنابراین مخاطب دین، در همۀ شئون و احکام آن تنها بخش فوق­ عقل یا فوق­ تجرد یا همان مرتبۀ انسانی وجود ماست.

پیش‌تر گفتیم که هر مرتبه از وجود با توجه به سنخیت، محبت و میلش، برای خود معشوق و محبوبی دارد که آن را اله می‌نامیم. مرتبۀ انسانی ما از آنجا که ماهیتش روحی خدایی است، هم‌­سنخ خداست و به‌همین‌دلیل هم در ذات خود عاشق آن کمال مطلق است. در واقع هیچ‌یک از کمالات مراتب پایین‌­تر وجود ما هم­‌سنخ بخش انسانی‌مان نیستند، تا بتوانند در مقام و جایگاه معشوق وتنها اله انسان بنشینند.  این شرافت تنها برای مرتبۀ انسانی ما وجود دارد که خداوند تنها اله انسان و معشوق او باشد. اگر در شعار توحیدی لا اله الا الله، وجود هر الهی به جز الله نفی می­‌شود، یعنی برای مرتبۀ انسانی ما که ماهیتش نفخه‌­ای الهی است، اله دیگری به جز الله اساساً امکان ظهور ندارد و بخش فوق­ عقل ما تنها با هم‌نشینی و هم‌­آغوشی با الله است که به آرام و قرار می‌­رسد. هر مرتبه از وجود ما معشوق و الهی مخصوص به خود دارد؛ اما باید بگوییم که تنها اله انسان و معشوق بخش انسانی ما فقط و فقط خداست و این یعنی لا اله الا الله.

علت وجود سایر معشوق‌ها

اما فلسفۀ وجود معشوق‌های سایر ابعاد وجودی ما چیست؟ در حقیقت ما تا به کمالات مرتبۀ گیاهی، از جمله رشد جسمانی، قدرت بدنی و توانایی تولید مثل نرسیم، توان ورود به حیات حیوانی را نخواهیم داشت. از طرف دیگر اگر از حیات حیوانی برخوردار نباشیم، در محدودۀ زندگی نباتی متوقف می‌شویم. این یعنی برای ادامۀ حیات و رشد و رسیدن به کمالات هر مرتبه از وجود، یک ارتباط دوسویه بین مرتبۀ بالایی و مرتبۀ پایینی وجود دارد. برای همین محبت نسبت به لذات و نعمات را خود خدا در وجود انسان قرار داده و اتفاقاً  از ما می‌­خواهد که از تمام امکانات و نعمت‌­های پاک و ب­ه دست ­آمده از راه حلال بهره‌مند شده و هر مرتبه از وجودمان را به معشوق و اله خود برسانیم[4].

برای انسانی که به مقام انسانیت رسیده و بعد انسانی وجودش بر سایر ابعاد وجودش حکم‌فرماست، رساندن هر کدام از بخش‌­های جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلانی به اله و معشوقشان نه تنها ناپسند نیست، بلکه از آنجا که اطاعت از امر خداست، پاداش اخروی نیز دارد. چنین انسانی حدود استفاده از کمالات بخش‌های مختلف وجودش را می‌داند و از آن‌ها در جهت به قدرت رساندن و تقویت قوۀ فوق عقلش استفاده می‌کند، زیرا می‌داند، الله است که تنها اله انسان و معشوق حقیقی اوست.

پس به‌طور خلاصه دانستیم که نفی سایر معشوقات از دایرۀ لا اله الا الله به‌معنی حذف آن‌ها نیست. بلکه از آنجا که دین بُعد انسانی وجود ما را مخاطب خود می‌داند، سایر معشوق‌ها را در خدمت بعد انسانی و در ارتباط با این بخش تعریف می‌کند.

[1]. اله، دانشنامۀ اسلامی

[2]. دین چیست؟

[3]. تعقل و تدبر با مرتبۀ انسانی انجام می­‌شود نه مرتبۀ عقلانی. در این زمینه مطالعۀ مقالۀ «قلب/ کاربرد قلب»  پیشنهاد می­‌شود.

[4]. سورۀ اعراف، آیۀ 32

عضو خبرنامه ما باشید

دریافت آخرین مطالب و موضوعات به صورت ایمیل و ارسال در شبکه های اجتماعی