مفهوم حقیقی امام مبین چیست و چه ارتباطی با انسان و هدف خلقت او دارد؟

فهرست مطالب
امام مبین از دیدگاه انسان شناسی چه مفهومی دارد؟

بررسی مفهوم امام مبین از دیدگاه انسان شناسی

یکی از عبارت هایی که دو بار در قرآن کریم به آن اشاره شده، امام مبین است. در ترجمۀ تحت اللفظی این عبارت به کلمه هایی مثل «لوح محفوظ»، «کتاب روشن» و «راه آشکار» اشاره شده است. این ترجمه ها ظاهر آیات هستند و هر آیه علاوه بر ظاهر دارای معنایی باطنی و تفسیر و تأویلی خاص است. بررسی دیدگاه دانشمندان علم تأویل و تفسیر و همچنین روایت های موجود دربارۀ این عبارت نشان می دهد که معنایی غیر از واژه های کتاب و راه روشن دارد.

مفهوم امام مبین از ابعاد گوناگونی قابل بررسی است که یکی از این موارد مطالعه از دیدگاه انسان شناسی است. با توجه به اینکه قرآن کتاب راهنمای انسان است، همۀ عبارت های موجود در آن هم به انسان ارتباط دارد. برای درک مفهوم عبارت «إِمَامٍ مُبِینٍ» از نگاه انسان شناسی باید به چند مورد از جمله ویژگی های عالم خلقت، هدف خلقت انسان و ملزومات رسیدن به این هدف توجه کرد. دقت در این موارد راهی برای کشف معنای حقیقی و باطن این عبارت و ارتباط آن با انسان است.

یکی از مهمترین ویژگی های عالم خلقت، ریاضی بودن و داشتن قدر و اندازه است. هرچه در عالم خلقت وجود دارد هم تابع این قانون و دارای مختصاتی ریاضی است. نکتۀ بعد که باید به آن پرداخت هدف خلقت انسان است. خداوند ما انسان ها را با هدف خاصی خلق کرده و تمام اجزای عالم ابزاری برای رسیدن به این هدف هستند.

برای رسیدن به هر هدفی نیاز است شناخت کاملی از ابعاد و توانایی های خود، مسیر حرکت و ابزارهای کمکی برای رسیدن به هدف داشته باشیم. یکی از منطقی ترین نیازهای ما در راه رسیدن به هدف خلقت وجود راهنماهایی است که با کمک آن ها بتوان راه را از بیراهه شناخت و با سرعت به سوی این هدف پیش رفت.

هدف خلقت ما شبیه شدن به خدا و رسیدن به مقام خلیفه اللهی است، بنابراین راهنماهای این مسیر باید خود در حد اعلای این مقام قرار داشته باشند. عالم خلقت، هدف خلقت انسان و راهنماهای او ارتباط مستقیمی با عبارت «إِمَامٍ مُبِینٍ» دارند که در ادامه به صورت کامل تر به آن می پردازیم.

بررسی مفهوم امام مبین از دیدگاه نقلی

بررسی آیات قرآن دو بُعد دارد که یکی بررسی و ترجمۀ ظاهری آیات و دیگری کشف باطن عبارت های قرآنی است. در بُعد اول شاید تسلط به زبان عربی تا حد زیادی نیازهای ما در درک مفهوم ظاهری آیه ها را تأمین کند، اما در بُعد دوم باید با علم تأویل و تفسیر آشنا بود. روایت های اهل بیت (علیهم السلام) در این مسیر بسیار راهگشا هستند، چون در بسیاری از موارد این بزرگواران در جواب به سؤال های یاران و مردم زمان خود دربارۀ حقیقت آیه های نازل شده نکاتی را مطرح می فرمودند که استفاده از آن ها درک باطن آیات را ممکن می سازد.

یکی از آیه هایی که در آن به إِمَامٍ مُبِینٍ اشاره شده، آیۀ دوازده سورۀ یس است: «… وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ». بررسی ترجمه های مختلف این آیه نشان می دهد مترجمین برای «إِمَامٍ مُبِینٍ» از عبارت هایی مانند لوح محفوظ و روشن خدا، کتاب روشن، کارنامۀ روشن و کتاب آشکارکننده استفاده کرده اند؛ اما مهم تر از ترجمه، بحث های تفسیری در این مورد است.

برخی افراد که از نگاه فلسفی و عرفانی به تأویل و تفسیر آیه های قرآن پرداخته اند، معتقدند امام مبین به وجودی اشاره دارد که مبنای تمام حقایق عالم خلقت و تجلی همۀ اسماء و صفات الهی است. روایت های رسیده از معصومین (علیهم السلام) دربارۀ امام مبین هم با این برداشت ها هم سو است؛ برای نمونه امام باقر (علیه السلام) در روایتی می فرمایند بعد از نزول آیۀ دوازده سورۀ یس برخی اصحاب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) دربارۀ منظور و مقصود عبارت إِمَامٍ مُبِینٍ سؤال پرسیدند. آن ها گمان می کردند منظور کتاب های آسمانی تورات، انجیل یا قرآن است، ولی حضرت رسول (صلی الله علیه و آله وسلم) ضمن رد این گمانه زنی ها به حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) اشاره کردند و فرمودند: امام مبین این مرد است! اوست امامی که خداوند متعال علم همه چیز را در او احصاء فرموده است.[1] در برخی تفاسیر هم از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل شده که ایشان خود را امام مبینی معرفی کرده اند که جداکنندۀ حق از باطل هستند.[2]

حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) هم در خطبۀ غدیر دربارۀ حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرموده اند: هیچ علمی نیست مگر اینکه خداوند آن را در من جمع کرده است و هیچ علمی نیست مگر اینکه آن را به علی آموخته ام و اوست امام مبین![3]

علامه طباطبایی مضمون روایت هایی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) را به عنوان امام مبین معرفی کرده اند، جزو بطن قرآن و اشارات آن می دانند و می فرمایند: هیچ مانعى ندارد که خداى تعالى به بنده اى از بندگانش که داراى توحید و عبودیت خالص براى اوست، علم به همه معلوماتى که در کتاب مبین است بدهد و آن کس بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سید الموحدین امیر المؤمنین على (علیه السلام) است.[4]

جمع بندی روایات و تفاسیر مرتبط با امام مبین نشان می دهد این عبارت اشاره به وجودی است که ویژگی های خاصی دارد. در ادامه به دنبال این هستیم که بدانیم این عبارت در نگاه انسان شناسی به چه چیز یا شخصی اشاره دارد؟

بررسی مفهوم امام مبین از دیدگاه انسان شناسی

در بررسی مفهوم امام مبین از منظر انسان شناسی نیاز است اشاره ای به عدد و اندازه های عالم خلقت، اهداف خلقت مخلوقات، مقام خلیفهاللهی و لزوم وجود متخصص معصوم در زمین داشته باشیم.

عالم خلقت عالمی ریاضی است و بر اساس منطق ریاضی، آفرینش تک تک مخلوقات باید دارای هدفی باشد. خداوند از خلقت ما انسان ها، به عنوان جزئی از این عالم، هدفی داشته است. ما آفریده شده ایم که شبیه خداوند شویم و به مقام خلیفه اللهی برسیم. برای رسیدن به این هدف باید مسیر مشخصی را طی کنیم. هرآنچه در این مسیر وجود دارد، بر اساس چارچوب و قالبی ریاضی طراحی شده است. هرچه دانش و تسلط ما نسبت به این قواعد ریاضی بیشتر شود، سرعت و کیفیت رسیدنمان به هدف نهایی هم افزایش می یابد.

برای رسیدن به هدف در هر زمینه ای وجود راهنما ضروری است، این نیاز به طریق اولی در راه رسیدن انسان به هدف نهایی خلقتش هم وجود دارد. ما انسان ها باید راهنما و الگوهایی داشته باشیم که به کمک آن ها بتوانیم مسیر درست را تشخیص داده و طی کنیم و شبیه خداوند شویم و این همان فلسفۀ وجود خلیفهالله و متخصص معصوم بر روی زمین است؛ در واقع برای اینکه هدف خلقتمان بیهوده و عبث نباشد، باید خداوند جانشین هایی در زمین قرار دهد تا ما از طریق ارتباط با آن ها به جایگاهی برسیم که شایستۀ مقام انسان حقیقی است. اگر ما می توانستیم با مطالعه، تحقیق و بررسی و از روش سعی و خطا، مشکلات و ضعف هایمان در راه رسیدن به هدف نهایی خلقت را برطرف کنیم خداوند هیچ گاه در زمین خلیفه قرار نمی داد. این حقایق بخشی از روابط ریاضی حاکم بر عالم خلقت است.

خلیفهالله باید کامل ترین و عالی ترین مظهر خداوند و نمونۀ اعلای او باشد تا بتواند ما را به بالاترین جایگاه یعنی مقام انسان کامل برساند. تمام جلوه ها و مظاهری که در عوالم مختلف از عالم جبروت، ملکوت تا عالم ناسوت دیده می شوند در حقیقت باطن خلیفهالله و انسان کامل هستند.

ائمه (علیهم السلام) خلیفه های الهی هستند که اگر حقیقت وجودشان به عنوان انسان کامل را بشناسیم، حقیقت و باطن کل هستی هم برای ما قابل شناسایی خواهد بود؛ چون این بزرگواران معدن و مخزن تمام اسرار و علوم الهی هستند. با این توصیف ها به خوبی می توانیم معنای إِمَامٍ مُبِینٍ در آیۀ «وَ کلُّ شىَ‏ءٍ أَحْصَیْنَاهُ فىِ إِمَامٍ مُّبِین» را درک کنیم. امام مبین وجودی است که همۀ محاسبات الهی و اعداد و ارقام عالم در قلب او قرار دارد. این مفهوم بیانگر وجود شخصیت هایی حقیقی از جنس انسان است که امکان برقراری ارتباط با آن ها برای همه فراهم است؛ فقط کافیست خود و هدف خلقتمان را بشناسیم و به ضرورت ارتباط با چنین شخصیت هایی پی ببریم.

روایاتی که حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را به عنوان امام مبین معرفی کرده اند، مصداقی برای تعمیم این عنوان به همۀ معصومین (علیهم السلام) هستند. در هر عصر فردی با این عنوان و یک خلیفهالله و نمونۀ کامل از خداوند بر روی زمین وجود دارد که تمام مقدرات عالم از مجرای وجودی او می گذرد. هرچه در برقراری ارتباط و ایجاد هماهنگی با چنین وجودی موفق تر باشیم، سریع تر و بدون نقص تر می توانیم به سمت هدف خلقت خود حرکت کرده و بالاترین تقدیرها یعنی رسیدن به مقام خلیفهاللهی را کسب کنیم.

امام مبین همان وجودی است که ملائکه در شب قدر تمام محاسبات عالم وجود، اعم از سرنوشت انسان تا همۀ کائنات در تمام هستی را خدمت ایشان تقدیم می کنند. مصداق چنین عبارت و عنوانی برای ما در این عصر، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند. ایشان مهمترین رحم و قرار مکینی هستند که باید در کنار ایشان قرار بگیریم و اگر خود را به ایشان نرسانیم، سقط شده و به مقام انسان کامل نخواهیم رسید.

 

در این مقاله به بررسی مفهوم امام مبین از دو دیدگاه نقلی و انسان شناسی پرداختیم. مجموع بررسی ها در هر دو دیدگاه نشان می دهد این مفهوم در ارتباط با وجود شخصیت هایی حقیقی است که کامل ترین تجلی نام ها، علوم و صفات الهی هستند. معصومین (علیهم السلام) همان امام های مبینی هستند که ارتباط با آن ها راهی سریع و کوتاه برای رسیدن به هدف خلقت و مقام خلیفهاللهی و انسان کامل است. در هر عصری شخصیتی حقیقی به عنوان امام مبین وجود دارد که برای ما این وجود، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند. برای درک ضرورت ارتباط با ایشان باید خود و هدف خلقتمان را خوب بشناسیم.

در این باره در درس های بعدی بیشتر توضیح می دهیم.

[1] هُوَ هذا إِنَّهُ الإِمامُ الَّذِى أَحْصَى اللّهُ تَبارَکَ وَ تَعالى فَیْهِ عِلْمَ کُلِّ شَىء؛ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ج 1، ص 95

[2] أَنَا وَ اللّه الإِمامُ الْمُبِیْنُ أُبَیِّنُ الْحَقَّ مِنَ الْباطِلِ وَرِثْتُهُ منْ رَسُولِ اللّه؛ عروسی حویزی، شیخ عبد علی، نور‌الثقلین، ج 4، ص 379

[3] ما مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَ قَدْ أَحْصاهُ الله فِیَّ … وَما مِنْ عِلْمٍ إِلاّ و َقَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِیّاً، وَ هُوَ الْإِمامُ الْمُبینُ؛ علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج 35، ص 428

[4] علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج 17، ص 102

دیدگاهتان را بنویسید