مدرسه انسان شناسی منتظر

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

صفحه نخست » شناخت درست جهان هستی بدون انسان شناسی امکان‌پذیر نیست

اشتراک گذاری مقاله

جهان هستی برای چه کسی خلق شده است؟

انسان شناسی مقدمۀ شناخت جهان هستی است

وقتی پا به عرصۀ هستی گذاشتیم، با جهانی مواجه شدیم که ما را احاطه کرده بود. جهانی بسیار بزرگ‌تر از رحم مادر و با قابلیت‌هایی بی‌نهایت بیشتر از آن. جهانی که برای ما آماده شده و ما به‌واسطۀ تعریفی که از انسان بودن داریم، میزان بهره‌مندی خود از این جهان را مشخص می­‌کنیم.

دنیای کودکی ما پر از خواسته‌ها و آرزوهایی بود، که اختیار انجامشان را نداشتیم. کارهای کوچکی مثل فشار دادن تمام دکمه‌های یک کامپیوتر یا یک‌جا خوردن تمام شکلات‌های داخل جعبه. آرزوهای کوچکی که کنترل و نگاه پدر و مادر مانع از انجامشان می‌شد و جرقۀ آرزوی بزرگتری را در ذهنمان روشن می‌کرد؛ اینکه زودتر بزرگ شویم، تا بتوانیم هرکاری که دوست داریم انجام دهیم. غافل از اینکه در دنیای بزرگسالی هم مانند دوران کودکی اجازۀ انجام خیلی از کارها را نداریم. با این تفاوت که در دوران کودکی این دیگران بودند که محدودیت‌­ها را برایمان تعیین می‌­کردند، اما اکنون این ما هستیم که محدودیت­‌ها را برای خودمان اعمال می­‌کنیم.

این اتفاق به‌دلیل عدم شناخت درست از خود و نگاه ناقصی است، که به خود و توانمندی‌هایمان داریم.

ارتباط انسان با جهان هستی

خداوند کل جهان هستی را برای وجود انسان خلق کرده[1]، تا از آن استفاده کند، لذت ببرد، نیازهایش را برطرف کند، رشد کند و به غایت زندگی خود، یعنی شبیه خدا شدن، برسد. اما تعریف ما از انسان بودن با تعریف خدا متفاوت است، در نتیجه سطح بهره‌مندی ما از این جهان بسیار کمتر از چیزی است که خدا برایمان تدارک دیده است.

تصور کنید قصد دارید از یک سیستم کامپیوتری استفاده کنید و دقیقاً در هنگام ورود به سیستم، با پیغام «عدم دسترسی!» مواجه می­‌شوید؛ ما در حال رقم زدن این اتفاق در زندگی واقعی خود هستیم. دسترسی از قبل به ما داده شده و ما امکان بهره‌­مندی از تمام مواهب این جهان را داریم، اما به‌دلیل شناخت و باور اشتباهی که از خود داشته­‌ایم، اصلاً تلاشی برای برخورداری از موهبت‌ها و نعمت­‌های هستی نکرده‌­ایم. رفتار ما مانند مدیرعامل یک شرکت بزرگ است، که دایرۀ اختیارات، امکانات و بهره­‌مندی­‌های خود را در حد یک کارمند جزء تعریف کرده و تلاش­‌های اطرافیان برای مطلع کردنش از وضع موجود را با بی‌اعتنایی رد کرده است.

پی بردن به این موضوع می­‌تواند، بسیار ناراحت­‌کننده باشد. خصوصاً اگر سال‌های زیادی از عمرمان را به همین منوال گذرانده باشیم. و غم‌انگیزتر وقتی است که بدانیم، نعمت­‌ها و امکانات در دسترس ما دقیقاً پاسخگوی نیازها و آرزوهایی بوده‌اند که یک عمر در چمدان خیال خود به این­‌طرف و آن­‌طرف می‌­بردیم.

 درک ما از هستی در گرو نوع نگاه ماست

نوع نگاه ما به خودمان نه‌تنها سمت و سوی زندگی و سقف آرزوهایمان را مشخص می­‌کند بلکه؛ نوع رابطۀ ما با پدیده‌های جهان هم از نوع نگاه ما به خودمان ناشی می­‌شود. تأثیری که بر جهان هستی می­‌گذاریم و خدمتی که به هم‌نوعانمان می­‌کنیم، همه و همه زیر چتر همین نوع نگاهند. نوع نگاه ما به خود و هستی و در واقع جهان‌بینی ما منشأ تمام رفتارهای ماست. به‌طور کلی می‌توان گفت، جهان‌بینی غالب در هر جامعه‌ای رفتار افراد را در آن جامعه مشخص می‌کند.

اگر با عصر درخشش تمدن اسلامی[2]آشنا باشید، حتماً برای شما هم عجیب بوده که چه‌طور ممکن است، در دوره‌ای از تاریخ انسان­‌ها به این حد از بلوغ فکری و خلاقیت رسیده­ باشند.[3] چرا عصر ما شاهد ظهور نوابغی مانند خوارزمی، بیرونی و رازی یا شیخ بهایی نیست؟ این نوابغ چگونه به دنیا می­‌نگریستند که آثارشان در جهان بی­‌رقیب است؟

در واقع نقطۀ مشترک همۀ این اتفاقات نوع جهان‌بینی و باور این افراد بوده است، باور به این حقیقت ‌که خدا تمام این جهان را برای انسان خلق کرده[4] و خداوند چیزی را بیهوده نمی­‌آفریند[5]. اگر با این بینش به جهان نگاه کنیم با هیچ‌­یک از اشیاء و پدیده‌­ها بیگانه نیستیم و رابطۀ وجودی‌مان را با همۀ جهان درک خواهیم کرد و ناخودآگاه به‌دنبال کشف این رابطه‌­ها خواهیم رفت. وظیفۀ اصلی علم نیز در واقع کشف این نسبت­‌ها، یا قوانین و ریاضیات حاکم بر خلقت است. چنین نگاهی به طبیعت و جهان هستی می­‌تواند، منجر به پیشرفت­‌های سریع علمی شود.

انسان بودن خود را باور کنیم

ما به‌عنوان عضوی از این جهان دو انتخاب پیش رو داریم. یا به زندگی معمولی خود ادامه دهیم و خود را مانند سایر موجودات بخشی از این دنیا فرض کنیم، نیازها، لذت‌ها و آرزوهای‌مان را در حد خواسته­‌ها و نیازهای حیوانات، گیاهان و جمادات پایین بیاوریم و در پایان خواسته یا ناخواسته، با مرگ روبه‌رو شویم.

و یا اینکه انسان بودن خود را باور کنیم. باور کنیم که جهان هستی با همۀ شگفتی­‌هایش برای ما و به محوریت من حقیقی وجود ما خلق شده و در تناسب کامل با ساختار وجودی ماست. پدیده‌های این دنیا بیهوده و تصادفی در مقابل ما قرار نگرفته‌اند و در مسیر تبدیل شدن ما، به آنچه خدا برای وجودمان در نظر گرفته است، عمل می‌کنند. زندگی در چنین دنیایی قطعاً لذت­‌بخش‌­تر خواهد بود.

اما اگر چنین است؛ دریای مواج، کوه‌های عظیم و سر به فلک کشیده، شن‌های ریز و درشت ساحل، آسمان پرستارۀ شب و لطافت بال پرنده، قرار است کدام بخش وجود ما را پرورش دهند؟ کدام میل درونی­‌مان را پاسخ دهند؟ یادآور کدام اسم خدا برای خود حقیقی‌مان هستند؟ و در نهایت، مسیر شبیه شدن ساختار وجود من به خدا، چگونه از دل این پدیده‌­ها می­‌گذرد؟

در این رابطه در مقالات بعدی بیشتر توضیح خواهیم داد.

[1] آیۀ 29 سوره بقره.

[2]. کتابخانۀ تخصصی تاریخ اسلام و ایران

[3]. https://historylib.com/articles/823/

[4] آیۀ 29 سورۀ بقره.

[5] آیۀ 27 سورۀ ص.

عضو خبرنامه ما باشید

دریافت آخرین مطالب و موضوعات به صورت ایمیل و ارسال در شبکه های اجتماعی