ملکه نفس شدن یعنی چه و کدام خصوصیات می توانند به ملکات نفسانی تبدیل شوند؟
اگر به کتاب های اخلاق سر زده باشید، احتمالاً اصطلاح «ملکات نفسانی» زیاد به چشم تان خورده است. ملکات جمع ملکه و به معنی پادشاه است. نفس انسان در بدو تولد همانند یک صفحۀ سفید عاری از هر گونه نقش و نگار و صفاتی است، به مرور زمان دارای توانمندی ها و صفاتی می شود که به اختیار خود و به واسطۀ تکرار اعمال در وجود خود ثابت کرده است. در اصطلاح به این صفات نفسانی، ملکات نفسانی گفته می شود.
هر ملکه، به منزلۀ ابزاری مفید و مؤثر در اختیار ماست؛ به عنوان مثال، رانندگی برای فرد مبتدی، بسیار دشوار بوده و احتیاج به تمرکز و توجه بالایی دارد؛ ضمن اینکه خطرات فراوانی را هم برای سرنشینان در پی خواهد داشت؛ اما کسی که مهارت رانندگی را کسب کرده، در هنگام رانندگی می تواند با دیگران گفتگو کند، میوه بخورد، مناظر اطراف جاده را ببیند و بی آنکه حادثه ای بیافریند، در زمانی کوتاه، مسافتی طولانی را طی کند. در مورد ملکات نفسانی هم این قاعده وجود دارد؛ به عنوان مثال، حفظ حضور ذهن و حضور قلب در نماز برای انسان های خودساخته که ملکۀ حضور یا خشوع را کسب کرده اند، در مقایسه با مردم عادی به مراتب آسان تر است. ملکات نفس را می توان به چند گروه گسترده تقسیم کرد:
- ملکه های جسمانی:
پاره ای از ملکات، «جسمانی» است و بیشتر در اعضای بدن ظهور و بروز دارد؛ مانند مهارت شنا و سوارکاری. ● ملکه های ذهنی:
برخی دیگر از ملکات، توانمندی های «ذهنی» هستند؛ مانند ملکۀ تمرکز یا قدرت تجزیه و تحلیل.
- ملکه های روحی و قلبی:
دستۀ دیگر ملکات که موضوع مورد بحث ما در این مقاله می باشد، صفات «روحی» و «قلبی» هستند که عبارتند از ملکات مثبت مثل سخاوت و حلم یا ملکات منفی مثل بخل و حسادت.
در اکثر کتاب ها توصیه شده که صبر، راست گویی، بخشندگی و سخاوت را آن قدر تمرین کنیم تا برایمان ملکه شود؛ طوری که همیشه گوش به فرمان ملکۀ صبر، راست گویی و بخشندگی باشیم و هر یک از این صفات پادشاه وجودمان شوند. مسلماً بین کسی که سعی می کند راست گو باشد با کسی که راست گویی برایش ملکه شده، تفاوت بسیار است؛ مثلاً کسی که می گوید من اصلاً نمی توانم کینه به دل بگیرم، یعنی پاک دلی در نفسش تسلط دارد و شیطان به راحتی نمی تواند او را وسوسه کند. صفات بد هم همین طور است. کسی که نمی تواند چشمش را کنترل کند، یعنی هرزگی چشم بر نفس او ملکه و حاکم شده است. اکنون ممکن است این سؤال در ذهن خطور کند که اعمال ما چگونه برایمان ملکه می شود؟
برای پیدا کردن پاسخ این سؤال، لازم است قبل از آن، کمی دربارۀ مفهوم عمل و ارتباط آن با دارایی صحبت کنیم و ببینیم آیا هر عملی منجر به کسب صفت و دارایی می شود؟
ارتباط عمل و دارایی
در درس های گذشته گفتیم که دنیا دار عمل است و ما آمده ایم تا عمل انجام دهیم. عمل همان چیزی است که نتیجۀ آن شدن است؛ یعنی کسب کمال و دارایی یه وسیلۀ اعمال اتفاق می افتد. ما باید با شرایط زیستی بهشت سنخیت پیدا کنیم و قدرتمند شویم. تمام کارهای ما اعم از همسرداری، تربیت فرزند، درس خواندن، خدمت به خلق، عبادت ها و حتی صورت های مقدس مانند جهاد و شهادت؛ اگر منجر به انس و شباهت بیشتر با حق تعالی نشود، فقط جذب بخش های طبیعی شده و قلب ما چیزی دریافت نکرده است. ما بدون عمل هر چقدر اطلاعات کسب کنیم، سبب سنگینی قلب و دوری ما از مسیر درست شباهت به خداوند می شود. باید توجه داشت که عمل غیر از مقولۀ علم است، علم اطلاعات و عمل بهره گیری از آن اطلاعات است. کیفیت حیات برزخی و نحوۀ محشور شدن ما در قیامت و حیات بعد از آن، همگی محصول عمل و نتیجۀ انتخاب ها، ارتباط ها، رفتارها و افکار ماست.
محصول اعمال ما در قلب و روح ما ذخیره می شود؛ چون تنها دارایی ما قلب ماست. همان طور که جنین در رحم مادر، بدون عضوسازی و شکل گیری، سالم به دنیا نخواهد آمد، قلب و روح ما نیز بدون عمل به رشد و سلامت نمی رسد. اگر عمل نباشد، ملکه و قدرتی در وجود ما ایجاد نمی شود. ما برای رسیدن به هدف خلقت و شبیه شدن به الله، بایستی دانایی های خود را تبدیل به دارایی کنیم و عمل مرحله ای است که دانش را تبدیل به دارایی می کند؛ هیچ کس صرف خواندن کتاب آیین نامۀ رانندگی، راننده نمی شود مگر اینکه پشت فرمان اتومبیل بنشیند و ترس و اضطراب آن را تحمل کند.
اگر بخواهیم در هر یک از بخش های جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و انسانی، به هدفی برسیم، باید در باشگاه مخصوص آن، تمرین کرده و اطلاعاتش را به دارایی تبدیل کنیم تا نفس قدرت بگیرد. خداوند به عنوان رب و مربی ما، باشگاه های مختلفی نظیر ازدواج، همسرداری و فرزندپروری برای ما قرار داده تا با امتحان و تمرین و عمل در این میدان ها، اسماء و صفات الهی را کسب کرده و شبیه خودش شویم. کسی که از روی تنبلی از این باشگاه ها فرار می کند، شدن برایش اتفاق نمی افتد.
مراحل تبدیل عمل به ملکات نفسانی
گفتیم که فلسفۀ وجودی ما در دنیا، شدن و کسب دارایی است. دارایی یعنی همۀ صفات خوب برای ما ملکه شوند و صد البته که راه ملکه شدن این صفات، سعی و تمرین و تکرار است. قلب سلیمی که برای تولد سالم به آخرت باید کسب کنیم، یک باره یا یک شبه به دست نمی آید. لازمۀ شدن و رسیدن به دارایی، عمل و مداومت بر آن است. هر عملی که ما انجام می دهیم، اثری بر دل می گذارد و با تکرار عمل، اثر آن نیز ماندگارتر خواهد شد. ملکات نفسانی ما نظیر سخاوت، بخشش، ایثار، خوش خلقی و حسن ظن، تماماً محصول تمرین و تکرار عمل است.
اساساً ایجاد هر ملکه در نفس، مستلزم گذشت زمان است؛ هیچ صفتی، یک باره در وجود ما پدید نمی آید و از بین نمی رود. همان گونه که رشد جسمی ما یک شبه صورت نمی پذیرد، رشد روحی و کسب صفاتی الهی نیز یک شبه و دفعی انجام پذیر نیست. برای به دست آوردن ملکۀ خوشنویسی، باید بسیار نوشت، برای کسب ملکۀ رانندگی باید تمرین رانندگی کرد. هم چنان که گفته شده:«کار نیکوکردن از پرکردن است». برای کسب صفت شجاعت یا مهارت سخنوری، فقط آرزو یا دعا کردن کافی نیست، بلکه نیاز به اقدام عملی دارد. هر بار که عملی را تجربه می کنیم، یک قدم به کسب ملکه نزدیک می شویم. انجام هر عمل سهم کوچکی در توانمند ساختن نفس ما دارد.[1] یک ساعت بیداری و مناجات با خداوند در دل شب، قطعاً در قرب و نزدیکی به خدا تأثیر دارد، اما نورانیت و معنویت آن، تنها در صورتی قابل درک است که بارها و بارها ادامه پیدا کند؛ از این رو نباید انتظار داشت که یک عبادت شبانه، زمین و زمان را به تصرف ما درآورد و ما را به مقام یقین برساند. این قاعده، ملکات نفسانی فاسد را هم در بر می گیرد؛ هر بار خلف وعده، یک قدم به سوی ناجوانمردی است و هربار پرخوری از سر توجه و آگاهی، صورت باطنی ما را اندکی به چارپایان شبیه می سازد. هر عمل غضبناک و ناشایست، اندکی درنده خویی و گرگ صفتی را در وجود ما تثبیت می کند.
آیا تاکنون در خصوص ایجاد صفات و ملکات نفسانی خوب یا رفع صفات بد در نفس، تجربه ای داشته اید؛ منتظر شنیدن نظرات و تجربیات ارزشمندتان هستیم.
[1] امام علی (علیهالسلام) میفرماید: «مَن یَعمَل یَزدَد قُوَّهً وَ مَن یُقَصِّر فِی العَمَلِ یَزدَد فَترَهً»؛ هرکس عمل کند، نیرویش افزایش مییابد و هرکس در عمل کوتاهی ورزد، سستی و ناتوانیش بیشتر میشود.