معنای حب چیست و محبوب حقیقی ما به‌عنوان یک انسان کیست؟

صفحه نخست » معنای حب چیست و محبوب حقیقی ما به‌عنوان یک انسان کیست؟

اشتراک گذاری مقاله

معنای حب چیست و محبوب حقیقی ما به عنوان یک انسان کیست؟
فهرست مطالب

حب چیست و یگانه محبوب حقیقی ما کیست؟

معنی حب چیست؟

دوست داشتن یعنی چه؟

محبوب حقیقی ما کیست؟

در زندگی ما کارکرد دوست داشتن و حب چیست؟

آیا ما برای به دست آوردن چیزی که دوست نداریم، تلاش می‌کنیم، یا از داشتنش احساس لذت می‌کنیم؟

در درس‌های گذشته متوجه شدیم که ساختار نفس ما قوای پنجگانه‌ای به نام حس، خیال، وهم، عقل و فوق عقل دارد. هرکدام از این قوا نیازهایی دارند و برای رفع نیازها و خواهش‌هایشان، رسیدن به مطلوب یا معشوق خود را می‌خواهند. گفتیم که اگر بین طالب و مطلوب سنخیتی وجود نداشته باشد، یا مطلوب مورد نیاز طالب نباشد، اصلاً طلبی ایجاد نمی‌شود. اما علاوه بر سنخیت و نیاز عامل اساسی دیگری هم لازمۀ طلب و آرزوی هر چیزی‌ست؛ عاملی به نام حب. اما حب چیست؟ حب در لغت به معنای دوستی و کشش نفس به‌سوی چیزی خواستنی است، پس می‌توان گفت که ما به‌واسطۀ علاقه و حب اولیه است که به خواستن چیزی تمایل پیدا می‌کنیم و هرچیزی که می‌خواهیم محبوب و معشوق بخشی از وجود ماست.

سؤال دیگری که به‌وجود می‌آید این است که، در زندگی ما نقش حب چیست؟ در واقع اگر نسبت به چیزی حب[1]، علاقه و دوست­ داشتن در نفس ما ایجاد نشود، میل و کششی هم نسبت به آن نخواهیم داشت. محبتی را که بین هر بخش از وجود ما و مطلوب آن وجود دارد، می‌توان اساس فعالیت‌­های نفس دانست. این محبت است که همۀ قوای ما را بسیج می‌کند، تا هر کدام از مراتب وجودمان را به خواسته‌­اش برسانیم.

اما «اله»[2] چیست و ارتباط آن با حب چیست؟ اله هر چیزی است که به‌دلیل وجود، سنخیت، شناخت، ظرفیت و بهره‌برداری قبلی مطلوب و محبوب یکی از بخش‌های وجودی ماست. این محبوبیت «خواستن» را در وجود ما ایجاد می‌کند و در نتیجۀ این خواستن، رفتار و برنامه­‌هایمان را برای رسیدن به آن تنظیم می­‌کنیم.

نیازهای هر یک از قوای پنج‌گانۀ ما اله یا معشوق همان بخش هستند و آن‌قدر در نظرمان دوست‌داشتنی می‌شوند، که ما را شیدا و واله خود می‌کنند و تمامی کنش‌ها و واکنش‌هایمان را به خود معطوف می‌کنند. البته این محبت به خودی خود ناپسند نیست و حتی برای حیات ما ضروری‌ است؛ چون زیربنایی برای همۀ تمایلات، خواسته‌ها و شهوت‌های ماست. در واقع اگر میل و شهوتی نسبت به خواسته‌های هر مرتبه از وجودمان نداشته باشیم، یعنی نظام محبتی ما دچار مشکل شده و در آن مرتبه دچار بیماری شده‌ایم.

محبوب و اله بخش انسانی ما

هر مرتبه از وجود ما با توجه به سنخیت، محبت و میلش معشوق، محبوب یا الهی دارد. مرتبۀ انسانی وجود ما هم محبوبی دارد، که با این بخش سنخیت داشته و در نتیجه محبت و میل این بخش را به خود اختصاص می‌دهد، ازآنجاکه ماهیت بخش انسانی وجود ما روحی خدایی ا‌ست، با خدا هم‌­سنخ بوده و به‌همین‌دلیل هم در ذات خود عاشق آن کمال مطلق است. هیچ‌کدام از کمالات مراتب پایین­‌تر وجود ما با بخش انسانی‌مان سنخیت ندارند؛ در نتیجه نمی‌توانند در جایگاه معشوق و اله این بخش بنشینند و این شرافتی برای مرتبۀ انسانی وجود ماست که تنها و تنها خدا اله، معشوق و محبوب حقیقی او باشد. اگر می­‌بینیم که در لا اله الا الله وجود هر الهی به‌جز الله نفی می­‌شود، یعنی برای مرتبۀ انسانی ما که ماهیتی الهی دارد، اله دیگری به‌جز الله وجود ندارد؛ در حقیقت بخش فوق ­عقل ما تنها با هم­‌نشینی و هم‌­آغوشی با الله است که آرام می‌گیرد. هر مرتبه از وجود ما معشوق و الهی مخصوص به خود دارد. محبوب حقیقی و معشوق «بخش انسانی» وجود ما هم فقط و فقط خداست. با این حساب دانستیم که ارتباط لا اله الا الله با مفهوم حب چیست.

معیار سنجش حب چیست؟    

اما در زندگی ما کارکرد و زوایای گوناگون حب چیست؟ ساختار و قوانین نظام خلقت به‌گونه‌ای‌ست که امتحان الهی در همۀ شئون زندگی ما و در تمام لحظات آن جریان دارد[3] این امتحانات است که اولویت‌هایی را که براساس نظام محبتی چیده‌ایم، می‌سنجد[4]. تا زمانی که مورد آزمایش قرار نگرفته‌ایم، روشن نیست که محبت اله حقیقی وجودمان تا چه میزان در وجودمان جاری است[5].

معیار و شاخص سنجش سلامت نظام محبتی‌ در وجود ما این است که معشوق هر بخش از وجود ما در اندازه و محدودۀ مشخص خودش برایمان اهمیت داشته باشد. برای مثال اهمیتی که برای کار و یا کسب علم قائلیم باعث کاستن از عاطفه و زمانی که خرج خانواده‌مان می‌کنیم، نباشد. یا اهمیتی که برای زیبایی خود  قائلیم ما را دچار مشکلات مالی نکند.

خداوند ضمن اینکه محبت ما را نسبت به اعضای خانواده، خانه، وسایل زندگی، تجارت و ثروت به رسمیت می­‌شناسد، از ما می­‌خواهد که هر کمالی را در محدودۀ مشخص شده برای همان کمال دوست داشته باشیم و محبتمان نسبت به معشوق مرتبۀ انسانی­‌مان، یعنی خدا، اهل‌­بیت و جهاد در راه او بالاتر از تمام محبت­‌ها باشد[6]. اگر چنین اتفاقی افتاد، نشان می‌­دهد که ما به شناخت درستی از خود حقیقی و ابدی­مان و رابطه‌­ای که با الله داریم، رسیده‌ایم.

همان رابطه‌ای که ما در عشق‌های ملموس زمینی تجربه می‌کنیم، در رابطه با معشوق بخش انسانی وجودمان هم صدق می‌کند و رفتار ما میزان علاقه و محبتمان را برای معشوقمان مشخص می‌کند. این امتحانات اولویت اول قلبمان را برای خودمان هم روشن می‌کند. در واقع همان بخشی فرمانروای واقعی وجود ماست، که وقتی پای انتخاب میان معشوق‌های مختلف وسط باشد، پیروز میدان می‌شود. اگر خدا به‌راستی اولین معشوق قلب ما باشد، وقتی پای انتخاب به میان می‌­آید، دست از اله­‌های مراتب پایین‌­تر شسته و همه را فدای خواست و ارادۀ معشوق و محبوب حقیقی­ خود خواهیم کرد[7].

محبوب ما کیست؟

هر کدام از ما با توجه به اینکه هم و غم اصلی‌مان را در برآوردن نیاز کدام مرتبه از وجودمان صرف می­‌کنیم، آشکارا نشان می‌دهیم که اصالت را به کدام­ مرتبه از مراتب وجودی خود یعنی مرتبۀ جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلانی و یا انسانی‌مان داده‌ایم. چون هر مرتبه‌­ای از وجودمان که اصل قرار بگیرد، ما را تابع اله و محبوب خود می­‌کند، این اتفاق در اثر محبتی که بین آن مرتبه و معشوقش وجود دارد، کاملاً طبیعی و منطقی است.

اگر ما به‌عنوان انسانی که از مرتبه­‌ای الهی برخورداریم، از اله بخش­‌های پایینی‌ وجودمان تبعیت ­کنیم، از مرتبۀ انسان بودن خارج می‌شویم، چون اله حقیقی‌مان را رها کرده و معشوق‌­های سایر مراتب وجودمان را محبوب خود قرار داده‌ایم و خود را به تبعیت از آن‌ها مشغول کرده‌ایم؛ یعنی دچار «هوا» شده‌ایم؛ هوا هر چیزی‌ست که دلخواه ماست، اما در مرتبه‌ای پایین‌­تر از فوق ­عقل قرار دارد. ما اگر نسبت به معشوق حقیقی‌مان عشق بورزیم و او را حقیقتاً محبوب خود بدانیم، الهی غیر از او برای خود در نظر نمی‌گیریم و به معنای حقیقی لا اله الا الله می‌رسیم.

در این مقاله گفتیم که نیاز، محبت ایجاد کرده و ما را به طلب می‌رساند، نیازهای هر یک از مراتب وجودی ما در حکم معشوق و محبوبی برای آن مرتبه‌اند و در واقع اله آن بخش از وجود ما محسوب می‌شوند. اما تنها اله و معشوق بعد انسانی وجود ما الله است و وجود ما تنها با وجود او آرام می‌گیرد. ما اگر الله را حقیقتاً معشوق خود بدانیم، دست از اله‌های مراتب پایین‌تر می‌کشیم و همه را فدای خواست محبوب حقیقی‌ خود می‌کنیم. ضرورت و اهیمت تبعیت از معشوق و محبوب بخش انسانی وجود و این نکته را که کارکرد حقیقی این حب چیست، به مرور و در مقالات بعدی توضیح خواهیم داد.

[1]تأملی در معنای حب در قرآن و دلالت‌های تربیتی آن، علی شیروانی شیری .

[2]. اله، دانشنامۀ اسلامی

[3]. سورۀ بقره، آیۀ 155

[4]. سورۀ ملک، آیۀ 2

[5]. سورۀ حج آیۀ 11

[6]. سورۀ توبه، آیۀ 24

[7]. محبوب یگانه، فاطمه باقرزاده

عضو خبرنامه ما باشید

دریافت آخرین مطالب و موضوعات به صورت ایمیل و ارسال در شبکه های اجتماعی