مدرسه انسان شناسی منتظر

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

صفحه نخست » کمالات انسانی چیستند و چه ارتباطی با شادی و آرامش ما دارند؟

اشتراک گذاری مقاله

کمالات انسانی چه اهمیتی در زندگی ما داشته و چرا انسانها به دنبال کمالات انسانی نیستند؟

کمال انسانی چه اهمیتی در زندگی ما دارد و چرا انسان‌ها به دنبال کمالات انسانی نیستند؟

«انسان».

واژه‌ای که از فرط شنیدن برایمان تکراری شده و به همان میزان از شناخت آن دوریم. موجودی شگفت انگیز و با عظمت که حتی به خود زحمت شناخت و مطالعۀ دقیق آن را نمی‌دهیم. موجودی با کمالات یا ویژگی‌های ذاتی فراوان. کمالات ریز و درشتی که از پایین‌­ترین ابعاد وجود ما شروع شده و تا بی­نهایت ادامه دارند. کمالاتی که هریک از جهتی ما را احاطه کرده‌اند و هرکدام مختص به یکی از جنبه‌های وجودمان هستند؛ جنبه جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و جنبه انسانی یا فوق‌عقلی‌ وجودمان.

هر یک از این ابعاد غایت و نهایت را در رسیدن به کمالات مربوط به خود می‌داند، برای رسیدن به آن تلاش می‌کند و نسبت به آن عشق می‌ورزد. اما چیزی که در این میان معمولاً مورد غفلت واقع می­‌شود­، مهمترین بخش ما یعنی همان بعد انسانی وجود ماست. سلامت و کمال نهایی وجود ما به میزان سلامت و کمال انسانی وجودمان بستگی دارد. بخش فوق‌عقلانی و انسانی وجود ما به میزانی سالم و کامل‌ است که در طلب محبوب و معشوقش سالم و فعال باشد و برای رسیدن به کمال انسانی تلاش کند.

اگر در وجود ما تلاشی برای رسیدن به کمال انسانی وجود ندارد و یا این تلاش به اندازۀ سایر بخش‌ها پررنگ نیست، به این معنی است که بخش انسانی وجودمان رشد نکرده و هنوز خود را به عنوان یک انسان معنا نکرده‌ایم. در این صورت علی‌رغم رسیدن به کمالات بخش‌های پایینی وجود به شادی و آرامش دست نخواهیم یافت.

ابدیت؛ تحت تأثیر کمال انسانی

برای پی بردن به اهمیت کمال انسانی از مثالی استفاده می‌کنیم؛ فکر کنید که در پاسخ به سوالات امتحانی سخت به انبوهی از مطالب مهم کتاب اشاره کرده‌اید، اما به پاسخ دقیق سوال مطرح شده، اشاره نکرده‌اید. آیا در این امتحان نمرۀ قبولی کسب می‌کنید؟ طبیعتاً نه!

کمالاتی که در این دنیا کسب می‌کنیم، همگی مهم و به نوبه خود با ‌ارزشند، به واسطۀ آن­ها در این دنیا کسب اعتبار و احساس ارزشمند بودن می‌کنیم، از همه مهم‌تر به آرزوهای‌مان رسیده و رشد می‌کنیم. اما کسب بالاترین درجه از تمامی این کمالات هم مانعی در رسیدن ما به آرامش و شادی پایدار هستند، چون همان‌طور که گفتیم عمر و امکانات ما محدود است و نمی‌توانیم حتی در یکی از ابعاد پایینی وجودمان هم به بالاترین درجۀ کمالات موجود برسیم.

تنها بخشی که ما و هستی ما در آن توانایی بی‌نهایت بودن را داریم، بخش انسانی وجود ماست که عاشق کسب کمال انسانی است. اگر این بخش به درستی در وجود ما فعال باشد، توانایی کسب کمالات انسانی بی‌نهایت را خواهیم داشت و تنها در این صورت است که کمالات بخش‌های پایینی وجود ما هم در جهت درست مدیریت شده و استفاده از آنها نه تنها خللی به شادی و آرامش ما وارد نمی‌کند، بلکه در پیشرفت ما هم موثر خواهد بود.

کمال انسانی و دلایل نپرداختن به آن

میزان ارزش و بهایی که ما برای هر چیزی قائل می‌شویم، ارتباط نزدیکی با درک و شناخت ما از آن پدیده دارد. مثلاً اگر بدانیم تصمیمات امروزمان در مورد یک مسئله مشخص بر آرامش و شادی ده سال آیندۀ زندگی‌مان تأثیر بسیار زیاد و مستقیم دارد، قطعاً نهایت دقت و وسواس را در گرفتن آن تصمیم به‌ کار می‌بریم. اما جالب است که برای حرکت در مسیر کسب کمال انسانی که کل آینده و ابدیت ما را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد، هیچ علاقه‌ای نشان نمی‌دهیم. چون شناخت درستی از خود، ابعاد وجودمان و کمالات مربوط به آن­ها نداریم.

شاید تقصیری هم نداشته باشیم؛ کسی ما را از حقیقت واقعی و انسانی خودمان آگاه نکرده و خودمان هم در پی آن نرفته‌ایم. از وقتی که چشم باز کرده‌ایم، خود را در این دنیا دیده‌ایم و به روابط و مناسبات آن خو کرده‌ایم؛ در نتیجه درک هر پدیدۀ غیر ملموسی برایمان سخت و یا حتی ناممکن است. ما کمالات تمام بخش‌های پایینی وجود را می‌بینیم و تأثیر مستقیم تصمیمات اتخاذ شده در هریک از این بخش‌ها را در زندگی خودمان و دیگران درک می‌کنیم، اما بخش انسانی وجود برای ما سرزمینی ناشناخته است، که حتی ملاک و معیار دقیق موفقیت در آن را هم نمی‌شناسیم.

تمام دغدغۀ ‌ما در کسب عنوان دکتری و مهندسی، ریاست و شهرت، زیبایی و سلامتی، ثروت و امکانات خلاصه شده است و تصورمان این بوده که هر چه بیشتر به آرزوهای دنیایی‌مان برسیم، موفق‌تریم؛ هر چه در پی آسایش بیشتری برویم، آرامش‌مان هم به همان نسبت بالاتر می‌رود. آن‌قدر با دنیای مادی انس گرفته‌ایم که حتی به خودمان فرصت خلوت کردن و فکر کردن به این‌که من چه کسی هستم؟ در این دنیا چه کار می‌کنم؟ از کجا آمده‌ام و به کجا می‌روم را نداده‌ایم. در نتیجه خودمان را درست نمی‌شناسیم. درک درستی از جایگاه خودمان در این دنیا نداریم و تصمیماتی که می‌گیریم، بر پایه همین شناخت ناقص است.

موفقیت در رسیدن به مال و ثروت بیشتر، زیبایی و شهرت بیشتر و شغل و مقام اجتماعی بالاتر برای ما معیار و ملاک دقیقی دارد، اما اگر کمی با خودمان خلوت کنیم، متوجه می‌شویم که دلیل نهایی ما از پرداختن به تمامی این کمالات کسب آرامش و شادی پایدار است. شاید جالب باشد که بدانیم آرامش، شادی و عشق معیارهای اصلی موفقیت در بخش انسانی و کسب کمال انسانی هستند!

تفاوت شناخت و عدم شناخت

آیا کسانی که می‌دانند با کسانی که نمی‌دانند برابرند؟[1] قطعاً نه! حتی در زندگی دنیایی هم کسانی که از جایگاه و نقش واقعی خود باخبرند، با افراد غیرمطلع برابر نیستند. مثلاً مادری که از نقش مهم و تعیین کننده خود در تربیت فرزندش به عنوان یک انسان باخبر است با کسی که فقط فرزندش را به دنیا آورده و در کنار او روزگارش را می‌گذراند، یکی نیست.

هرچه اهمیت موضوع بالاتر برود، تأثیر این دانستن و ندانستن هم به مراتب بالاتر می‌رود. اما مسأله اینجاست که ما چون خود را درست نمی‌شناسیم، نمی‌دانیم برای چه کمالی و به چه میزان باید وقت بگذاریم؟ وقت خود را صرف پرداختن به کمالاتی می‌کنیم که در آرامش، شادی و آیندۀ ما بی‌تأثیر و یا بعضاً برای آن مضرند.

ما خود را درست معنا نکرده‌ایم و به ابعاد مختلف وجودمان آگاه نیستیم. داستان ما و جایگاه حقیقی‌مان در زندگی بسیار شبیه به داستانی است که مولانا در مثنوی آورده است؛ حکایت شاهزاده­ای که در نوزادی پدرش را از دست ­داده و به او می­‌گویند، که تو غلامی بیشتر نیستی. او با این تصور بزرگ می­‌شود، بدون این‌که از منزلت و جایگاه واقعی خودش باخبر باشد و تمام تصمیمات، هدف­‌ها و آرزوهایش را هم بر مبنای همین شناخت نادرست شکل می­‌دهد. دور بودن ما از خود حقیقی و بُعد انسانی وجود‌مان نیز به همین اندازه خطرناک و آسیب‌زاست و دلیلی است بر این‌که چرا به دنبال مهمترین نیاز خود در زندگی یعنی آرامش و شادی که پیش زمینۀ کسب کمال انسانی است، نمی­‌رویم.

اما چگونه می‌توانیم در میان قوای مختلف وجودمان تعادل لازم را برقرار کنیم؟ اولین قدم شناخت کامل و دقیق است. تا اینجا در مقالات و درس‌های مختلف قسمتی از این ویژگی‌ها را شناخته‌ایم. در ادامه به بررسی قوای مختلف وجود و نقش هریک در مسیر رسیدن به کمال انسانی می‌پردازیم.

[1]. سورۀ مبارکۀ زمر، آیه 9

عضو خبرنامه ما باشید

دریافت آخرین مطالب و موضوعات به صورت ایمیل و ارسال در شبکه های اجتماعی