مدرسه انسان شناسی منتظر

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

صفحه نخست » ولادت امام جواد (علیه‌السلام) و نقش آن در زندگی انسان 250 ساله

اشتراک گذاری مقاله

ولادت امام جواد (علیه‌السلام) محل آموزش و آزمون مقام امام بود.

بررسی نقش ولادت امام جواد (علیه‌السلام) و اهمیت آن در تاریخ تشیع

محمدبن‌علی (علیه‌السلام) امام نهم شیعیان دوازده امامی، فرزند امام رضا (علیه‌السلام) و ملقب به تقی و جواد هستند که در سن هفت سال و چندماهگی به امامت رسیدند. تاریخ ولادت امام جواد (علیه‌السلام) دهم رجب بود و ایشان در سن 25 سالگی به شهادت رسیدند. مادر بزرگوار ایشان کنیزی از آفریقا بود و این مسئله موجب تفاوت چهرة ایشان با امام رضا (علیه‌السلام) شده بود. مسیر امامت ایشان مسیری پرچالش بود و بخشی از این مشکلات به قبل امامت ایشان برمی‌گشت. شیعیان در امامت ایشان شک داشتند و به همین دلیل فشار بسیاری بر امام رضا (علیه‌السلام) وارد کردند. ولادت امام جواد (علیه‌السلام) و امامت زودهنگام ایشان بحرانی جدی در جامعة شیعه ایجاد کرد و حتی خواص هم در این مسئله لغزیدند و امامت ایشان را زیر سؤال بردند.

مسیر امامت ایشان مسیری پر از درس و نکته است، که می‌‎تواند نقشة راه رسیدن به گنج معیت امام را به دست ما برساند. در این مسیر با سؤالاتی مواجه می‌شویم، که پاسخ آنها می‌تواند گره‌های زیادی از مسیر امام‌داری‌مان باز کند؛ سؤالاتی مثل:

O چالش‌های قبل از به امامت رسیدن امام جواد (علیه‌السلام) چه بود؟

O زمان به امامت رسیدن ایشان چه اتفاقاتی رخ داد؟

O امام در طول امامت‌شان با چه بحران‌هایی مواجه بودند؟

O آیا شباهتی بین عصر ایشان و عصر آخرالزمان وجود دارد؟

O خواص و یاران ویژة امام چه نقشی در تحکیم امامت ایشان داشتند؟

O ایشان چه نقشی در حفظ حیات شیعه و پایه‌ریزی بحث مهدویت داشتند؟

ولادت امام جواد (علیه‌السلام) و امامت ایشان شباهت فراوانی به عصر مهدویت دارد و امام جواد (علیه‌السلام) نقش بسیار مهمی در برداشتن موانع دوران امامت امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) ایفا کرده‌اند. بعضی اصحاب و شاگردان ویژة امام هم توانستند نقش مهمی در تحکیم امامت ایشان ایفا کنند و خود را خرج امام و مسیر امامت کنند. اگر مشتاقید پاسخ سؤالاتی که گفتیم را بدانید و از جزئیات این مسیر پر فراز و نشیب باخبر شوید، با ما همراه باشید.

چالش‌های پیش از امامت امام جواد (علیه‌السلام)

مصائب و مشکلات امامت امام جواد (علیه‌السلام) فقط به دوران پس از امامت ایشان مربوط نبود، بلکه بعضی از این چالش‌های جدی هم به قبل از ولادت امام جواد (علیه‌السلام) برمی‌گردد. ولادت امام جواد (علیه‌السلام) بشارت بزرگی برای امام رضا (علیه‌السلام) بود و ایشان مسیر سختی را برای فراهم کردن شرایط امامت امام جواد (علیه‌السلام) طی کردند. امام رضا (علیه‌السلام) در سن 47 سالگی صاحب فرزند شدند و به همین دلیل شیعیان تهمت‌های فراوانی به ایشان می‌زدند[1]. تا زمانی که ایشان پسری نداشتند، می‌گفتند چون پسری نداری باید برادرت امام شود. از طرفی چون بعد از حسنین (علیهم‌السلام) امکان امامت برادران وجود ندارد، ادعای امامت تو از ریشه باطل است[2].

پس از ولادت امام جواد (علیه‌السلام) هم وقیحانه به ایشان تهمت می‌زدند و ادعا می‌کردند امام جواد (علیه‌السلام) فرزند ایشان نیست. از مهم‌ترین دشمنان امام رضا و امام جواد (علیهم‌السلام) اطرافیان و اقوام ایشان بودند. این تهمت‌ها و توهین‌ها صرفاً مخصوص غریبه‌ها نبود، بلکه نزدیکانی مثل برادر امام رضا (علیه‌السلام) هم جزء این افراد بودند. از آنجا که مادر بزرگوار امام جواد (علیه‌السلام) کنیزی آفریقایی و تیره‌رو بود، رنگ پوست و چهرة ایشان هم تیره بوده و به امام رضا (علیه‌السلام) شباهتی نداشتند.

کار به جایی کشیده شد که مجلسی به راه انداختند و قیافه‌شناسان را خبر کردند، که آنها پدر اصلی امام جواد (علیه‌السلام) را تشخیص بدهند. قیافه‌شناسان هم امام  رضا (علیه‌السلام) را بین جمعیت تشخیص دادند و ایشان را پدر امام جواد (علیه‌السلام) معرفی کردند[3]. سطح معرفت آنها در حدی بود، که سخن حجت خدا روی زمین را باور نکردند و تأیید و تشخیص قیافه‌شناسان را سند و مدرک معتبر دانستند.

حال تصور کنید امام جواد (علیه‌السلام) قرار است در چنین وضعیتی که غریب و آشنا و خاص و عامش از چنین سطح معرفت و شعوری نسبت به امام و حجت خدا برخوردارند، به امامت برسند. ایشان در فضایی که تأیید فرزند امام بودن را باید قیافه‌شناسان انجام می‌دادند، قرار بود یک‌تنه بزرگ‌ترین سنگ‌ها را از مسیر امامت و مهدویت بردارند.

غربال شیعیان در آزمون امامت امام جواد (علیه‌السلام)

خطر غربال خواص و فرماندهان و شاگردان نزدیک ائمه (علیهم‌السلام) اتفاق تازه‌ای نبود، که تازه با مسئلة ولادت امام جواد (علیه‌السلام) و امامت زودهنگام ایشان رخ بدهد. منحرف شدن خواص و معتمدها تقریباً از دوران خیانت سقیفة‌بنی‌ساعده شروع شد و تا امروز ادامه پیدا کرده است.

در طول تاریخ ائمه (علیهم‌السلام) فتنه‌ها بسیار بوده است؛ از عصر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) تا عصر امام باقر (علیه‌السلام) تکلیف ایشان با دشمنان تقریباً روشن است، زیرا دشمن اصلی آنها حکومت است و ابهام خاصی در این رابطه برای کسی وجود ندارد، از دوران امام صادق (علیه‌السلام) انحراف‌ها جدی‌تر شد و با خودسری‌ها و قیام‌های متعدد امام‌زاده‌ها و شکل‌گیری فرقه‌های مختلف،‌ فتنه‌های جدیدی جان گرفتند. این فتنه‌ها به‌مرور عمیق‌تر ‌شدند و در هر عصری تلفات و قربانی‌های خاص خود را پیدا کردند.

ولادت امام جواد (علیه‌السلام) و امام شدن ایشان در کودکی، تکان‌های محکم الک بود و غربال جدی شیعیان را آغاز کرد، این آزمون آن‌قدر جدی بود، که خواص هم درگیر آن شده و به چالش کشیده شدند. حتی بزرگانی که از فتنة عصر امام قبلی به سربلندی بیرون آمده بودند، هم پای‌شان لغزید و در امامت کودک شک کردند.  بعضی از این افراد که ستون‌های شیعه بودند و حدود 1400 روایت از آنها در کتب چهارگانه موجود است هم لغزیدند، آنها معتقد بودند تا امام به بلوغ نرسند، نباید روایتی از ایشان نقل کنند و می‌گفتند چطور ممکن است کودکی 7 ساله را امام بدانیم؟ لااقل مدتی صبر کنیم بالغ شوند.

بحران‌های عصر امام جواد (علیه‌السلام)

در عصر پر از فتنة امام جواد (علیه‌السلام) ایشان باید به صورت هم‌زمان به مدیریت و کنترل چند فتنه می‌پرداختند. بحران‌هایی مثل:

O کودک بودن ایشان در زمان به‌امامت‌رسیدن:

فاصلة زمانی چندانی بین امامت و ولادت امام جواد (علیه‌السلام) وجود نداشت و ایشان در کودکی به امامت رسیدند. این مسئله تا پیش از ولادت امام جواد (علیه‌السلام) وجود نداشت و شیعیان در مواجهه با این ماجرا دچار مشکلات فراوانی شدند. نه‌تنها برای حکومت بنی‌عباس، بلکه برای شیعیان هم پذیرش کودکی به عنوان امام، قاضی، مفتی[4] و فرمانده سخت بود.

O ازدواج اجباری با دختر مأمون عباسی:

مأمون پس از گذشت مدتی از ولادت امام جواد (علیه‌السلام) دخترش را در سال 202 هجری به‌اجبار به عقد امام درآورد. او که فرد زیرکی بود، نیت‌های متعددی از این تصمیم داشت؛ می‌خواست وجهة آل رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را خراب کند و چهره‌ای دنیادوست و قدرت‌طلب از آنها به نمایش بگذارد، از طرفی مایل بود خود را به علویان نزدیک کند و نوه‌ای از نسل پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) داشته باشد. او این ازدواج سیاسی را طراحی کرد، تا تمام‌وقت امام و شیعیان را تحت کنترل داشته باشد و اوضاع را به‌درستی مدیریت کند.

O فرقة زیدیه:

این فرقه ائمه را تا امامت امام سجاد (علیه‌السلام) قبول دارند و زیدبن‌علی را جانشین پدر می‌دانند. از مهم‌ترین اصول این فرقه قیام و مبارزه و حکومت است. زیدیه مشکلات فراوانی برای امام جواد (علیه‌السلام) ایجاد کردند و امام را به همراهی با طاغوت بنی‌عباس متهم می‌کردند.

O فرقة واقفیه:

واقفیه در امامت امام کاظم (علیه‌السلام) توقف کرده بودند و ایشان را همان مهدی موعودی می‌دانستند، که از نظرها غایب شده و رجعت خواهد کرد. این فرقة منحرف با فرقة زیدیه علیه امام جواد (علیه‌السلام) تبانی کرده بودند و مدام در کار امام گره می‌انداختند.

O فرقة اهل حدیث:

گروهی از فقهای اهل‌سنت بودند، که فقط به ظاهر قرآن و حدیث تکیه داشتند و عقل را تماماً رد و انکار می‌کردند. این گروه که مخالف هرگونه بحث عقلی درمورد مباحث اعتقادی بودند، در مقابل اصحاب رأی[5] قرار داشتند.

O فتنة اهل غُلو

این فتنة شوم صرفاً مسئله‌ای مربوط به دوران امامت و ولادت امام جواد (علیه‌السلام) نبود، بلکه از سال‌ها پیش وجود داشت. غُلات یا غالیه به گروهی گفته می‌شد که به ائمه (علیهم‌السلام) نسبت خدایی و الوهیت می‌دادند. مسئلة امامت در کودکی امام جواد (علیه‌السلام) هم خوراک خوبی برای یاوه‌گویی این افراد دروغ‌گو فراهم کرده بود. این افراد قلباً دوست‌دار اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نبودند، بلکه مأموران مخفی حکومتی برای تخریب نامحسوس ایشان بودند. این افراد علاوه بر نسبت خدایی به ائمه (علیهم‌السلام) سخنانی از زبان ایشان در محلی نادرست نشر می‌دادند، که به ضرر ایشان بود. مثلاً در جمع اهل‌سنت از زبان ائمه (علیهم‌السلام) به خلفای اول و دوم و سوم اهانت می‌کردند و آنها را خشمگین می‌کردند.

O باب‌های قلابی:

چون ارتباط با ائمة سخت و دشوار شده بود، ایشان برای ارتباط‌گیری با شیعیان افرادی را به‌عنوان رابط انتخاب کرده بودند. این افراد باب نام داشتند و امور مختلف شیعیان توسط آنها به امام منتقل می‌شد؛ اموری مثل پرداخت وجوهات شرعی، پاسخ‌گویی به مسائل شرعی و فقهی، مدیریت مسائل جهادی و سیاسی و اجتماعی و …

چون دسترسی مردم به امام راحت نبود و ابواب به وجوهات مردم دسترسی داشتند، عده‌ای از این نمد برای خود کلاهی ساختند و خود را باب امام معرفی کردند. اتفاقاً همة آنها هم گمنام و کم‌مرتبه نبودند. بعضی مثل فارس‌بن‌حاتم که عالمی مشهور بود و او را مدافع حریم ولایت می‌دانستند، هم ادعای بابیت کرد.

این ابواب دروغین حتی به رقابت با هم می‌پرداختند و هرکدام برای جذب بیشتر مردم، اختیارات و آپشن‌های خیالی می‌تراشیدند. مثلاً بعضی در ازای دریافت مبلغی از مردم، نماز و عبادت را برای‌شان حذف می‌کردند و بعضی زنا و شراب را آزاد می‌کردند. امام جواد (علیه‌السلام) در چنین شرایطی باید به مدیریت اذهان عمومی، هدایت قلوب شیعیان، کنترل جامعة شیعه و زمینه‌سازی امامت ائمة بعدی و بیان بحث مهدویت می‌پرداختند.

نقش حمایت خواص در تحکیم امامت ایشان

هر آزمون و امتحانی در مسیر امام‌داری و خودسازی یا سکوی پرتاب انسان می‌شود، یا پرتگاه سقوط او خواهد شد. همان‌طور که افراد بسیاری در آزمون ولادت امام جواد (علیه‌السلام) و امامت ایشان مردود شدند، افرادی هم توانستند این تهدید را به فرصتی برای خودشان تبدیل کنند و در دنیا و آخرت سربلند شوند.

با این‌که امامت امام به رد و تأیید کسی وابسته نبود و این مسئلة عرشی نیازی به مُهر تأیید هیچ‌ بنده‌ای نداشت، اما عده‌ای باید خود را خرج این مسیر می‌کردند. جامعه درک نمی‌کرد که امام هفت ساله با امام هفتصد ساله فرقی ندارد. پس آبرودارانی از خود مردم باید می‌آمدند و آبرو و منیت‌های خود را فدا می‌کردند، تا دیگران با مقام امام و جایگاه امامت آشنا شوند.

در این میان نام دو نفر از اصحاب وفادار امام جواد (علیه‌السلام) به‌شکل ویژه‌ای می‌درخشد که سیرة آنها و سبک امام‌داری آنها می‌تواند سرمشق خارق‌العاده‌ای برای مشتاقان مقام معیت باشد؛ علی‌بن‌جعفر و علی‌بن‌مهزیار.

O علی‌بن‌جعفر

علی‌بن‌جعفر فرزند امام صادق (علیه‌السلام) است. او را به دلیل معرفت و وفای بسیار نسبت به مقام امام، پیر معرفت نامیدند. او محضر امام کاظم، امام رضا، امام جواد و امام هادی (علیهم‌السلام) را درک کرد و در زمان امام هادی (علیه‌السلام) از دنیا رفت. علی در زمان به امامت رسیدن امام جواد (علیه‌السلام) در 7 سالگی، پیرمردی 90 ساله بود. مقام و عزت و نفوذ او بین مردم در حدی بود، که می‌توانست ادعای امامت کند و جمعیت زیادی را سمت خود بکشاند، اما از زمان ولادت امام جواد (علیه‌السلام) و پس از آن حامی جدی ایشان بود. نوع حمایت ایشان از امام مشابه نوع حمایت ابوطالب و عبدالمطلب از رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود. علی که امام‌زاده‌ای فقیه و عادل بود، به تحریکات اطرافیان برای ادعای امامت توجهی نمی‌کرد و صادقانه به امام محبت می‌کرد.

او آن‌قدر شیفتة امام جواد (علیه‌السلام)  بود و عاشقانه ایشان را دوست داشت که آورده‌اند وقتی امام 7 ساله از در وارد می‌شدند، چنان با هروله به سمت ایشان می‌دوید که عمامه از سرش می‌افتاد و در زمان خروج امام کفش ایشان را جفت می‌کرد. وقتی به او طعنه می‌زدند، که نوکری کسی را می‌کنی که از نوه‌ات هم کوچکتر است، می‌گفت خداوند این محاسن سفید را لایق امامت ندیده است.

او فدایی امام بود و حتی در مواردی مثل فصد هم خود را پیش‌مرگ امام می‌کرد و تا ابتدا تیغ را به او نمی‌زدند، اجازة نزدیک شدن به امام را نمی‌داد. او کسی بود که امامت را حفظ کرد. اگر او نبود، شیعیان بی‌بصیرت و بی‌معرفت کار امامت امام را تمام کرده بودند.

O علی‌بن‌مهزیار

او که ابتدا مسیحی بود و در نوجوانی مسلمان شده بود، به یکی از صدیق‌ترین یاران اهل‌بیت (علیهم‌السلام) تبدیل شد. ابن‌مهزیار از فقها و محدثان و رهبران مهم شیعه بود. او محضر امام رضا، امام جواد و امام هادی (علیهم‌السلام) را درک کرد و از وکلای مهم ایشان بود. او با تمام جان به معرفی و تبیین مقام امام و اصول فقهی می‌پرداخت و رابط صدیق امام با مردم بود. علی‌بن‌مهزیار در ترویج ولایت امام جواد (علیه‌السلام) در ایران نقش ویژه‌ای داشت.

امام جواد (علیه‌السلام) محبت و عشق عجیبی نسبت به او داشتند. نامه‌های امام به علی‌بن‌مهزیار در تاریخ شیعه بی‌سابقه هستند و محبتی وصف‌ناپذیر در آنها گنجانده شده است. امام در نامه‌ای به او نوشتند: ای علی! خدا تو را در بهشت جا بدهد… من تو را در اطاعت و احترام و هرچه بر تو واجب است، آزمودم. اگر بگویم هیچ‌کس را مثل تو ندیده‌ام، امیدوارم ادعایم درست باشد. خدمات تو در روز و شب و سرما و گرما از من پوشیده نیست. از خدا می‌خواهم چنان در قیامت به تو رحمت عطا کند، که مورد غبطه و حسرت دیگران قرار بگیری[6].

امام در نامه‌ای دیگر به علی‌بن‌مهزیار نوشتند: تو نمی‌دانی خداوند چطور تو را برای من عزیز کرده است. من می‌دانم ایمان تو در چه درجه‌ای است. خدا به دلیل رضایتم از تو راضی شود و تو را به آرزویت برساند[7].

نقش کلیدی امام جواد (علیه‌السلام) در حیات شیعه

خداوند با ولادت امام جواد (علیه‌السلام) نسل امامت را پس از امام رضا (علیه‌السلام) حفظ کرد. ولادت امام جواد (علیه‌السلام) موهبتی بود که خداوند به‌وسیلة آن شیعیان را از زوال و نابودی نجات داد.

گفتیم دو فرقة گمراه واقفیه و زیدیه هم‌دست شده بودند و امامت امام جواد (علیه‌السلام) را تکذیب می‌کردند. سن کم امام هم عامل غربال شیعه و گمراهی غیر شیعه شده بود. حکومت هم شدیداً امام را تحت‌نظر داشت و اعمال ایشان را کنترل می‌کرد.

کوته‌فکرها و سطحی‌نگرها فکر می‌کردند، این شرایط به ضرر امام است و به‌زودی پروندة امامت بسته می‌شود. درحالی‌که خداوند این شرایط را به صورت دقیق و مهندسی‌شده چیده بود، تا مدل کوچکی از عصر آخرالزمان و دوران امامت مهدی موعود (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) اجرا شود. عصر امام جواد (علیه‌السلام) از چند جهت مشابه عصر آخرالزمان بود. ایشان در آن شرایط سخت و تاریک، یک‌تنه بار شیعه را به دوش کشیدند.

مسئلة امامت در سن کودکی معضل کوچکی نبود و هر جامعه‌ای ممکن بود با چنین چالشی درگیر شود، اما امام جواد (علیه‌السلام) این بحران را به‌مرور چنان با علم و تدبیرشان حل‌وفصل کردند، که وقتی امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در کودکی به امامت رسیدند، هیچ شک و شبهه‌ای برای مردم مطرح نشد. ایشان به صورت جدی در مناظرات و مباحثه‌های علمی و فقهی شرکت می‌کردند و مرجع اصلی فقها و علمای سالخورده شدند. امروز از آن کودکی که حتی خواص شیعیان صلاح نمی‌دیدند، روایات ایشان را نقل کنند، دانش‌نامه‌ای چاپ شده که بیش از هزار صفحه پرسش و پاسخ فقهی در آن درج شده است.

ازسوی‌دیگر امام در شرایطی زندگی می‌کردند که به‌ راحتی امکان ارتباط با شیعیان را نداشتند و همین مسئله می‌توانست، شیعه را نابود کند. امام در این دوران از طریق شبکه‌سازی و انتخاب وکلایی از جانب خودشان توانستند شیعیان را به ‌درستی مدیریت کنند. شبکه وکالتی امام جواد (علیه‌السلام) حیات آسیب‌پذیر شیعه را از ضربات احتمالی و نابودی حفظ کرد.

پیغام عصر امام جواد (علیه‌السلام) به اصحاب عصر آخرالزمان

مسئلة ظهور منجی موعود و زمینه‌سازی برای تشکیل حکومت الهی موعود بر زمین، مسئلة کوچک و پیش‌پا افتاده‌ای نبود. این مسئله قرن‌ها مقدمه‌چینی و تلاش و تربیت فردی و گروهی احتیاج داشت. صد و بیست و چهار هزار پیامبر آمدند، تا شرایط آمدن پیامبر آخرالزمان را فراهم کنند. سیزده معصوم آمدند، تا فضای قلب‌های شیعیان و جامعه را برای آمدن منجی موعود تلطیف و مهیا کنند. درحقیقت تمامی حجت‌های خدا روی زمین آمده بودند، تا موانع را از سر راه تشکیل دولت کریمه بردارند و خود را خادم این مسیر می‌دانستند.

امام جواد (علیه‌السلام) سرداری تلاش‌گر و هم‌رزم سیزده امام متخصص و معصوم بودند، تا تکلیف خود در مسیر مهدویت را به‌درستی انجام بدهند. ولادت امام جواد (علیه‌السلام) و امامت زودهنگام ایشان هم قطعه‌ای از پازل فراهم‌آوری شرایط تشکیل حکومت الهی بود. سیرة ایشان و اصحاب‌شان می‌تواند، مثل نمایشی زنده به ما سبک امام‌داری بیاموزد و هشدارها و بشارت‌های لازم را به ما ابلاغ کند.

یکی از بزرگ‌ترین خسارت‌های شیعه در طول تاریخ آن است که کمتر به بررسی و تفکر و حلاجی سیرة اصحاب ائمه می‌پردازد؛ درحالی‌که رمز موفقیت در امام‌داری و اسر سقوط از مقام معیت امام را به‌راحتی می‌توانیم، در بایدها و نبایدهای زندگی اصحاب پیدا کنیم.

در بحث ولادت امام جواد (علیه‌السلام) و مسیر امامت ایشان از علی‌بن‌جعفر و علی‌بن‌مهزیار سخن گفتیم. دو سردار امام‌داری که آنها را صرفاً در میانة میدان رزم و شمشیر نمی‌بینیم، اما نوع خطاب و محبت امام به آنها فراتر از هر عشق و محبتی است. غالباً این دو ستون محکم را تاریخ در حال خودسازی و تبیین و معرفی مقام و حق امام دیده است. دو فقیه بزرگی که هر کدام می‌توانستند خودسرانه و شهوت‌پرستانه گروهی جمع کنند و دکانی برای خود باز کنند، اما چیزی جز امام ندیدند.

آنچه بر پسر مهزیار گذشت، به ما آموخت که رمز رسیدن به مقام معیت امام در دو چیز است؛ خودسازی و جهاد. تزکیه و پاک‌سازی قلب تا آنجا که کسی غیر امام را در آینة شفاف‌شدة قلب‌مان نبینیم. شفافیتی که اثری از منیت‌ها و خودپرستی‌ها در قلب‌مان نمانده باشد، که جهاد را بر اساس فهم و سلیقة خودمان معنا کنیم. جهاد اصول خودش را دارد و مهم‌ترین اصل آن تقواست. اگر مثل علی‌بن‌جعفر و پسر مهزیار نباشیم و این رمز را ندانیم و بی‌هوا و بدون تقوا به رزم بپردازیم، منیت‌ها ما را می‌بلعند و به خیمة امام نمی‌رسیم، درست مثل همان کسانی که با سابقة سال‌ها جهاد به امامت امام شک کردند و از مدار امام‌داری غربال شدند، درست مثل تمام کسانی که در طول تاریخ اسلام و تشیع با پیشانی‌های پینه‌بسته و بدنی جانباز از جهاد در راه خدا به امام‌کُشی رسیدند.

معرفی باشگاهی برای تمرین و آموزش این مهارت را هم می‌توانیم در الگوی امامت امام جواد (علیه‌السلام) پیدا کنیم. ایشان با تشکیل شبکة وکالتی و سبک زندگی تشکیلاتی کلید را به دست ما دادند. امام به ما آموختند معتبرترین باشگاه‌ برای کسب مهارت امام‌داری و شکستن منیت‌ها قرار گرفتن در تشکیلاتی الهی است. سبک زندگی تشکیلاتی و تن دادن به بایدها و نبایدهای آن و تمرین شکستن منیت‌ها در مقابل ولی و فرمانده می‌تواند، راهکاری قوی برای تمرین امام‌داری باشد.

[1] قزوینی، سید محمدکاظم، امام جواد (ع) از ولادت تا شهادت، علی کرم فریدنی، قم: مرتضی، 1395، ص 337

[2] کلینی، محمد یعقوب، اصول کافی، حسین استادولی، تهران: دارالثقلین، 1393، جلد 1، ص 320

[3] همان، ص 322

[4] فتوا دهنده

[5] گروهی از فقهای سنی مذهب که علاوه بر قرآن و سنت، به کاربرد عقل هم دراین‌باره متقدند.

[6] مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار لدرر الأخبار الأئمه الأطهار، علی اکبر غفاری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج50، ص105

[7] كشي، محمدبن عمر، اختيار معرفه الرجال المعروف به رجال الكشي، محمدبن حسن طوسی، مشهد: نشر دانشگاه مشهد، 1409، ص 341

عضو خبرنامه ما باشید

دریافت آخرین مطالب و موضوعات به صورت ایمیل و ارسال در شبکه های اجتماعی