مدرسه انسان شناسی منتظر

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

صفحه نخست » آیا انسان پس از مرگ به نیستی و عدم تبدیل می‌شود؟

اشتراک گذاری مقاله

منظور از نیستی و عدم چیست؟

معدوم مطلق یا عدم چیست؟

گروهی از انسان­‌ها معتقدند، در پایان زندگی ما چیزی جز عدم و نیستی وجود ندارد و انسان پس از گذراندن روزهای عمر تبدیل به هیچ چیز ­شده و با مرگ جسم از بین می­‌رود. اما آیا به راستی عدم وجود دارد؟

ذهن پیچیدۀ انسان گاهی از درک حقایق ساده باز می­‌ماند و فریب پیچیده اندیشی خویش را می­‌خورد. یکی از این موارد همین سؤال است. عدم یک امر اعتباری و یک قرارداد است، برای نامیدن نبود هستی. عدم از نبودن هستی اعتبار یافته است. در واقع عدم یا نیستی هرگز نمی­‌تواند، وجود داشته باشد. زیرا در صورت وجود داشتن، موجود می­‌شود و دیگر عدم نیست.

به بیان ساده‌تر اگر چیزی به اسم عدم، وجود داشته باشد، خود تبدیل به هستی و وجود می­‌شود. چیزی که وجود دارد، پس هست و نمی­‌تواند، عدم یا نیستی باشد. هیچ عقل بیداری نمی­‌پذیرد، که ماهیت نیستی ناگهان تبدیل به هستی شود و باز هم نیستی باشد. این باور اشتباه به جایی می­‌رسد، که گروهی معتقدند خداوند اشیاء را از عدم خلق کرده است.

عدم چگونه متولد شد؟

از زمانی که انسان صفر را به عنوان یک عدد پذیرفت، رفته رفته در مورد مفهوم عدم هم دچار اشتباه شد. در گذشته از عددها برای امور واقعی مانند شمارش اشیاء استفاده می‌شد. یعنی برای شمارش چیزهایی که همگی وجود داشتند؛ مانند دو عدد سیب یا پنج تا اسب و… . اما این نظام شمارش یک جای خالی داشت و صفر همان جای خالی بود! زمانی که تمام سیب‌ها خورده می‌شدند، یا تمام اسب‌ها فروخته می‌شدند، هیچ علامت یا واژه‌ای وجود نداشت. به مرور ریاضی‌دانان صفر را به عنوان قراردادی برای اشاره به جای خالی یک عدد در نظر گرفتند[1].

اما این تغییر کم‌کم از اصل خود دور شده و تا جایی ادامه یافت، که صفر برای خود دارای هویتی مستقل شد. صفر که تنها  قراردادی برای نشان­دادن عدم وجود یک چیز بود، حالا خودش در ذهن­‌ها دارای یک مفهوم جداگانه شده بود؛ نمادی که برای بیان مفهوم متناقض وجود داشتن هیچ چیز استفاده می‌شد! هنوز هم افراد زیادی هستند که علی­رغم تبحر داشتن در ریاضیات، به صفر به عنوان یک قرارداد نگاه نمی‌کنند، بلکه آن را متناظر با «هیچ» یا «عدم وجود» در نظر می‌گیرند.

شاید بهترین تعریف از صفر را بتوان از دل مفهوم صفر و یک در زبان کامپیوتر بیرون کشید؛ جایی که 1 بیانگر حضور یک نشانه یا عدد و 0 نشانۀ عدم حضور آن است. قصد ما از تمام این صحبت­‌ها این بود که بگوییم، عدم، صفر یا هیچ نمی‌تواند، وجود داشته باشد. چون اگر وجود داشت، دیگر عدم نبود.

وقتی نیستی مهم می‌­شود

اما چرا درک درست مفهوم نیستی این‌قدر برای ما مهم است؟ چرا باید نگران تعریف درست چیزی باشیم، که وجود ندارد؟ یکی از دلایلی که این موضوع را برای ما مهم می­‌کند، برداشت­‌ها و تعاریف متفاوتی است، که از عدم شده است[2]. تأثیر تعریف عدم بر دیدگاه ما و تحلیلی که از محیط پیرامون‌مان داریم، بسیار زیاد است. بدون شناخت عدم در شناخت بسیاری از پدیده‌­ها دچار مشکل می­‌شویم.

برای مثال بدون درک درست عدم نمی­‌توانیم، مفهوم سرما را به درستی توضیح دهیم؛ چون سرما در حقیقت عدم وجود گرماست. رابطۀ میان نور و ظلمت هم چنین رابطه‌ای است، که در آن ظلمت و تاریکی همان عدم وجود نور است.

اما مسئله فقط به درک چند پدیدۀ فیزیکی ختم نمی­‌شود و دامنۀ تأثیر شناخت عدم، از این هم فراتر می‌­رود. مفهوم عدم تأثیری بسیار زیاد بر چگونگی جهان‌بینی و درک ما از جهان و از خودمان دارد.

ارتباط وجود و عدم

شاید یکی از عجیب­‌ترین صحنه­‌هایی که در کودکی ذهن ما را به خود مشغول می‌کرد، صحنۀ بیرون آمدن یک کبوتر از کلاه خالی شعبده باز بود. یعنی در واقع ایجاد شدن چیزی از هیچ و عدم. ما قصد نداریم راجع به ترفندهای شعبده‌­بازی در اینجا صحبت کنیم، بلکه هدف از ذکر این مثال این است که بگوییم، برای ما مفهوم عدم حتی از دوران کودکی نیز روشن بوده و درک تناقض موجود در آن سبب تعجب ما می‌شده است؛ زیرا باور داشتیم، امکان ندارد چیزی از هیچ به وجود بیاید.

مهمترین برخورد ما با مفهوم عدم زمانی است که در رابطه با وجود و ویژگی­‌های آن صحبت می­‌کنیم. چون عدم نقطه مقابل وجود است. وجود به معنای «هستی و بودن» است؛ پس عدم اصلاً چیزی نیست و عبارت است از «نیستی مطلق». فهمیدن درست مفهوم عدم می­‌تواند، کمک بزرگی برای درک بهتر مفهوم وجود باشد. وجود بی­‌نهایت است و نمی‌توان آن را محدود کرد. زیرا تنها چیزی می­‌تواند، وجود را محدود کند، که غیر از وجود باشد و هیچ چیز غیر از وجود، وجود ندارد! گفتیم که نیستی یا عدم وجود ندارد و یک امر اعتباری است. لذا اساساً چیزی در عالم نیست، که بتواند وجود را محدود کند. نام دیگر وجود مطلق بی‌نهایت؛ خداست. خارج از ذات خداوند چیزی وجود ندارد و همۀ اشیاء و پدیده‌­های عالم جلوه‌هایی از ذات او هستند.

 

در این مقاله با مفهوم عدم آشنا شدیم، دانستیم که رفته رفته در مفهوم عدم به عنوان یک قرارداد، تغییراتی به وجود آمده و در برخی موارد، عدم به سمت یک مفهوم مستقل سوق داده شده است. به این پرداختیم که شناخت صحیح عدم به ما در شناخت سایر پدیده‌­ها کمک می‌­کند. و در پایان نیز به بررسی رابطۀ میان عدم و وجود اشاره کردیم.

 

سؤالات خود پیرامون این مفهوم را در بخش نظرات با ما درمیان بگذارید.

[1]. https://magirans.com

[2]فلاسفه­‌ای همچون هگل، برای عدم نیز وجود قائل بودند .

عضو خبرنامه ما باشید

دریافت آخرین مطالب و موضوعات به صورت ایمیل و ارسال در شبکه های اجتماعی