فطرت به چه معناست، تفاوت غریزه و فطرت چیست؟
- چه کسی به نوزاد تازه متولد شده، مکیدن شیر از سینۀ مادر را آموزش داده؟
- دانۀ سیب از کجا می داند که چطور باید به درخت سیب تبدیل شود؟
- زنبورعسل ساخت کندو و تولید عسل را از کجا یاد گرفته است؟
اگر با دقت به جهان پیرامون خود نگاه کنیم، متوجه هوش مندی رمزآلودی می شویم که کل نظام هستی را دربرگرفته؛ گویی همۀ پدیده ها کدنویسی شده اند و در یک حرکت مهندسی شده، دسته جمعی و منسجم به سوی تکامل در حرکت اند. اما چه کسی این هوش مندی را در ذات موجودات قرار داده و چگونه؟
همۀ پدیده های جهان از نوعی هدایت باطنی برخوردارند، که آن ها را به سوی هدف خلقت شان که همان رسیدن به کمال است، راهنمایی می کند. این نوع هدایت غیر اختیاری است و همۀ موجودات را دربرمی گیرد؛ تا جایی که نوزاد برای شیرخوردن، زنبور عسل برای ساخت کندو و درخت سیب برای تولید میوه هیچ نیازی به آموزش ندارند. [۱] رشد و تکامل جنین، رشد و نمو دانه های گیاهان و حرکت کُرات مختلف در منظومۀ شمسی [۲] و … همگی نمونه هایی از این هدایت باطنی اند. به این نوع هدایت «هدایت تکوینی» گفته می شود.
بر اساس هدایت تکوینی خداوند در ذات و سرشت هر موجودی آثار و ویژگی های ذاتی خاصی قرار داده که متناسب با ساختار وجودی و هدف خلقت همان موجود است. این ویژگی ها از موجودات جداشدنی نیستند، اکتسابی نیستند، تغییرپذیر و زوال پذیر نیستند و در بین همۀ افراد و گونه های آن موجود عمومیت دارند. به این گونه ویژگی ها در جمادات و گیاهان «طبیعت»، در حیوانات «غریزه» و در انسان «فطرت» می گویند. در ادامه به شرح هر کدام از این اصطلاحات پرداخته و به سؤالات زیر پاسخ می دهیم:
- فطرت به چه معناست و گرایش های فطری چیستند؟
- تفاوت غریزه و فطرت در چیست؟
- آیا غریزه تنها مخصوص حیوانات است یا در انسان هم وجود دارد؟
طبیعـت در جمادات و گیاهان
ساختار نمک به شکلی است که در مذاق انسان شور است، اما شکر شیرین است. الکترون و پروتون طوری آفریده شده اند که یکدیگر را جذب می کنند، اما دو الکترون و دو پروتون دافع هم هستند. آب خیس کننده است. اکسیژن قابل اشتعال است. اقتضای وجودی گیاهان این است که رشد و تولیدمثل داشته باشند و…
برای این گونه اقتضائات که در ذات و سرشت جمادات و گیاهان وجود دارند اصطلاح «طبیعت» را به کار می بریم؛ مثلاً می گوییم طبیعت آب خیس کننده گی است یا طبیعت اکسیژن قابل اشتعال بودن است و… در واقع «طبیعت» بیان دیگری از ویژگی های ذاتی جمادات و گیاهان است، که قبلاً در مباحث مربوط به کمال درباره شان صحبت کرده ایم.
اصطلاح طبیعت علاوه بر جمادات و گیاهان در مورد حیوانات و انسان هم کاربرد دارد؛ اما بیشتر برای ابعاد جمادی و گیاهی حیوانات و انسآن ها استفاده می شود.
غریزه در حیوانات
در حیوانات علاوه بر طبیعت گرایش های پیچیده تری هم وجود دارد که همراه با نوعی آگاهی ضعیف و ناخودآگاه است. مثلاً نوزاد چهارپایان از همان دقایق اول تولد تلاش می کند روی پاهایش بایستد، بدون این که کسی ایستادن را به او یاد داده باشد. نوزاد کانگورو با وجودی که در بدو تولد نه چشم دارد و نه پا، اما پنج دقیقه پس از تولد خود را به داخل کیسۀ مادر می رساند، پستان مادر را پیدا می کند و شروع به تغذیه می کند. گونه ای از ماهی ها زمانی که توسط شکارچیان بزرگ تر تهدید می شوند، دور هم جمع می شوند و یک اجتماع توپ مانند تشکیل می دهند، تا ماهی های کمتری در معرض خطر قرار بگیرند. به این گونه رفتارها در حیوانات «غریزه» می گویند. به طور کلی، هرگونه رفتار و واکنشی که حیات حیوانی را حفظ کند، نوعی غریزه به حساب می آید.
اصطلاح غریزه نیز بیان دیگری از کمالات حیوانی است و علاوه بر حیوانات گاهی برای توصیف ابعاد حیوانی وجود انسان نیز استفاده می شود.
فطرت در انسان
همۀ ما از آغاز تولد و بدون این که آموزش ببینیم و تحت تأثیر عوامل محیطی قرار بگیریم، دارای یک سلسله گرایش های اصیل و بنیادی از قبیل حقیقت جویی، زیبایی دوستی، کمال گرایی، حس پرستش و تعظیم در برابر کمال مطلق، خلاقیت و نوآوری، عدالت خواهی و … هستیم. این گرایش ها برخاسته از فوق عقل اند، در نتیجه فقط به ما انسان ها اختصاص دارند و حیوانات از آن بی بهره اند. به این گونه گرایش ها «فطرت» می گویند. پس ما علاوه بر طبیعت که مربوط به ابعاد جمادی و گیاهی وجودمان است و غریزه که مربوط به بعد حیوانی ماست، دارای فطرت یا گرایش های فطری نیز هستیم. فطرت از ویژگی های بُعد غیرمادی وجود ماست؛ به عبارتی بخش انسانی وجود ما مثل ظرفی است که گرایشات فطری را دربرگرفته است.
نکتۀ جالب در مورد تمایلات و گرایش های فطری این است که همۀ آن ها به نوعی زیرمجموعۀ کمال گرایی هستند. در واقع گرایش اصلی فطرت، کمال گرایی است و اگر ما به زیبایی، عدالت، خلاقیت و … گرایش داریم به دلیل کمالی است که در آن ها سراغ داریم و اگر از چیزی نفرت پیدا می کنیم، ناشی از نقصی است که در آن می یابیم.
تمایلات فطری به صورت بالقوه در نهاد همۀ انسآن ها وجود دارند، اما به فعلیت رسیدن آن ها مشروط به تلاش و همت خود افراد است. به عبارت ساده تر، خداوند بر اساس هدایت تکوینی خیر، شر و کمال همۀ انسان ها را به آن ها الهام کرده، [۳] اما این که کسی به ندای فطرتش گوش بدهد یا نه، کاملاً به اراده و اختیار خودش بستگی دارد. فطرت هیچ گاه از بین نمی رود، اما اگر دائماً سرکوب شود، ضعیف می ماند و فرصت ظهور پیدا نمی کند.
تفاوت غریزه و فطرت در انسان
همان طور که گفتیم غریزه و فطرت هردو از ویژگی های ذاتی و غیراکتسابی انسان اند که تغییرپذیر و زوال پذیر نیستند و از این نظر به هم شباهت دارند. اما مهم ترین تفاوت غریزه و فطرت در این است که فطرت مربوط به بُعد انسانی و غریزه مربوط به بُعد حیوانی وجود ماست. این دو تفاوت های دیگری هم دارند که به شرح زیر است:
- ۱. اولین تفاوت غریزه و فطرت در فعلیت داشتن آن هاست. غریزه از همان ابتدا فعال است و برای بروز و ظهور نیازی به تربیت و آموزش ندارد. مثلاً نوزاد برحسب غریزه تمایل به غذا دارد، یا در زمان بلوغ غریزۀ جنسی خودبه خود شکوفا می شود. اما تمایلات فطری برای شکوفایی احتیاج به تربیت و آموزش دارند.
- ۲. دومین تفاوت غریزه و فطرت به میزان آگاهانه بودن آن ها مربوط است. غریزه حالت نیمه آگاهانه دارد، اما فطرت نسبت به غریزه آگاهانه تر است.
- ۳. بعد دیگری از تفاوت غریزه و فطرت به خاستگاه آن ها یعنی قوای نفس برمی گردد. غریزه برخاسته از قوای حیوانی نفس یعنی حس، خیال و وهم است. اما گرایش های فطری از عقل و به ویژه فوق عقل نشأت می گیرند.
شناختن تفاوت غریزه و فطرت در وجود انسان گامی دیگر در انسان شناسی بود که در فرصت فعلی به آن پرداختیم. البته قبلاً این مفاهیم را به شکل های دیگر و در قالب کمالات معرفی کرده بودیم. اما پرداخت جداگانه به این مقوله به دلیل اهمیت آن ضروری به نظر می رسید. امیدواریم با مطالعۀ این درس سؤالات شما پیرامون چیستی فطرت و تفاوت غریزه و فطرت برطرف شده باشد. با این حال اگر هنوز ابهامی باقی مانده، لطفاً آن را در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.
[۱] طبرسی، جوامع الجامع، ۱۳۷۷ش، ج۶، ص۶۱۵
[۲] جوادی آملی، هدایت در قرآن، ۱۳۸۵ش، ص۵۹
[۳] سوره شمس، آیه ۸