مصیبت اعظم در واقعۀ عاشورا کدام است و نشناختن آن چه ضرری به ما می‎‌‌‌‌‌‌‌‌زند؟

صفحه نخست » مصیبت اعظم در واقعۀ عاشورا کدام است و نشناختن آن چه ضرری به ما می‎‌‌‌‌‌‌‌‌زند؟

اشتراک گذاری مقاله

مصیبت اعظم در واقعه عاشورا چیست و ما چه وظیفه‌ای در قبال آن داریم؟
فهرست مطالب

مصیبت اعظم در واقعۀ عاشورا چیست و ما چه وظیفه‌ای در قبال آن داریم؟

بنا بر بعضی نقل‌های معتبر، [[1]] زیارت عاشورا حدیث قدسی است، و از جمله زیارت‌هایی است که معصومین (علیهم‌السلام) و علمای بزرگ مداومت بر قرائت آن را بسیار توصیه کرده‌اند. این زیارت حاوی فرمول‌های دقیق انسان‌شناسی و مضامین معرفتی بی‌نظیری است که تکلیف همۀ شیعیان و عزاداران حقیقی را در برابر نهضت عاشورا و قیام امام حسین (علیه‌السلام) مشخص می‌کند.

برخی عبارات زیارت عاشورا در نگاه اول مبهم و سؤال‌برانگیزند؛ مانند «ثارالله» که به امام حسین (علیه‌السلام) نسبت داده شده، یا عباراتی که در آن‌ها انتقام و خون‌خواهی حضرت را در رکاب امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) از خدا طلب می‌کنیم. درک این مفاهیم بدون شناخت انسان و فلسفۀ وجودی امام امکان‌پذیر نیست؛ ما ابتدا باید بفهمیم که هستیم و به کجاها می‌توانیم برسیم، تا بعد برایمان محرز شود که در این مسیر چه احتیاجی به امام داریم، و اگر امام بالای سرمان نباشد چه خساراتی را متحمل می‌شویم؟

در این زیارت‌نامه با دو مصیبت آشنا می‌شویم؛ یکی مصیبت عظیم که همان جنبۀ غم‌انگیز و تراژیک واقعۀ عاشوراست و در مقالۀ قبلی دربارۀ آن صحبت کردیم و دیگری مصیبت اعظم که بسیار دردناک‌تر و غم‌انگیزتر از مصیبت عظیم است.

فهم درست معارف زیارت عاشورا به درک مصیبت اعظم و عواقب ناشی از آن وابسته است. آگاهی از این مصیبت تکلیف ما را با خودمان، عزاداری‌هایمان و سبک زندگی‌مان مشخص می‌کند و به ما می‌فهماند که آیا عزاداری‌هایمان در تمام این سال‌ها مثمر ثمر بوده یا خیر؟ سبک زندگی‌مان هم‌راستا با دغدغه‌های امام حسین (علیه‌السلام) بوده یا خیر؟ آیا اعلام برائت ما از اهالی کوفه و بی‌وفایی‌شان در حق امام حسین (علیه‌السلام)، حرکت و جنبشی در ما ایجاد کرده، یا ما نیز در حال تکرار همان اشتباهاتیم؟

در این مقاله ابتدا به شرح معنا و مفهوم مصیبت اعظم و مفاهیم مرتبط با آن می‌پردازیم؛ سپس وظیفۀ خود را به عنوان یک عزادار حقیقی در قبال این مصیبت بیان می‌کنیم.

مصیبت اعظم چیست؟

واقعۀ عاشورا در برهۀ کوتاهی از زمان اتفاق افتاد، اما حجم مصائبی که در همین مدت کوتاه به اهل بیت پیامبر (صلی‌الله‌‌علیه‌وآله) تحمیل شد فراتر از حد تصور است؛ مصائبی که از زمان بیعت‌شکنی کوفیان و شهادت مسلم بن عقیل (علیه‌السلام) آغاز شد، در روز عاشورا به اوج رسید و تا مدت‌ها پس از شهادت امام حسین (علیه‌السلام) ادامه پیدا کرد. همۀ ما ذکر این مصائب عظیم را در مجالس عزاداری شنیده‌ایم و در این‌جا قصد تکرار آن‌ها را نداریم؛ آن‌چه در این‌جا می‌خواهیم به آن اشاره کنیم، این است که برخلاف تصور ما این حوادث تلخ بزرگ‌ترین مصیبتی نبود که اتفاق افتاد؛ بزرگ‌ترین مصیبت و مصیبت اعظم این بود که مردم این جنایات را در حق امام خود مرتکب شدند؛ امامی ‌که برای هدایت مردم و نجات آن‌ها از جهالت و گمراهی با همۀ هستی و دار و ندار خودشان به میدان آمده بودند.

واقعۀ عاشورا نشان می‌دهد، که مردم ظرفیت پذیرش معصوم و فهم و لیاقت استفاده از محضر او را نداشتند؛ نمی‌توانستند خود را به معصوم برسانند و سبک زندگی‌شان را با ایشان هماهنگ کنند. لذا به هر طریق ممکن امام (علیه‌السلام) را از جریان هدایت و حاکمیت بر جامعه کنار زدند، تا هیچ مانعی بر سر راه حیات حیوانی‌شان نباشد. مصیبت اعظم تنها محدود به حادثۀ کربلا نیست، واقعیتی است که در تمام تاریخ جریان داشته و هنوز هم ادامه دارد؛ مصیبت اعظم همان جهالت بشر در درک مفهوم حیات و هدف خلقت است؛ همان جهالتی که نمی‌گذارد بشر درد محروم بودن از امام را بفهمد.

 

چرا به امام حسین (علیه‌السلام) ثارالله می‌گوییم؟

حال که با مفهوم مصیبت اعظم آشنا شدیم، بهتر می‌توانیم معنای «ثارالله» بودن امام را بفهمیم. در یکی از فرازهای زیارت عاشورا خطاب به امام حسین (علیه‌السلام) عرض می‌کنیم: «السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ثارَ الله وَابْنَ ثارِهِ؛ سلام بر تو ای خون خدا و پسر خون خدا». ثارالله تشبیهی بسیار دقیق و لطیف است که فهم معنای آن به درک ما از خود و جهان هستی مربوط می‌شود. بدون دانستن معنای حیات انسانی معنای ثارالله یا «خون خدا» فهمیده نمی‌شود. اما حیات انسانی به چه معناست؟

همۀ ما در کنار ابعاد جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی وجودمان، یک بُعد برتر و متعالی به‌نام بُعد انسانی داریم که حقیقت وجود ما را تشکیل می‌دهد. ما فقط و فقط به واسطۀ برخورداری از این بعد انسان و اشرف مخلوقات خطاب می‌شویم و در مقامی ‌بالاتر از فرشتگان قرار می‌گیریم؛ وگرنه در سایر ابعاد با جمادات، گیاهان، حیوانات و فرشتگان مشترکیم و برتری خاصی بر آن‌ها نداریم.

دین خدا عامل حیات ما در بُعد انسانی است؛ بقای دین هم وابسته به امام معصوم است؛ به‌عبارت دیگر، همان‌طور که ما برای حیات جسمانی‌ و حیوانی‌مان به خون نیاز داریم، در بخش انسانی و الهی وجودمان نیز به عامل حیات نیاز داریم و عامل حیات ما در این بخش امام معصوم است. کنار گذاشتن و حذف متخصص معصوم از حاکمیت بر جامعه راه را بر حیات انسانی ما می‌بندد؛ ممکن است حیات جمادی، گیاهی، حیوانی و حتی عقلی داشته باشیم، اما یقیناً حیات انسانی نخواهیم داشت و این بالاترین مصیبتی است که در تمام تاریخ اتفاق افتاده؛ مصیبتی که سبب می‌شود، میلیاردها انسان بدون آن‌که بفهمند چرا به‌دنیا آمده‌اند و بدون آن‌که حیات انسانی را تحت تربیت معصومین (علیهم‌السلام) تجربه کنند، از دنیا بروند. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)، امام حسن (علیه‌السلام)، امام حسین (علیه‌السلام)، و سایر اهل بیت (علیهم‌السلام)، همگی جان خود را برای جلوگیری از این مصیبت فدا کردند.

 

چرا معتقدیم انتقام امام حسین (علیه‌السلام) هنوز گرفته نشده؟

تعبیر دیگری که در زیارت عاشورا پس از عبارت «ثارَ اللهِ وَابْنَ ثارِهِ» آمده، عبارت «وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ» است؛ به معنای «مصیبت‌زده و مظلومی‌ که انتقام او گرفته نشده باشد». ممکن است این سؤال برای ما پیش بیاید، که مگر مختار ثقفی با کشتن قاتلان امام حسین (علیه‌السلام) انتقام حضرت را نگرفت؟ پس این عبارت چه معنایی دارد؟

در پاسخ باید به این نکته توجه کرد، که امام حسین (علیه‌السلام) یک شخصیت حقیقی دارند و یک شخصیت حقوقی؛ شخصیت حقیقی ایشان به‌عنوان یک فرد از افراد جامعه مطرح است، که تحت ظلم قرار گرفته و به شهادت رسیدند؛ انتقام خون ایشان نیز توسط مختار در همان زمان گرفته شد و همۀ قاتلان قصاص شدند. اما شخصیت حقوقی امام حسین (علیه‌السلام) همان وجه ثارالله بودن ایشان است؛ یعنی متخصص معصوم و امامی ‌که عامل حیات الهی و انسانی همۀ انسان‌هاست و به همۀ بشریت تعلق دارد. آن انتقامی ‌که تاکنون گرفته نشده، انتقام این بُعد از شخصیت امام است.

به‌عبارت دیگر در ماجرای کربلا دو مصیبت اتفاق افتاد؛ مصیبت عظیم و مصیبت اعظم. انتقام مصیبت عظیم توسط مختار گرفته شد، اما انتقام مصیبت اعظم که همان محرومیت جامعۀ بشری از امام معصوم و هدایت‌های الهی ایشان است، هنوز گرفته نشده؛ زیرا ما در عصر حاضر نیز از حضور ولیِ خدا در جامعه محرومیم، و این خسارت بسیار بزرگی است.

 

عزادار حقیقی مصیبت اعظم را می‍شناسد

عبارت «وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ» نشان می‌دهد که ماجرای عاشورا یک واقعۀ شخصی و تاریخی نبوده که تمام شده باشد؛ بلکه یک رخداد جهانی و متعلق به تمام انسان‌ها و تمام دوران‌هاست. صحبت از شخص امام حسین (علیه‌السلام) نیست که انتقامشان گرفته شده باشد؛ بلکه صحبت از شخصیت و جایگاه امام به‌عنوان ولی معصوم و نمایندۀ خدا بر روی زمین است که به همۀ انسان‌ها تعلق دارد.

همۀ ما فارغ از نژاد و زبان و ملیت می‌توانیم تحت هدایت اهل بیت (علیهم‌السلام) به بالاترین مراتب کمال برسیم؛ با این‌حال قرن‌هاست که از وجود امام محرومیم و این بزرگ‌ترین مصیبت و بزرگ‌ترین ظلم در حق بشریت است؛ این همان عاملی است که باید روح انتقام را در ما زنده نگه دارد؛ انتقام از همۀ طاغوت‌هایی که در گذشته سنت امام‌کشی را بنیان نهادند و همۀ مستکبرانی که امروز عامل غیبت ولی معصوم و حسین زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) هستند و میلیاردها انسان را از نعمت حضور امام و پدر آسمانی‌شان محروم کرده‌اند. به همین دلیل در فرازی از زیارت عاشورا انتقام امام حسین (علیه‌السلام) در رکاب امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) را از خداوند می‌خواهیم [[2]] و در فراز دیگری انتقام خود را؛ [[3]] زیرا علاوه بر محرومیت امام از مقام حاکمیت و هدایت جامعه ما نیز از هدایت ایشان محروم شده‌ایم.

عزاداری‌های ما در صورتی حقیقی و عزت‌مندانه است که همراه با روحیۀ انتقام باشد و ما را به‌سمت برطرف کردن موانع ظهور سوق دهد؛ تمامی ‌انتخاب‌ها، ارتباطات، رفتارها و به‌طور کلی سبک زندگی یک عزادار حقیقی باید در خدمت امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و در راستای اهداف ایشان باشد. این عزاداری‌ها باید اشخاصی را تربیت کند که مانند حضرت علی‌اکبر (علیه‌السلام)، حضرت عباس (علیه‌السلام)، حضرت زینب (سلام‌الله علیها) و … همۀ دار و ندار خود را پای امام زمان‌شان بریزند و تمام وجود خود را در راه ایشان هزینه کنند. اکتفا کردن به گریه، سینه‌زنی و نوحه‎خوانی اگرچه در جای خود ارزش‌مند است و ثواب دارد، اما هرگز ما را به اهداف بلندی که اهل بیت (علیهم‌السلام) از این عزاداری‌ها مد نظر داشتند نمی‌رساند، و دردی از غربت حسین زمان ما (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) دوا نمی‌کند.

 

این آخرین مقاله از مجموعه مقالاتی بود، که دربارۀ مراتب عزاداری و سیر و سلوک عزادار تقدیم شما شد. گفتنی‌ها در این خصوص بسیار است، در نتیجه به همۀ شما که تمایل دارید معرفت و آگاهی بیشتری در این زمینه کسب کنید، توصیه می‌کنیم کتاب ارزش‌مند «عزادار حقیقی» به قلم استاد محمد شجاعی را مطالعه کنید. در مجموعه مقالات بعدی، دربارۀ پیام‌های اخلاقی واقعۀ عاشورا صحبت خواهیم کرد.

 

 

[1]  مصباح المتهجد، ص 780

[2]  «فَأَسْأَلُ الله الَّذِي أَكْرَمَ مَقامَكَ، وَأَكْرَمَنِي [بِكَ]، أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثارِكَ مَعَ إِمامٍ مَنْصُورٍ»

[3]  «أَسْأَلُهُ أَنْ يُبَلِّغَنِي الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ الله، وَأَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثارِي مَعَ إِمامٍ هُدىً»

عضو خبرنامه ما باشید

دریافت آخرین مطالب و موضوعات به صورت ایمیل و ارسال در شبکه های اجتماعی