آیا روح انسان جنسیت دارد؛ بررسی نسبت روح و جنسیت از منظر انسان شناسی

فهرست مطالب
جنسیت و امتحان الهی در پرتو بررسی نسبت روح و جنسیت

جنسیت در مرز بدن و روح: تحلیل تفاوت های زن و مرد از منظر انسان شناسی

آیا روح انسان جنسیت دارد؟

این پرسش، در نگاه اول ساده به نظر می رسد، اما پاسخ آن می تواند نگاه ما به هویت، عدالت جنسیتی و تفاوت های زن و مرد را دگرگون کند. پرسش دربارۀ چیستی و ماهیت انسان و جایگاه او در نظام هستی همواره از دغدغه های اساسی بشر بوده است. انسان شناسی اسلامی یکی از حوزه هایی است که تلاش می کند تصویری جامع و دقیق از حقیقت انسان ارائه دهد. یکی از مباحث اساسی و چالش برانگیز در این حوزه بررسی نسبت میان روح و جنسیت است.

انسان شناسی اسلامی، روح را جوهرۀ اصلی و الهی وجود انسان می داند و انسان را موجودی مرکب از روح و جسم معرفی می کند که هدف نهایی اش رسیدن به کمال و قرب الهی است. در این مسیر، درک ماهیت روح و نسبت آن با جنسیت از اهمیت بالایی برخوردار است. آگاهی از نسبت روح و جنسیت به درک هویت انسانی کمک می کند. چند سؤال کلیدی در این زمینه عبارتند از:

• دلیل تفاوت های زن و مرد چیست؟

• آیا مفهوم روح فراتر از جنسیت است؟

• روح انسان مذکر است یا مؤنث؟

• آیا می توان جنسیت را بخشی از این آزمون ها به شمار آورد؟

• آیا جنسیت ویژگی ذاتی روح است یا امکانی برای تعالی و امتحان الهی؟

• آیا تفاوت های جنسیتی صرفاً اموری جسمانی و دنیوی هستند یا ریشه در حقیقت روح انسان دارند؟

این سؤال ها از آن جهت اهمیت دارند که پاسخ آن ها بر نگرش ما به جایگاه و نقش زن و مرد در دنیا و آخرت تأثیر می گذارد. طرح بسیاری از سؤال ها دربارۀ ارتباط روح و جنسیت ریشه در تفاوت های ظاهری و نقش های اجتماعی زن و مرد دارد؛ ولی آیا لزوماً این تفاوت ها ناشی از متفاوت بودن جنس روح زن و مرد است؟ در این مقاله با نگاهی به انسان شناسی اسلامی، به بررسی نسبت میان روح و جنسیت پرداخته ایم تا ببینیم آیا جنسیت امری جسمانی است یا ریشه در ساحت وجودی انسان دارد.

مفهوم روح و جنسیت در انسان شناسی اسلامی

در انسان شناسی اسلامی، روح جوهرۀ اصلی و الهی وجود انسان است، نفخه ای از جانب خداوند که به انسان حیات می بخشد.[1] این روح حقیقتی مجرد و غیرمادی است که از عالم امر الهی نشأت می گیرد و فاقد جنسیت است.

روحِ مجرد و غیرمادی را نمی توان به دو جنس زن و مرد تقسیم کرد، چون جنسیت تنها به بُعد مادی وجود انسان تعلق دارد و در عالم ارواح این تمایز وجود ندارد؛ در واقع روح حقیقت واحدی است که در قالب های گوناگون جسمانی تجلی و بروز می یابد. تفاوت های جنسیتی، نژادی و فرهنگی همگی اموری ظاهری هستند که نمی توانند بر اصالت و یگانگی روح تأثیر بگذارند. روح فراتر از این تمایزات بوده و دارای ظرفیت ها و استعدادهایی است که با رشد و پرورش می تواند به کمال نهایی خود دست یابد.

علامه طباطبایی دربارۀ ارتباط روح و جنسیت می فرمایند: «امر خدا، که روح هم یکى از مصادیق آن است، از جنس موجودات جسمانى و مادى نیست؛ چون اگر بود، محکوم به احکام ماده بود و یکى از احکام عمومى ماده این است که به تدریج موجود شود، وجودش مقید به زمان و مکان باشد، پس روحى که در انسان هست مادى و جسمانى نیست هرچند که با ماده تعلق و ارتباط دارد.»[2]

دلایل اثبات عدم جنسیت روح

بر اساس دلایل نقلی و عقلی فراوانی می توان ماهیت روح و عدم جنسیت آن را اثبات کرد. در ادامه به سه مورد از این دلایل اشاره می کنیم:

· منشأ الهی روح: روح از جانب خداوند به انسان هدیه شده است. خداوند از هرگونه نقص و محدودیت مادی، از جمله جنسیت، منزه است؛ پس نمی توان روح را که منشأ الهی دارد، دارای جنسیت دانست.

· تجرد روح: روح موجودی مجرد و غیر مادی است؛ در مقابل، جنسیت یک ویژگی  مادی و وابسته به بدن است. نسبت دادن ویژگی های مادی به موجودی مجرد تناقض آمیز است. آیت الله جوادی آملی در توضیح حقیقت وجودی زن و مرد و ارتباط روح و جنسیت می فرمایند: «حقیقت زن و مرد تقریباً مساوی هم است، زیرا روح نه مذکر است و نه مؤنث… مرد و زن بودن مربوط به بدن است که بدن یا این چنین ساخته شد یا آن چنان؛ ولی روح از آن نظر که مجرد است، منزه از اجزاء و خصوصیتهای بدنی است…»[3] این بیان نشان می دهد که جنسیت یک ویژگی مادی است و به روح تعلق ندارد.

· آیه «نفس واحده»: در قرآن کریم به خلقت انسان ها از «نفس واحده» اشاره شده است.[4] این آیه بیانگر وحدت منشأ روح در تمام انسان هاست؛ اگر روح دارای جنسیت بود، این وحدتِ نوعی زیر سؤال می رفت.

جنسیت بستری برای امتحان  و ابتلای الهی

روح فاقد جنسیت است، اما تجلی آن در دنیای مادی با جنسیت همراه است. این همراهی به معنای ذاتی بودن جنسیت برای روح نیست، بلکه زمینه ای برای امتحان و ابتلای الهی در مسیر کمال روح محسوب می شود. تفاوت های جنسیتی شامل جنبه های جسمی، روانی، عاطفی و اجتماعی، فرصتی برای رشد روحی هر فرد هستند. این تفاوت ها نباید به عنوان برتری یا حقارت تلقی شوند، بلکه مکمل یکدیگرند و هرکدام از جنس زن و مرد نقش خاص خود را در نظام آفرینش ایفا می کنند. خداوند با ایجاد تفاوت های جسمانی و جنسیتی، انسان ها را در شرایط مختلف قرار می دهد تا آن ها را در برابر چالش ها و سختی ها آزمایش کند. این آزمون ها فرصتی را برای انسان فراهم می کنند تا با انتخاب های آگاهانه و مسئولانه، مسیر تعالی و کمال را طی کند.

با توجه به اینکه روح حقیقت وجود انسان است، باید ارتباطی بین روح، بدن و شرایط دنیا برقرار باشد. بدن، وسیله ای برای رشد و کمال روح است؛ اگر بدن نتواند شرایط لازم را برای بقا و رشد روح فراهم کند، روح آن را ترک می کند، مانند جنینی که در صورت عدم جای گیری در قرار مکین سقط خواهد شد. این نشان می دهد که جسم مرتبه ای نازل تر از روح دارد و اصالت با روح است؛ در واقع بدن، تجلی فیزیکی و محدود شدۀ روح است. [5]

روح فارغ از اینکه در دنیا به جسمی زنانه یا مردانه تعلق داشته باشد، کیفیت بدن انسان را در عالم برزخ مشخص می کند؛ اگر روح نامتعادل و فاسق بوده و عادت های بدی داشته باشد، بدن در عوالم بعدی به تناسب این روح با شکل های مختلفی بروز خواهد کرد. [6]

بررسی برخی شبهات رایج دربارۀ روح و جنسیت

بدن انسان متناسب با شرایط زیستی دنیا خلق شده و انسان در هر مرحله از حیات بدنی منحصر به فرد دارد. یکی از دلایلی که باعث می شود برخی افراد دربارۀ ارتباط بین روح و جنسیت دچار شبهه شوند این است که عوالم بعد از دنیا را بر اساس ویژگی هایی که در این عالم مادی دیده اند، تحلیل می کنند. این تحلیل اشتباه است؛ چون هر عالم اقتضائات و ویژگی های مخصوص به خود را دارد و در چارچوب همان خصوصیات باید بررسی و تحلیل شود. توجه به گذشته، دید خوبی نسبت به آینده در اختیار انسان قرار می دهد. همۀ ما می دانیم در دوران جنینی، که مرحلۀ قبل از ورود به عالم دنیاست، انسان با ویژگی های جسمانی متفاوتی زندگی می کند. این تفاوت مربوط به گوناگون بودن فضای رحمی مادر و عالم دنیاست. بدن جنین با همین ویژگی های خاص، نیازهای او در عالم رحم را تأمین می کند. به همین ترتیب باید عوالم بعد از دنیای مادی را هم بر اساس ویژگی های خاص آن ها مطالعه کرد. در ادامه چند شبهه و پرسش رایج دربارۀ ارتباط روح و جنسیت را بررسی کرده و پاسخی کوتاه برای هرکدام ارائه می دهیم:

· شبهه اول: اگر روح جنسیت ندارد، تفاوت های جسمی و روانی بین زن و مرد چه توجیهی دارد؟

تفاوت های جسمی و روانی بین زن و مرد ناشی از تفاوت های فیزیولوژیکی، هورمونی، ساختار مغزی و نقش ها و تجربه های اجتماعی آن ها در این دنیاست. این تفاوت ها در جهت تحقق اهداف الهی و آزمون های دنیایی تعیین شده اند؛ به عنوان مثال نقش مادری و همسری در زنان نیازمند ویژگی های جسمی و روانی خاصی است که در مردان به شکل دیگری بروز می کند؛ اما این تفاوت ها به معنای تفاوت در جنسیت روح نیست. روح در هر دو جنس دارای استعدادهای یکسان برای رسیدن به کمال و تقرب به خداوند است.

بسیاری از تفاوت های میان زنان و مردان حاصل تفاوت های فرهنگی و اجتماعی است. این تفاوت ها به معنای تفاوت در جنسیت روح نیست. روح در هر دو جنس دارای استعدادهای یکسان برای رسیدن به کمال و تقرب به خداوند است.

· شبهه دوم: اگر روح جنسیت ندارد، پس چرا در قرآن به تفاوت های زن و مرد اشاره شده است؟

آیاتی که به تفاوت های زن و مرد اشاره می کنند، در مورد وظایف، حقوق و تکالیف آن ها در جامعه است و به جنبه های جسمانی و روانی آن ها مربوط می شود، نه به ذات روح! هدف از بیان این تفاوت ها ارائۀ تصویری واقع بینانه از انسان و تعیین وظایف و حقوق متناسب با هر جنس و ایجاد هماهنگی و تعادل در جامعه است. اسلام تفاوت های طبیعی بین زن و مرد را نادیده نگرفته است، اما این تفاوت ها به معنای برتری یکی بر دیگری نیست. هدف از خلقت زن و مرد تکمیل یکدیگر و رسیدن به کمال انسانی است.

· شبهه سوم: اگر روح جنسیت ندارد، چرا در برخی از احکام اسلامی محدودیت هایی برای زنان وجود دارد؟

احکام اسلامی بر اساس مصالح و مفاسد جامعه و با در نظر گرفتن تفاوت های طبیعی بین زن و مرد وضع شده اند. این محدودیت ها به معنای تبعیض جنسیتی نیست، بلکه هدف آن ها حفظ حقوق و کرامت زن و مرد و تأمین عدالت اجتماعی، امنیت و سلامت جامعه وضع شده اند؛ هر یک از دو جنس زن و مرد با توجه به نقشی که در نظام طبیعت پذیرفته اند از امکاناتی خاص برای فدا کردن طبیعت و رشد انسانی برخوردار شده اند.

· شبهه چهارم: آیا امتحانات الهی فقط به جنسیت مربوط می شود؟

امتحانات الهی به جنبه های مختلف زندگی انسان ها مربوط می شود و جنسیت تنها یکی از این جنبه هاست. خداوند انسان ها را با انواع و اقسام امتحانات آزمایش می کند تا آن ها را در مسیر رشد و کمال قرار دهد. همۀ امتحان ها به جنسیت ربطی ندارد و بسیاری از امتحان ها بین زن و مرد مشترک است.

امتحانات الهی بسیار متنوع اند و می توانند در قالب ثروت یا فقر، سلامتی یا بیماری، علم یا جهل، قدرت یا ضعف و… ظاهر شوند. جنسیت نیز یکی از بسترهای این امتحان است، نه هدف یا ملاک ارزش گذاری. قرآن کریم بارها تأکید می کند که ملاک برتری نزد خداوند «تقوا» است، نه جنس، نژاد، یا طبقه اجتماعی.[7]

زن بودن یا مرد بودن نه فضیلت است و نه نقص، بلکه بستری است که در آن، هر انسان می تواند با عمل صالح، عقل، عاطفه و اراده اش مسیر کمال را طی کند. آنچه نزد خداوند اعتبار دارد، چگونگی عملکرد انسان در شرایط ویژه ای است که در آن قرار گرفته، نه خود آن شرایط.

در این درس به این نکته اشاره کردیم که در انسان شناسی اسلامی، روح به عنوان حقیقت الهی و مجرد از هرگونه ویژگی مادی از جمله جنسیت، منزه دانسته می شود. جنسیت در سطح جسمانی و دنیوی معنا پیدا می کند و روح در زن و مرد، ماهیت واحدی دارد. تفاوت های ظاهری، فیزیولوژیکی و نقش های اجتماعی زن و مرد، نباید به اشتباه به تفاوت های روحی یا ارزشی تعبیر شوند. جنسیت تنها یک جنبه از تجربۀ انسانی در دنیای مادی است و روح، جوهر اصلی انسان، فراتر از این تمایزات قرار دارد. توجه به این حقیقت می تواند در درک عمیق تری از خود، ارزش گذاری به همۀ انسان ها و رهایی از تعصبات جنسیتی به ما کمک کند. هدف اصلی انسان در این زمینه حفظ تعادل روح و بدن است؛ زیرا عدم توجه به این مورد موجب بیماری روحی و دور شدن از سعادت واقعی می شود. جنسیت و بدن به عنوان جنبه های ثانویه و موقتی در نظر گرفته می شوند، در حالی که روح و ارتباط آن با کمال مطلق، اصلی ترین جنبه در زندگی انسانی است. با درک این حقیقت می توان به جای تمرکز بر تفاوت های ظاهری، به ارزش های انسانی مشترک توجه کرد و در جهت تعالی روحی خود و دیگران تلاش کرد.

درک صحیح نسبت روح و جنسیت می تواند بسیاری از نگاه های ناعادلانه و تبعیض آمیز را اصلاح کرده و جای خود را به نگاهی عمیق، الهی و مبتنی بر ارزش های انسانی بدهد. این نگاه نه تنها سبب فهم بهتر از جایگاه انسان در نظام هستی می شود، بلکه نقش هر فرد در مسیر کمال و امتحان الهی را نیز شفاف تر می سازد.
انسان در هر قالبی که قرار بگیرد، با روحی یکسان و ارزشی برابر آفریده شده و این روح است که مسیر او را در دنیا و آخرت تعیین می کند، نه جنسیت او.


[1] فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی؛ سوره حجر، آیه 29

[2] علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج 1، ص 529

[3] پیام آیت الله العظمی جوادی آملی به بیستمین کنفرانس سالانه کنگره مسلمان آمریکا

[4] یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَهٍ؛ سوره نساء، آیه 1

[5] بیانات در دیدار اقشار مختلف بانوان؛ 1401.10.14

[6] یُحْشَرُ عَشَرَهُ أَصْنَافٍ مِنْ أُمَّتِی بَعْضُهُمْ عَلَى صُورَهِ اَلْقِرَدَهِ وَ بَعْضُهُمْ عَلَى صُورَهِ اَلْخِنْزِیرِ وَ بَعْضُهُمْ عَلَى وُجُوهِهِمْ مُنَکَّسُونَ أَرْجُلُهُمْ فَوْقَ رُءُوسِهِمْ…؛ شعیری، محمد‌بن‌محمد، جامع الأخبار، ج 1، ص 176

[7] إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ (سورۀ حجرات، آیۀ ۱۳)

دیدگاهتان را بنویسید