شیفتگی به کمالات گیاهی، عامل تبدیل شدن به یک گیاه در کالبد انسان

فهرست مطالب
گیاه در کالبد انسان کیست، حد و مرز کمالات گیاهی تا کجاست؟

قلب گیاهی چیست، چگونه به یک گیاه در کالبد انسان تبدیل می شویم؟

هرگز اسم قلب گیاهی یا مرتبۀ پایین تر از حیوان به گوشتان خورده است؟ قلب گیاهی یکی از انواع قلب بر اساس نوع معشوق ها و لذت های ماست که علاقه به زیبا بودن، تولید مثل، تناسب اندام و… از آن سرچشمه می گیرد و معرف گیاه در کالبد انسان است. ما به عنوان انسان از قویترین و بهترین ساختار وجودی در نظام خلقت برخورداریم. اما این به این معنی نیست که لزوماً همۀ ما موفق شده و به سعادت می رسیم؛ در حقیقت این قلب و نوع دغدغه های ماست که تعیین کنندۀ موفقیت یا عدم موفقیت ماست. متأسفانه خیلی از ما در حالی این دنیا را ترک کرده و به جهان آخرت متولد می شویم که به خاطر آشنا نبودن با ملاک های سنجش عملکردمان با ابدیتی همراه با سختی و ناراحتی مواجهیم. ما برای ورود موفق و تولد سالم به آخرت باید بدانیم که:

ملاک ارزش مندی ما چیست؟

چه چیزی ما را به هدف خلقتمان نزدیکتر می کند و چه عاملی دورتر؟

و این که آیا با گذراندن عمرمان روز به روز به الله نزدیکتر می شویم یا از او فاصله می گیریم؟

همان طور که می دانیم دسته بندی های مختلفی از نوع نژاد گرفته تا شخصیت، برای انسان وجود دارد؛ اما قاعدتاً هیچ ملاک و معیاری بالاتر از آنچه خالقمان برای ما در نظر گرفته و ما را بر اساس آن دسته بندی می کند، وجود ندارد. با توجه به قرآن ملاک ارزش ما در نزد خدا قلب ماست.[1] اما نه آن قلبی که در ابتدای تولد به دنیا به همراه خود داشتیم؛ چون قلب ها بر اساس فطرت و خلقت ابتدایی با هم تفاوتی ندارند و در نتیجه قابل تقسیم نیستند. در واقع تقسیم بندی انواع قلب زمانی ممکن می شود که درهای قلبمان به سوی امور مختلف باز شده و قلب ما با کسب کمالات یا تاریکی ها مسیر خود را مشخص می کند. ما در درس های گذشته با انواع قلب به طور کلی آشنا شدیم. در این درس قصد داریم تا بفهمیم چگونه عواملی مانند علاقه به زیبا بودن یا سایر کمالات گیاهی ما را از شأن یک انسان تا حد یک گیاه پایین می آورد؟ خصوصیات گیاه در کالبد انسان چیست و آیا با داشتن یک قلب گیاهی به مقصد می رسیم؟ 

قلب ما چگونه تغییر می کند؟

در درس های قبل آموختیم که نوع دغدغه های ما، قیمت، شکل باطن و نوع دسته ای که در آن قرار می گیریم را تعیین می کند. پس ما به کمالات هر کدام از بخش ها و مراتب وجودمان که گرایش بیشتری داشته باشیم، در واقع جایگاه و قیمت خود را در همان حد تعیین کرده ایم؛ مثلاً اگر مدام به دلیل علاقه به زیبایی یا تناسب اندام از این سالن به سالن دیگر می رویم، به خاطر داشتن توانایی بچه دار شدن یا داشتن فرزندان بیشتر به دوستان و آشنایان مان فخر می فروشیم و یا تمام هم و غم مان کسب یک مدال ورزشی ست، خود را در حد کمالات گیاهی  و به اندازۀ یک گیاه در کالبد انسان پایین آورده  ایم؛ پس نمی توانیم انتظار داشته باشیم که این حرکت ها و کمالات برای ما داشتن یک قلب انسانی را به دنبال داشته باشند.

دارایی های ما در آخرت به میزان کمالات گیاهی یا حیوانی یا حتی عبادات ما بستگی ندارد؛ باید ببینیم که هرکدام از این کمالات به چه میزانی در قلب ما تأثیر گذاشته و آن را به چه سمت و سویی کشانده  اند. در واقع باید به خروجی کارها در قلبمان توجه کنیم. هر کدام از فعالیت های ما در زندگی با توجه به هدف و نیتی که برایشان در نظر می گیریم، بر روی قلب ما تأثیر می گذارند؛ مثلاً وقتی برای داشتن تناسب اندام بیشتر یا هیکل زیباتر ورزش می کنیم، یا به خاطر زیبا بودن خود را زیر تیغ جراحی می بریم، مرتبۀ نباتی یا گیاهی نفسمان را پرورش داده ایم و قلب گیاهی را در وجودمان قویتر کرده ایم؛ به عبارت دیگر به یک گیاه در کالبد انسان تبدیل شده ایم؛ در صورتی که اگر هدف خود را از ورزش، داشتن بدنی سالم برای خدمت به بعد انسانی و آمادگی برای برآوردن نیازهای فوق عقل خود قرار دهیم، به تقویت قلب انسانی مان پرداخته ایم. پس این که در نهایت به مرتبۀ انسانی یا گیاه در کالبد انسان برسیم، تا حد زیادی به شناخت ما از ابعاد وجودمان و نحوۀ اولویت بندی و چینش معشوقهایمان بستگی دارد. ما به میزان علاقه و گرایشی که به کمالات هرکدام از بخش های وجودمان نشان می دهیم، قدر و جایگاهمان را تعیین می کنیم؛ پس اگر توجه ما مدام به کسب کمالات گیاهی باشد و اهمیت به زیبا بودن، تغذیه، افتخار به تولیدمثل بیشتر یا توان بدنی بالاتر، محور زندگی ما قرار بگیرد، در نهایت هم با قلب گیاهی و به صورت یک گیاه در کالبد انسان به آخرت متولد می شویم. درست مثل دانش آموزی که به جای توجه به درس، وقتش را به بازی و سرگرمی گذرانده و در نهایت هم به جای توانایی علمی، توانایی انجام بازی را در خود بالا برده است.

ویژگی های یک گیاه در کالبد انسان

پس مهم است که ما به عنوان یک انسان خود را چگونه تعریف کرده و برای خود چه سقف و اندازه ای در نظر می گیریم. داشتن قلب گیاهی ما را در حد و اندازۀ کمالات گیاهی ثابت می کند. در حقیقت وقتی قلب خود را از عشق هایی در حد مرتبۀ گیاهی وجودمان پرکردیم، دیگر کششی برای مراتب بالاتر در وجود ما باقی نمی ماند. پس نه از معشوقهای مراتب بالاتر چیزی می فهمیم و نه آن ها را طلب می کنیم. برای درک بهتر کودکی را فرض کنید که پیش از غذا خود را با انواع و اقسام تنقلات سیر کرده است، طبیعی ست که هیچ میلی به غذای اصلی

نخواهد داشت؛ هرچند که غذای اصلی اش بسیار لذیذ بوده و از ارزش غذایی بالاتری هم برخوردار باشد. حالا اگر او برای مدتی این روند را ادامه دهد، کم کم ذائقۀ خود را تغییر داده و میلش را به غذای درست و مناسب از دست می دهد.

البته از آنجا که کمالات گیاهی هم به نوبۀ خود کمال محسوب شده و نوعی دستاورد به حساب می آیند، می توانند ما را به اشتباه بیاندازند. مثلاً ممکن است با داشتن قیافه ای زیبا، اندامی ورزیده و متناسب، فرزندانی سالم و… به توهم موفق بودن در زندگی دچار شده و از هدف اصلی خلقتمان غافل شویم.

پس در واقع باید مدام گرایش ها و معشوقهایمان را بررسی کنیم. اگر اهداف، دغدغه ها و آرزوهای مان، از دغدغه های یک گیاه فراتر نمی رود، پس ما شأن انسانی خود را در حد یک گیاه پایین آورده ایم. به یک گیاه در کالبد انسان تبدیل شده و به جای قلب سلیم صاحب یک قلب گیاهی شده ایم. در چنین شرایطی ما در دنیا فراتر از حد یک گیاه رشد نکرده و تولد سالمی به آخرت نخواهیم داشت.

آیا با قلب گیاهی به مقصد می رسیم؟

با توجه به تقسیم بندی قرآن انسان ها به طور کلی به دو دستۀ فاسق و مؤمن تقسیم می شوند. ما با داشتن قلب سنگی و پایین تر از سنگ، حیوانی و پایین تر از حیوان و شیطانی، فاسق و غیرطبیعی هستیم، چون به سمت هدف خلقتمان حرکت نمی کنیم. وقتی خالق ما برای مان شباهت با خود را در نظر گرفته و ما با نادیده گرفتن این هدف، تمام فکر و ذهنمان را به برآوردن خواسته ها و کمالات گیاهی یا سایر کمالات پایینی وجود خود اختصاص می دهیم، به یک گیاه در کالبد انسان یا حتی مرتبه ای پایین تر تبدیل شده و مسلماً به مقصد نمی رسیم.

فرض کنید شرط ورود به یک همایش ویژگی ها خاصی مانند داشتن مدرک معتبر، ارائۀ مقاله، داشتن شرط سنی خاص و… است. طبیعتاً کسانی می توانند به همایش راه پیدا کرده و در آن موفق شوند که از شرایط لازم برخوردارند؛ در غیر این صورت حتی مجوز ورود به همایش را هم پیدا نمی کنند. به همین ترتیب ما هم اگر خواهان رسیدن به مقصدیم، باید به دنبال کسب حداقل شرایط لازم برای ورود موفق به آخرت باشیم، که یک گیاه در کالبد انسان در این میان جایی ندارد.

فطرت به معنای قرار گرفتن هر پدیده ای در جایگاه واقعی خود است. وقتی ما باطن مان را به جای کمالات انسانی به سمت کمالات گیاهی که در مرتبه ای پایین تر از کمالات حیوانی ست می کشانیم، از باطن انسانی  و حالت تعادل مان دور شده ایم و به جای کسب ابزاری متناسب با ابدیت خود یعنی قلب سلیم، تنها به به دست آوردن یک قلب جمادی یا گیاهی اکتفا کرده ایم.

به جز داشتن قلب سلیم، داشتن هر قلب دیگری از جمله قلب گیاهی باعث ضرر و خسران ماست. اشتباه نکنیم! داشتن کمالات گیاهی به نوبۀ خود بد نیست. علاقه به زیبا بودن، داشتن توانایی های جسمی و… در حد خود خوبند، اما کمالاتی در حد و شأن یک گیاهند؛ اگر این کمالات محور زندگی ما قرار بگیرند، ما را تبدیل به یک گیاه در کالبد انسان و با قلبی گیاهی خواهند کرد؛ در حالی که ما انسانیم و به قلبی نیازمندیم که به عنوان ابزار و دارایی ما در آخرت محسوب شود.

اگر با ساختار وجودی انسان آشنا باشیم، می دانیم که داشتن بعد گیاهی به معنای توهین به گیاهان یا مرتبه ای وحشتناک تر از مرتبۀ حیوانی نیست؛ بُعد گیاهی مرتبه ای پایین تر از مرتبۀ حیوانی در نفس ماست که ویژگی های خاص خود را دارد. و انسانی که در مرتبۀ پست تر از حیوان یعنی گیاه است، سقف دغدغه ها و خواسته های خود را بالاتر از نیازها و ویژگی های یک گیاه قرار نمی دهد؛ وقتی ما خود را در حد یک گیاه تعریف کنیم، یعنی حتی تعریف ما از خودمان، ابدیت و راهی که پیش رو داریم، از محدودۀ دنیا فراتر نرفته است؛ پس طبیعی ست که با این تعریف محدود از خود، در نهایت هم صاحب قلبی شویم که نه حیاتی دارد و نه با شرایط زیستی جهان آخرت سازگار است؛ در حقیقت تنها راه رسیدن به مقصد، شکستن چهارچوب محدودی ست که به آن مبتلا هستیم.

ما در این درس به بررسی قلب گیاهی به عنوان یکی از انواع قلب انسان پرداختیم. گفتیم که اگر توجه ما تنها به کمالات گیاهی وجودمان مانند علاقه به زیبا بودن، رشد و بالندگی جسمی، تولید مثل و… باشد، ذائقه و سقف خواسته های ما تغییر می کند؛ شأن و اندازۀ ما به حد یک گیاه در کالبد انسان رسیده و در نهایت به جای قلب سلیم صاحب یک قلب گیاهی خواهیم شد. کمالات گیاهی مانند علاقه به زیبا بودن یا داشتن تناسب اندام و… به خودی خود بد نیستند، البته به شرطی که مطابق با قاعده و قانون به آن ها پرداخته شود. چون این کمالات در حد و اندازۀ یک گیاه در کالبد انسان بوده و با غایت انسانی ما فاصلۀ بسیاری دارند.  

شما چه قدر به کمالات گیاهی خود بها می دهید؟ آیا کسب کمالات گیاهی در زندگی شما نقش محوری دارند؟ با یک گیاه در کالبد انسان چه قدر فاصله دارید؟

[1] سورۀ شعرا، آیۀ 89

دیدگاهتان را بنویسید