مدرسه انسان شناسی منتظر

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

صفحه نخست » خودشناسی و تعیین اولویت ها؛ رابطه‌ای که ما را به هدف خلقت می‌رساند

اشتراک گذاری مقاله

خودشناسی و تعیین اولویت ها؛ عواملی که ما را به هدف خلقت می‌رسانند

 چرا دانستن رابطۀ خودشناسی و تعیین اولویت ها برای ما مهم است؟

تقریباً همۀ ما می‌دانیم که تفاوت زندگی هر کدام از ما باهم، به تفاوت در نوع نگاه، خودشناسی و تعیین اولویت ها در امور مختلف زندگی‌مان برمی‌گردد؛ یکی مادی است، یکی اهل رسیدن به اندام و قیافه، دیگری اهل درس و دانشگاه و… اما شاید خیلی به این فکر نکرده باشیم که اولویت های زندگی‌ خود را بر چه اساسی تنظیم می‌کنیم؟ شناخت ما از خودمان در  دسته‌بندی درست این اولویت ها تأثیری دارد یا نه؟ یا اصلاً ارتباطی بین خودشناسی و تعیین اولویت ها در زندگی‌ می‌بینیم؟

ما معمولاً اولویت های زندگی‌مان را بر اساس محبت و عشقی که نسبت به امور مختلف داریم، شکل می‌دهیم و این محبت  اساس حرکت ما در زندگی می‌شود، اما سؤال اینجاست که این محبت بر چه اساسی بالا آمده؟ معیار در اولویت قرار گرفتن آن چه بوده؟ یا اینکه بالاترین محبت چیست و بهترین اولویت‌بندی بر چه اساسی تنظیم می‌شود؟ واضح است که رسیدن به اولویت‌بندی درست در نظام ریاضی خلقت ممکن است، اما قواعد و شرایطی دارد که قصد داریم در این درس به آن بپردازیم. در حقیقت می‌خواهیم با فهمیدن رابطۀ میان خودشناسی و تعیین اولویت ها، به پاسخی برای بسیاری از سؤالات بالا برسیم.

رعایت اولویت ها

حتماً با افرادی برخورد داشته‌اید، که پایبند رعایت اولویت ها نیستند؛ زمانی که باید به خانوادۀ خود اختصاص بدهند، صرف کار، تحصیل و موقعیت اجتماعی‌شان می‌کنند و وقتی باید به مستقل شدن فرزندشان کمک کنند، با حمایت‌های بی‌جای خود او را ضعیف می‌کنند. وقتی باید از همسرشان حمایت عاطفی کنند، نسبت به او بی‌توجهند و وقتی همسرشان به زمانی برای خودش نیاز دارد، او را تنها نمی‌گذارند. با نگاهی کلی‌تر متوجه می‌شویم که این اولویت‌ها در مقیاسی بزرگتر هم جریان دارند. در حقیقت تمام زندگی ما در سایۀ اولویت هایی قرار دارد که آگاهانه یا ناآگاهانه تمام افکار، رفتار، ارتباط‌ها و انتخاب‌‌هایمان را با آنها تنظیم می‌کنیم.

در زندگی هرکدام از ما معمولاً موضوعی قالب بوده و بر سایر تصمیمات ما هم سایه می‌افکند؛ مثلاً اگر فردی باشیم که اهل تجملات، پول و به طور کلی کمالات جمادی باشیم، این اولویت در انتخاب شغل، همسر، رشتۀ تحصیلی و حتی مکان زندگی‌مان هم تأثیر می‌گذارد، یا اگر کسی باشیم که کمالات عقلی برایش در اولویت است، ممکن است خیلی از سختی‌ها را بر خود یا خانواده‌مان تحمیل کنیم تا به کمال عقلی بالاتری برسیم. به همین ترتیب اگر کمالات گیاهی یا حیوانی برای ما در صدر قرار داشته باشند، زندگی ما را تحت‌الشعاع خود قرار داده و تصمیمات و انتخاب‌های ما را با خود همسو می‌کنند. شاید در ظاهر فکر کنیم که زندگی موفقی داریم یا همه چیز خوب پیش می‌رود، اما مادامی‌که اولویت‌های زندگی ما با ساختار وجودی‌مان هماهنگی ندارند، در جهت کمال انسانی و هدف خلقت خود حرکت نمی‌کنیم، درست مانند راننده‌ای که فکر می‌کند در جهت درستی در حال حرکت است، اما در واقع هر چه بیشتر رانندگی می‌کند، از مقصد خود دورتر می‌شود.

خودشناسی و تعیین اولویت ها؛ ارتباطی دوسویه

ما هر چقدر هم در انتخاب اولویت های زندگی خود حساسیت به خرج دهیم یا دقت کنیم، مادامی که ندانیم این اولویت‌ها بر چه اساسی، برای چه‌ موجودی و با چه ویژگی‌هایی باید تنظیم شوند، راه به جایی نمی‌بریم. فرض کنید که برای دوختن لباسی پیش ماهرترین خیاط‌ شهر برویم، تا زمانی که مشخص نکنیم این لباس برای چه شخصی، با چه اندازه‌هایی و برای چه محیطی قرار است دوخته شود، به لباس مورد نظر خود نمی‌رسیم؛ پس برای تشخیص درست اولویت های خود در زندگی نیاز داریم که ابتدا خودمان را بشناسیم. ما تا ندانیم که وجودمان چه ساختاری دارد و از چه مراتبی تشکیل شده، نمی‌توانیم اولویت های رسیدن به مقصد را برایش مشخص کنیم؛ یعنی از درک ارتباط میان خودشناسی و تعیین اولویت ها عاجز خواهیم بود.

همان‌طور که در درس‌های گذشته به آن پرداختیم، نفس ما مانند کل جهان از یک ساختار ریاضی تشکیل شده، اما مسئله اینجاست که ما به دلیل عقل محدود خود نه از ساختار وجودی‌مان به درستی باخبریم و نه می‌توانیم اولویت نیازهای آن را به درستی تشخیص دهیم. ما بدون شناخت خودمان تنها از کمالی به کمال دیگر در سرگردانی هستیم. تنها کسی که می‌تواند ما را در این زمینه یاری کرده و از این سرگشتگی نجات دهد، کسی‌ست که نه تنها به همۀ ابعاد وجود ما آگاه است، بلکه می‌داند برای رسیدن به مقصد و هدف خلقتمان باید چگونه عمل کنیم، یا اولویت‌های زندگی‌مان را باید بر چه اساسی تنظیم کنیم، تا دچار آسیب، سرگردانی و خسران نشویم. رابطۀ خودشناسی و تعیین اولویت در نظام محبتی یک رابطۀ دوسویه است. ما اگر خود را بشناسیم اما قادر به تعیین اولویت برای معشوق‌هایمان نباشیم، به مشکل برمی‌خوریم. اگر هم بدون شناخت خود دست به تعیین اولویت ها بزنیم، به هدف خلقت خود نمی‌رسیم. در واقع زمانی می‌توانیم در جهت کمال انسانی خود حرکت کنیم که اولویت ها و نظام محبتی‌مان را بر اساس من حقیقی‌مان تنظیم کرده باشیم؛ که معادل با فهمیدن درست رابطۀ خودشناسی و تعیین اولویت ها در زندگی‌ست.

خودشناسی چگونه اولویت های ما را تنظیم می‌کند؟

در بخش خودشناسی متوجه شدیم که آنچه ما را از سایر موجودات متفاوت می‌کند، جنبۀ انسانی یا بعد فوق عقلانی وجود ماست؛ یعنی ما هرقدر هم که در کمالات دیگر موفق عمل کنیم، تا زمانی‌که فوق عقل خود را در رأس قرار ندهیم، انسان نیستیم؛ در حقیقت برای رسیدن به تعادل و توازن انسانی نیاز داریم که تمام مراتب وجودمان را با بعد فوق عقل خود هماهنگ کنیم و برای رسیدن به کمال انسانی، هدف خلقت و نزدیکی به خدا باید اولویت‌های زندگی خود را بر مبنای این بعد انسانی‌ و من حقیقی‌مان تنظیم کنیم.

هدف ما رسیدن به الله و شبیه شدن به اوست، اما برای این شباهت ابتدا نیاز داریم تا بُعد الهی و انسانی خود را بشناسیم؛ یعنی تنها بعدی که به بی‌نهایت راه داشته و قابلیت شباهت به الله را دارد، اما مسیر شباهت و نزدیکی به الله تنها به اینجا ختم نمی‌شود. ما نیاز به الگویی داریم که کامل‌ترین آیینۀ خدا و جامع‌ترین مظهر اسماء و صفات اوست.

فرض کنید به کودکی می‌گوییم مهربان باش یا بخشش داشته باش! تا زمانی‌که این کودک مهربانی یا بخشش را عملاً ندیده، ذهنیتی نسبت به آن ندارد و متوجه منظور ما نمی‌شود. کافی‌ست ما را در حال مهربانی یا گذشتن از اشتباه دیگران دیده باشد، تا به‌خوبی از رفتارمان الگو بگیرد. ما هم در مقیاس بزرگتر به همین ترتیب عمل می‌کنیم. انسان کامل همان الگوی بدون نقصی‌ست که ما برای شباهت به خدا به او نیاز داریم. در حقیقت ما اگر خودمان را نشناخته باشیم، نه ضرورت شبیه شدن به الله را تشخیص می‌دهیم و نه ضرورت نیاز به الگویی برای شباهت به الله را احساس می‌کنیم. بدون خودشناسی ما هیچ تلاش و جهادی برای رسیدن به کمال مطلق نمی‌کنیم و این یعنی دور شدن از هدفی که خدا برای خلقت ما در نظر گرفته است.

پس ما برای چینش نظام محبتی و تعیین درست اولویت ها در زندگی نیاز داریم که الله، اهل بیت و جهاد در راه خدا را در رأس اولویت ها و معشوق‌هایمان در زندگی قرار دهیم[1] و این بدون خودشناسی ممکن نیست؛ در نتیجه خودشناسی و تعیین اولویت ها و تنظیم نظام محبتی برای رسیدن ما به هدف خلقتمان ضروری ا‌ست، به عبارت دیگر ما بدون خودشناسی و تعیین اولویت ها امکان شبیه شدن به الله یا کمال مطلق را نداریم.

ما در این درس به بررسی رابطۀ میان خودشناسی و تعیین اولویت ها و اثر این دو بر رسیدن به هدف خلقت‌مان پرداختیم، گفتیم که بدون خودشناسی امکان تعیین اولویت ها و تنظیم نظام محبتی ما ممکن نیست و از طرفی هم خودشناسی تنها بدون تنظیم نظام محبتی یا اولویت‌بندی معشوق‌ها ما را به هدف خلقتمان نمی‌رساند. ما برای شبیه شدن به الله نیاز به پرداختن به خودشناسی و تعیین اولویت ها در کنار یکدیگر داریم.

آیا تا به حال به این فکر کرده بودید که رسیدن به هدف خلقت بدون خودشناسی و تعیین اولویت ها یا تنظیم نظام محبتی ممکن نیست؟ حتماً نظرات خود را در این‌باره با ما در میان بگذارید.

[1] سورۀ توبه، آیۀ 24

عضو خبرنامه ما باشید

دریافت آخرین مطالب و موضوعات به صورت ایمیل و ارسال در شبکه های اجتماعی