مدرسه انسان شناسی منتظر

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

صفحه نخست » بالاترین لذت؛ معیاری که میزان سلامت قلب ما را مشخص می کند!

اشتراک گذاری مقاله

سازوکار کسب لذت چیست، چگونه اتفاق می‌افتد و بالاترین لذت کدام است؟

تعریف لذت و اقسام آن؛ از پایین‌ترین تا بالاترین لذت

تابه‌حال پیش آمده برای تماشای فیلم مورد علاقه‌تان، تمام شب را بیدار بمانید و قید خواب را بزنید؟ یا برای حفظ تناسب اندامتان از شیرینی‌های خوشمزه‌ای که از پشت ویترین قنادی به شما چشمک می‌زنند، چشم‌پوشی کنید؟ یا برای کسب مقام در یک مسابقه علمی ‌‌‌یا ورزشی ماه‌ها خود را قر‌نطینه کنید و تفریحاتتان را به حداقل برسانید؟

همۀ ما گاهی در چنین موقعیت‌هایی قرار می‌گیریم، مواقعی که مجبوریم از بین چندین عمل مورد علاقه و دل‌خواه فقط یکی را انتخاب کنیم. نوع انتخاب ما در این شرایط به عوامل مختلفی بستگی دارد، اما یکی از مهم‌ترین آن‌ها کسب لذت است، ما معمولاً عملی را انتخاب می‌کنیم که بالاترین لذت را برایمان داشته باشد.

  • سازوکار کسب لذت چیست و این پدیده چگونه در وجود ما اتفاق می‌افتد؟
  • چرا بعضی امور نسبت به بعضی دیگر لذت بیشتری برای ما دارند؟
  • بالاترین لذت ما چیست و به کدام بخش از وجودمان مربوط می‌شود؟

ما از چیزهای مختلفی لذت می‌بریم و این کاملاً طبیعی است. اما اینکه بالاترین لذت ما چیست، معیار مهمی است که میزان سلامت قلب و تعادل ‌ما را در تغذیۀ قوای نفس مشخص می‌کند.

در این درس ابتدا دربارۀ مفهوم لذت و ارتباط آن با مراتب و قوای نفس انسانی صحبت کنیم و سپس با استفاده از همین مفاهیم باکیفیت‌ترین، ماندگارترین و بالاترین لذت را معرفی می‌کنیم.

لذت چیست و مراتب آن در نفس انسان چگونه است؟

همۀ ما درک واضح و مشخصی از مفهوم لذت داریم و قادریم امور لذت‌بخش و شادی‌آفرین زندگی‌مان را از امور خسته‌کننده و  کسالت‌آور تفکیک کنیم؛ با این‌حال شاید نتوانیم دقیقاً توضیح دهیم که چرا از یک کار بیش‌تر از کاری دیگر لذت می‌بریم، یا چرا آنچه برایمان لذت‌بخش است، با دیگران متفاوت است.

ما در بخش‌های مختلف وجودمان نیازهای مختلفی داریم و زمانی‌که هر کدام از این نیازها برطرف ‌شود، به لذت می‌رسیم. مثلاً وقتی گرسنه هستیم از خوردن غذا لذت می‌بریم، اما وقتی سیریم دیگر غذا خوردن برایمان لذتی ندارد. پس لذت در درجۀ اول حاصل برآورده شدن یک نیاز است و ریشۀ این نیاز در ساختار نفس ماست.

اگر خاطرتان باشد در درس‌های قبلی دربارۀ قانون زوجیت و ارتباط آن با مراتب و قوای نفس صحبت کردیم و گفتیم که هرکدام از مراتب و قوای نفس ما معشوق‌ها و زوج‌های خاص خودشان را دارند. هم‌چنین گفتیم که رابطۀ هر بخش با زوج خودش مثل رابطۀ قفل و کلید است؛ یعنی زوج هر بخش متناسب با همان بخش است و با بخش‌های دیگر سازگاری ندارد. مثلاً زوج معده غذاست و زوج عقل آگاهی و کسب دانش است. این رابطه در تمام مراتب جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلانی و هم‌چنین قوای حسی، خیالی، وهمی، عقلی و فوق عقلی وجود دارد.

پس اگر بخواهیم سازوکار کسب لذت را با توجه به ساختار نفس و مفهوم نیاز بیان کنیم، می‌توانیم بگوییم: «لذت حاصل جفت شدن و ازدواج هرکدام از مراتب و قوای نفس ما با زوج ویژۀ خودش است. در واقع ما در تمام بخش‌های وجودمان ازدواج داریم و این ازدواج، نیاز ما را در آن بخش برطرف می‌کند و هربار که این نیازها برطرف می‌شود ما به لذت می‌رسیم.»

حالا که سازوکار کسب لذت برایمان مشخص شد، یک سؤال مهم دیگر مطرح می‌شود و آن این است که «چرا بعضی امور برای ما لذت‌بخش‌تر از سایر امورند؟» پاسخ این سؤال را باید در میزان لطافت قوای نفس و لذات ناشی از آن‌ها جستجو کرد.

لطافت قوای نفس و لذات ناشی از آن‌ها

هر کدام از قوای نفس ما لذت خاص خودش را دارد، اما شدت و کیفیت این لذت‌ها باهم برابر نیست. علت این تفاوت به لطافت قوای نفس برمی‌گردد. به‌طورکلی، هرچه قوای نفس ما از ماده بیشتر فاصله می‌گیرند و به تجرد نزدیک‌تر می‌شوند، میزان لطافت آن‌ها و به تبع آن میزان لذتی که درک می‌کنند، افزایش پیدا می‌کند. بر این اساس اقسام لذت از پایین‌ترین تا بالاترین لذت را می‌توان در پنج گروه طبقه‌بندی کرد:

  • لذت‌های حسی: لذت‌های حسی کاملاً وابسته به ماده‌اند، زیرا از طریق اعضای بدن و حواس پنج‌گانه حاصل می‌شوند. برای درک این لذات حتماً باید دو عامل وجود داشته باشد؛ اول جسم و دوم عامل خارجی. به‌عنوان مثال، برای اینکه از غذا خوردن لذت ببریم، حتماً باید حس چشائی‌مان فعال باشد و یک عامل خارجی به‌نام غذا وجود داشته باشد. هرکدام از این‌ها که نباشند، لذتی اتفاق نخواهد افتاد.

در لذت‌های حسی می‌توان تشخیص داد که کدام عضو بدن محل کسب لذت است؛ به‌همین‌دلیل، این‌گونه لذات کم‌عمق و ضعیف‌اند و نسبت به دیگر لذات، پایین‌ترین سطح لذت را دارند. البته توجه به این نکته ضروری است که در تمام لذت‌ها از جمله لذات حسی، این نفس ماست که لذت می‌برد نه جسممان. جسم فقط یک واسطه است و بدون نفس اصلاً حیاتی ندارد که بخواهد درکی از رنج‌ها یا لذت‌ها داشته باشد.

  • لذت‌های خیالی: بسیاری از اوقات تصور یک صحنه یا حضور در یک مکان برای ما لذت‌بخش‌تر از زمانی است که به‌صورت فیزیکی در آنجا حاضر باشیم. علت این موضوع به قدرت و لطافت قوۀ خیال برمی‌گردد. لذات خیالی قوی‌تر از لذات حسی‌اند، زیرا اولاً خیال مرز بین ماده و مجردات است و تا حد زیادی مستقل از ماده عمل می‌کند و ثانیاً ما نمی‌توانیم محل خاصی را به‌عنوان محل کسب لذت نشان دهیم، زیرا هنگام خیال‌پردازی همۀ وجود ما غرق لذت می‌شود. این قاعده در مورد لذات وهمی، عقلی و فوق عقلی نیز وجود دارد.

 

  • لذات وهمی ‌یا موهوم: لذت‌های موهوم ناشی از ادراکات قوۀ واهمه‌اند و لذت آن‌ها بیش از لذات خیالی است. لذت بازی کردن، لذت تماشای فیلم و فوتبال، لذتی که یک قهرمان از پیروزی در مسابقات ورزشی می‌برد، لذتی که رئیس یک شرکت یا مدیر یک مجموعه به‌علت برتر بودن جایگاه خود نسبت به دیگران تجربه می‌کند و لذتی که ما هنگام ستایش شدن و تعریف و تمجید شنیدن از دیگران می‌بریم، همگی از لذات موهوم‌اند. لذات خیالی و موهوم قدرت زیادی دارند، تا جایی‌که بسیاری از افراد برای کسب این لذات حاضرند از لذات بدنی و حسی چشم‌پوشی کنند.

 

 

  • لذات عقلی: در بین لذاتی که تا اینجا نام بردیم، لذات عقلی از همه قوی‌تر بوده و از شدت بیشتری برخوردارند. لذت یادگیری و کشف حقایق برای کسانی‌که آن را تجربه کرده‌اند آن‌قدر زیاد است، که برای کسب این لذت حاضرند رنج‌های فراوانی را تحمل می‌کنند. مطالعۀ زندگی‌نامه علما و دانشمندان به وضوح این نکته را نشان می‌دهد.

البته میزان لذت بردن از یک امر، به سبک زندگی و انتخاب‌های آگاهانۀ افراد نیز بستگی دارد. به‌عنوان مثال، کسانی‌که زیاد با امور خیالی مثل انواع هنرها سر و کار دارند به‌مرور در آن بخش قوی‌تر می‌شوند. در نتیجه لذت‌‌های خیالی برای آن‌ها در مقایسه با سایر مردم شدت و اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.

بالاترین لذت چیست و چه ارتباطی با سلامت قلب ما دارد؟

در بین همۀ قوای نفس بالاترین لذت مربوط به قوۀ فوق عقل است. فوق عقل یا قلب، لطیف‌ترین عنصر وجود آدمی ‌است و ادراکات آن نیز ماندگارترین، شیرین‌ترین و بالاترین لذت را در روح ما ایجاد می‌کند؛ البته به‌شرطی که زمینۀ کسب این لذت‌ها را در خود به وجود آورده باشیم.

لذت‌های فوق عقلانی همان‌ سرمستی‌هایی هستند که در اثر اتصال به بی‌نهایت و تجربۀ حس نامحدود بودن در نفس ایجاد می‌شود. لذتی که با هیچ احساس دیگری برابری نمی‌کند و می‌تواند تمام رنج‌ها را در تمام مراتب وجود به‌کلی از میان ببرد. همۀ ما تجربۀ اتصال به خداوند را و درک حالات خوش معنوی را داشته‌ایم، اما این‌که این احساس چه‌قدر در وجود ما دوام داشته یا چندبار در طول عمرمان تکرار شده باشد، به عوامل مختلفی بستگی دارد که مهم‌ترین آن‌ها میزان تغذیۀ قوای نفس است.

همان‌طور که گفتیم، ما به هرکدام از ابعاد وجودمان بیشتر بها بدهیم و نیازهایش را برطرف کنیم، آن بُعد به‌مرور قوی‌تر می‌شود و لذت‌هایش هم در کام ما شیرین‌تر جلوه می‌کند. پس اگر هم‌نشینی و انس با خدا بالاترین لذت ما نیست، باید بگردیم و ببینیم کدام‌یک از قوای ما بی‌رویه رشد کرده و حاکمیت وجودمان را به‌دست گرفته؟ حس؟ خیال؟ وهم؟ یا عقل؟

لذت نبردن از معشوق در تمام مراتب وجود نشانۀ بیماری است، اما این موضوع در مرتبۀ فوق عقل اهمیت بیشتری دارد. زیرا همۀ حیثیت، شرافت و انسانیت ما مربوط به فوق عقل ماست و اگر این بخش نتواند از معشوق خودش لذت ببرد، یعنی ما از مسیر انسانیت فاصله گرفته و به بیماری حادی به‌نام «قساوت قلب» مبتلا شده‌ایم. مسأله اینجاست که مشغول شدن به هریک از قوای نفس و لذت‌های آن گرچه شیرین است، اما درواقع ما را از کسب بالاترین لذتی که در جهان وجود دارد، محروم کرده است. لذتی که ویژگی بسیار آن همان جاودانه بودن آن است، تنها لذت جاودان که رسیدن به آن با رسیدن به شادی و آرامش دائمی برابر است، لذت اتصال بخش فوق عقلی وجود ما با معشوق بی‌نهایت خود است.

پس لازم است هرکدام از ما، در هرجای مسیر زندگی که هستیم، اندکی توقف کنیم و بدون تعارف و صادقانه به این سؤالات مهم پاسخ بدهیم:

  • بالاترین لذت من در زندگی چیست و شیرین‌ترین اوقاتم صرف چه کارهایی می‌شود؟
  • آیا گفتگو و خلوت با خدا به اندازۀ گفتگو با همسرم، رفیقم و… برایم لذت دارد؟!

پاسخ شما به این سؤالات چیست؟ به نظر شما چگونه باید لذت‌هایمان را مدیریت کنیم؟

عضو خبرنامه ما باشید

دریافت آخرین مطالب و موضوعات به صورت ایمیل و ارسال در شبکه های اجتماعی