نقش امام محمد باقر (علیهالسلام) در احیاء غدیر
محمدبنعلی (علیهالسلام) پنجمین امام شیعیان امامیه و معروف به باقرالعلوم هستند. ایشان فرزند امام سجاد (علیهالسلام) و مادر ایشان فاطمه دختر امامحسن (علیهالسلام) است. پایهریزی نقش امام محمد باقر (علیهالسلام) در تاریخ تشیع را ۳۴ سال امامت هوشمندانه و مهندسیشده امام سجاد (علیهالسلام) رقم زد. درحقیقت امام باقر (علیهالسلام) بر سر سفرهای که پدرشان پهن کرده بودند، نشستند. ایشان توانستند در قلب گروهها و فرقههای مختلف مسلمانان نفوذ کنند و شیعه و سنی به ایشان معتقد و علاقمند بودند.
امام انقلابی فرهنگی آغاز کردند و طی ۱۹ سال به مبارزهای چند بُعدی و بسیار تخصصی پرداختند. در سیر بررسی نقش امام محمد باقر (علیهالسلام) با سؤالات متعددی مواجه میشویم؛ سؤالاتی مثل:
O شرایط دوران امامت ایشان چگونه بود؟
O اوضاع فکری مردم و حکومت در دوران امامت امام به چه شکل بود؟
O امام باقر (علیهالسلام) برای مدیریت و هدایت جامعه چه تدابیری اندیشیدند؟
O اولویتبندی امام باقر (علیهالسلام) در سرپرستی امور مردم و تربیت جامعه چگونه بود؟
O مهمترین و کلیدیترین نقش امام محمد باقر (علیهالسلام) در عصر امامتشان چه بود؟
امام بهوسیله علم لدنی و کلام پیامبریشان اعتماد و محبت مردم را جلب کردند و شرایط را برای کار مهمتری فراهم کردند. مردم که در این دوره از مفهوم امامت دور شده بودند و پیمان غدیر را فراموش کرده بودند، با زمانشناسی درست امام به این موضوع متمایل شدند. امام از هر فرصت و موقعیتی برای تکرار و تبیین مسألۀ غدیر استفاده میکردند. قلبهای مستعد هدایت و گوشهای شنوا برای امامت را شناسایی کرده و آنها را از دیگران غربال میکردند؛ سپس به پایهریزی ابتدایی تشکیلات شیعی مشغول شدند و تبیین و بذرپاشی برای معرفی بحث مهدویت را آغاز کردند. اگر شما هم مشتاقید اطلاعات دقیقتر و جذابتری از جزئیات نقش امام محمد باقر (علیهالسلام) در تاریخ پُر رمز و راز تشیع داشته باشید و به پاسخ سؤالهای مطرحشده برسید، با ما همراه باشید.
آمادهسازی شرایط برای امامت امام باقر (علیهالسلام)
برای شناخت بهتر شرایط عصر امامت و نقش امام محمد باقر (علیهالسلام) لازم است مختصری از دوران امامت امام سجاد (علیهالسلام) بدانیم. امام سجاد (علیهالسلام) در شرایط بسیار تاریک و رو به نابودی شیعه به امامت رسیدند. در مقاله بُتشکنی نو به نام سجاد (علیهالسلام) گفتیم، امام سجاد (علیهالسلام) پیغمبر دوباره اسلام بودند. ایشان به پیکر درحال احتضار اسلام جان دوباره بخشیدند و آن را از مرگ قطعی نجات دادند. مردم پس از واقعه کربلا از رحمت خدا و برکت اهلبیت (علیهمالسلام) ناامید شده بودند. امام در حصر کامل بودند و حق تشکیل هیچگونه کلاس درس و حضور جماعتیای را نداشتند. مردم به دین گرایشی نداشتند و سرگرم عیاشی و شهوترانی شده بودند. امام با وجود غم عظیم کربلا در قلبشان مجبور بودند دنیا و آخرت مسلمانان را از این وضعیت خطرناک نجات بدهند. ایشان بهخوبی میدانستند ریشه تمام مصیبتهای مردم دوری از خدا و حجت خداست؛ پس ۳۴ سال بهصورت مخفیانه و نامحسوس به ترمیم ارتباط قلبی افراد با خدا و دین خدا پرداختند. امام باید در این دوره با یک استراتژی درازمدت به پاکسازی باورهای منفی و غلط مردم در مورد خدا و دین و خاندان رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) میپرداختند؛ همچنین بهصورت همزمان باید اعتقاد و محبت مردم به خداوند و اهل آسمان را تقویت میکردند.
دوران امامت امام سجاد (علیهالسلام) دورانی بسیار مهم در ترمیم و بازسازی پایههای موریانهخورده شیعه بود. ایشان در این دوره نمیتوانستند به تبیین و روشنگری در مورد موضوع امامت بپردازند، چون زمینههای فردی و اجتماعی آن فراهم نبود. پس باید با آماده کردن قلبها، زمینه را برای آمدن فرزندشان امام باقر (علیهالسلام) فراهم میکردند تا ایشان بتوانند برگی از گنجنامه امامت را به مردم نشان بدهند. امام سجاد (علیهالسلام) باغبانی بودند که زمین خشکیده قلب مسلمانان را شخم زدند، تا برای بذرپاشی معرفی امام توسط فرزندشان آماده شوند.
با تدابیر زیرکانه امام در این مدت رویکرد مردم در مقابل این خاندان تا حد زیادی تغییر کرد و مردم باز هم تاحدودی به آل رسول (صلیاللهعلیهوآله) متمایل شدند. امام با مناجاتهای عمیق و مهندسیشده توانستند قلبها را آماده هدایت توسط امام بعدی کنند.
شرایط عصر امامت امام باقر (علیهالسلام)
شاید برای شما هم اتفاق افتاده که سالها دانشمندی فرهیخته یا عارفی بزرگ در همسایگی شما زندگی میکرده و شما از وجود او بیخبر بودهاید. ناگهان او از دنیا میرود و هویت گمنام و مجهول او برملا میشود. وقتی پردهها برداشته میشود و عظمت او را میشناسید، افسوس و حسرت میخورید که ای کاش از او بهره بیشتری برده بودم. جامعه پس از شهادت امام سجاد (علیهالسلام) دچار چنین حالتی شد و ناگهان متوجه خسارت بزرگ فقدان امام شد.
امامت امام باقر (علیهالسلام) بعد از شهادت امام سجاد (علیهالسلام) بهصورت عجیب و حیرتانگیزی مورد استقبال قرار گرفت. جامعه که حسرت از دست دادن امام را چشیده بود، تمایلی به تکرار اشتباهش نداشت. از طرفی آنزمان علم و دانش باب شده بود و برخلاف عصر امام سجاد (علیهالسلام) مردم به درس، بحث و دانش علاقمند و مشتاق شده بودند و حاضر بودند فقط برای شنیدن یک روایت سفرهای طولانی بروند؛ چون به ارزش شنیدن روایتی دست اول از زبان امام و تأثیر آن در زندگی خود آگاه شده بودند. شرایط بهسمتی رفته بود، که جامعه جنس دانش و راوی آنرا خوب میشناخت و جنس اصل و تقلبی کلام را نسبتاً تشخیص میداد.
نقش امام محمد باقر (علیهالسلام) از این زمان آغاز شد. مردم که شأن ائمه پیش از ایشان را به درستی نمیشناختند و سؤالات فقهی و شرعیشان را از آنها نمیپرسیدند، در عصر امام پنجم تغییر رویه دادند و فوجفوج مردم شیعه و غیرشیعه از نقاط مختلف عالم به سراغ ایشان میآمدند.
محبوبیت و مقبولیت امام باقر (علیهالسلام) را در مثالی روزمره بررسی میکنیم. معمولاً اگر شما به مشهد بروید، میزان درک شما از محضر امام رضا (علیهالسلام) زمانی که در حرم صرف میکنید را مشخص میکند و اگر خبردار شوید امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) در مشهد هستند، حتما زمان بیشتری را صرف ملاقات ایشان خواهید کرد؛ چون ایشان امام زمان و حاضر هستند. ابوزهره[۱] میگوید: «علما از نقاط مختلف دنیا به مدینه میآمدند، نه برای زیارت قبر رسول، بلکه برای ملاقات با حضرت باقر (علیهالسلام) ». نقش امام محمد باقر (علیهالسلام) با این محبوبیت و شهرت پررنگتر شد و کار بهجایی کشیده شد که حکومتیان به امام «المفتون به اهل العراق؛ کسی که اهل عراق شیفته او هستند.[۲]» میگفتند و گاهی ایشان را پیغمبر اهل عراق خطاب میکردند. البته در این میان هم کسانی بودند که با غلو کردن در این القاب ممکن بود به امام و تشیع آسیب برسانند، اما امام مقابل آنها ایستادند و نقشههایشان را خراب کردند.
در مستندات تاریخی و روایات معتبر وقتی صفات ائمه بیان میشود، صفت «شبهالنبی» مخصوص امام باقر (علیهالسلام) است. جنس کلام و دروس امام کاملاً شبیه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بود و علمای اهل فن در آن زمان تشخیص میدادند که سخنان این مرد از روی علم نیست. وقتی ایشان صحبت میکردند، فقها متوجه میشدند ایشان درس نخوانده و کلامی از جنس وحی دارند، درست مثل جدشان رسولالله (صلیاللهعلیهوآله)، البته که این برداشت از این رو بود که هنوز هم جنس ارتباط ائمه با پیامبر برای مردم و برای اندیشمندان زمان شناخته شده نبود و این درک که همۀ ائمه از علم لدنی بهرمندند، فراتر از باورها و فهم آنان از امامت و شأن ائمه بود.
آن چیزی که نقش امام محمد باقر (علیهالسلام) را مؤثرتر میکرد، نفوذ کلام خارقالعاده ایشان بود. علما و فقها صراحتاً میگفتند: «اگر وحی قطع نشده بود، میگفتیم سخنان حضرت باقر (علیهالسلام) را فرشته وحی نازل کردهاند و پیغمبری تازه آمده است. ما ساعتها و روزها به بحثی بینتیجه میپردازیم، اما ایشان با کلامی کوتاه و نگرشی نو جواب آن را در اختیار ما قرار میدهند.».
اهل فن در زمان امام باقر (علیهالسلام) به فهمی قابل قبول نسبت به علم ایشان رسیده بودند، اما هنوز این نکته را فهم نکرده بودند، که این ویژگی در اختیار تمام امامان چه پیش از امام باقر (علیهالسلام) و چه پس از ایشان قرار گرفته است و علم تمام ائمه علم لدنی است و اکتسابی نیست؛ در نتیجه عدهای برای رسیدن به جواب مسائل حلنشدنیشان و بعضی برای محک امام به محضر ایشان میرسیدند. بنیامیه هم که ابتدا با امام مشکل خاصی نداشت، بعد از مدتی متوجه صراحت بیان ایشان و نقش امام محمد باقر (علیهالسلام) شد، پس احساس خطر کرده و عرصه را بر امام تنگ کرد.
برنامه های مبارزاتی امام باقر (علیهالسلام)
باوجود اینکه امام باقر (علیهالسلام) مورد محبت و توجه مردم بودند، اما شرایط دوران امامتشان خاص بود و باید چند هدف را همزمان دنبال میکردند. گفتیم همیشه هم اوضاع مساعد نبود و پس از مدتی سختگیریها، فشارها و زندانها برای امام آغاز شد. نظارت امام توسط حکومت کار امام را سخت کرده بود؛ مثلاً در شرایطی که شاعران بسیاری در جامعه وجود داشتند، کمتر شاعری جرئت میکرد برای اهلبیت (علیهمالسلام) شعر بگوید. کُمیت[۳] شاعر از معدود شاعرانی بود، که علنی برای این خاندان بزرگ شعر میسرود. با اینکه اموال امام توسط حکومت بلوکه شده بود و شرایط اقتصادی نابهسامانی داشتند، اما بهشدت اهل شعر و هنر را برای معرفی بنیهاشم تشویق میکردند. آوردهاند امام بعد از شعرخوانی کمیت از اهلبیت خود خواستند، زیورآلات همراهشان را برای قدردانی کمیت از تن باز کنند و به او هدیه کنند. اختناق عجیبی بود و کمیت که مأموم زیرک و باهوشی بود، از امام خواست به جای طلا به سؤال او در مورد خلیفه اول و دوم پاسخ بدهند؛ امام که از هر فرصتی برای تبیین و روشنگری استفاده میکردند، فرمودند: «هیچ قطره خونی در عالم نمیریزد، هیچ فقیری گرسنه نمیخوابد و هیچ آبرویی نمیریزد، مگر آنکه حقش بر گردن این دو نفر است[۴]». پس مهمترین نقش امام محمد باقر (علیهالسلام) روشنگری و تشریح معارف و علوم بود. عمده اقدامات امام در طول امامتشان به شرح زیر است:
O پاسخگویی به نیازهای علمی مسلمانان
O هدایت شیعیان
O روشنگری و آموزش مقام امام و شیوه امامداری به شیعیان
O تبیین و معرفی غدیر و حقوق غصب شده امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
O پایهریزی اولین آجرهای تشکلهای شیعی و شبکههای تشکیلاتی مخفی
O خاموش کردن شور و هیجان کاذب و بیثمر بعضی انقلابیون خودسر و یکهتاز
O تبیین آینده روشن و مطرح کردن بحث مهدویت و حکومت جهانی
O مبارزه با تحریف روایتها و افشای کلاهبرداری راویان دروغین، که بازارشان گرم شده بود
O نشر و بیان روایات و احادیث معتبر؛
ایشان ۳۵ هزار حدیث به محمدبنمسلم[۵]، ۷۰ هزار حدیث به جابربنیزید[۶] و ۳۰ هزار حدیث به زراره نقل کردند. اگر محدثان شیعه خطای کمتری در نقل روایات دارند، به این دلیل است که ایشان سرچشمه را دست مردم دادند و نگذاشتند، روایات دروغین با احادیث حقیقی مخلوط شود.
کلیدیترین نقش امام محمد باقر (علیهالسلام)
از آنجا که تبیین مقام امام در عالم و تشریح جایگاه امام در جامعه در عصر ایشان جدی شد، نقش امام محمد باقر (علیهالسلام) در تشیع نقشی بسیار کلیدی است. در بخش قبلی اقدامات امام را تیتروار گفتیم. هرکدام از این اقدامات اهمیت ویژهای دارند و تکه مهمی از ۲۵۰ سال عمر امامت اهلبیت (علیهمالسلام) را تشکیل میدهند. بااینکه تمام این اقدامات روی یک خط منظم و سیری منطقی پیش میروند، اما شاید بتوانیم بگوییم کلیدیترین نقش امام محمد باقر (علیهالسلام) به احیاء غدیر برمیگردد.
امام بعد از آنکه از محبوبیت و نفوذشان مطمئن شدند و گوش شنوای مردم را برای سخنانشان دیدند، رویه جدیدی پیش گرفتند. در عصر امامت ایشان هنوز قبر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) مخفی بود و نام امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بر منابر مساجد و کوچه و بازار لعن میشد. آثار تربیت جهنمی معاویه هنوز در جان مردم مانده بود و نام و مرام علی (علیهالسلام) مهجور بود.
وقتی امام باقر (علیهالسلام) مرجعیتی قوی و پرنفوذ میان مردم پیدا کردند، از فرصت استفاده کرده و خود را خرج امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و احیاء غدیر کردند. بزرگان نزد ایشان میآمدند و سؤالات فقهی و علمیشان را از امام میپرسیدند، امام برای آنکه نام و حق امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را زنده کنند، جواب را به سیره و کلام امیرالمؤمنین (علیهالسلام) ارجاع میدادند و میگفتند امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در این رابطه فلان نظر را داشتند. ایشان عمداً از لفظ امیرالمؤمنین استفاده میکردند، تا برای مخاطب ایجاد سؤال کنند. مخاطب که فکر میکرد هشامبنعبدالملک امیرالمؤمنین است، میدید امام صراحتاً میگویند هشام امیرالمؤمنین نیست و فقط علی (علیهالسلام) امیرالمؤمنین است.
امام برای پاسخ به سؤالات مشتاقانی که از شرق و غرب عالم برای کسب علم به محضرشان میآمدند، خود را پشت نام حضرت علی (علیهالسلام) مخفی میکردند. استناد کردن چنین فقیه بینظیری به امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بهاینمعناست که همه بدانند، ایشان با این سطح علم و معرفت فقط شاگرد آن استاد بزرگ هستند. بهشکلی اعلام میکردند شما که از چنین مباحثه و مناظرهای شگفتزده شدهاید، اگر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را میدیدید و میشناختید، چه میکردید؟
نقش امام محمد باقر (علیهالسلام) آن بود که باطن غدیر را احیاء کنند و هدف غدیر را برای گوشهای شنوا تکرار کنند. ایشان در هر موقعیتی با سخن و مناظره در مورد امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میخواستند مردم را متوجه غفلتشان از حقیقت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) کنند. مردم قبل از هرچیزی باید میفهمیدند معدن معارف در سینه علی (علیهالسلام) بوده و خائنین سقیفه دنیا را از برکات این معدن محروم کردهاند. نقش امام محمد باقر (علیهالسلام) آن بود که این نکته کلیدی و سرنوشتساز را در یک انقلاب نرم فرهنگی پس از سالها رنج و ظلمت به مردم نشان بدهند.
نقش امام محمد باقر (علیهالسلام) در زندگی امروز ما
نقش امام محمد باقر (علیهالسلام) در تاریخ شیعه بسیار گسترده و سرنوشتساز است. ما در این مقاله فقط به بخش مهمی از مجموعه اقدامات ایشان پرداختیم و بررسی اقدامات دیگر مثل پایهریزی تشکیلات شیعی، علت دست نزدن به قیام نظامی و چگونگی زمینهسازی مهدویت توسط ایشان را به مقالات بعدی موکول میکنیم.
مسئله احیاء غدیر و نقض پیمان آن توسط مردم آنقدر مسئله مهمی بود که هرکدام از ائمه (علیهمالسلام) تا فرصت را مناسب میدیدند، از آن سخن میگفتند و به تبیین آن میپرداختند. متأسفانه دست این خاندان از حکومت کوتاه بود و چندان امکان روشنگری علنی و عمومی نداشتند. فقط در زمان ولایتعهدی امام رضا (علیهالسلام) قدری شرایط تبلیغ علنی و اجتماعی برای امام فراهم شد و ایشان هم تمام همت خود را برای احیاء فرهنگ غدیر به کار گرفتند.
نقش امام محمد باقر (علیهالسلام) آن بود که بذر معارف امامشناسی و امامداری را در دلها بکارند. ایشان در مقابل خواهشهای نفسانی و خودسرانه عدهای برای قیام نظامی هیجانی و نسنجیده، همواره آنها را به خودشناسی و امامشناسی دعوت میکردند. ایشان معتقد بودند تا زمانیکه اصحاب به حقیقت وجودشان و سپس حقیقت امام و توحید معرفت پیدا نکنند، قیام نظامی بدون پشتوانه فکری و معرفتی سودی ندارد.
خوب است قدری عصر امام باقر (علیهالسلام) را با عصر امروز خودمان مقایسه کنیم. شاید لازم باشد جایگاه فعلیمان را با مردم عصر ایشان مقایسه کنیم و ببنیم کجای ماجرای تشیع ایستادهایم؟ بارها خواندهایم و شنیدهایم که تاریخ تکرار میشود. ما اگر در دوران هرکدام از ائمه (علیهمالسلام) زندگی میکردیم، سبکزندگی و انتخاب ما در آن دوران دقیقاً مشابه انتخابها و سبکزندگی امروز ماست. تلاشهای دلسوزانه و تقلاهای پدرانه امام باقر (علیهالسلام) به این دلیل بود، که هرکدام از ما به خودمان بیاییم و فاصله خودمان تا حقیقت پیمان غدیر را پیدا کنیم. حقیقت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در امام هر عصری تجلی پیدا میکند و در او تکرار میشود. تا زمانیکه ما علی (علیهالسلام) و هدف غدیر او را نشناسیم، نمیتوانیم با امام زمان خودمان انس و پیوند برقرار کنیم. تا زمانیکه درس ولایتمداری و وفای به عهد امام را در دانشگاه غدیر نیاموزیم، چهطور میتوانیم امامدار خوبی شویم و اطاعتی صادقانه از علی زمان خودمان داشته باشیم؟
بررسی مسیر مهندسیشده امامت اهلبیت (علیهمالسلام) و نقش امام محمد باقر (علیهالسلام) در این مسیر منظم برای اصحاب آخرالزمان پیام مهمی دارد. اصحاب آخرالزمان و صالحان آیندهساز جهان فقط وقتی میتوانند، به ظهور منجی و تشکیل دولت کریمه برسند، که اهل وفای به عهد و معرفت به امام بشوند. سیره و تلاشهای امام باقر (علیهالسلام) به همه مخصوصاً اصحاب آخرالزمان آموخت، هر کار نیکی که پشتوانه ولایی و نیت امامداری نداشته باشد، فقط یک ثواب سطحی و فانیشونده است؛ حتی اگر جهاد در راه خدا باشد. نقش امام محمد باقر (علیهالسلام) در تاریخ شیعه آن بود که بیاموزد، هر عملی فقط در صورت امامشناسی و هدایت تحت لوای امام میتواند، انسان را به رشد و تربیت الهی برساند و او را جانشین خداوند روی زمین کند.
[۱] تاریخنگار و مؤلف مشهور اهل تسنن
[۲] مفید، محمدبنمحمد، الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، قم، مؤسسه آلالبیت، ۱۴۱۳ق، ص ۲۸۲
[۳] از شاعران وفادار اهل بیت (علیهمالسلام)
[۴] مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار لدرر الأخبار الأئمه الأطهار، علی اکبر غفاری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج ۳۰، ص ۳۸۳
[۵] همان، ج ۴۶، ص۳۲۸
[۶] همان، ج ۴۶، ص ۳۴۰