میخواهیم شما را به یک سفر زمینی دعوت کنیم اما نه در زمان حال! پس لطفاً چشمهایتان را ببندید! به جهان داستانهای هزار و یک شب خوش آمدید! حالا شما تاجری اصفهانی هستید که میخواهد محمولهای از فرشهای ابریشمی دستباف را برای فروش به نیشابور ببرد. قدم اول این است که فرشها را بسته بندی و آماده کنید، حالا باید یک کاروان مطمئن با یک کاروانسالار ماهر پیدا کنید. اگر او شما را بپذیرد، باید به فکر کرایه چند شتر باشید و البته فراموش نکنید آب و غذای کافی برای چندین روز همراهتان باشد، چون شهرها در این مسیر اغلب بیابانی و فاصله بین آنها خالی از سکنه است. بعد از انجام دادن همۀ این مراحل احتمالا پس از چندماه به مقصدتان خواهید رسید. البته اگر در راه گرفتار راهزنها نشوید و قافله سالارتان هم واقعا فرد ماهری از آب دربیاید. از تصور این سفر خسته شدید؟
حالا به زمان حال برگردید و مراحل و زمان این سفر را با ابزار امروزه لیست کنید. کافیست با گوشی تلفن همراهتان با یک شرکت حمل و نقل تماس گرفته و چند ساعت بعد در هرجای جهان فرشهایتان را تحویل بگیرید. بله علم موفق شده سطح رفاه و آسایش زندگی انسان را نسبت به اجدادش ارتقا دهد.
علم جهان را به تسخیر ما درآورده است. از انواع لوازمی که با نام کلی ماشین در زندگی روزانه استفاده میکنیم، تا کشفیات پزشکی که روز به روز بر تعداد و کارایی آنها افزوده میشود؛ همه در جهت حذف رنج و سختی از زندگی ما عمل میکنند. از دستگاههای پیچیدهای که با هوش مصنوعی کار میکنند، تا یک هسته گیر کوچک آلبالو همه سعی در کم کردن مدت زمان و انرژی لازم برای پرداختن به کارها دارند. اختراعات و اکتشافات علمی ناکامیهای انسان را به حداقل ممکن رساندهاند و دامنۀ شناخت انسان از جهان در پرتوی علم گسترش یافته و دانشمندان و مخترعان روزانه ابزارهای جدیدی را برای ارتقای سطح آسایش بشری تولید میکنند.
با وجود بیشتر شدن شناخت انسان از جهان نه تنها دامنه شناخت انسان از خود بیشتر نشده؛ بلکه با افزایش تعداد نظریات علوم انسانی مسیر پیش رو روز به روز تیره و تارتر میشود. فرضیات ارائه شده توسط فلاسفه و دانشمندان علوم انسانی به هزارتویی در هم تنیده تبدیل شده است که بیرون آمدن از آن ممکن نیست و نتیجه شگفتانگیز این نظریات تعاریفی است که انسان را تا حد حیوانی ناطق فرو آورده و در بهترین شرایط تعاریفی وابسته به جنسیت از انسان ارائه میکند. تعاریفی که تنها بعد حیوانی وجود انسان را نشانه گرفته و سایر ابعاد وجود را ناشناخته رها کردهاند. انسان در این تعاریف حیوانی است که تنها وجه تمایز او با سایر حیوانات سخن گفتن و یا فکر کردن است. موجودی که بسته به جنسیت نقش خاصی را در تولیدمثل و حفظ حیات گونۀ خود ایفا میکند و تمامی تلاشهایش برای حفظ بقاست.
در نتیجۀ این تعاریف ناقص تمام تلاش علوم مختلف صرف هرچه بیشتر کردن رفاه و آسایش این حیوانات دوپای ناطق شده است. اگر انسان همین حیوان دوپای ناطق است، چرا با اینکه روز به روز به سطح بالاتری از رفاه دست مییابد، هرگز به آرامش نمیرسد؟ شاید گره این هزارتوی در هم تنیده را باید از نقطۀ شروع آن بازکنیم. ما با توجه به تعریفی که از خودمان داشتهایم، جهان را به چیزی که هست تبدیل کردهایم، پس اگر قصدمان رسیدن به آرامشی پایدار است، باید نگاهی دوباره به تعریف انسان بیندازیم. آیا آنچه که ما به عنوان خود میشناسیم، حقیقیتاً همان چیزی است که هستیم؟
دانش ما نسبت به خود از سرچشمه گلآلود است! اگر واقعاً قصد حل کردن این تعارضها را در ذهن خود داریم، بد نیست یک بار صبر کنیم تا این آب گلآلود ته نشین شود و در پس آن چهرۀ حقیقی و شفاف خود را ببینیم. دانشی که تنها در خلوت با خود به دست میآید.
در کلاس اول مدرسۀ انسان شناسی قصد داریم، سر صبر به خودمان نگاهی دوباره بیندازیم و مفاهیم آشنایی مانند خودشناسی را دوباره و اینبار از وجود خودمان استخراج کنیم. خودشناسی چیست؟ چرا آشنایی با خودشناسی ضروری است؟ توانمندی در شناخت خود چه اهمیتی در زندگی ما دارد و مجهز نبودن به این مهارت چه آسیبی به میزند؟
در کلاس اول مدرسه انسان شناسی مفهوم خودشناسی را بازتعریف کرده، ارتباط آن با شادی و آرامش بیان میکنیم و شباهتهای آن با انسانشناسی را شرح میدهیم. اما این تازه شروع کار است!
مدرسۀ انسانشناسی فضایی برای یافتن پاسخ است. پاسخ سؤالاتی که جوابی برایشان نداریم و تمام اضطراب، اندوه و ترس ما از زندگی از همین بیجوابی نشأت میگیرد. ما خودمان را نمیشناسیم، جهان را نمیشناسیم و رابطۀ خود با جهان را درست تعریف نمیکنیم؛ در نتیجه تمام تلاش ما برای رسیدن به عشق، آرامش و شادی پایدار بینتیجه باقی میماند.
کلیه حقوق برای استاد محمد شجاعی محفوظ می باشد.