حتماً بارها گریه کردن یک نوزاد را از نزدیک دیدهاید. درک کردن اینکه یک نوزاد چه احساسی دارد و فهمیدن دلیل گریه او همیشه برای مادر یا مراقبانش کار آسانی نیست. گریههای نوزاد ممکن است از سر گرسنگی باشد یا ممکن است او در اثر خستگی زیاد نتواند راحت بخوابد، درد یا نیاز به توجه، نوازش، یا بازی هم میتوانند باعث گریههای نوزاد شوند. آلوده بودن بدن و لباس هم دلیل خوبی برای گریه است. شاید هم او همزمان به چند نوع رسیدگی احتیاج داشته باشد. به هر حال تا زمانی که نیاز اصلی او را برآورده نکردهاید، آرام نمیگیرد. اگر دلیل گریه نوزاد احساس گرسنگی باشد، نوازش و یا تعویض پوشک هیچ فایدهای در آرام کردنش ندارد و یا اگر در خوابیدن مشکل دارد، هرچه قدر هم به او شیر بدهید نه تنها آرام نمیگیرد، بلکه گریههایش شدیدتر میشوند.
نفس انسان مانند همان نوزاد احتیاجات گوناگونی دارد. از احتیاج به غذا، پوشاک و سرپناه گرفته تا نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن. از نیاز به پیشرفت و کسب علم تا نیاز به آموزش. اما همان طور که تا اینجا یاد گرفتیم، اصلیترین بخش وجود ما که از آن به عنوان من یاد میکنیم، بخش انسانی وجود ماست. بخش انسانی وجود ما بینهایت و نامحدود است و اصلیترین نیازش اتصال به بینهایت است. در صورت برآورده شدن این نیاز برآورده نشدن نیازهای بخشهای محدود وجود نمیتواند آرامش ما را به هم بریزد.
میزان رضایتمندی و لذت ما از رفع نیازهای بخش انسانی در گرو میزان درک ما از حقیقت خود است. اگر شناخت ما از خود محدود به بخشهای حسی، خیالی، وهمی و عقلی باشد، هرگز قادر نخواهیم بود لذت پیوند با بینهایت را درک کنیم. نوع شناخت ما نوع انتخابها، علایق، رفتار و افکارمان را میسازد و فهم معنای اشتباه از خود ما را به بیراههای خواهد برد که ردی از آرامش در آن پیدا نیست.
ما از درون درست مانند همان نوزاد گرسنه مدام درحال گریه کردنیم، در آرام کردن خود عاجز ماندهایم و سعی میکنیم خود را با بازیچههای مختلف سرگرم و آرام کنیم، چون ما خود را درست نمیشناسیم و نمیتوانیم نیازهای بخشهای مختلف وجودمان را به درستی از هم تفکیک کنیم.
ما هرگز از تلاش برای رسیدن به آرامش دست برنمیداریم. اما در مسیری کاملاً اشتباه حرکت میکنیم. مانند کسی که سالها در تاریکی شب دست به کار ساختن خانهای بود و پس از پایان کار، بالأخره در یک روز آفتابی برای دیدن نتیجه به خانۀ جدید خود رفت، با این خیال که با خانهای کامل روبهرو خواهد شد، اما صد حیف که تمام تلاشش را در زمین همسایه انجام داده بود. این حکایت انسان امروز است که تمام تلاش خود را معطوف به بخشهای ناخود وجود خویش کرده است. بخشهایی که در سفر پیشرو او را همراهی نخواهند کرد.
اما خود چیست؟ ناخود کدام است؟ بخش انسانی وجود ما کجاست و بخشهای دیگر وجود کدامند؟ پاسخ همۀ این سوالات را در کلاس چهارم دوره مقدماتی مدرسه انسانشناسی با هم خواهیم یافت.
مقاله های کلاس چهارم دوره من کیستم؟ :
بلاگ منتظر
مدرسۀ انسانشناسی فضایی برای یافتن پاسخ است. پاسخ سؤالاتی که جوابی برایشان نداریم و تمام اضطراب، اندوه و ترس ما از زندگی از همین بیجوابی نشأت میگیرد. ما خودمان را نمیشناسیم، جهان را نمیشناسیم و رابطۀ خود با جهان را درست تعریف نمیکنیم؛ در نتیجه تمام تلاش ما برای رسیدن به عشق، آرامش و شادی پایدار بینتیجه باقی میماند.
تماس با ما
آدرس:
تهران، شهر ری، میدان حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام)، خیابان قم، نرسیده به میدان فرمانداری، خیابان کاشانی، کوچه شهید سید برزگر، پلاک 13